روانشناسان علاوه بر این که درباره طبیعت هوش با هم اتفاق نظر ندارند، زمان و انرژی زیادی را صرف بحث در مورد عوامل مختلف موثر بر هوش افراد نمودهاند. بحث آنها بر روی یکی از مهمترین و عمدهترین پرسشها در روانشناسی متمرکز بوده است: کدامیک مهمترند- طبیعت یا تربیت؟
امروزه تقریباً تمام روانشناسان هم عقیده هستند که عوامل ژنتیکی و محیطی، هر دو در تعیین هوش افراد نقش دارند. بنابراین، پرسشی که اکنون وجود دارد در مورد تعیین دقیق میزان تاثیر هر کدام از این عوامل است. نخست، ذکر این نکته اهمیت دارد که عوامل ژنتیکی و عوامل محیطی برای تعیین دقیق چگونگی ظهور ژنهای به ارث رسیده، با هم تعامل دارند. برای مثال، اگر فردی دارای پدر و مادر بلند قد باشد، احتمالاً خود او هم بلند قد میشود. امّا این که قد او دقیقاً به چه حدّی میرسد میتواند متاثر از عوامل محیطی مثل تغذیه و بیماری باشد.
شواهد تاثیرات ژنتیکی
- مطالعه دو قلوها نشان میدهد که دو قلوهای یک تخمکی به نسبت دو قلوهای دو تخمکی دارای هوشبهر (iq) نزدیکتری هستند (پرومین و اسپینات، 2004).
- خواهر و برادرهایی که با هم در یک خانه بزرگ شده باشند به نسبت دو فرزند خواندهای که در یک محیط با هم پرورش یافته باشند دارای هوشبهر (iq) نزدیکتری هستند (مکگی، 1993).
شواهد تاثیرات محیطی
- دو قلوهای یک تخمکی که جدا از هم بزرگ شده باشند به نسبت دو قلوهای یک تخمکی که در یک محیط پرورش یافته باشند دارای تشابه کمتری از نظر هوشبهر (iq) میباشند.
- مدرسه رفتن بر روی هوشبهر (iq) موثر است (چچی، 2001).
- کودکانی که در سه ماه تا پنج ماه اول تولدشان از شیر مادر تغذیه کرده باشند در آزمونهای هوش در 6 سالگی، امتیاز بیشتری از کودکان همسال خود که از شیر مادر تغذیه نکردهاند، به دست میآورند (راینبرگ، 2008).