کیمیاگری هم به معنای شکل اولیه تحقیق در طبیعت است و هم شاخه فلسفه و روحانیت که هر دو دارای عناصری از شیمی، فلزکاری، فیزیک، پزشکی، اخترشناسی، نمادشناسی، عرفان، اعتقاد به عالم ارواح و هنر هستند. کیمیاگری در بینالنهرین، مصر باستان، ایران، هند، و چین، در یونان در کلاسیک و در روم، در تمدن اسلامی، و سپس در اروپا تا قرن ۱۹ – به صورت یک شبکه پیچیده از مکاتب و نظامهای فلسفی در طول دست کم ۲۵۰۰ سال رواج داشته است.
کیمیاگری غربی همواره ارتباط تنگاتنگی با هرمتیسیزم، یک نظام فلسفی و روحانی که ریشههای آن در هرمس تریسمجیستوس، خدا و کیمیاگر اسطورهای مصری-یونانی همتایی است. هر دو رشته بر ظهور روسیکروسینیزم، یک جنبش مهم مخفی در قرن هفدهم تاثیر گذاشتند. در اوایل عصر جدید، همزمان با تبدیل کیمیاگری به شیمی، جنبههای عرفانی و سحرآمیز کانون توجه کیمیاگری روحانی مدرن واقع شد، که در آن کار با مواد صرفا به عنوان نمادهای دگرگونی روحانی در نظر گرفته میشود.
امروزه، این شاخه به خاطر جنبههای عرفانی، اسرارآمیز و هنری آن عموما مورد توجه مورخان علم و فلسفه قرار دارد. با این وجود، کیمیاگری یکی از منادیان اصلی علوم جدید بوده، و بسیاری از مواد و فرایندهای کیمیاگری باستان همچنان نقطهاتکای صنایع شیمی و فلزکاری مدرن است.
گرچه کیمیاگری اشکال متعددی دارد، در فرهنگ عمومی اغلب از آن در داستانها، فیلمها، و بازیها به عنوان روند مورد استفاده برای تبدیل سرب (یا دیگر فلزات) به طلا یاد میشود.
کیمیاگری به عنوان ابزار تحقیق در طبیعت
برداشت عمومی از کیمیاگران این است که آنان شبه عالم، دروغگو و شیاد تلقی میشدهاند، که تلاش میکردند سرب را به طلا تبدیل کنند، و بر این باور بودند که جهان از چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش تشکیل شده و بیشتر وقت خود را صرف ترکیب داروها، سموم، و شربتهای معجزهآسا و اسطورهای میکردند.
گرچه برخی از کیمیاگران در واقع متقلب، دروغگو و شیاد بودند، اما بیشتر کیمیاگران را محققان زیرک و دانشمندان سرشناس همچون اسحاق نیوتن و رابرت بویل تشکیل میدادند. بدعتگزاران به دنبال بررسی ماهیت مواد و فرایندهای شیمیایی بودند. آنها میبایست به آزمایش، دانش سنتی، قواعد سرانگشتی— و اندیشه فرضی برای کشف اسرار جهان مادی متوسل میشدند.
همزمان، کیمیاگران به وضوح میدانستند که “چیزی” در فرایندهای شیمیایی، حتی در عمیقترین تغییرات حالت و ظاهر فیزیکی حفظ میشد؛ یعنی اینکه، آن مواد دارای برخی “اصول” بودند که تحت اشکال متعدد خارجی مخفی شده، و از طریق استفاده صحیح نمودار میشدند. در طول تاریخ این رشته، کیمیاگران تلاش کردهاند به ماهیت این قواعد پی ببرند، و نظم و ترتیبی در نتایج آزمایشهای شیمیایی آنها — که اغلب توسط واکنشگرهای ناخالص یا ضعیف، فقدان ابزار سنجش کیفی، و نامگذاری گیجکننده و بیثبات تقلیل مییافت، پیدا کنند.
اهداف کیمیاگری
۱- تبدیل عناصر فلزی به طلا و نقره
۲- خلق اکسیری که حیات را برای مدتی نامحدود طولانی میکرد
۳- تغییر ماهیت زندگی انسان
کیمیاگری به عنوان یک شاخه فلسفی و روحانی
مهترین اهداف کیمیاگران تبدیل فلزات رایج به طلا و نقره، و نیز خلق یک ” نوشدارو،” یعنی دارویی بود که تمام بیماریها را درمان کرده و زندگی را به مدت نامحدودی طولانی کند. گرچه اینها تنها موارد استفاده از این علم نبودند، اما این اهداف بیش از همه ثبت شده و شناخته شده است. کیمیاگران اروپا از قرون وسطی، زمان بسیاری صرف جستجو برای یافتن “[سنگ فلاسفه]]”، یعنی مادهای اسطورهای کردند که تصور میشد بخش اصلی هر دوی آن اهداف باشد. تصور میشد سنگ فلاسفه میتواند به نحو اسرارآمیزی دانش کیمیاگران را افزایش داده به نحوی که بتوان از طریق آن به هر چیزی دست یافت. کیمیاگران در طول قرنها از وجهه و حمایت بسیاری برخوردار بودند، گرچه این پشتیبانی صرفا به واسطه پیگیری این اهداف، یا تفکر رمزآلود و فلسفی حاکم بر فعالیت آنان نبوده است. بلکه این شهرت بیشتر به خاطر حاصل این جهانی بود که آنان برای صنایع “شیمی” زمان خود — یعنی اختراع باروت، آزمایش و تصفیه سنگ معدن، فلزکاری، تولید جوهر، رنگینه، رنگ، و مواد آرایشی، دباغی چرم، تولید سرامیک و شیشه، عصارهگیری و تولید نوشیدنیجات داشتند. (به نظر میرسد که تهیه “نوشیدنی قوی”، “آب حیات”، “تجربه” تقریبا رایجی در میان کیمیاگران اروپایی بودهاست).
از سوی دیگر، کیمیاگران هرگز تمایلی به جداسازی جنبههای فیزیکی (شیمیایی) صنعت خود از تفسیرات متافیزیکی را نداشتند. در حقیقت، از روزگار قدیم تا عصر جدید، فیزیک بدون جنبههای ماورایطبیعی به اندازه متافیزیک فاقد جلوه فیزیکی نارضایتآمیز بود. از یک سو، فقدان اسامی رایج برای مفاهیم و فرایندهای شیمیایی، و 且 渔ی کاری، منجر شد کیمیاگران اصطلاحات کتاب مقدس و اسطورهشناسی، اخترشناسی، علوم اسرارآمیز، و دیگر حوزههای اسطورهای و محرمانه را به عاریت بگیرند؛ به نحوی که حتی سادهترین دستورالعمل شیمیایی همانند یک طلسم پیچیده و سحرآمیز قرائت میشد. علاوه بر این، کیمیاگران در این امور به دنبال چارچوب نظری بودند تا بتوانند مجموعه حقایق آزمایشی از هم گسیخته و فزاینده خود را در آن جای دهند.
از قرون وسطی، برخی از کیمیاگران به طرز فزایندهای این جنبههای متافیزیکی را به عنوان بنیان راستین کیمیاگری در نظر گرفته و ماده شیمیایی، حالتهای فیزیکی، و فرایندهای مواد را به عنوان استعاره از ماهیتها، حالات و تغییر ماهیتهای روحانی مدنظر قرار دادند. بنابراین، هم تبدیل فلز رایج به طلا و هم نوشداروی عمومی نماد تکامل از یک حالت ناقص، فسادپذیر و بیدوام به یک حالت کامل، سالم، فسادناپذیر و جاودانه هستند؛ و سنگ فلاسفه نیز بیانگر کلید اسرارآمیزی بود که این تکامل را ممکن میساخت. در مورد خود کیمیاگر نیز، هدف دوگانه نماد تکامل وی از جهل به روشنگری بود، و سنگ نیز نشاندهنده یک واقعیت یا قدرت روحانی پنهان بود که میتوانست به آن هدف بینجامد. در متونی که با این نگرش نگاشته شدهاند، نمادهای کیمیا، نمودارها، و تصاویر متنی از آخرین فعالیتهای کیمیاگران عموما دارای لایههای چندگانه معنا، تمثیل، و اشاراتی به دیگر آتار رمزآمیز است؛ و باید برای کشف معنای آنها به نحو مقتضی آنها را رمزگشایی کرد.
برخی محققان انسانگرا اکنون این تمثیلهای متافیزیکی و روحانی را به عنوان واقعیترین و ارزشمندترین جنبه کیمیاگری در نظر گرفته، و حتی مدعی شدهاند که تبدیل کیمیاگری به شیمی “تباهی” سنت سحرآمیز اولیه بود. کیمیاگران روحانی معاصر چنین عقیدهای دارند. بیشتر دانشمندان، از سوی دیگر، نگرشی عکس این نگرش دارند: از نظر آنان، گذر از بخش مادی کیمیاگری به شیمی معاصر “”مسیر درست” در تکامل رشته بود، و شاخه متافیزیکی کیمیاگری “چرخش نادرستی” بود که به ناکجاآباد میانجامید. با این وجود، در هر یک از این دو عقیده، تفسیر سادهلوحانه برخی حرفهایها یا امیدهای واهی که دیگران تبلیغ میکردند نباید کمکهای کیمیاگران راستین را تضییع کند.
کیمیاگری به عنوان اخترشناسی
کیمیاگری از همان روزهای نخست، رابطه نزدیکی با اخترشناسی داشته است—که در جهان اسلام و در اروپا، عموما همان مکتب اخترشناسی بابلی-یونانی بوده است. نظامهای کیمیاگری اغلب بر این فرض استوار بود که هر یک از هفت سیاره که قدیمیان از آن تحت عنوان “نشان اخترشناختی” یاد میکردند با فلز خاصی در ارتباط بود. برای جزئیات بیشتر رجوع شود به مقاله جداگانهای در مورد اخترشناسی و کیمیاگری. هرمنیتیسیزم با هر دوی اخترشناسی و جادو مرتبط بود. “هر چیزی که یکبار اتفاق میافتد دیگر هرگز اتفاق نخواهد افتاد. اما هر چیزی که دوبار اتفاق بیفتد قطعا بار سوم نیز اتفاق خواهد افتاد.” سخنی از یک کیمیاگر.
===کیمیاگری در عصر دانش===تا قرن هجدهم، کیمیاگری در اروپا یک علم جدی تلقی میشد؛ به عنوان مثال، اسحاق نیوتن بیشتر وقت و آثار خود را به کیمیاگری اختصاص داد (رجوع شود به مطالعات سری اسحاق نیوتن) تا به اپتیک یا فیزیک، که وی بیشتر شهرت خود را مدیون آن است. دیگر کیمیاگران سرشناس غرب عبارتند از راجر بیکن، سنتتوماس آکویناس، تایکو براهه، توماس براون، و پارمیجیانینو. سقوط کیمیاگری در قرن هجدهم همزمان با ظهور شیمی مدرن، که چارچوب دقیقتر و قابل اعتمادتری برای تبدیل مواد و طب در قالب طرح کلی جهانی بر مبنای مادهگرایی خردگرا فراهم میآورد آغاز شد.
در نیمه نخست قرن نوزدهم، یک شیمیدان سرشناس، به نام بارون کارل ریچنباخ، بر روی مفاهیمی نظیر مفاهیم کیمیاگری قدیم، همچون نیروی قصیده کار کرد، اما تحقیق وی جایی در علوم شناخته شده برای خود نیافت.
تبدیل مواد، طلای قدیمی کیمیاگری، در قرن بیستم یعنی زمانی که فیزیکدانان توانستند از طریق یک واکنش اتمی اتمهای سرب را به طلا تبدیل کنند بار دیگر مطرح شد. با این وجود، اتمهای جدید طلا، ایزوتوپهای بی ثباتی بودند، که تنها پنج ثانیه دوام یافته و پس از آن تجزیه میشدند. اخیرا، گزارشهایی در ارتباط با تبدیل عناصر به صورت آزمایشی—از طریق الکترولیز یا خلاء صوتی— محور بحث گداخت سرد در سال ۱۹۸۹ بوده است. هیچیک از این اداعاها هنوز به نحوی قابل اعتماد تکرار نشده است.
نمادگرایی کیمیا گهگاه در قرن بیستم مورد استفاده روانشناسان و فلاسفه قرار گرفته است. کار جانگ بار دیگر نمادگرایی و نظریه کیمیا را بررسی کرده و معنای درونی کیمیاگری را به عنوان مسیر معنویت مطرح کرد. فلسفه ، نمادها و روشهای کیمیاگری در پسامدرن، همچون جنبش عصر جدید شاهد رنسانس خود بوده است.
کیمیاگری به عنوان موضوع تحقیق تاریخی
تاریخ کیمیاگری تبدیل به یک رشته دانشگاهی مهم شده است. مورخان با “رمزگشایی” زبان رمزآلود و مبهم کیمیاگران، آگاهی بیشتری از ارتباطات فکری بین این رشته و دیگر جنبههای تاریخ فرهنگ غرب، همچون جامعهشناسی و روانشناسی جامعه خردگرا، علوم اسرارآمیز، اعتقاد به عالم ارواح، روسیکروسینسم، و دیگر جنبشهای مرموز، رمزنویسی، جادوگری، و تکامل علوم و فلسفه به دست میآورند.
ریشهیابی
{{Wiktionarypar|کیمیاگری]] واژه “کیمیاگری” از عربی al-kîmiyaˀ or al-khîmiyaˀ (الکیمیا یا الخیمیا، همچنین فارسی “کیمیا” به معنای “طلا”) احتمالا از افزودن حرف تعریف “ال” به واژه یونانی، “خمیا” (÷çìåßá) شکل گرفته است.تصور میشود این واژهمچنین با واژگان یونانی همچون “خیئین” به معنای “ریختن” و “خومیا” به معنای “روی هم ریختن”، “روی هم پاشیدن”، “ذوب کردن”، “آلیاژ کردن”، و “خوماتوس”، به معنای “چیزی که بیرون ریخته میشود، شمش” مرتبط باشد. یکی از احکام دایوکلتیان، که در حدود سال ۳۰۰ پس از میلاد در یونان نوشته شده است، علیه “نوشتههای مصریان باستان، در مورد انجام “خمیا” [تبدیل] طلا و نقره” سخن میگوید. همچنین (مصرشناس ای والیس باج) پیشنهاد کرده است که واژه عربیal-kîmiyaˀ در حقیقت به معنای “[دانش] مصری” است، که از زبان قبطی واژه “”کمه” (یا معادل آن در گویش قرون وسطایی بوهایری “خمه”،) را برای “مصر” به عاریت گرفته است. واژه قبطی از واژه “کمی” برگرفته از جدید اقتباس شده، که خود از واژه باستانی مصری “کمت” برگرفته شده است. واژه باستانی مصری هم به کشور و هم به رنگ “سیاه” (مصر در مقایسه با “سرزمین سرخ”، که به بیابانهای اطراف این کشور اطلاق میشد، “سرزمین سیاه” نام داشت)؛ بنابراین این ریشهشناسی میتواند توضیح خوبی برای “جادوی سیاه مصر” نیز باشد. با این وجود، به گفته مان، این نظریه ممکن است نمونهای از ریشهشناسی قومی باشد.
کشف این نکته که تیزاب سلطانی، ترکیبی از اسید نیتریک و اسید هیدروکلریک، میتواند عالیترین فلزات یعنی طلا را حل کند، تصورات کیمیاگران را در طول هزاره بعد شکل داد.
فلاسفه مسلمان همچنین کمکبسیاری به هرمتیسیزم کیمیاگری داشتند. تاثیرگذارترین محقق در این زمینه بدون شک جابرابن حیان (به لاتین جبروس، و به انگلیسی جبر) بود. هدف نهایی جابر تکوین، تولید مصنوعی حیات در آزمایشگاه کیمیاگری، تا سرحد حیات انسانی بود. او هر یک از عناصر ارسطو را در قالب چهار کیفیت “گرما”، “سرما”، “خشکی” و “رطوبت” بررسی کرد. :Ref harvard به گفته جابرابن حیان، در هر فلز دو مورد از این کیفیتها درونی و دو مورد بیرونی است. به عنوان مثال، سرب از نظر بیرونی سرد و خشک است و این در حالی است که طلا گرم و مرطوب است. بنابراین، جابر این نظریه را مطرح کرد که، از طریق بر هم زدن ترتیب کیفیت یک فلز، فلز دیگری به دست خواهد آمد. :Ref harvard با مطرح شدن این نتیجهگیری، جستجو برای سنگ فلاسفه در کیمیاگری غرب وارد مرحله جدیدی شد. جابر مبحث معانی رمزی اعداد را تدوین کرد که به موجب آن اعداد ریشه نام یک ماده در عربی، پس از تبدیلات مختلف، با مشخصات فیزیکی عنصر دارای تناظر بود.
اکنون عموما پذیرفتهاند که کیمیاگری چین بر کیمیاگری عربی تاثیر چشمگیری بر جای گذاشته است:Ref harvard:Ref harvard,، گرچه در مورد میزان این تاثیر هنوز بحثهای بسیاری در جریان است.به همین ترتیب، آموختههای هندو نیز در کیمیاگری اسلامی مورد استفاده قرار گرفت، اما باز هم میزان و تاثیر این امر به درستی مشخص نیست.
کیمیاگری در اروپای قرون وسطی
کیمیاگری به دلیل ارتباطات قوی خود با فرهنگهای یونانی و رومی، به راحتی در فلسفه مسیحیت پذیرفته شد، و کیمیاگران قرون وسطی در اروپا به نحو چشمگیری دانش کیمیاگری اسلامی را به کار گرفتند. جربرت از اوریلاک، که بعدها پاپ سیلوستر دوم نام گرفت، (متوفی به سال ۱۰۰۳) از نخستین کسانی بود که از طریق اسپانیا علوم اسلامی را به اروپا وارد کرد. پس از وی مردانی همچون آدلارد از بث، که در قرن دوازدهم میزیست، دانش بیشتری را به اروپا منتقل کرد. اما این روند تا قرن سیزدهم عموما به ادغام علوم اسلامی در کیمیاگری اروپا محدود میشد. :Ref harvard
در این دوره در عقاید آگوستین که از جمله نخستین متفکران مسیحی بود، انحرافاتی ایجاد شد. سر آنسلم (۱۱۰۹-۱۰۳۳) یکی از بندیکتیهایی بود که معتقد بود ایمان باید بر خردگرایی پیشی بجوید، آگوستین و بیشتر خداشناسان پیش از آنسلم نیز دارای چنین عقیدهای بودند، اما آنسلم این عقیده را مطرح کرد که ایمان و خردگرایی سازگار هستند و به ترویج خردگرایی در بافتی مسیحی پرداخت. این عقیده وی زمینه را برای انفجار فلسفی فراهم کرد. پیتر آبلارد نظریه آنسلم را پیگیری کرده، و زمینه را برای پذیرش تفکر ارسطو پیش از ورود نخستین آثار ارسطو به جهان غرب فراهم کرد. مهمترین تاثیر وی بر کیمیاگری این عقیده وی بود که کلیات افلاطون دارای هویتی مجزا خارج از آگاهی انسان نیست. آبلارد همچنین بررسی تعارضات فلسفی را نظاممند کرد. :Ref harvard
رابرت گروستست (۱۲۵۳-۱۱۷۰) یکی از پیشگامان نظریه علمی بود که بعدها کیمیاگران آن را تغییر داده و مورد استفاده قرار دادند. او روشهای تحلیلی آبلارد را اتخاذ کرده و استفاده از مشاهدات، تجربیات، و نتیجهگیریها را در ارزیابیهای علمی به آن افزود. گروستست همچنین تلاش بسیاری کرد تا فاصله بین تفکر ارسطو و افلاطون را از بین ببرد. :Ref harvard
آلبرتوس مگنوس (۱۲۸۰-۱۱۹۳) و توماس آکویناس (۱۲۷۴-۱۲۲۵) هر دو دومینیک بودند که به مطالعه ارسطو پرداخته و تلاش میکردند تفاوتهای بین فلسفه و مسیحیت را از بین ببرند. آکویناس همچنین اقدامات بسیاری در حوزه توسعه روشهای علمی انجام داد. او همچنین تا حدی پیش رفت که مدعی شد امور جهانی را تنها میتوان از طریق استنتاج منطقی کشف کرد، و از آنجایی که منطق نمیتواند برخلاف خدا حرکت کند، منطق باید با الهیات سازگار باشد. :Ref harvard. این تصور برخلاف عقیده افلاطونی بود که همگان بدان اعتقاد داشته و بر اساس آن امور جهانی صرفا در اشراق الهی یافت میشد. مگنوس و آکویناس از نخستین کسانی بودند که به آزمایش نظریه کیمیاگری پرداخته، و توانستند خود نیز در زمره کیمیاگران قرار بگیرند، با این استثناء که این دو کار اندکی در حوزه آزمایش انجام دادند.
نخستین کیمیاگر واقعی در اروپای قرون وسطی راجر بیکن بود. کاری که او برای علم کیمیا انجام داد همچون کاررابرت بولی بود برای علمشیمی و گالیله برای نجوم و فیزیک. بیکن (۱۲۱۴-۱۲۹۴) وابسته به دسته راهبان فرقه فرانسیس مقدس در آکسفورد بود که علاوه بر علم کیمیا به کنکاش در فیزیک نور و زبان میپرداخت. آرمانهای فرانسیسی مبنی بر پذیرش جهان به جای پس زدن آن منجر به پیدایش اعتقادی در او شد که تجربه را بر استدلال ارجحیت می داد: “از سه چیزی که آدمی گمان می کند می تواند از اشیا دانش کسب کند یعنی: اختیار، استدلال، و تجربه، تنها آخرین آنها موثر بوده قادر به ایجاد آرامش روان است.” (Bacon p. ۳۶۷) “علوم تجربی نتایج سایر علوم را کنترل میکند وحقایقی را برملا می کند که استدلال در اصول کلی هرگز قادر به کشف آنها نخواهند بود.” :Ref harvard. به راجر بیکن آغاز جستجو در پی کیمیا و اکسیر زندگی نیز نسبت داده شده است: “در نظر خردمندان، آن دارویی که بتواند تمام ناخالصی ها و فسادپذیری ها را از فلزات پست تر بزداید، به اندازه ای می تواند فساد پذیری را از تن انسان به درآورد که زندگی اش برای قرنها به طول انجامد.” نظریه ی جاودانگی جای خود را به اندیشه ی عمر طولانی داد؛ به هر حال تصور این بود که عمر آدمی در این کره ی خاکی فقط برای این است که صبر کند و خود را برای جاودانگی اخروی در محضر خداوند آماده سازد. جاودانگی در این دنیا با اصول الهیات مسیحیت همخوانی نداشت. :Ref harvard بیکن تنها کیمیاگر سالهای اصلی قرون وسطی نبود اما مهمترین آنها به شمار می رفت. ازنتایج کارهای او کیمیاگران بیشماری طی قرون پانزده تا نوزده استفاده می کردند. سایر کیمیاگران در دوران او ویژگی های مشترکی داشتند. اولین و مشخص ترین این ویژگی ها این بود که تقریبا تمامی این افراد اعضای روحانیت بودند. و این امرصرفا بدان جهت بود که افراد معدودی خارج از مکتب (مدارس محلی) سواد بررسی کارهای برگرفته از زبان عربی را داشتند. و نیز در آن زمان فتوای کلیسا درباره ی کیمیاگری، استفاده از آن به عنوان روش مناسبی برای کنکاش در خداشناسی و گسترش آن بود. کیمیاگری مورد علاقه ی اقشار کثیری از روحانیت مسیحی بود چرا که در آن زمان که مردم تازه داشتند درباره ی عقل گرایی چیزهایی می فهمیدند، علم کیمیا دیدگاهی عقلانی از جهان را ارائه میداد. :Ref harvard
از این رو تا پایان قرن سیزدهم علم کیمیا به اسلوب فکری نسبتا ساختار یافته ای تبدیل شده بود. اساتید به تئوریهای عالم کبیر-عالم صغیر هرمس اعتقاد داشتند، بدین معنی که معتقد بودند فرایندهایی که بر روی کانیها و سایر مواد اثر گذارند می توانند بر بدن انسان نیز اثر کنند (مثلا، اگر انسان بتواند راز خالص کردن طلا را بیابد، پس می تواند راهی برای پالودن روح انسان نیز به کاربندد. آنها به چهار عنصر و چهار ویژگی آن گونه که در بالا ذکر شد معتقد بودند، و نیز عادت داشتند که افکار خود را با نوشتاری پوشیده در مجموعه ی پیچیده ای از زبان حرفه ای در میان دامهایی برای گمراه کردن افراد غیر متخصص پنهان کنند. سرانجام، کیمیاگران هنر خود را به کار بستند یعنی عملا مواد را آزمایش کردند و مشاهده ها و تئوریهایی در باره ی چگونگی عملکرد جهان ارائه دادند. کل فلسفه ی آنها بر این اساس بود که معتقد بودند روح آدمی پس از هبوط آدم درونش قسمت شده است. با خالص کردن دو بخش از روح خود، آدمی می تواند به خدا بپیوندد. :Ref harvard
این دیدگاه ها در قرن چهارده به شدت تغییر کردند. ویلیام اوکامی، راهب فرانسیسی از آکسفورد متوفی در سال ۱۳۴۹ میلادی، دیدگاه Thomist تطابق میان ایمان و استدلال را به شدت مورد نکوهش قرارداد. دیدگاه او که امروزه در بسیاری از موارد مورد قبول واقع شده است، این بود که خداوند را می بایست تنها با ایمان قبول داشت؛ خداوند را نمی توان به استدلال انسان محدود کرد. البته این دیدگاه اشتباه نبود مشروط بر اینکه انسان برهان خداوند نامحدود در برابر توانایی محدود استدلال انسان را پذیرفته باشد، اما عملا این امر کاربرد علم کیمیا را در قرون چهارده و پانزده از بین برد. :Ref harvard. پاپ جان ۲۲ در اوایل قرن ۱۳ حکمی علیه کیمیاگری صادر کرد که عملا مانع از کار در حوزه ی کیمیا برای کارکنان کلیسا شد. :Ref harvard تغییرات آب و هوایی، وبا، و افزایش جنگ و خشکسالی که از مشخصه های این قرن بودند نیز بدون شک به طور کلی مانع پیگیری فلسفی موضوع می شدند.
علم نوین کیمیاگری
در عصر جدید با بهره گیری از ابزارهایی، متفاوت با آنچه در کیمیاگری سنتی به کار گرفته می شده، پیشرفتهایی در مسیر نیل به اهداف کیمیاگری حاصل شده است. از این توسعه ها و پیشرفت ها دربرخی موارد ممکن است تعبیر لفظی “کیمیاگری” شود.
تا سال ۲۰۰۶ هم هنوزیک اکسیر جهانی دست نیافتی باقی مانده است هر چند که فوتوریست هایی نظیر ری کورزویل (Ray Kurzweil) معتقدند فناوری نانوی کاملاً پیش رفته ممکن است طول عمر را به مدت نامحدودی افزایش دهد. برخی می گویند هدف سوم کیمیاگری با لقاح مصنوعی / IVF و شبیه سازی جنین انسان محقق شده است اما این فناوری ها در خلق یک موجود انسانی از هیچ کاملاً ناتوان بوده اند.
می توان گفت که هدف تحقیقات دربارۀ هوش مصنوعی خلق یک موجود از هیچ است و آنهایی که به لحاظ فلسفی با امکان هوش مصنوعی مخالفت کرده اند، نظیر هربرت (Herbert ) و استوارت دریفوس(Stuart Dreyfus) در مقاله شان در سال ۱۹۶۰ با عنوان “کیمیاگری و هوش مصنوعی” ، آن را با کیمیاگری قیاس کرده اند. البته از آنجایی که هدف خاص کیمیاگری شبیه سازی انسان بوده نه خلق یک موجود از هیچ، تحقیقات ژنتیک به خصوص پیوند زدن به این هدف نزدیکتر خواهد بود.
تبدیل هسته ای =
در سال ۱۹۱۹ ارنست راترفورد از تجزیۀ مصنوعی برای تبدیل نیتروژن به اکسیژن استفاده کرد. پس از آن زمان این فرایند یا تبدیل در یک مقیاس رادیو ایزوتوپ سینتتیک (مصنوعی) # تولیدی/تجاری به وسیلۀ بمباران کردن هستۀ اتمی با ذرات پر انرژی ازشتابدهنده های ذره جدید و درراکتورهای هسته ای انجام شده است. در واقع درسال ۱۹۸۰ بود که گلن تی. سیبرگ / گلن سیبرگ (Glenn T. Seaborg|Glenn Seaborg) سرب را به طلا تبدیل کرد اما میزان انرژی مصرفی و مقادیر میکروسکوپی تولید شده هر نوع استفادۀ اقتصادی را منتفی ساخت.
ادعاهای تکرار نشدۀ تبدیل عناصر=
در سال ۱۹۶۴ جرج اهساوا (George Ohsawa) و میشیو کوشی (Michio Kushi) بر اساس ادعاهای کرنتین لوئیس کرورن (Corentin Louis Kervran) ظاهراً موفق شدند با استفاده ازیک قوس الکتریکی سدیم را به پتاسیم تبدیل کنند و پس از آن کربن و اکسیژن را به آهن تبدیل کردند. :حقیقت در سال ۱۹۹۴ ر. ساندارسان (R. Sundaresan) و ج. باکریس (J. Bockris) گزارش کردند که واکنش های همجوشی را در تخلیه های الکتریکی میان میله های کربنی فرو رفته در آب مشاهده کرده اند. اما هیچ یک از این ادعاها را دانشمندان دیگر تکرار نکردند و اندیشه کیمیاگری در حال حاضر کاملاً بی اعتبار شده است.
کیمیاگری در هنر و سرگرمی =
اشارات به کیمیاگری در هنر و سرگرمی بسیار بیشتر از آن است که در اینجا آورده شوند. تنها به برخی نمونه های شاخص آن اشاره می کنیم. بیشتر عناوین را می توانید در مقالۀ سنگ فیلسوف بیابید.
فیلم و تلویزیون=
برنامه های تلویزیونی نظیر فول متال الکمیست (Fullmetal Alchemist) و چارمد (Charmed) اندیشۀ کیمیاگری را در مفهوم کلاسیک آن به کار می برند. در مجموعۀ “جهان استارترک” (Star Trek) مفاهیم ساختگی (استار ترک) همتاساز/ همتاساز و (استارترک) انتقال دهنده / انتقال دهنده بارها به عنوان شیوه های طرح کیمیاگری به کاررفته اند که در آن مواد خام بنیادی را می توان در سطح مولکولی بازچید تا هر نوع اشیا، وسایل، مواد غذایی و ترکیبات شیمیایی حقیقی را تولید کرد.
در مجموعۀ تلویزیونی ” بلکدر سوم (Blackadder the Third) پرسی،یکی از شخصیت های فیلم، می کوشد با کشف راز کیمیاگری در همان بعد از ظهر ثروت ادموند را نجات دهد.
هنر مدرن و نمایش آن =
برخی هنرمندان معاصر از نمادهای کیمیاگری برای خلق شاهکارهای جدید بهره گرفته اند.
تریپتوکوس (Tryptukos) اثری است بین فیزیک مدرن و کیمیاگری که هنرمندی ناشناخته در نمایشگاه لیورپول به نمایش گذاشته است. بخش سمت راست این نقاشی سه لته نسخۀ اصلی از قرن ۱۴ است که از نیچر لیبر (Naturæ Liber)، متعلق به موزۀ کیمیاگری هوتانا هورا در جمهوری چک ، کلیشه شده است.
مقالۀ [چهار راه سنجش فاصله میان کیمیاگری و هنر معاصر http://www.hyle.org/journal/issues/۹-۱/elkins.htm توضیح می دهد چرا کیمیاگری در هنر بصری امروز امری حاشیه ای است و چرا تفکر کیمیاگری کاملاً مرکزی باقی مانده است. این مقاله در مجلۀ بین المللی فلسفۀ شیمی به چاپ رسیده است.
رمان ها و نمایش ها
بسیاری از نوشته ها / نویسندگان کیمیاگران را هجو کرده اند و از آنان به عنوان هدف حملات طنز/ طنزآمیز استفاده کرده اند. دو نمونۀ قدیمی و مشهور از این دست عبارتند از: جفری شاسر (Geofrey Chaucer)، در سرآغاز و افسانه کنونز یئومانز / افسانۀ کنونز یئومانز (Canon’s Yeoman’s) (حدود سال ۱۳۸۰ م.). شخصیت اصلی داستان کیمیاگری در مسیر کانتربری (Canterbury) است که ادعا می کند “تمام این مسیر را با طلا و نقره فرش خواهد کرد”.
بن جانسون (Ben Jonson)، در کیمیاگر (نمایش) / کیمیاگر (حدود سال ۱۶۱۰ م.). در این نمایش پنج پرده ای شخصیت ها کارگاه کیمیاگری ای برپا می کنند تا مردم را فریب دهند.
thumbnail|right|۲۵۰px|An Alchemical Laboratory، از “داستان کیمیاگری و آغاز علم شیمی”
در آثار جدیدتر کیمیاگران از زاویه ای خیالی تر یا عرفانی تر معرفی می شوند و اغلب تفاوت کمی میان کیمیا، سحر و جادو به چشم می خورد:
ماری ولستنکرفت شلی / ماری شلی (Mary Shelley) در “فرانک اشتاین” (Frankenstein) (۱۸۱۸م.) . ویکتور فرانک اشتاین از کیمیاگری و علم نوین برای خلق هیولای فرانک اشتاین استفاده می کند.
ولادیمیر اودووسکی (Vladimir Odoevsky) در” سالاماندرا” (Salamandra) (۱۸۲۸م.).
ژوهان ولفگنگ ون گاث / گاث (Johann Wolfgang von Goethe) در “فاست، قسمت دوم” (Faust) (۱۸۳۲م.) واگنر، خدمتکار فاست، برای خلق یک کوتوله از کیمیاگری بهره می گیرد.
گابریل گارسیا مارکز (Gabriel García Márquez) در”صد سال تنهایی (۱۹۶۷م.) کیمیاگری به نام ملخوئیداس (Melquíades) به فضای سورئالیستی رمان می افزاید.
پائولو کوئلیو (Paulo Coelho) در” (کتاب) کیمیاگر/کیمیاگر” (۱۹۸۸م.).
اومبرتو اکو (Umberto Eco ) در ” (کتاب) آونگ فوکو /آونگ فوکو”(۱۹۸۸م.)
ج. ک . رولینگ (J. K. Rowling) در” هری پاتر و سنگ فیلسوف” (۱۹۹۷م.) نیکولاس فلامل (Nicholas Flamel) را در قالب یکی از شخصیتهای داستانش مطرح می کند.
نیل استیونسن (Neal Stephenson) در “چرخۀ غریب” (۲۰۰۳-۲۰۰۴) کیمیاگرانی حقیقی و خیالی را نظیر اسحاق نیوتن ، نیکولاس فتیو دو دوئیلیر/ دو دوئیلیر (Nicolas Fatio de Duillier ) و اناک روت (Enoch Root ) را چهره پردازی می کند.
مارتین بوث در ” دکتر ایلومیناتوس: فرزند کیمیاگر” (۲۰۰۳م.)
مارگارت مهی (Margaret Mahy) در”کیمیاگری (کتاب مارگارت مهی) / کیمیاگری” (۲۰۰۴).
جان فاسمن (John Fasman) در “کتابخانۀ جغرافی دان” (تاریخ؟) که اثر وی حول سیزده مصنوع کیمیاگری می چرخد.
گرگوری کیس (Gregory Keyes) در مجموعۀ “عصر بیخردی” (تاریخ؟) اسحاق نیوتن و نیکولاس فتیو دو دوئیلیر/ دو دوئیلیر را چهره پردازی می کند.
کرنلیا فانک در “سوار بر اژدها” (۲۰۰۴م.) کوتولهای به نام توئیگلگ (Twig leg ) را یک کیمیاگر خلق می کند.
آنتال زرب (Antal Szerb) در “افسانۀ دیکتاتور” (۱۹۳۴م.)
برخی از رمانهای Discworld تری پرچت (Terry Pratchett) (۱۹۸۳م. تا کنون) انجمنی از کیمیاگران را چهره پردازی می کنند. آنها به خاطر منفجر کردن ساختمان انجمن خودشان در فواصل منظم مورد توجه قرار می گیرند. این کیمیاگران در “مردان در ارتش” (۱۹۹۳م.) نقش برجسته ای ایفا می کنند.
در فیلم “سکوت تبدیل به تو می شود” (۲۰۰۵] کیمیاگری آشکارا بر تصمیم ها و زندگی های شخصیت ها تاثیر گذار است.
در رمان علمی تخیلی یان واتسن (نویسنده) / یان واتسن (Ian Watson) به نام “باغ های شادی” یک موجود ماورایی در فرهنگ عامه / موجود ماورایی قدرتمند به یک کیمیاگر که از آینده های دور آمده کمک می کند سیاره ای را بر اساس نقاشی هایرونیمس بوش (Hieronymus Bosch)، باغ شادی های زمینی، که در آن تمثیل کیمیاگری بوش مفهومی حقیقی می یابد، خلق کند.
فکاهی مصور، کارتون و بازی های ویدئویی
” World of Warcraft”، که یک بازی سه بعدی MMORPG است، دارای یک سیستم تجاری-حرفه ای مبتنی بر بازیگر است که شامل کیمیاگری و گیاه درمانی می شود و به کاربر این امکان را می دهد داروهایی را بسازد که به او کمک می کند یا توانایی های خاصی، نظیر افزایش سرعت، ناپدید شدن، سلامتی و جایزه افزایش تعداد بازی، به او می دهد. صنعت فلزکاری عملیاتی دارد به نام “تبدیل” که برای تبدیل برخی فلزات به دست آمده از صنعت معدن به همسایگان بالاتر کناری آنها به کارمی رود.
مجموعه کارتونی ” Fullmetal Alchemist” (۲۰۰۳) اثر هیرومو اراکوا (Hiromu Arakawa) بر محور برادران الریک، ادوارد و آلفونز الریک، ساخته شده است. “کیمیاگران” در جارچوب اصل تبادل برابر – که دراین مجموعه “قانون طبیعت” نامیده می شود- می توانند هر چیزی را تغییر شکل دهند. برادران الریک نیز مانند “کیمیاگران” غربی، که در بالای این صفحه دربارۀ آنان گفته شد، در جستجوی سنگ فیلسوف هستند اما با این هدف که بتوانند اجسام فلزی یا شبه فلزی جدیدشان را به حالت اولیه شان تبدیل کنند (کیمیاگری کنند). {}
” Chakan” سگا بازی ویدئویی شرکتGenesis and Game Gear (۱۹۹۲م.) شمشیرزن فنا ناپذیز داروهایی را از اطراف سیارات اولیه جمع می کند که هر یک حاوی چهارعنصر هستند. چاکان می تواند هردو دارویی را ، آتش و هوا، خاک و خاک و …، به انتخاب خود ترکیب کند. بدینوسیله محلولهای کیمیاگری مختلفی بدست می آید که چاکان را درمان می کنند، شیاطین اطرافش را نابود می کنند، توانایی پریدن و قدرت را افزایش می دهند و نیز خواص عناصری مانند آتش، یخ، رعد و برق را به دو شمشیر چاکان می بخشند.
Stan Lee و Jack Kirby در کارتون [[Fantastic Four (حدود ۱۹۶۲م.). Diablo (کارتون) / Diablo شریر یک کیمیاگر است.
“سرزمین های تاریک (بازی کامپیوتری) / Darklands”، بازی کامپیوترهای شخصی (۱۹۹۲). کیمیاگری عنصر مهمی در سراسر بازی به شمار می رود.
کارتون ” Hellboy” اثر مایک میگنولا (Mike Mignola) (-۱۹۹۳ ). شخصیت کارتون راجر(Hellboy)/ Roger the Homunculus به وسیلۀ کیمیاگری ساخته شده بود.
” Aidyn Chronicles: The First Mage” بازی ویدئویی. کیمیاگری به عنوان یک مهارت نشان داده شده است.
بازی کامپیوتری برخوردی ” Everquest” (-۱۹۹۸) اثر ورانت اینتراکتیو ( Verant Interactive). شخصیت های جادویی می توانند این مهارت را بیاموزند و آموزش دهند.
بازی ویدئویی ” Golden Sun” اثر نینتندو (Nintendo) Psynergy نیرویی است که جهان را تهدید می کند و به عوامل مختلفی ارتباط دارد، Ki (کی)، Chi (میا)، Ply (گری) و البته کیمیاگری.
کارتون بوسو رنکین (Buso Renkin) (۲۰۰۶-۲۰۰۳) اثر نوبوهایرو واتسوکی.
کارتون Yu-Gi-Oh! GX (Yu-Gi-Oh!GX) (-۲۰۰۴) اثر کوزوکی تاکاهاشی (Kazuki Takahashi). لی من بنر (دیتکوجی) شخصیت این کارتون روحش را در قالب یک کوتوله حفظ می کند.
مجموعۀ ” Final Fantasy اثر اسکوئر انیکس ( Square Enix) کیمیاگر را به عنوان یک طبقه/ شغل شخصیت در چندین بازی نمایش می دهد (مثلا در قالب Dresssphere در “خیال نهایی X-۲″)
مجموعۀ ” The Elder Scrolls” ساختۀ Bethesda Softworks آشکارا کیمیاگری را به عنوان شیوۀ ساخت داروهای مختلف برای استفادۀ بازیگر مطرح می کند.
در ” Shadow of Destiny” ساختۀ کونامی (Konami) یک کیمیاگر و موجودی که با کیمیاگری خالق شده است شخصیت های اصلی هستند.
بازی کامپیوتری ” Indiana Jones and the Emperor’s Tomb” (۲۰۰۳). بخش زیادی از بازی بر محور قصری در پراگ است که قبلا به یک پادشاه کیمیاگر تعلق داشته .
بازی کامپیوتری ” World of Warcraft” (۲۰۰۴). کیمیاگری یکی از حرفه های (دنیای حیله های جنگی) # کیمیاگری /حرفه است که بازیگر می تواند بیاموزد.
بازی کامپیوتری ” Ultima Online” (۱۹۹۷). کیمیاگری یکی از مهارت ها و حرفه های بازیگر است.
بازی کامپیوتری ” Zork Nemesis” (۱۹۹۶)
در ” Secret of Evermore” (۱۹۹۵) برای SNES هنگامی که بازیگر ذرات را برای استفاده در مبارزه به هم می آمیزد یک سیستم مبارزۀ کیمیاگری به جای سیستم های جادویی معمول مورد استفاده قرار می گیرد.
بازی “RuneScape”، که یک بازی جمعی آن لاین ساختۀ Jagex است به بازیگر اجازه می دهد زمانی که به مرحله دانش خاصی می رسد با طلسم اجسام را تبدیل به طلا کند.
کیمیاگری طرح و بخش مهمی از بازی کارگاه ایریس: نیروی جاودانی Playstation ۲ ساخت RPG می باشد.
در MMORPG Ragnarok Online معروف یک گروه شخصیتی که قابل بازی کردن هستند کیمیاگر نام دارند و می توانند داروها، مواد منفرجه ، گیاهان عظیم الجثه و کوتوله هایی خلق کنند که برای آنها بجنگند.
دربازی ویدئویی ” Haunting Ground” Haunting Ground (۲۰۰۵) کیمیاگری نقش بسیار مهمی دارد و شخصیت اصلی در قصری که متعلق به کیمیاگران قدرتمند است زندانی شده است و مخلوقات آنها او را برای به دست آوردن “جیوۀ” جادوییشان تعقیب می کنند. تعقیب گران همه همزاد کیمیاگر بزرگ از قرون وسطی هستند و کل داستان حول روشنگری و تزکیه می چرخد و پر است از نمادهای عمومی کیمیاگری و آنچه که کیمیاگران به آن اعتقاد داشته اند.
در ” Artemis Fowl: The Arctic Incident ” اشارۀ مختصری به کمیاگری ، و خصوصا این نکته که با فناوری بزرگ می توان به کیمیاگری دست یافت، می شود.
در ” Star Ocean: Till the End of Time” ساختۀ اسکوئر انیکس (Square Enix) کیمیاگری حرفه ای است که یک شخصیت می تواند در مغازه ها بیاموزد.
(لطفا تاریخ ها را ذکر کنید)
درThe Big O ( The Big O) (۲۰۰۳-۱۹۹۲) پردۀ ۸ گربۀ گمشده ، یک کیمیاگر امروزی، به نام یوجین، انسانها و حیوانها را به خیماریا (جانوری افسانه ای که سر شیر و بدن ببرو دم مار داشته) تبدیل می کند.
بازی های Atelier Iris که در آنها ارواح طبیعی (مانا) (Mana) برای بیرون کشیدن عناصر از محیط زیست و تبدیل آنها به مواد مختلف استفاده می شوند، حول محور کیمیاگری می چرخند.
در “گروه سه تایی جادوگرسیاه ” کیمیاگری هنری است که معلمان آموزش می دهند و تازه کاران می آموزند.
موسیقی
بر روی جلد آلبوم لئونارد کوهن (Leonard Cohen) با عنوان پوسته ای جدید برای مراسم قدیمی یک طرح کیمیاگری به چشم می خورد.
[[[[The Smashing Pumpkins آلبوم Machina/The Machines of God (۲۰۰۰) مفهوم و طرح آلبوم بر اساس کیمیاگری و نمادهای آن است.
Tool (band) آلبوم Lateralus (۲۰۰۱)
Susumu Hirasawa آلبوم Philosopher’s Propeller(Kenja no Puropera) (۲۰۰۰).
Bruce Dickinson ، آلبوم The Chemical Wedding (۱۹۸۸) . مفاهیم و تصاویر گرافیکی آلبوم بر اساس آثار ویلیام بلیک و نیز کیمیاگری و نمادهای آن می باشند.
XTC ، آلبوم Mummer ترانۀ “کیمیاگری بشری” آن دربارۀ فلسفۀ اولیۀ برده داری می باشد.
[[کیمیاگری: زندگی دشوار شوم / کیمیاگری]]” Dire Straits Live|Alchemy]] [[Alchemy: اولین آلبوم از دو آلبوم زندۀ دایر استریتس (Dire Straits)
Home (band) ، “کیمیاگر(آلبوم)/ کیمیاگر” ، آلبوم تجدد طلبانۀ مفهومی موسیقی راک در دهۀ ۱۹۷۰.
منابع
Cite book Trans. Rex Warner.
Cite book
Cavendish, Richard, The Black Arts, Perigee Books
:Note label :Cite book Alchemical Epistle of Mírzá Husayn ‘Alí Núrí, Bahá’u'lláh in Reply to a Question about the Philosophers’ Stone. Retrieved on ۲۰۰۶-۰۹-۱۹.