بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 از مجموع 2

موضوع: چشمـــــــــــــــــــک !!!( باحاله بچه ها بخونین!)

  1. #1
    yaghobsistem آواتار ها
    • 13

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل تحصیل
    ساری
    شغل , تخصص
    هک
    رشته تحصیلی
    نــرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض چشمـــــــــــــــــــک !!!( باحاله بچه ها بخونین!)

    چشمك


    سال آخر دبيرستان بودم وخيلي آدم خجالتي تا به اون سن كه رسيده بودم نتوسته بودم دوستي براي خودم پيدا كنم ولي اين اواخر تو راه مدرسه يه دختره نظرمو به خودش جلب كرده بود . اون هر روز از مسيري كه من ميرفتم عبور مي كرد ! اون با دوست اش كه دختر زشتي هم بود باهم بودند ولي خودش دختر زيباي بود ، جالب اينكه تا به من ميرسيدند دوست اون دختره محل نمي گذاشت ولي خودش به من چشمك ميزد من اوايل بي تفاوت بودم ولي بعدا'' ديدم نميشه بي تفاوت بود آخه چشمك زدن كار هر روزاش شده بود . اين اوخر گاهي وقت ها هم ميخنديد من كه تا اون روز آدم خجالتي بودم داشتم كم كم پر رو ميشدم و دنبال موقعيتي بودم تا طرح دوستي بريزم يه روز گويي كه شانس بهم روكرده باشه اونو تنها ديدم به خودم جرات دادم و گفتم كه هر جوري باشه بايد بهش پيشنهاد دوستي بدم خيلي به هيجان آمده بودم صدام رو صاف كردم و گفتم خانم افتخار آشنايي ميديد محل نذاشت من شوكه شدم ولي خودمو نباختم دوباره گفتم ميتونم باهاتون دوست بشم برگشت و باخشم بهم نگاه كرد بهش گفتم (البته باترس) مگه خودتون هر روز بمن چشمك نميزديد؟ مگه چراغ سبز بهم نشون نداديد اومد بسمتم و محكم خوابوند در گوشم و با صداي لرزون ولي با فرياد گفت : ديوونه من مريض ام پلكم خودبخود ميپره حاليته يا بازم بگم

    (قابل توجه اقایون دارای اعتماد به نفس!!!!!)(چشمـــــــــــــــ ــــــــــک)

  2. #2
    sevenstar آواتار ها
    • 972

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    حسابدار
    رشته تحصیلی
    حسابداری
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط yaghobsistem نمایش پست ها
    چشمك


    سال آخر دبيرستان بودم وخيلي آدم خجالتي تا به اون سن كه رسيده بودم نتوسته بودم دوستي براي خودم پيدا كنم ولي اين اواخر تو راه مدرسه يه دختره نظرمو به خودش جلب كرده بود . اون هر روز از مسيري كه من ميرفتم عبور مي كرد ! اون با دوست اش كه دختر زشتي هم بود باهم بودند ولي خودش دختر زيباي بود ، جالب اينكه تا به من ميرسيدند دوست اون دختره محل نمي گذاشت ولي خودش به من چشمك ميزد من اوايل بي تفاوت بودم ولي بعدا'' ديدم نميشه بي تفاوت بود آخه چشمك زدن كار هر روزاش شده بود . اين اوخر گاهي وقت ها هم ميخنديد من كه تا اون روز آدم خجالتي بودم داشتم كم كم پر رو ميشدم و دنبال موقعيتي بودم تا طرح دوستي بريزم يه روز گويي كه شانس بهم روكرده باشه اونو تنها ديدم به خودم جرات دادم و گفتم كه هر جوري باشه بايد بهش پيشنهاد دوستي بدم خيلي به هيجان آمده بودم صدام رو صاف كردم و گفتم خانم افتخار آشنايي ميديد محل نذاشت من شوكه شدم ولي خودمو نباختم دوباره گفتم ميتونم باهاتون دوست بشم برگشت و باخشم بهم نگاه كرد بهش گفتم (البته باترس) مگه خودتون هر روز بمن چشمك نميزديد؟ مگه چراغ سبز بهم نشون نداديد اومد بسمتم و محكم خوابوند در گوشم و با صداي لرزون ولي با فرياد گفت : ديوونه من مريض ام پلكم خودبخود ميپره حاليته يا بازم بگم

    (قابل توجه اقایون دارای اعتماد به نفس!!!!!)(چشمـــــــــــــــ ــــــــــک)

    ورود شما رو به باشگاه خوش امد میگم و ازفعالیتتون ممنونم ولی دوست عزیزم تو ارسال تاپیک هاتون دقت کنید چون این تاپیک تکراری است
    ممنونم
    پیروز باشید

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •