خواب‌ها و رویاها، اسرارآمیز و گیج‌کننده‌اند! خواب‌ها در طول تاریخ به عنوان نشانه‌ای از پیشگوئی و رازگشایی در نظر گرفته شده‌اند. و در داستان‌ها آمده است که دانشمندی، ساختار مولکولی کربن را در خواب دیده و کشف کرده است! همان طور که درباره معنی یک خواب بخصوص بحث و گفتگوی بسیار وجود دارد، درباره علت خواب دیدن نیز نظرات متفاوتی وجود دارد.
حتی در دنیای کنونی و با وجود پیشرفت اعجاب‌انگیز علم نیز خواب‌ها و رویاها همچنان اسرارآمیز باقی مانده‌اند. از آنجا که تعبیر خواب، بخشی کلیدی از کار روان درمانی من است، در اینجا به ارائه مطالبی در این مورد می‌پردازم.
فروید: جاده اصلی
زیگموند فروید، زمانی خواب‌ها را «جاده اصلی به ناهشیار (ناخودآگاه)» نامیده بود و به عقیده من این عبارت برای همیشه در روان‌شناسی درست باقی خواهد ماند. برخی از کارهای ارزشمند فروید در این زمینه در کتاب «تعبیر خواب» او آمده است.
من در اینجا قصد ندارم خلاصه‌ای از کارهای فروید را ذکر کنم امّا به این بسنده می‌کنم که فروید اعتقاد داشت هر خوابی، برای تحقق یک آرزوست و او این نظریه‌اش را تا به آخر حفظ کرد، حتی با وجود کنار گذاشتن ایده اولیه‌اش در مورد این که تمام خواب‌ها و رویاها دارای زمینه و محتوایی جنسی هستند.
از نظر فروید، مفهوم ارضاء یا تحقق آرزو، لزوماً به معنی جستجوی لذت نیست زیرا مثلاً فردی ممکن است آرزوی «تنبیه شدن» داشته باشد. با وجود این، ایده آروزی «مخفی» که در پس هر رویا نهفته است، به عنوان نقطه کلیدی و مرکزی روانکاوی فرویدی باقی مانده است.
ایده‌های دیگر
البته ایده‌های دیگری نیز بجز نظریه‌های فروید درباره خواب‌ها و رویاها وجود دارد.
برخی عقیده دارند که خواب‌ها دارای معانی ثابتی هستند. مثلاً اگر شما خواب پرتقال ببینید به معنی سلامتی است و یا اگر خوابی درباره پیاز ببینید به معنی کار سخت و دشوار است. در این مورد حتی کتاب‌هایی نیز مانند واژه‌نامه برای تعبیر خواب وجود دارد.
برخی از دانشمندان مدرن نیز ادعا می‌کنند که خواب‌ها چیزی بیش از تصاویر ناشی از فعالیت الکتریکی تصادفی در مغز که شب‌ها به منظور «پاکسازی» صورت می‌گیرد، نیستند.
و عدّه دیگری نیز مثل خود من، اهمیت ناهشیار (ناخودآگاه) خواب‌ها را پذیرفته ولی آن‌ها را چیزی بیش از تحقق یا ارضاء آرزوها می‌دانند. به نظر من، خواب‌ها هشدارهای ارزشمندی درباره چگونگی بهبود بخشیدن به زندگی و شاید دور نگاه داشتن از فعالیت‌های خودتخریبی هستند.
متن خواب
برای استفاده ازخواب‌ها در روان درمانی ، باید قبول کنیم که ما هیچگاه ا زخودِ خواب استفاده نمی‌کنیم. این جمله ممکن است کمی عجیب به نظر آید امّا درباره‌اش فکر کنید. هنگامی که با کسی در مورد خوابی که دیده‌اید صحبت می‌کنید، غیرممکن است که بتوانید تصاویری که به هنگام خواب دیده‌اید را برایش ترسیم کنید. تنها کاری که می‌توانید بکنید این است که خوابی که دیده‌اید را در قالب کلمات برای او بیان کنید. بنابراین، صحبت کردن در مورد رویا، در واقع عبارت است از صحبت کردن درباره «متن ادراک شما از آن خواب یا رویا.»
بنابراین، واقعاً مهم نیست که این تصاویر به خاطر فعالیت الکتریکی تصادفی در مغز ایجاد شده باشند، یا به خاطر غذای چربی که شب قبلش خورده بودید و یا این که برآمده از ذهن ناهشیار شما بوده باشند. تلاش شما برای درک معنی آن تصاویر، از هر کجا که آمده باشند، چیزی در مورد فرایند روانی فعلی شما را آشکار می‌سازد.
کار بالینی
کار بالینی در مورد تعبیر خواب، شامل سه چیز است:
نخست، شما به متن نوشته شده خواب نیاز دارید. بهترین حالت این است که بلافاصله بعد از بیدار شدن از خواب، اقدام به نوشتن خواب‌هایی که دیده‌اید کنید. گاهی اوقات هم ممکن است به هنگام روان درمانی قسمتی از خوابتان را که ننوشته بودید به یاد آورید که در این صورت روان درمانگر گفته‌های شما را خواهد نوشت.
دوم این که شما باید خوابتان را به طور کامل توصیف کنید و تداعی‌های روانی خود با تصاویر مختلف موجود در خوابتان را درک نمائید. این تداعی‌ها باید برآمده از زندگی شما باشد نه از «واژه‌نامه» معانی ثابت برای خواب‌ها. اساساً این بدین معنی است که «هنگامی که درباره این تصویر خاص از خوابتان فکر می‌کنید، چه چیزهای دیگری به ذهنتان می‌آید؟» برای مثال، دیدن خواب کسی که در دوران کودکی شما حضور داشته لزوماً معنی خاصی نمی‌دهد امّا این که وقتی کودک بودید درباره او (زندگیش، رفتارش، ارزش‌هایش و ...) چه فکر می‌کردید، ممکن است چیزی درباره مشکلی که امروز با آن دست و پنجه نرم می‌کنید، بگوید.
و سوم این که شما باید ارتباط یا ارتباط‌های بین تمام این تداعی‌ها را کشف کنید. این فرایند شبیه قرار دادن تکه‌های پازل است و سرانجام تصویر پنهان را آشکار خواهد کرد. از نظر روانی، شما تنها نیاز به درک این دارید که این شبکه تداعی‌های برآمده از خوابتان، در این مقطع از زندگی شما، درباره مشکلات و تعارضات فعلیتان چه می‌گویند. غالباً این تداعی‌ها کاملاً هیجانی هستند. یعنی شما می‌توانید یک تصویر خاص از خوابتان را بگیرید، واکنش‌های هیجانی خود را نسبت به آن بررسی کنید، به گذشته خود مراجعه کنید و زمان‌هایی که هیجانات مشابهی را حس می‌کردید بیابید، و سپس از خود بپرسید آن شرایط و موقعیت‌ها در گذشته، چه ارتباطی با آنچه اکنون در زندگی شما دارد اتفاق می‌افتد دارند؟
برخی نکات مفید
دراینجا به ذکر برخی نکات مفید درباره تعبیر خواب می‌پردازیم:

  • شما نباید خواب‌هایتان را به منظور حل مشکلاتتان تعبیر کنید. امّا گوش سپردن به خواب‌ها می‌تواند به شما کمک کند تا پیش از آن که دیر شود، به حل مشکلاتتان بپردازید. به عبارت دیگر، هر چند تحلیل خواب لزوماً بخشی از روان درمانی نیست امّا اگر تلاش کنید در جلسه روان درمانی به تعبیر خواب‌هایتان بپردازید، این کار می‌تواند باعث پیشبرد امر روان درمانی شما گردد.
  • خواب‌ها همیشه «درست» هستند. تنها نکته‌ای که وجود دارد این است که معنی آن‌ها همیشه آن چیزی نیست که ما فکر می‌کنیم. گاهی اوقات یک خواب هشدار خطر می‌دهد امّا اگر شما به آن توجه کنید و راه خود را تغییر دهید، آن خطر لزوماً پیش نخواهد آمد. و غالب اوقات، معنی یک خواب، استعاره‌ای است نه حقیقی. برای مثال، یک زن ممکن است خواب ببیند که همسرش با زن دیگری رابطه دارد، امّا این اشتباه است اگر نتیجه‌گیری کند که همسرش واقعاً چنین رابطه‌ای برقرار کرده است. این خواب فقط یک مدرک و شاهد تصویری برای او فراهم ساخته که او به نوعی حس می‌کند که شوهرش به اوخیانت کرده است. او پس از دریافت این احساس، می‌تواند با دقت و صداقت زندگیش را مورد بررسی قرار دهد تا دریابد چرا چنین احساسی می‌کند و درباره‌اش چکار باید بکند.
  • خواب‌ها غالباً معنایی بر خلاف آنچه به نظر می‌رسد دارند. توجیه روانکاوانه و فنی این قضیه، پیچیده و دشوار است امّا به این واقعیت مربوط است که ما غالباً امیال و خواسته‌هایمان را به گونه‌ای می‌بینیم که انگار از طریق دیگران انعکاس یافته‌اند. مثلاً اگر خواب ببینید که بدون لباس و عریان در میان جمع بوده‌اید و از این بابت شرمنده شده‌اید، احتمالاً تعبیرش این است که یک نیاز عمیق ناخودآگاه برای نشان دادن جنبه‌ای مخفی و نهفته از وجودتان به صورتی «عریان» به دیگران دارید.
  • تصاویر جنسی به ندرت بیانگر «عشق» هستند. امور جنسی برای بدن، فقط جنبه‌ای از فرایند بیولوژیکی تولید مثل است و در نتیجه، ارتباطی با آنچه ما معمولاً عشق می‌نامیم ندارد. به این جهت، در ذهن ناهشیار یا ناخوداگاه (که سرچشمه و منشاء تمام خواب‌هاست)، تصاویر و احساسات جنسی ارتباطی با عشق واقعی ندارد، بلکه در عوض، بیانگر یک نیاز خودشیفتگانه به «دیده شدن» یا «مورد توجه قرار گرفتن» به عنوان راهی برای جبران ترس عمیق از نادیده انگاشته شدن یا طرد شدن است.
  • ممکن است بگوئید «من خواب نمی‌بینم». این ادعای درستی نیست. مطالعات علمی نشان داده‌اند که هر کس که مورد مطالعه قرار گرفته، خواب می‌دیده است و در نتیجه، توافق عمومی بر این است که همه خواب می‌بینند. مطالعات نشان داده‌اند که ما هر شب چند چرخه خواب، از سبک تا خیلی عمیق، را پشت سر می‌گذاریم. یک مرحله در هر چرخه «حرکت سریع چشم» یا REM نام دارد. هرگاه یک پژوهشگر، فردی که در مرحله REM بوده است را از خواب بیدار کرده و از او پرسیده است که در چه حالی بودی، فرد همیشه پاسخ داده است «داشتم خواب می‌دیدم.» در واقع، حتی حیوانات نیز مرحله خواب REM را تجربه می‌کنند و می‌توان چنین نتیجه گرفت که آن‌ها هم خواب می‌بینند ولی به دلیل آن که نمی‌توانیم با آن‌ها ارتباط برقرار کنیم، چیزی درباره طبیعت خواب‌های آن‌ها نمی‌دانیم.
  • فراموش کردن خواب‌ها آسان است. برای تعبیر خواب باید ابتدا آن را به یاد آورد. بنابراین فراموش کردن آن‌ها، مشکل جدّی است. در واقع، آن‌هایی که همیشه خواب‌هایی که می‌بینند را فراموش می‌کنند همان‌هایی هستند که ادعا می‌کنند خواب نمی‌بینند. تنها اگر فرد در خلال خواب دیدن و یا درست در انتهای آن از خواب بیدار شود، می‌تواند خوابی که دیده است را به یاد آورد. امّا اگر غلتی بزنید و دوباره به خواب روید، احتمالاً صبح که از خواب برخاستید چیزی به یاد نخواهید آورد. بنابراین برای به یاد آوردن یک خواب، باید به محض آن که بیدار شدید، آن را روی کاغذ آورید. پس قلم و کاغذی کنار تخت خود بگذارید و پیش از خوابیدن به خودتان بگوئید که می‌خواهید خواب‌هایی که آن شب می‌توانید به یاد آورید را یادداشت کنید.
  • ما هر شب چند بار خواب می‌بینیم. به دلیل آن که هر شب چند چرخه خواب را پشت سر می‌گذاریم، در مرحله REM هر چرخه، خواب می‌بینیم. گاهی اوقات، هنگامی که صبح یادداشت‌های مربوط به خواب‌های شب گذشته را مرور می‌کنید ممکن است خواب‌های دیگری را که قبل یا بعد از آن خوابی که شرح داده‌اید دیده‌اید، به یاد آورید.
  • از به یاد نیاوردن یک خواب ظاهراً مهم ناراحت نشوید. اگر واقعاً چیز مهمی باشد، نهایتاً از راه‌های دیگر یا در خواب‌های دیگر پیامش رسانده خواهد شد.
  • هر روان‌درمانگری در تعبیر خواب مهارت ندارد. فروید پیشنهاد کرده است که یک روان درمانگر به منظور کارکردن مناسب با ذهن ناخودآگاه باید علاوه بر آموزش‌های روان‌شناسی، دارای اطلاعات کافی در زمینه ادبیات، تاریخ، هنر، موسیقی و ادیان باشد. این حق شماست که در این مورد از روان درمانگر خود پرسش کنید.
  • تمام خواب‌ها اساساً یک چیز مهم به ما می‌گویند: بیدار شو! یعنی درست همان طور که شما باید برای به یادآوردن خواب‌هایتان بیدار شوید، خود خواب هم به شما می‌گوید که «بیدار شوید» و به حقایقی که سعی می‌کنید از دیگران و حتی خودتان پنهان کنید آگاه گردید.
  • خواب‌های تکراری نشانگر این هستند که شما همچنان به نکته‌ای که در معنی خوابتان وجود دارد پی نبرده‌اید. اگر در مورد معنی ناخودآگاه خوابتان «بیدار نشوید» و اصرار داشته باشید که آن را از طریق نیازهای خود به تحقق آرزوهایتان ببینید، در خود فریبی باقی خواهید ماند. درک مفهوم روانکاوانه «خواب‌های تکراری» برای خواننده عادی دشوار است. برای کمک به حل مشکل کابوس‌های تکراری به توضیحاتی که در ادامه این مقاله درباره تکنیک «درمان از طریق تصویرسازی» آمده است رجوع کنید.

کابوس‌های آسیب‌زا
در دنیای افسانه‌ها، کابوس پدیده‌ای ترسناک و وحشت‌زا است. یک روح شیطانی که افراد خفته را تسخیر می‌کند. امّا در دنیای امروز، هنگامی که از کابوس صحبت می‌کنیم منظورمان خواب ترسناکی است که با احساس پریشانی و نومیدی همراه است.
جنبه خون آشامی کابوس‌های افسانه‌ای می‌تواند سرنخ خوبی درباره کابوس‌ها به طور کلی در اختیار بگذارد زیرا از نظر روان‌پویشی، کابوس‌ها تصاویر هیجانات خام و ابتدائی نظیر پرخاشگری و خشم هستند که به روان‌هوشیار یا خودآگاه ما ملحق نشده‌اند. بنابراین، ما تمایل داریم با این جنبه‌های «زشت» زندگی ناخودآگاهمان به صورت تصاویر ترسناک در خواب روبرو شویم.
کابوس در دوران کودکی بسیار شایع است زیرا زمان رشد هیجانات ماست و هنگامی است که همگی ما درگیر هیجانات ابتدایی و خامی چون پرخاشگری و خشم هستیم.
کابوس‌های آسیب‌زا می‌توانند یکی از نشانه‌های متعدد اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) باشند. کابوس‌های تکراری و مزاحم که بعد از یک سانحه پیش می‌آیند غالباً شامل موضوعات نمادینی هستند که منعکس کننده آسیب اصلی است و به تهدید زندگی، تهدید به طرد شدن یا از دست دادن هویت ارتباط دارد. با وجودی که کشف این موضوعات در روان درمانی می‌تواند باعث بهبود انطباق شخصی گردد، کابوس‌ها ممکن است همچنان ادامه یابند. بنابراین، کابوس‌های آسیب‌زا را باید به گونه‌ای متفاوت از سایر خواب‌ها مورد درمان قرار داد. دانستن این که دلایل روان‌شناختی وجود این کابوس‌ها چیست، کفایت نمی‌کند. ما به رویدادی «آسیب‌زا» می‌گوئیم که احساس امنیت قبلی ما از «خود» را مختل سازد. و در نتیجه، برای رهایی از آسیب، باید فعالانه در صدد تغییرات خودآگاهانه در زندگی برآئید تا تصورات ویرانگر و آسیب رسان خود درباره زندگی و «هویت» را سازگار سازید. برای مثال، «حساسیت‌زدایی سیستماتیک» به عنوان بخشی از درمان چند بعدی برای PTSD می‌تواند در کاهش بازآفرینی آسیب، بسیار موثر باشد.
درمان از طریق تصویرسازی ذهنی
کابوس‌های تکراری و مزاحم را می‌توان با تکنیکی به نام «درمان از طریق تصویرسازی ذهنی» (IRT) که به سادگی هم قابل یادگیری است، تحت کنترل در آورد. اگر شما چند کابوس تکرار شونده دارید، یکی از آن‌ها را انتخاب کنید و فرایند IRT را هر شب به کار بندید تا کابوس از میان برود. وقتی که آن کابوس از بین رفت، فرایند را برای کابوس‌های دیگر تکرار کنید.

  • متن کابوستان را بنویسید. داستان را با تمام جزئیاتی که به یاد می‌آورید بازگو کنید، مهم نیست چقدر ترسناک باشد.
  • یک پایان جدید برای داستان کابوس خلق کنید و آن را بنویسید. البته مواظب باشید که پایان جدید، مسالمت‌آمیز باشد. به یاد داشته باشید که کابوس بر هیجاناتی چون خشم که توسط یک سانحه برانگیخته شده، استوار است. نکته پایان جدید داستان، مهار کردن هیجانات است، نه صرفاً بیرون ریختن آن‌ها در قالب خشونت و انتقام.

زنی مورد تجاوز قرار گرفته بود. او کابوس تکرار شونده‌ای داشت که در آن، تحت تعقیب یک مرد سیاه‌پوش بود. او در کابوس خود می‌دوید و می‌دوید و هر بار در یک نقطه مشابه، عرق ریزان و با تپش قلب از خواب می‌پرید. او به عنوان یک پایان جدید، تصمیم گرفت فرار کردن را متوقف کند و با آن مرد رو در رو شود. در خواب بعدی، هنگامی که مرد سیاه‌پوش ظاهر شد، زن به سمت او برگشت و گفت «کیستی و چه می‌خواهی؟» و اینجا بود که ذهن ناهشیار (ناخودآگاه) زن، شگفت‌زده‌اش کرد. مرد مودبانه پاسخ داد:«این بسته از دست شما افتاد و من می‌خواستم آن را به شما برگردانم.» سپس او بسته را به زن داد. زن پرسید: این چیست؟ مرد گفت: «این ایمان شما به خوبی و پاکی انسان است.» زن از خواب پرید و کابوس دیگر هرگز تکرار نشد.

  • نسخه جدید داستان را هر شب قبل از این که به خواب روید، در تصورات خود مرور کنید. این کار را در فاصله زمانی هر چه نزدیک‌تر به خوابتان انجام دهید و هیچ کار دیگری بین این کار و به خواب رفتن انجام ندهید.
  • بلافاصله بعد از این تصویرسازی ذهنی از تکنیک‌های آرمش (ریلکس‌کردن) برای به خواب رفتن آرام استفاده کنید. از هر تکنیکی که با آن آشنایی دارید می‌توانید استفاده کنید.

برخی کابوس‌های متداول
خیلی از مردم از دیدن خواب‌های ناراحت کننده با تصاویر ناخوشایند، علیرغم داشتن یک زندگی ظاهراً آرام و مسالمت‌آمیز، شکایت دارند. و می‌پرسند: «ذهن ناخودآگاه من چه می‌خواهد به من بگوید؟»
دلایل مختلفی برای این گونه خواب‌ها وجود دارد:
نخست این که خواب‌ها می‌توانند راهنمایی‌های ناخودآگاه باشند. شاید به طریقی به اعتقاداتتان پشت پا زده‌اید، یا چیزی را فراموش کرده‌اید، و یا خواسته‌ای را برآورده نکرده‌اید. مثلاً کسانی که در میانسالی در آستانه تغییر شغل باشند ممکن است خواب ببینند که در مدرسه به دنبال یک کلاس درس می‌گردند یا خود را در جلسه امتحان نهایی ببینند در حالی که می‌دانند در تمام سال فراموش کرده‌اند در کلاس حاضر شوند. بدین ترتیب احساس وحشت و سراسیمگی موجود در خواب به احساس واقعی وحشت از ناکامی در شغل جدید در زندگی جاری آن‌ها اشاره می‌کند.
دوم این که خواب‌ها ممکن است هشداری باشند بر پایه گناه و تقصیر. برای مثال، تصور کنید که از بانکی که برای آن کار می‌کنید اختلاس کرده‌اید. آنگاه خواب‌هایی می‌بینید درباره دزدانی که وارد خانه شما شده‌اند و چیزهایی را به سرقت برده‌اند. خوب، در این حالت، خواب شما تصویری است از چیزی که برای شما اتفاق افتاده که مشابه صدمه‌ای است که شما به کس دیگری زده‌اید. این تشابه غالباً در کابوس‌های کودکان روی می‌دهد: کودک در بیداری احساس عصبانیت و خشم نسبت به والدین دارد و در عین حال، ظرفیتِ شناختی لازم برای بیان این احساسات به صورت آزادانه را ندارد. در نتیجه، در ناخودآگاه او، این خشم به صورت تصاویر تهدیدآمیز کابوس، علیه آن‌ها بازگردانده می‌شود.
سوم این که خواب‌ها می‌توانند اشاره‌ای به یک شوک روحی یا ضربه عاطفی سرکوب شده باشند. همان گونه که پیشتر گفته شد، کابوس‌ها غالباً همراه هستند با دردهای هیجانی ضایعه‌ای که در دوران بلوغ و بزرگسالی تجربه شده است. امّا اگر یک ضربه عاطفی یا ضایعه‌ای در دوران کودکی سرکوب شده باشد، خواب‌های منعکس کننده شدّت و عمق هیجانی آن ضایعه ممکن است در طول زندگی- به صورت وسواس تکرار- باقی بمانند تا آن که سرانجام آن ضایعه به ذهن خودآگاه ما راه یابد و بهبود یابد.
چهارم این که خواب‌ها ممکن است دلشوره‌های روانی باشند. این پدیده نادری است امّا برای برخی افراد اتفاق می‌افتد. در واقع، حداقل یکبار برای خود من اتفاق افتاده است. با وجود این، توصیه من در اینجا این است که این خواب‌ها را نادیده بگیرید. اگر این خواب‌ها حاوی جزئیات کافی درباره این که «چه موقع»، «کجا» و «برای چه کسی» این اتفاق خواهد افتاد نباشند، و در نتیجه نتوان از آن جلوگیری کرد، بنابراین چنین دلشوره‌هایی بی‌فایده و بیهوده هستند.
من هنوز به خوبی به یاد می‌آورم که یکبار در خواب چند نفر را دیدم که در رودخانه کوچکی بازی می‌کردند و از آبشارهای کوچکی پائین می‌پریدند. ناگهان آب زیادی در رودخانه جاری شد و همه را با خود برد. صبح روز بعد، به هنگام خوردن صبحانه، تیتر روزنامه توجهم را جلب کرد. وقتی مقاله را خواندم نزدیک بود نفسم بند بیاید. روز قبل، چند ماجراجو در کوه‌های سوئیس بر روی رودخانه‌ها و آبشارها مشغول موج سواری بوده‌اند که ناگهان توفان بزرگی برخاسته و همه آن‌ها را با خود برده بوده است.