سرانجام عشق اینترنتی!




سرانجام عشق اینترنتی!

خراسان: من بي گناهم و از کارهاي دوست پسرم اطلاعي نداشتم. يعني متاسفانه احساس و هيجان مثل عينکي تيره جلوي چشمانم را پوشانده بود و همه جا را تار مي ديدم. حالا نمي دانم چه خاکي بر سر بريزم و بايد به خاطر عشق واهي روانه زندان بشوم.

سميرا با چشماني اشک بار در دايره اجتماعي کلانتري شهيد نواب صفوي مشهد افزود: ۵ ماه قبل، يک روز هنگامي که در فضاي چت روم پرسه مي زدم با پسر جواني آشنا شدم که خودش را سعيد معرفي کرد و ارتباط ما با جملاتي احساسي و عاطفي، خيلي زود به يک عشق اينترنتي تبديل شد.

ما پس از گذشت ۲ هفته با هم قرار گذاشتيم و من بي تاب و بي قرار به پارک رفتم تا سعيد را ببينم. در اولين ديدار دلباخته اين پسر شيک پوش و باکلاس شدم و او نيز با ابراز عشق و علاقه گفت دوست دارم از اين به بعد هفته اي چند بار همديگر را ببينيم.

دختر ۲۲ ساله افزود: من ساده لوح تقريبا روز درميان به ديدار سعيد مي رفتم و ما با خودرو و موتورسيکلت چند ساعتي در خيابان ها و نقاط ييلاقي شهر گشتي مي زديم. او مي گفت بازارياب يک شرکت بزرگ است و بايد به نقاط مختلف شهر سر بزند. افسوس که نمي دانستم چه اشتباه بزرگي کرده ام و عاشق پسري شده ام که فقط چهره و قيافه ظاهري اش را ديده ام.

سميرا افزود: شايد باور نکنيد در اين مدت پس از ديدار با سعيد، در زمان جدايي از او دلم مي گرفت و تا چند ساعت با هيچ کس حرف نمي زدم.

متاسفانه به مادرم نيز که نگران رفتار و حرکاتم بود دروغ مي گفتم و موضوع را از او مخفي نگه داشتم تا اين که يک روز به طور اتفاقي عمويم ما را با هم در خيابان ديد و چند دقيقه بعد گوشي تلفنم زنگ خورد. پدرم با عصبانيت از پشت گوشي مي گفت: معلوم هست کدام گوري هستي و چه غلطي مي کني؟ واي به حالت اگر به خانه برگردي!

من احمق از ترس پدرم به سعيد پناه بردم و او مرا همراه خود به خانه مجردي اش برد و متاسفانه...! با مشکلي که برايم به وجود آمده بود تمام پل هاي پشت سرم خراب شد و تنها تکيه گاهم پسري بود که از صميم قلب دوستش داشتم اما امروز در حال دورزدن بوديم که توسط ماموران کلانتري دستگير شديم و پليس از داخل کيف دستي سعيد چندين بسته کريستال و شيشه کشف کرد.

ماموران انتظامي ما را به کلانتري انتقال دادند و من تازه فهميدم که به يک خرده فروش حرفه اي کريستال و شيشه که پدر و مادرش نيز پشت ميله هاي زندان هستند دل بسته ام و سرنوشت خودم را به راحتي تباه کرده ام.

«حسين سليمان پور مقدم» مدرس روان شناسي و مشاور خانواده درباره اين ماجرا گفت: همان گونه که بارها اشاره کرده ايم در اين روابط پنهاني، متاسفانه بيشترين آسيب ها را دختر خانم ها مي بينند. پس داشتن تفکر نقاد و افزايش قدرت «نه» گفتن در آن ها يک ضرورت روان شناختي است.

وي افزود: از طرفي ضمن همدلي با والدين جوانان و نوجوانان عزيز بايد بگوييم در زمان بروز اين گونه اتفاقات، رفتارهاي پرخاشگرانه و طرد کردن فرزند آسيب ديده به هيچ عنوان منطقي به نظر نمي رسد بلکه پذيرش کمک به او مثل زماني که بيمار است بهترين راهکار تربيتي مي باشد.