قلم ، سیگار ، پوشک ، مغز گردو ، دفتر چینی
ملاقه ، پانچ ، سیفون ، ملحفه ، انگشتر چینی
مگس کش ، آفتابه ، دسته بیل و دیزی سنگی
بخاری ، جالباسی ، پنجره ، یا که در چینی
به هرجایی روی تنها ، ببینی "مید این چاینا"
به روی قبر حتی هست سنگ مرمر چینی
انار و زعفران و پسته صادر می شود ، اما
به جایش می شود وارد ، درخت عرعر چینی
نمی دادند لیلی را به مجنون ، گفت اینگونه:
«جهنم! می روم جایش ، بگیرم دلبر چینی»
کنار آب رکناباد هم با طرز مشکوکی
نشسته حافظِ شیراز ، دستش ساغر چینی
نمی دانم چرا هرگاه مصرف می کنم جنسی
کنم من ذکر خیری هم ز خواهر مادر چینی
عزیزم کار هر بُز نیست خرمن کوفتن ، خواهد
کهن مردی به همراه ِ دو تا گاو نر چینی
برو برگو به آن آقا ، بخوان دیگر تو از حالا
که می آید از آن بالا ، پس از این کفترچینی
مزن دیگر تو پالنگی ، به زیرپای من، آخر
بترس از سوت چینی در دهان داور چینی