معرفی امام سجاد (ع)
· ایمان امام سجاد (ع)
· علم امام سجّاد (ع)
· تقوای امام سجاد (ع)
· عبادت امام سجاد (ع)
· سخاوت و رأفت امام سجّاد (ع)
· زهد امام سجّاد (ع)
· شجاعت امام سجّاد (ع)
· سیاست امام سجّاد (ع)
· حلم امام سجاد (ع)
· تواضع امام سجاد (ع)
· فصاحت و بلاغت امام سجّاد (ع)
· جهاد امام سجاد (ع)
· عفو و جوانمردی امام سجّاد(ع)
· ابهت و شخصیت امام سجّاد (ع) · زندگی امام سجاد (ع)
اسم مبارك آن بزرگوار علی است و مشهورترین القاب آن حضرت زین العابدین و سجّاد است و مشهورترین كنیة او ابامحمد و ابوالحسن است. مدّت عمر آن بزرگوار مثل پدر بزرگوارش پنجاه و هفت سال است زیرا پانزدهم جمادی الاول سال سی و هشت از هجرت به دنیا آمد. تولد آن بزرگوار دو سال قبل از شهادت امیرالمؤمنین (ع) است و تقریباً بیست و سه سال به پدر بزرگوار زندگی كرد. پس مدت امامت آن بزرگوار سی و چهار سال است.
حضرت سجّاد (ع) پدری چون حسین دارد و مادرش دختر یزدگرد پادشاه ایران است كه دست عنایت حق بطور خارق العاده این دختر را به امام حسین می رساند. شرافت این زن آن است كه مادر نه نفر از ائمة طاهرین می شود و چنانچه حسین (ع) اب الائمه است. این زن نیز ام الائمه است. و اما از نظر فضایل انسانی: امام سجّاد (ع) گرچه با اهل بیت علیهم السلام وجه اشتراك در همة فضایل دارند و هیچ فرقی میان آنان از نظر صفات و فضایل انسانی نیست، اما از نظر گفتار و كردار شباهت تامّی به جدشان امیرالمؤمنین علیه السلام دارد.
ایمان امام سجاد (ع)
امیرالمؤمنین (ع) در دعای صباح می گوید: یا من دل علی ذاته بذاته.
«ای كسی كه برهان وجود خود هستی.»
حضرت سجّاد نیز در دعای ابوحمزة ثمالی می گوید: بك عرفتك وانت دللتنی علیك وعوینی الیك ولولا انت لم أدرما انت.
«تو را به خودت شناختم و تو دلالت نمودی مرا بر خودت و دعوت نمودی به خودت و اگر نبودی، ترا نمی شناختم.»
این گونه كمات منتهای ایمان را می رساند و این همان ایمان شهودی است كه امیرالمؤمنین می فرماید: لو كشفت لی الغطاء ما ازددت یقینا.
«اگر بر فرض محال ممكن بود خدا را بر این چشم ظاهری دید و می دیدم بر یقین من كه الآن به ذات مقدس حق دارم افزوده نمی شد.».
علم امام سجّاد (ع)
اگر امیرالمؤمنین علیه السلام می گوید: «از من بپرسید هرچه می خواهید كه به خدا قسم تمام وقایع را تا روز قیامت می دانم، حضرت سجاد نیز می گوید: «اگر نمی ترسیدم كه مردم در حق ما غلوّ كنند، وقایع را تا روز قیامت می گفتم.»
تقوای امام سجاد (ع)
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمود: والله لو اعطیت الاقالیم السبعة وما تحت افلا كها علی ان اعصی فی نملة اسلبها جلب شعیرة ما فعلت.
«به خدا قسم اگر تمام عالم هستی را به من دهند كه به مورچه ای ظلم كنم و بیجهت پوست جوی را از دهان آن بگیرم، نمی كنم.»
حضرت سجّاد نیز می فرمود:
تعصی الاله وانت تظهر حبّه
هذا لعمری فی الفعال بدیع
لو كنت تظهر حبه لأطعته
ان المحب لمن یحب مطیع
«خداوند را معصیت می كنی و ادعا می كنی كه او را دوست داری. به جان من این ادعا از عجایب امور است. اگر راستی خدا را دوست داشتی او را اطاعت می كردی، زیرا محّب همیشه مطیع محبوب است.»
در این اشعار نیز امام سجاد می گوید محال است كه خداوند را معصیت كنم، زیرا او را دوست دارم.
عبادت امام سجاد (ع)
دربارة امیرالمؤمنین گفته شده است كه روزها به ایجاد باغ و قنات برای فقرا و محتاجین مشغول بود، و تا به صبح عبادت می كرد. حضرت سجّاد نیز چنین بود چه بسیار باغها و قنوات كه به دست ایشان برای دیگران آباد یا ایجاد شد. عبادت و سجدة او به حدی بود كه به زین العابدین و سجّاد ملقّب شد.
از رسول اكرم روایت شده كه روز قیامت خطاب می شود: «كجا است زین العابدین؟» و می بینم كه فرزندم علی بن الحسین جواب می دهد و می آید. از امام باقر روایت شده كه: «پدرم را می دیدم كه از كثرت عبادت پاهای او ورم كرده، و صورت او زرد، و گونه های او مجروح، و محل سجدة او پینه بسته بود.»
سخاوت، فتوت و رأفت امام سجّاد (ع)
در تاریخ است یكی از كارهای امیرالمؤمنین (ع) اداره كردن فقرا بطور مخفیانه بوده است. امیرالمؤمنین شبها خوراك، پوشاك و هیزم به خانة بینوایان می برد، و آن بینوایان حتی نمی دانستند كه چه كسی آنها را اداره می كند. همچنین میان مورخین مشهور است كه امام سجاد (ع) چنین بوده است.
راوی می گوید: در محضر امام صادق (ع) بودیم كه از مناقب امیرالمؤمنین (ع) صحبت شد و گفته شد هیچ كس قدرت عمل امیرالمؤمنین را ندارد و شباهت هیچ كس به امیرالمؤمنین، بیشتر از علی بن الحسین نبوده است كه صد خانواده را اداره می كرد. شبها گاهی هزار ركعت نماز می خواند.»
از طریق اهل تسنن روایت شده است كه چون حضرت سجاد شهید گشت روشن شد كه آن حضرت صد خانواده را بطور مخفی اداره می كرده است.
زهد امام سجّاد (ع)
چنانچه امیرالمؤمنین (ع) زاهد به تمام معنی بوده است و دلبستگی به مالی و به كسی جز به خدای متعال نداشته است. همچنین بوده است امام سجاد (ع). لذا به اصحاب خود سفارش می فرمود: اصحابی، اخوانی، علیكم بدار الآخرة ولا اوصیكم بدار الدنیا فانكم علیها وبها متمسكون اما بلغكم ان عیسی علیه السلام قال للحواریین. الدنیا قنطرة فاعبروها ولا تعمروها. وقال: من یبنی علی موج البحر داراً؟ تلكم الدار الدنیا ولا تتخذوها قراراً.
«ای یاران من، برادران من، مواظب خانة آخرت باشید من سفارش دنیا را به شما نمی كنم زیرا شما بر آن حریص هستید و به آن چنگ زده اید. آیا نشنیده اید كه حضرت عیسی به حواریون می گفت: دنیا پل است، از روی آن بگذرید و به تعمیرش نپردازید! چه كسی روی موج آب خانه می سازد؟ موج دریا این دنیا است، به آن دلبستگی نداشته باشید.»
شجاعت امام سجّاد (ع)
شجاعت امیرالمؤمنین (ع) زبانزد خاص و عام است. و اگر گفتار امام سجاد (ع) را در مجلس ابن زیاد و در مجلس یزید و مخصوصاً خطبة آن بزرگوار را در مسجد شام در نظر بگیریم شجاعت این بزرگوار نیز بر ما روشن می شود.
امیرالمؤمنین شجاعت خود را در میدان برای افرادی مثل عمروبن عبدود و مرحب خیبری به كار می برد و فرزند گرامی او امام سجّاد، شجاعت را در مجلس ابن زیاد و مجلس یزید و روی منبر در مسجد شام به كار برده است.
سیاست امام سجّاد (ع)
امیرالمؤمنین به اقرار همة مورخین از سنّی و شیعه پاسدار اسلام بود و رأی و تدبیر او فوق العاده مفید بود، چنانكه عمر بیشتر از هفتاد مورد گفته است: لولا علی لهك عمر، یعنی: «اگر علی نبود عمر هلاك شده بود.»
امام سجاد علیه السلام در مدت سی و پنج سال پاسدار شیعه بود. مورخین معتقدند كه تدبیر امام سجّاد، مدینه را و بسیاری از شیعیان را از دست كسانی چون یزید و عبدالملك مروان نجات داد.
حلم امام سجاد (ع)
دربارة امیرالمؤمنین گفتاری نقل شده و ایشان فرمودند: «برآدم بیخردی گذشتم كه به من بد می گفت. از او صرف نظر كردم گویی كه او حرفی نزده است.» دربارة امام سجاد نیز گفتاری نقل شده است و ایشان فرمودند: «بر كسی گذشتم كه به من بد می گفت. بدو گفتم كه اگر راست می گویی خداوند متعال مرا رحمت كند، و اگر دروغ می گویی خدا تو را بیامرزد!»
تواضع امام سجاد (ع)
آن حضرت با فقرا می نشست، با آنان غذا می خورد، از آنان دلجویی می كرد، به آنان لطف داشت و پناه آنان بود، برای آنان كار می كرد و از آنان پذیرایی می نمود، و دربارة آنان به دیگران سفارش می كرد.
تاریخ نویسان اقرار دارند كه امام سجاد (ع)، دوست داشت فقیران، یتیمان و بینوایان سر سفرهاش باشند و با آنها بنشیند، غذا برای آنها آماده كند و حتی غذا در دهن آنان بگذارد.
فصاحت و بلاغت امام سجّاد (ع)
فصاحت به معنی خوب سخن گفتن، مجاز، كنایه، لطایف و مثالها را به كار بردن است. و بلاغت سخن خوب گفتن، بجا سخن گفتن، از طول كلام بی فایده پرهیز داشتن است. فصاحت و بلاغت امیرالمؤمنین مورد اقرار همه است آنچنانكه دربارة نهج البلاغه گفته شده:
دون كلام الخالق وفوق كلام المخلوق.
«پایین تر از كلام خالق و بالاتر از كلام مخلوق است.»
امام سجّاد صحیفة كامله سجادیه را به جهان عرضه داشت. صحیفه ای كه چون آن نیامده و نخواهد آمد. صحیفه ای كه در ضمن دعا، معارف اسلام، سیاست اسلام، اخلاق اسلام، اجتماعیات اسلام، حقانیت شیعه، حقانیت اهل بیت، انتقاد از ظلم و ظالم، سفارش به حق و حقیقت، و بالاخره یك دوره معارف اسلامی را آموزش می دهد. صحیفه ای كه محققین اسم آن را اخت القرآن، انجیل اهل بیت، زبور آل محمد نهاده اند. صحیفه ای كه ابلهی با فصاحت ادعا كرد كه می تواند چون آن بیاورد چون قلم به دست گرفت و نتوانست، دق كرد و مرد.
جهاد امام سجاد (ع)
امیرالمؤمنین علیه السلام بزرگترین مجاهد اسلام است كه توانست اسلام را از دست كفار و مشركین نجات دهد. ولی فرزندش امام سجّاد گرچه در كربلا كشته نشد اما وجودش، بقایش و اسارتش عامل بقای اسلام بوده است. قیام ابی عبدالله الحسین (ع) درختی بود كه در كربلا كاشته شد و آبیاری و به ثمر رساندن و نگاهداری از آن به دست امام سجاد (ع) به دست زینب كبری انجام گرفت.
تدبیر امام سجاد در اسارت، گریه های امام سجاد در مدینه، نوحه خوانی و روضه خوانیهای آن حضرت در مدت سی و پنج سال سخنرانیش، به موقع جهادی بود فوق العاده مفید و ثمربخش كه تحلیل سیاسی تاریخ، این مطالب را نشان می دهد.
عفو و جوانمردی امام سجّاد (ع)
اگر تاریخ دربارة امیرالمؤمنین (ع) می گوید كه چگونه از ابن ملجم مواظبت كرد و هنگامی كه ظرف شیری را برای حضرت می آوردند نیمی را می خورد و نیم دیگر را برای او می فرستاد، و دربارة او وصیّت و سفارش فراوان نمود، دربارة امام سجّاد نیز منقول است كه: فرماندار مدینه كه دل امام سجاد را خون كرده بود، از طرف عبدالملك مروان معزول شد و امر شد كه او را به درختی ببندند و مردم بیایند و به او توهین كنند. امام سجاد (ع) اصحاب خود را خواست و سفارش فرمود كه مبادا به او توهین شود! امام سجاد نزد او رفت و او را دلداری داد و نزد عبدالملك مروان وساطت او را كرد كه از این خواری نجات یابد.
آن فرماندار معزول می گفت از علی بن الحسین و یارانش ترس دارم زیرا به آنها ظلم بسیار كردم.
ابهت و شخصیت امام سجّاد (ع)
دربارة امیرالمؤمنین (ع) گفته شده كه بسیار متواضع بود، ولی بزرگی شخصیّت آن بزرگوار میان همه محفوظ بود. همچنین است فرزند عزیزش امام سجاد (ع).
در تاریخ ضبط است كه هشام بن عبدالملك به حج آمده بود و كثرت جمعیت مانع شدكه حجر الاسود را استلام كند. پس در گوشه ای برای او فرشی انداخته و نشسته بود كه امام سجّاد وارد طواف شد و وقتی به حجر الاسود رسید، مردم كنار رفتند و حضرت مكرّر استلام نمود. هشام فوق العاده ناراحت شد. یكی از اطرافیان پرسید: این مرد كیست كه مردم چنین به او احترام دارند؟ هشام تجاهل كرد و گفت نمی دانم. فرزدق آنجا بود، فی البداهة قصیدة مفصلی دربارة امام سجاد سرود. ما چند بیت از آن قصیده را می آوریم: تمام قصیده در مناقب ابن شهر آشوب موجود است:
هذا الذی تعرف البطحاء وطاته
والبیت یعرفه والحل والحرم
ما قال لاقط الا فی تشهده
لولا التشهد كانت لانه نعم
یغضی حیاء ویغضی من مهابته
فما یكلم الا حین یبتسم
من معشر حبهم دین وبغضهم
كفر وقربهم منجی ومقتصم
مقدم بعد ذكر الله ذكرهم
فی كل فرض ومختوم به الكلم
«این مردی است كه حجاز، خانة خدا، حل، حرم او را میشناسند.
نه، در كلامش نیست ـ حاجت سائل را همیشه برآورده می كند جز در تشهد ـ كه لا اله الا الله می گوید. و اگر تشهد در نماز نبود، نه او، همیشه آری بود: هنگام برخورد با مردمان چشمها را فرو می بندد برای آنكه حیا دارد، و دیگران چشم فرو می بندد به جهت ابهتی كه او دارد. و سخن با او نمی گویند مگر كه آن بزرگوار تبسّم كند. روز قیامت حب آنها دین است و بغض آنها كفر است و قرب و نزدیكی به آنان پناه و نجات انسانها است. در نمازها یاد آنها و اسم آنها مقدم بر هر چیزی است بعد از اسم خدای متعال. و نمازها به اسم آنان تمام می شود ـ یعنی در نماز بعد از اسم خدا در اقامه، اسم اهل بیت است و آخر مطلب كه در تشهد آخر گفته می شود باز اسم اهل بیت است. گفته شده كه فرزدق به این اشعار آمرزیده شده است و به گفتة جامی اگر اهل عالم به این اشعار آمرزیده شوند جا دارد.
زندگی امام سجاد (ع)
می دانیم زندگی امیرالمؤمنین (ع) پر تلاطم بود در نهج البلاغه می فرماید: صبرت وفی العین قذی وفی الحلق شجی. یعنی: «صبر نمودم در مصایب نظیر كسی كه خاری در چشم و استخوانی در گلو داشته باشد.» ولی زندگی امام سجّاد علیه السلام از زندگی امیرالمؤمنین علیه السلام بسیار پرتلاطم تر بود. آن حضرت در بحبوحة جنگ صفین به دنیا آمد: در زمان معاویه و آن جنایاتش پرورش پیدا كرده. معاویه را با كشتارهای دسته جمعی شیعیان، با اشاعة سبّ امیرالمؤمنین در خطبه ها و بعد از نمازها دیده است. بعداً حماسة كربلا و اسارت، كه هر روزی از آن چند بار مرگ است، مجلس ابن زیاد و مجلس یزید را با اهل بیت پدرش پشت سر نهاد. قضیة حره كه ننگی است بر دامن مسلمانان را مشاهده كرد.
یزید سال دوم سلطنت، شخصی را با پنج هزار لشگر به مدینه فرستاد و دستور قتل عام داد و سه روز مدینه را برای لشگریان خود مباح اعلام نمود.
او شاهد قضیة عبدالله بن زبیر است ـ كه همة بنی هاشم و من جمله محمد بن حنفیه را در شعب ابی طالب جمع نمود كه بسوزاند و چون دشمن رسید موفق نشد ـ شاهد مروان بن حكم بود كه دشمن سرسخت اهل بیت بود. شاهد حكومت عبدالملك مروان با فرماندارش حجاج بن یوسف ثقفی است. زندانی زندان حجاج بن یوسف است كه در میان بیابانی، پنجاه هزار زندانی در آن زندان بود و دمیری در حیاة الحیوان می گوید خوراك آنها دو قرصه نان بود كه بیشتر آن خاكستر بود. شاهد كشتار بیشتر از صد هزار نفر بود به جرم دوستی با اهل بیت. پنجاه و هفت سال در این دنیا زندگی كرد ولی هر روز از آن برای آن بزرگوار قتلگاهی بود.
والسلام علیه یوم ولد ویوم استشهد ویوم یبعث حیاً. Persianblog.com - Informationen zum Thema persian blog.Diese Website steht zum Verkauf!