چه کارهایى باید انجام داد تا فرزندان از کوچکى به نماز و مسائل مذهبى علاقه‏مند شوند؟
دانشمندان و پژوهشگران امر تربیت، بهترین و مؤثرترین راهکار وصول به هدف‏هاى مطلوب تربیتى، به خصوص در امر تربیت کودکان را پنج چیز مى‏دانند:
الف) استفاده از روش الگویى یا آموزش رفتارى به جاى گفتارى‏
ب) تقویت روحیه برترگرایى یا کمال طلبى‏
ج) تشویق و تمجید
د) استفاده از مکان‏هاى مقدس و شعایر مذهبى‏
ه') استفاده از طبیعت در بیدار سازى حس مذهبى‏


الف) روش الگویى:
روش الگویى بهترین، مؤثرترین و طبیعى‏ترین وسیله براى انتقال ارزش‏هاى اخلاقى و فرهنگى در خانواده است. باید به جاى گفتار و پند و نصیحت، با رفتار و عمل خویش آموزش دهیم و جوّ خانه را چنان کنیم که زندگى در آن فضاى تربیتى به تربیت فرزندان کمک کند. چون فرزندان بسان درختانى هستند که در آب و خاک خانه رشد مى‏کنند و معمولاً متناسب با همان آب و خاک میوه مى‏دهند.
تقلید والدین به نماز اول وقت، انجام عبادت در مکان مشخص و ثابتى در منزل، استفاده از سجّاده، پوشیدن لباس نظیف و معطر، باعث قداست و معنویت بیشتر عبادت و جذب و گرایش فرزندان به این فریضه الهى مى‏گردد.


ب) معرفى الگوهاى برتر و تقویت روحیه برترگرایى:
یکى از ویژگى‏هاى فطرى و امیال درونى انسان «روحیه برترگرایى» و یا «کمال‏طلبى و جمال گرایى» است. انسان بههر کارى، شغلى، علمى و مقصدى و حتى بازى علاقه داشته باشد به «برترین‏ها و قرمانان» آن گرایش و علاقه دارد. با استفاده از ادبایت کودکانه انسان هایى را که «عبادت» و علاقه به نماز و فرهنگ آن، باعث جاودانگى نان درتاریخ بشریت و محبوبیت آنها نزد خدا و انسان‏هاى شریف شده است. معرفى کنید.


ج) تشویق:
جهت خوشایندسازى دین و مفاهیم و رفتارهاى دینى باید از ابزارهاى مختلف تشویق کلامى و غیر کلامى به خوص در نظار دیگران بهره جست.
د) استفاده از مکان‏هاى مقدس:
بردن کودک به مساجد و مجالس جشن مذهبى و عزادارى و شنیدن صداى قرآن با صوت دلنشین، و دیدن اقامه نماز بزرگ ترها و مشاهده زمزمه‏هاى عاشقانه انسان‏ها در تلطیف روح کودکان مؤثر است.


ه') استفاده از طبیعت در بیدارى حس مذهبى کودک:
طبیعت سرشار از زیبایى‏ها و پاکى‏ها است. هر قدر افراد، از جامعه آلوده فاصله بگیرند و به همان نسبت به مشاهده داشت و بیابان و دامن طبیعت نزدیک شوند، به صفا و پاکى فطرت نزدیک مى‏شوند. آنان با نگاه کردن به ستارگان و ماه و مهتاب و کوه‏ها و صخره‏ها و آبشارها و جویبارها و حیوانات زیبا همانند پرندگان و ماهیان دریا، ضمن دیدن و آشنا شدن با نشانه‏ها و نعمت‏هاى الهى، و پیدا کردن نشاط و سرور روحى و دست یافتن به لذت‏هاى طبیعى، از غفلت‏ها و آلودگى هایى که جامعه امروزى براى کودکان و نوجوانان و جوانان فراهم کرده است، دور مى‏مانند، در نتیجه فطرت خدا جویى آنان در مسیر طبیعى رشد پیدا مى‏کند و با یکد تلنگر و اشاره مى‏توان آنان را به نماز و عبادت و تسبیح موجودات جهان براساس «یسبح للّه ما فى السموات و الارض» آشنا و مأنوس کرد.

بازنگرى در برخى مؤلفه‏هاى ذکر شده‏
والدین به خصوص مادران زیادى گله‏هاى خود را از فرزندان‏شان این گونه بیان مى‏کنند: کودکان ما قبل از این که به سن بلوغ برسند، در انجام فرائض دینى از ما پیشى مى‏گیرند، ولى وقتى به سن تکلیف مى‏رسند، در انجام فرائض دینى دچار سستى شده و در مواردى از انجام آن خوددارى مى‏کنند. وقتى بزرگترها از آنان مى‏پرسند که آیا نماز خود را خوانده‏اید، متوسل به دروغ شده، مى‏گویند خوانده‏ایم.
برخى به این عقیده‏اند که اگر کودکان، پدران و مادران خود را الگو قرار بدهند و بزرگ‏ترها همه در انجام وظایف دینى اهتمام و مراقبت کافى داشته باشند، خود به خود کودکان از آنان تبعیت خواهند کرد.
اما باید اعتراف کرد در خانواده‏هایى که پدران و مادران با اهتمام و دقت، در اول وقت به نماز مى‏پردازند نیز این مشکل وجود دارد.
بررسى‏ها نشان مى‏دهد که در چنین مواردى مقصر اصلى والدین و خانواده‏اند، زیرا آن چه را به فرزندان خویش آموخته‏اند، شکل ظاهرى نماز خواندن بوده است.
بدیهى است در دوره کودکى، اساس یادگیرى کودکان بر پایه تقلید است.
کودکان در دوران کودکى، حرکات پدران و مادران خود را تقلید مى‏کنند و انجام مى‏دهند و والدین گمان مى‏کنند آن‏ها با علاقه و عشق به خواندن نماز مى‏پردازند. البته ممکن است با عشق و علاقه عبادت کنند اما عشقى احساسى، عاطفى و بر پایه تقلید، نه مبتنى بر معرفت و آگاهى. طبیعى است وقتى کودک دوره تقلید را پشت سر مى‏گذارد و در سنین بلوغ به تفکر و اندیشه مى‏پردازد، همه امورى را که قبلاً براساس تقلید انجام داده، یکى پس از دیگرى رها مى‏سازد. پدر و مادر ناگهان احساس مى‏کنند که کودک نماز خواندن دیروز، امروز از تمام خواندن خوددارى مى‏کند. علت آن است که پدران و مادران به جاى بیدار ساختن ح دینى و مذهبى در کودکان، به عقل تقلیدى فرزندان خود دلشاد گشته و باور کرده بودند وظیفه خود را انجام داده‏اند.
بدیهى است اگر فریضه نماز در دوره کودکى براساس «بیدار حسى دینى» انجام شده باشد، کودک هرگز خواندن آن را ترک نمى‏کنند.(1)
بنابراین اگر چه روش‏هاى الگویى و تقلیدى و تشویقى در بُرهه‏اى از زمان مفید و مؤثر است، اما همیشه کارساز نیست، بلکه باید در عرض یا طول آن‏ها (به تناسب استعدادهاى متفاوت بچه‏ها) و از راه بیان حکمت‏ها و هدف‏هاى آفرینش و عبادت‏ها با رعایت ادبیات کودکانه، حس دینى و مذهبى آنان را بیدار و آگاه ساخت.
پى‏نوشت‏ها:
1 - مجید رشید پور، ماهنامه پیوند، ش 267، ص 23.
http://www.pasokhgoo.ir/fa/book/print/1664