مهندسی بود که در تعمیر دستگاههای مکانیکی استعداد و تبحر داشت. او پس از 30 سال خدمت صادقانه با یاد وخاطری خوش بازنشسته شد. 2 سال بعد، از طرف شرکت درباره رفع اشکال به ظاهر لاینحل یکی از دستگاههای چندین میلیون دلاری با او تماس گرفتند. آنها هرکاری که از دستشان برمی آمد انجام داده بودند و هیچ کسی نتوانسته بود اشکال را رفع کند. بنابراین، نومیدانه به او متوسل شده بودند که دررفع بسیاری از این مشکلات موفق بوده است. مهندس این امر را به رغبت می پذیرد. او یک روز تمام به وارسی دستگاه می پردازد و درپایان کار، با یک تکه گچ علامت ضربدر روی یک قطعه مخصوص دستگاه می کشد و با سربلندی می گوید: اشکال اینجاست.
آن قطعه تعمیر می شود و دستگاه بار دیگر به کار می افتد.مهندس دستمزد خودرا 50.000 دلار معرفی می کند. حسابداری تقاضای ارائه گزارش و صورتحساب مواد مصرفی می کند و او به طور مختصر این گزارش را می دهد: بابت یک قطعه گچ: یک دلار و بابت دانستن اینکه ضربدر را کجا بزنم: 49999 دلار!
  • کیفیت و استانداردهای ژاپنی ها.
چند سال پیش آی بی ام تصمیم گرفت که تولید یکی از قطعات کامپیوتر هایش را به ژاپنی ها بسپارد. درمشخصات تولید محصول نوشته بود: 3 قطعه معیوب در هر 10 هزار قطعه ای که تولید می شود، قابل قبول است. هنگامی که قطعات تولید شدند و برای آی بی ام فرستاده شدند، نامه ای همراه آنها بود با این مضمون: مفتخریم که سفارش شمار را سروقت آماده کرده و تحویل می دهیم. برای آن سه قطعه معیوبی هم که خواسته بودید، خط تولید جداگانه ای درست کردیم و آنها را فراهم ساختیم. امیدوارم این کاررضایت شمارا فراهم سازد!
  • جراح قلب و تعمیرکار
روزی جراحی برای تعمیر اتوموبیلش آن را به تعمیرگاهی برد. تعمیر کار بعد از تعمیر به جراح گفت: من امام اجزای ماشین را بخوبی می شناسم و موتور و قلب آن را کامل باز می کنم و تعمیر می کنم.درحقیقت من آن را زنده می کنم. حال چطور درآمد سالانه من یکصدم شماست؟ جراح نگاهی به تعمیرکار انداخت و گفت: اگر میخواهی درآمدت 100 برابر شود این بار سعی کن زمانی که موتور درحال کار است آنرا تعمیر کنی!