-
الگو های توسعه مکانیزاسیون
مقدمه:
بشر اوليه تمامي عمليات كشاورزي را صرفا با دست انجام ميداد، بتدريج با گذشت زمان از قدرت حيوان در اجراي اين امر كمك گرفت، با كشف آهن ابزاري را براي كاهش كار بدني در عمليات كشاورزي ساخته و بكار گرفت، با بوجود آمدن گاوآهن هاي اوليه و سپس تراكتورها و ساير ماشينهاي كشاورزي استفاده از ادوات و سپس ماشين آلات كشاورزي بجاي نيروي انساني در عمليات كشاورزي سرعت بيشتري بخود گرفت. در سال 1854 در كشور ايالات متحده آمريكا يك زارع با بكارگيري ادوات كشاورزي ابتدائي آن زمان قادر بود تنها مواد غذائي كافي براي پنج الي شش نفر را تهيه كند در حاليكه اين رقم در اثر پيشرفت تكنولوژي و نتيجتا پيشرفت ماشينهاي كشاورزي و با بكارگيري ماشينهاي جديد از پنج الي شش نفر در سال 1854 به بيش از 55 نفر در سال 1974 ميرسد.
واژه مكانيزاسيون مشتق از كلمه مكانيك و به معني مكانيكي كردن كشاورزي و آن بكارگيري ماشين آلات و ادوات كشاورزي در انجام عمليات كشاورزي است و در نهايت اينكه مكانيزاسيون كشاورزي يعني بكارگيري وسايل مكانيكي به منظور افزايش كمي و كيفي توليدات كشاورزي و با هدف افزايش درآمد مالي كشاورز.
اولين نياز مكانيزاسيون وجود ماشين است و توسعه مكانيزاسيون تنها با وجود ماشين ميسر است اما تنها وجود ماشين در بازار كافي نيست كشاورز براي بكارگيري ماشين در امر كشاورزي بايد:
1 – قدرت خريد ماشين را داشته باشد(قيمت ماشين متناسب با وضع مالي كشاورز باشد) و يا امكان اجاره ماشين وجود داشته باشد (شخص يا شركت ارائه دهنده خدمات ماشيني در منطقه موجود و توانائي ارائه خدمات كافي به كشاورزان نسبت به سطح زير كشت منطقه را داشته باشند).
2 – روش صحيح و اصولي بكارگيري آن را در عمليات مزرعه بداند.
3 – مزرعه كشاورز مناسب براي زراعت ماشيني باشد.
4 – لوازم يدكي و خدمات بعد از فروش ماشين در منطقه موجود باشد.
5 – كشاورز يا شركت ارائه دهنده خدمات ماشيني به اهميت سرويس و نگهداري ماشين آلات مزرعه واقف بوده و جهت جلوگيري از استهلاك زودرس ماشين سرويس هاي لازم را بموقع روي آن انجام دهد.
قدرت خريد ماشين آلات
كشاورز امروز بدليل قيمت بالاي ماشين آلات كشاورزي عليرغم قيمت نسبتا بالاي محصولات كشاورزي طبعا قدرت كافي براي خريد ماشين آالات را نخواهد داشت، بنابراين يا بايد تن به كشاورزي سنتي دهد، و يا اينكه از امكانات اجاره اي ماشيني اشخاص و يا شركتهاي ارائه دهنده خدمات ماشيني استفاده نمايد، البته آنهم بشرطي كه شركت ارائه دهنده خدمات ماشيني در منطقه وجود داشته باشد. از طرفي اغلب شركتهاي ارائه كننده خدمات ماشيني نيز بدلايلي چون تاسيس و تشكيل بدون برنامه ريزي و يا بدون برنامه ريزي دقيق، عدم آگاهي كافي گردانندگان آنها از نحوه مديريت و عدم آشنائي آنها به اصول فني كشاورزي و مكانيزاسيون و روشهاي سرويس و نگهداري ماشين آلات، در اثر استهلاك زودرس ماشين آلات و در نهايت بخاطر تنگناي مالي حاصل از آن منحل شده و يا بحالت راكد و غير فعال در مي آيند كه از ديگرمشكلات بازدارنده توسعه مكانيزاسيون مي باشدو سزاست كه از طرف ارگانهاي ذيربط نسبت به رفع مشكلات اين شركتها از طريق آموزش پرسنل و نظارت مستمر بر كاركردشان اقدام جدي بعمل آيد.
اصول بكارگيري ماشين در مزرعه
بكارگيري صحيح و اصولي ماشين در امر عمليات كشاورزي ازديگر عوامل مهم در امر توسعه مكانيزاسيون كشاورزي ميباشد، كشاورز امروز تصور ميكند، در هر سال زراعي و در واقع در هر دوره از زراعت هر يك از ماشين آلات كشاورزي بايد حداقل يكبار از مزرعه عبور كنند، در صورتيكه در امر مكانيزاسيون هدف كمترين عبور ماشين آلات از مزرعه ميباشد زيرا:
الف – عبور به تعداد زياد ماشين آلات از مزرعه سبب تخريب ساختمان خاك در خيلي از مراحل عمليات زراعي ماشيني و همچنين سبب آسيب ديدگي احتمالي زراعت در مراحل بعد از كاشت تا برداشت مي گردد.
ب – با عبور بيشتر ماشين آلات از مزرعه در واقع با افزايش كاركرد آنها، عمر مفيد آنها زودتر از موعد مقرر سر ميرسد و اين بنيه اقتصادي كشاورز و يا شركت ارائه كننده خدمات ماشيني كشاورزي را به نابودي ميكشاند.
بنابر اين بايستي متناسب با نوع خاك، زراعت، موقعيت مزرعه، وضعيت زراعت و شرايط آب و هوائي و… نسبت به تصميم گيري در اجراي عمليات ماشيني اقدام كرد تا حداكثر استفاده مطلوب از ماشين بعمل آيد.
استفاده از اپراتور ها و بكار گيرندگان غير حرفه اي ماشين آلات و ناوارد از ديگر عوامل مورد توجه مي باشد، تراكتور عمده ترين و پرمصرف ترين ماشين كشاورزي مي باشد و در واقع از آن ميتوان بعنوان قلب سيستم هاي ماشيني كشاورزي ياد كرد كه در سيستم كشاورزي ما توسط هر كسي كه ميتواند آن را حركت دهد بكار گرفته ميشود بدون اينكه به اصول فني رانندگي و بكارگيري آن آشنائي لازم را داشته باشد، در واقع تمامي كشاورزان داراي تراكتور ما تراكتور مي رانند اما فقط عده معدودي از آنها راننده تراكتور هستند. عدم آشنائي به تنظيم ماشين آلات علي الخصوص ماشين هاي متصل شونده به تراكتور بويژه ماشينهاي خاك ورزي، عدم آگاهي از نياز دستگاههاي شفت تواندهي گرد به نياز اين دستگاهها به دور مخصوص ( اغلب 540 دور در دقيقه و گاه 1000 دور در دقيقه)، همچنين عدم آشنائي به روشهاي بعضي از عمليات كشاورزي نظير شخم زدن كه سبب دور زدن هاي زياد و عبور بيشتر ماشين از مزرعه مي گردد(تخريب بافت خاك و استهلاك ماشين) و… از ديگر عواملي هستند كه نه تنها سبب عدم اخذ نتيجه مطلوب از اجراي عمليات ماشيني كشاورزي ميگردد بلكه بسرعت اسباب استهلاك دستگاهها را فراهم آورده و زيانهاي مالي فراواني را ببار مي آورد.
زير شكني در زمينهائي كه هرگز نيازي به آن نيست، استفاده بيش از حد از ماشينهاي خاك ورزي بدون دليل و توجيه قابل قبول و تخريب فوق العاده ساختمان خاك، اجراي شخمهاي عميق علي الخصوص در مزارع با خاك زراعي سطحي و يا زراعت هايي كه ريشه هاي سطحي دارندو… همه و همه از عواملي هستند كه استهلاك زودرس ماشين آلات و ضررهاي ناشي از بكارگيري غلط و بيمورد آن را تواما بدنبال دارند.
تناسب مزرعه كشاورز با زراعت مكانيزه
گذشته از موارد ياد شده بالا بايد متذكر شد كه هر مزرعه اي آنگاه براي زراعت مكانيزه مناسب خواهد بود كه استعداد آن را داشته باشد، زمينهاي با شيب تند، ابعاد كوچكتر، موقعيت نامناسب، شكل هندسي نامناسب، با پستي و بلندي زياد، با خاك زراعي كم عمق و… زمينهايي هستند كه بكارگيري ماشين آلات كشاورزي در آنها را تحت تاثير قرار مي دهند بطوريكه بكارگيري ماشين در اينگونه مزارع اغلب صرفه اقتصادي نداشته و يا حتي موجب خسارت و زيان نيز مي باشد.
يكي از راههاي توسعه مكانيزاسيون در مزارع كشور ما يكپارچه سازي مزارع مي باشد، با يكپارچه سازي مزارع، وسعت قطعات مزارع افزاش يافته، قابليت مانور ماشين آلا ت كشاورزي علي الخصوص ماشينهاي با ابعاد بزرگتر بيشتر شده و نتيجه مطلوبتري حاصل مي شود، از دور زدن هاي زياد و مشكل پرهيز مي شود، از تردد بيشتر و نتيجتا تراكم و تخريب ساختمان خاك كاسته مي شودو در نهايت اينكه راندمان ماشين افزايش پيدا مي كند. از طرف ديگر با يكپارچه سازي مزارع بدليل از بين رفتن مرزها ي اضافي به وسعت زمين افزوده مي شود (افزايش سطح واقعي زير كشت) كه خود افزايش توليد را بدنبال دارد.
اقدام به يكپارچه سازي مزارع در سالهاي گذشته به طرز چشمگيري از طرف مديريت هاي آب و خاك سازمان هاي كشاورزي سابق مورد توجه قرار گرفته و در اين راستا فعاليت هاي قابل توجه و متعددي بعمل آمده است، اما هنوز مشكلات زيادي بر سر راه است، عدم رغبت بسياري از كشاورزان به يكپارچه شدن اراضي شان و مهمتر از همه اينكه اصرار به تفكيك زمينشان از مزرعه يكپارچه و بزرگ، پس از يكپارچه شدن مزرعه. نتيجه اينكه پس از مقدار قابل توجهي حجم عمليات خاكي، فقط پستي و بلندي هاي زمين از بين رفته و احيانا شكل غير هندسي و نامناسب زمين كشاورز به شكل هندسي تبديل مي شود. بايد نفوذ در كشاورزان را افزايش، اطمينان در آنها را زياد و مديريت صحيحي را بر مزارع يكپارچه اعمال كرد بطوريكه در اين مزارع يك محصول و بصورت يكجا كشت شده و يكجا برداشت شود و نسبت به سطح مزرعه هر كشاورز محصول در اختيار آن كشاورز قرار داده شود.
زمينهاي با موقعيت نامناسب و خاك زراعي سطحي و كم عمق و… از ديگر عواملي هستند كه توسعه مكانيزاسيون را تحت تاثير قرار مي دهند، بعد مسافت مزرعه از محل استقرار ماشين سبب استهلاك ماشين در جريان انتقال ماشين از محل استقرار به محل مزرعه و عدم صرفه استفاده اقتصادي از ماشين مي شود كه در صورت زيادي تعداد مزارع و يا سطح آنها بايستي با مديريت صحيح، ماشين آلات را بيكباره و بصورت يكجا به منطقه حمل و عمليات مورد نظر را انجام داد و يا در صورت بعد زياد مزرعه يا مزارع و محل استقرار ماشين آلات، مراكز ارائه خدمات ماشيني را در منطقه ايجاد كرد.
بكارگيري ماشين مخصوصا ماشينهاي خاك ورزي در زمينهاي با خاك زراعي با عمق كمتر سبب اختلاط خاك فقير تحتاني با خاك غني سطحي شده و در كل، خاك زراعي را فقير تر مي كند(كشاورز نيز در اين حالت غافل از كاهش كيفيت خاك زراعي خود و در پي كاهش كيفي و كمي محصول توليدي اش علت را در موارد ديگري جستجو مي كند) كه بايستي در اين حالت همزمان با بكارگيري ماشين آلات بالاخص ماشينهاي خاك ورزي، در عمق كار نهايت دقت را مبذول داشته و ضمن انجام آزمايشات بر روي خاك زراعي(براي انجام آزمايش خاك بايستي نمونه هاي مورد آزمايش خاك بروشهاي اصولي و از عمق هاي متفاوت و طبق توصيه كارشناسان كشاورزي تهيه شود) افزايش مداوم مواد عالي و عناصر مورد نياز گياه را طبق نتايج حاصل از آزمايش خاك و تا تبديل آن به خاك قابل قبول و غني ادامه داد. همچنين در زمينهاي داراي پستي و بلندي نيز براي حصول نتيجه بهتر از بكارگيري ماشين آلات و تجهيزات مكانيزه، بعنوان مثال سيستم هاي مكانيزه آبياري تحت فشار از جمله سيستم آبياري مكانيزه ويل موو(wheel move) بايد زمين را حداقل تسطيح نسبي كرد. در زمينهاي با توپوگرافي نامناسب بكارگيري اين دستگاهها با مشكل همراه بوده و اغلب در كار ايده آل اين دستگاهها اختلالاتي ايجاد مي كنند كه خود عدم اخذ نتيجه مطلوب از آبياري و احتمال آسيب ديدگي دستگاهها را نيز بدنبال دارد.
لوازم يدكي و خدمات پس از فروش
هر ماشيني جهت تداوم عمر خود و ارائه كاركرد قابل قبول لازم است بموقع سرويسهاي لازم روي آن انجام يابد، تراكتورها و ماشينهاي كشاورزي نيز از اين امر مستثني نيستند. و بايستي هر ماشيني طبق برنامه سرويس و نگهداري مربوط به خودش نگهداري شود.
كارخانجات توليد كننده ماشينهاي كشاورزي بموازات طراحي و توليد هر ماشيني لازم است زمينه ارائه خدمات پس از فروش آن را نيز در منطقه فراهم آورند، همچنين لازم است هر ماشيني قبل از اخذ مجوز توليد انبوه مراحل آزمايشي كاركرد خود را طي كرده و مجوز توليد كسب كند بهمين منظور هر ماشيني قبل از اخذ مجوز توليد انبوه، نمونه سازي شده و جهت تست به مراكز تست ماشينهاي كشاورزي عرضه مي شود كه در صورت انجام موفقيت آميز تست بر روي آن، به آن اجازه توليد انبوه صادر مي شوداما اغلب قبل از اينكه ماشيني تست هاي مربوطه را با موفقيت بپايان برساند يا پس از اخذ تائيديه مشروط و قبل از اخذ تائيديه نهائي به توليد انبوه رسيده و در اختيار كشاورزان قرار داده ميشود و پس از اينكه تعداد زيادي ماشين غير استاندارد در اختيار كشاوزان قرار گرفت و همچنين ماشينهاي ياد شده در زمينهاي كشاورزي بكار گرفته شده و نتيجه نامطلوب حاصل شد توليد آن قطع و آن ماشين غير قابل استفاده اعلام مي شود بنابر اين بجاست قبل از اخذ تائيديه نهائي هر ماشيني، براي جلوگيري از زيان مالي جبران ناپذير به كشاورز و سلب اطمينان از او و 000 هرگز اجازه توليد چنين ماشيني به سازنده داده نشود.
ارائه قطعات يدكي بهمراه ماشين و داير نمودن نمايندگي هاي ارائه خدمات پس از فروش و فروش قطعات يدكي از ديگر ملزومات توليد هر ماشيني مي باشد. ماشيني كه قرار است بمدت چندين سال، كاري را انجام دهد طبيعي است كه بتدريج در اثر كاركرد خود و گاهي اوقات استفاده ناصحيح بتدريج مستهلك شده و همچنين بعضي از قطعات آن كار آئي خود را از دست خواهند داد كه بايستي جايگزين گردند براي همين منظور و علي الخصوص فصلي بودن كارهاي كشاورزي لازم است قطعه يدكي هر دستگاه بسرعت قابل دسترسي و جايگريني باشد تا وقفه اي در كار حاصل نگردد، تنوع ماركهاي توليدي علي الخصوص ماشين آلات وارداتي و واردات به تعداد كمتر از بعضي از انواع مدلها و ماركهاي ماشين آلات از ديگر عوامل باز دارنده ارائه قطعه يدكي ماشين، پس از فروش آن به كشاورز ميباشد نتيجه اينكه پس از مدت كوتاهي در اثر از كار افتادگي قطعه اي، دستگاهي كه كشاورز سرمايه قابل توجهي را با توجه به وضع مالي خود براي خريد آن پرداخت نموده به اميد اينكه سودي از آن عايدش شود در گوشه اي خوابيده و به آهن پاره اي تبديل مي شود.
عدم ارائه آموزشهاي لازم به كشاورز عامل ديگري در استهلاك سريع ماشين آلات ميباشد، كشاورز براي اولين بار با ماشين نا آشنائي برخورد مي كند در صورتي كه اطلاع كافي ار طرق استفاده از آن را ندارد بناچار دستگاه را بهر طريق ممكن بكار انداخته و در اثر استفاده ناصحيح و اغلب غلط، در مدت كوتاهي دستگاه را از كار مياندازد كه زيانهاي مالي فراواني را به كشاورز و همچنين كشور به دنبال دارد.
اهميت سرويس و نگهداري ماشين آلات
تنها وجود امكانات سرويس و نگهداري كافي نيست بكار گيرندگان ماشين بايد بموقع سرويسهاي لازم را روي آن انجام دهند، انجام بموقع و صحيح سرويسهاي ساعتي، روزانه، هفتگي، ماهانه، فصلي، ساليانه و… سبب افزايش كارآئي دستگاه شده و ايجاد عيب را در آن به حداقل مي رسانند، تعويض بموقع روغن، فيلترهاي روغن، گازوئيل، هيدروليك، هواو… گاه ممكن است تاثير بسزائي در جلوگيري از سرعت استهلاك ماشين و افزايش راندمان آن داشته باشند انجام سرويسهاي قبل و بعد از فصل كار نيز از ديگر عواملي است كه سبب جلوگيري از خوابيدگي دستگاه در طول فصل كار و راه افتادگي سريع آن در آغاز فصل كار بعدي مي شود.
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن