-
تو چه کردی و خدا با تو چه کرد؟؟؟
به نام خدای بی همتا
تو چه كردى و خدا با تو چه مى كند
در تفسير منهج الصادقين داستان لطيفى از ذوالنون مصرى نقل كرده است مى گويد:
روزى به دلم افتاد كنار رود نيل بروم. از خانه بيرون آمدم ناگاه ديدم عقربى به سرعت حركت مى كند.
با خود گفتم: با اين سرعت حتما ماموريتى دارد، آن را دنبال كردم. به كنار رود نيل رسيد. تا كنار آب آمد قورباغه اى خودش را به ساحل رسانيد، پشتش را به ديواره آب زد، عقرب سوار قورباغه شد و به آن طرف نيل رفت.
من گفتم:
حتما سرى است. خودم را با قايق به آن طرف رودخانه رساندم. ديدم قورباغه خودش را به ديواره رودخانه چسبانيد و عقرب پياده شد و باز به سرعت حركت كرد تا رسيد به نزديك درختى كه زير آن جوانى مست افتاده و مار بزرگى هم روى سينه اش نشسته و سرش را نزديك دهان جوان مست مى آورد كه عقرب خودش را به گردن مار رسانيد و نيش خود را به او زد.سمى داشت كه مار سمى را از كار انداخت، آن وقت برگشت.
با پايم به جوان مست زدم، گفتم:
واى بر تو، برخيز ببين تو چه كردى و خدا با تو چه مى كند؟
جريان عقرب را گفتم و لاشه مار را نشانش دادم، جوان منقلب شد و روى پاى ذوالنون افتاد و توبه كرد.
__________________
بی همگان بسر شود بی تو به سر نمیشود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود
خدا دوست دارم
-
خیلی قشنگ بود خیلی زیاد
موفق باشی
-
خوشمان آمد...
-
سلام
خیلی قشنگ بود
خدا همیشه هوامونو داره ، این ماییم که غافلیم که ای کاش نبودیم، اینطوری دنیا خیلی قشنگ می شد.
کاش همه آدما توی همه کاراشون اول خدا را می دیدن.
کاش........................
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن