خوشنویسی در معنای خاص، هنر نگارش زیبا است. این اصطلاح را در مورد نگارش آزاد با قلمو یا قلم به کار می برند. بنابراین، خوشنویسی از حروف نویسی ( مثلا به صورت کتیبه) و نیزاز طراحی حروف متمایز است.
خط یکی از عناصر اساسی در هنر طراحی و نقاشی است. یک طراح بدون استفاده از خط ( در حالات مختلفش) هرگز نمی تواند طرح کسی یا چیزی را ترسیم کند. خطوط راست، منحنی و شکسته هر کدام می توانند مفاهیمی را برای ما تداعی کنند.
تصاویر ابتدایی که بشر اولیه بر روی سنگ یا گل پخته می کشید، به صورت اولین پیام مکتوب مورد استفاده قرار می گرفت. بشر اولیه با کنار هم قرار دادن منطقی این تصاویر سعی می کرد تا مفاهیمی را به وسیله آن ها ثبت و به دیگران انتقال دهد. این تصاویر کم کم ساده تر شد و بعدها به صورت علایمی قراردادی درآمد. این علایم قراردادی حروف نامیده شد. به همین ترتیب بر مبنای زبان ها و فرهنگ های گوناگون، خطوط گوناگون به وجود آمد و انسان به آفرینش خط، عمر اندیشه و کلام خود را طولانی کرد.
حس فطری بشر در گرایش به زیبایی و تلاش او برای زیبا کردن محیط زندگی و اشیا پیرامون و ابزار و وسایل مورد استفاده اش و... باعث به وجود آمدن هنرهای مختلف، در ابعاد گوناگون زندگی شد. سفالگری، معماری، خیاطی، شعر، نقاشی و... همه به همین ترتیب به وجود آمد.
کوششی که هنرمندان ادوار مختلف در زیباتر نوشتن خط متحمل شدند، منجر به هنر خوشنویسی شد.
درک زیبایی یک قطعه خوشنویسی شده، چندان مشکل نیست؛ چرا که تناسبات هنری و شکل کلمات و حروف که براساس حس درونی و زیبایی شناختی هنرمندان این رشته شکل گرفته است و در طی سالها پخته و پرورده شده است، هر بیننده عادی را در جریان دریافت و درک زیبایی آن قرار می دهد، بدون آنکه دلیل منطقی آن را بداند و یا قانونمندی های پنهان اثر را محاسبه و یا تحلیل کرده باشد.
خط نیز چون موسیقی انگشت بر احساسات پنهان آدمی می گذارد و حس زیبایی خواهی آدمی را برمی انگیزاند و بیدار می کند. فرق آن ها در یک نکته بدیهی است؛ موسیقی هنری شنیداری است و خوشنویسی هنری دیداری... .
خط فارسی
خط متداول کنونی ایران، از دو خط ابتدایی عربی، یعنی کوفی و نسخ قدیم، گرفته شده و این دو خط از دو الفبای نبطی و سریانی در حدود یک قرن قبل از تاریخ هجری اقتباس شده است. معروف است که در قرن چهارم هجری "ابن مقله" از خط کوفی، شش قلم با نام های محقق، ریحان، ثلث، نسخ، رقاع و توقیع را استخراج کرده است؛ ولی با قرائن و آثاری که هست، مسلم است که این اقلام از دویست سال قبل از ظهور ابن مقله، متداول بوده است و فقط ابن مقله در تکمیل شش خط یاد شده کوشیده است. در حدود یک قرن پس از ابن مقله، "ابن بوّاب" به این شش قلم، جمال و زیبایی تازه بخشید و "یاقوت مستعصمی" خوشنویس قرن هفتم هجری، این شش خط را کمال بخشید.
علاوه بر اقلام شش گاه مذکور، که در ممالک اسلامی شایع بود، بعدها قلم دیگری از قلم توقیع و رقاع وضع شد که به قلم یا خط تعلیق معروف گردید و سپس دو خط دیگر به نام "شکسته تعلیق" و "نستعلیق" از آن استخراج شد، که شکسته تعلیق را برای نامه نگاری و نستعلیق را برای کتاب نویسی به کار می بردند.
خط نستعلیق خود ترکیبی از دو خط نسخ و تعلیق است. در میان خطوطی که ایرانیان با نبوغ خود به وجود آوردند، این خط از زیبایی و گیرایی خاصی برخوردار است.
میرعمادالحسنی قزوینی، علیرضا عباسی و شاگردان میرعماد از خوشنویسانی هستند که نقطه طلایی خط نستعلیق محسوب می شوند و به همت آنان بود که تناسبات این هنر تکمیل و با نبوغ آنان به کمال خود در شکل نزدیک شد.
در دوره قاجار خوشنویسان بزرگی همچون میزرا فتحعلی حجاب شیرازی، میرزا غلامرضا اصفهانی، میرزا محمدرضا کلهر و میرحسین میراث ارزشمند خوشنویسی را به دوران معاصر انتقال دادند. خط شکسته، دیگر خط ایرانی بود که از چشمه زاینده نبوغ هنرمندان ایرانی بر پهنه سفید کاغذ جاری شد. از سرآمدان این خط می توان از مرتضی قلی خان شاملو، شفیعا و درویش عبدالمجید طالقانی و پس از آن ها از میرزا کوچک اصفانی، سید علی اکبر گلستانه و... نام برد.
در دوره معاصر با تلاش ارزشمند خوشنویسان بزرگی همچون علی اکبر کاوه، سید حسن میرخانی و سید حسین میرخانی حرکت بالنده هنر خوشنویسی قوت گرفت و روز به روز بر رونق آن افزوده شد.
امروزه از سوی برخی از هنرمندان مبدع و مبتکر، حرکت هایی در جهت نوآوری در ترکیبات و فضاسازی و خلاقیت در شکل حروف آغاز شده است و خوشنویسی معاصر را تبدیل به هنری پیشرو کرده است که ریشه ای عمیق در فرهنگ و سنن ملی و مذهبی دارد. رضا مافی، پیل آرام، محمد احصایی و جلیل رسولی از سرآمدان این حترکت خلاقه به شمار می روند ... و دیگر اینکه هزاران خوشنویس خوش ذوق اکنون در نقاط دور و نزدیک ایران به عشقی جاویدان آتش فروزان این هنر مقدس را پاس می دارند و در کمال آن می کوشند.
ارزش زیبایی شناختی خوشنویسی اسلامی، بیش از هر چیز، در قابلیت تنظیم و ترکیب ابعاد حروف است. تاروپود عمودی و افقی حروف، به خودی خود، توازن قطعه خط را تنظیم می کند؛ ولی مهم تر آنکه، تاکیدهای افقی و عمودی را می توان جابه جا کرد. بدون آنکه تعادل، ریتم، انسجام درونی قطعه خط از میان برود. در شیوه های مختلف، نظام تناسب براساس "نقطه" بنا شده که در واقع همان پهنای نوک قلم نی است که خوشنویس به کار می برد.
منابع:
دایرة المعارف فارسی، محمود مصاحب
دایرة المعارف هنر، رویین پاکباز