به صلابت ایران جوان
سالار عقیلی
برای سال آینده برنامه‌های زیادی دارد؛ خواننده جوانی که امسال بیش از همه هم نسلان خودش در موسیقی سنتی درخشید

«همه جان و تنم وطنم وطنم وطنم» این نوایی بود که امسال از تلویزیون و در کوچه و خیابان‌ها به گوش همه ایرانی‌ها رسید؛ نوایی که صدای خواننده آن را در حافظه مردم ماندگار کرد. آواز‌ها و تصنیف‌هایی که او برای سریال‌های تاریخی امسال مثل «پریدخت» و «سال‌های مشروطه» اجرا کرد باعث شد تا بیشتر مردم او را به یاد داشته باشند. «سالار عقیلی» هنرمند جوانی است که در سال‌های فعالیت خود توانسته است با بسیاری از بزرگان موسیقی همراه شود و آثاری را به اجرا در آورد که هر کدام برای خودشان در موسیقی سنتی حرفی برای گفتن دارند. ویژگی مهم دیگرفعالیت‌های «سالار عقیلی» گزیده کاری اوست و به همین دلیل است که کار‌های او معمولا در بین دیگر کار‌های سنتی ای که این روز‌ها در بازار منتشر می‌شوند یک سرو گردن بالاترند و مخاطبان بیشتری را جذب می‌کنند. اگر تا به حال پای اجراهای زنده او هم نشسته باشید تسلط و متفاوت بودن او در اجرا را هم کاملا می‌توانید درک کنید. نمونه اش اجرای پاسال او به همراه سیامک آقایی که به مناسبت یاد بود پرویز مشکاتیان انجام شد.

گفت و گو را از دو اثری که شما پارسال منتشر کردید، ‌آغاز کنیم. به نظر می‌رسد که اصرار فراوانی دارید که همچنان این گزیده کاریتان را حفظ کنید و در بهترین شرایط بیش از دو آلبوم در سال منتشر نکنید.
بله،‌ تمایلی به انتشار بیش از یک یا نهایت دو اثر در سال ندارم. اتفاقا «مایه ناز» اثری بود که سه سال از آماده شدن آن می‌گذرد و شرکتی که قرار بود آن را منتشر کند، به خاطر مساله مجوز برای انتشار آن دست نگاه داشته بود و بالاخره این اثر که من در آن به همراه پیانوی همسرم، «حریر شریعت زاده» قطعاتی را به اجرا در آورده ام، آبان ماه سال جاری فرصت انتشار پیدا کرد.


آقای عقیلی، با توجه به تمرینات مستمر و فعالیت‌هایی که به همراه گروه‌های مختلف دارید،‌ دلیلی برای کم کاریتان وجود دارد؟
من برخلاف شما اصلا خودم را خواننده کم کاری نمی‌دانم. مساله اینجاست که در انجام کارهایم سختگیری‌هایی دارم که شاید همین باعث شود که بسیاری آن را با کم کاری اشتباه بگیرند. برای مثال، گروهی که به عنوان خواننده در آن فعالیت می‌کنم، برایم اهمیت بسیاری دارد. پیش از این با ارکستر موسیقی ملی فعالیت می‌کردم که متاسفانه این ارکستر چند ماهی است که تعطیل شده است. همچنین چند سالی است که با گروه موسیقی «دستان» فعالیت‌هایی انجام می‌دهم که طی آن قرار است در ایام نوروز در پنج کشور اروپایی، 11 کنسرت برگزار کنیم که البته تعداد زیادی از این برنامه‌ها در آلمان انجام می‌شود و علاوه بر آن در سوئیس، هلند، اتریش و سوئد هم برنامه‌هایی را به اجرا در خواهم آورد. همچنین بخشی از فعالیت‌هایم نیز به همراه گروه «راز و نیاز» است که خود سرپرستی آن را بر عهده دارم.


گروه موسیقی «دستان» یکی از مهم ترین گروه‌های موسیقی ایران است که در این سال‌ها تاثیرات بسیار مهمی بر موسیقی ایرانی و همچنین معرفی آن به دنیا داشته است. همکاری تان با این گروه چطور شروع شد؟
فعالیت من با گروه دستان از پنج سال گذشته آغاز شد. آلبوم «دریای بی پایان» اولین اثری بود که با آواز من و توسط این گروه به انتشار درآمد. به روال برنامه‌های این گروه، کنسرت‌هایی هم از این آلبوم در ایران و همچنین بسیاری از کشور‌های دنیا برگزار کردیم. 12 کنسرت از آن اثر به بازار آمد و همان طور که گفتم حالا هم قرار است 11 کنسرت از «به نام گل سرخ» برگزار کنیم. مهم ترین دلیلی که باعث موفقیت این گروه شده این است که اعضای گروه بسیار باز فکر می‌کنند و نگاهشان به موسیقی جهانی است. بنابراین خود را تنها محدود به سنت‌های رایجی که وجود دارد، نمی‌کنند؛ اتفاقی که متاسفانه تعداد زیادی از موسیقی دانان ایرانی به آن بی توجه هستند و در این سال‌ها مانع از جهانی شدن موسیقی ما شده است اما گروه دستان با توجه به اصالت‌ها، نو آوری‌هایی انجام می‌دهد که بسیار موثر است.


شما در همراهی با گروه دستان به شدت با این نوآوری‌ها همراه هستید و علاوه بر آن در تعدادی از آثارتان – مثلا همین «مایه ناز» که مدت زیادی از انتشار آن نمی‌گذرد- توجه بسیاری به اصالت‌ها دارید. به عنوان یک خواننده جوان یا نسل دوم خوانندگان پس از انقلاب، چه رسالتی برای خودتان قائل هستید که هم جوانان را با این نو آوری‌ها همراه کنید و هم با اصالت‌ها.

ببینید در حال حاضر بسیاری از خوانندگان هم نسل من چون علیرضا قربانی، همایون شجریان، و بسیاری دیگر که همگی شان از دوستان من هستند دارند در مسیری حرکت می‌کنند که همراه با تفکر و تعقل است و به همین خاطر این امیدواری به وجود آمده است که آنان زمینه ساز جریانی باشند که در عرصه موسیقی سنتی ایران، نتایج خوبی به همراه داشته باشد و در این میان مخاطبان جوان هم با آنان همراه شوند. من به جرات می‌توانم بگویم که نسل جوانی که هم اکنون به شکل حرفه ای درموسیقی سنتی ایران فعال است، بدون شک می‌تواند تاثیراتی بسیار مهم و مثبت بر جریان موسیقی بگذارد. شعور موسیقایی نسل فعال در موسیقی ایران بسیار بالاست و بنابراین می‌تواند در هر دو زمینه فعالیت‌های مهمی انجام دهد؛ یعنی از طرفی نگاه بسته بسیاری از هنرمندان نسل قبل را ندارند که مخالف هر نوع نو آوری ای بودند و از طرف دیگر فعالیت‌هایی را انجام می‌دهند که ریشه در فرهنگ و سنت‌های ما دارد.


این نگرانی وجود ندارد که جوانان نتوانند با آثار سنگینی که در زمینه موسیقی سنتی ارائه می‌شود و در آن اصالت‌های موسیقی رعایت شده است، ارتباط برقرار کنند؟
وظیفه ماست که این‌ها را به نسل جوان معرفی کنیم. بسیاری از اصالت‌های موسیقی سنتی ما در حال نابودی است و ممکن است نسل‌های بعدی به شکل کامل آنان را به دست فراموشی بسپارند. بنابراین خوانندگان هم نسل من نیز باید در این زمینه تلاش‌هایی را انجام دهند؛ کاری که من سعی کردم در آثاری چون «مایه ناز» یا «عشق دیرین» انجام دهم. این کار به تایید استاد «فرامرز پایور» هم رسیده بود و آقای دلنوازی تنظیم و ضبط قطعات آن را که همگی شان جزو قطعات قدیمی موسیقی سنتی به حساب می‌آیند، زیر نظر ایشان انجام می‌داد. خلاصه این که نسل ما باید به گونه ای فعالیت کند که تاثیراتی مهم بر جای بگذارد و کارهایی ریشه دار انجام دهد،‌ همان طور که هم اکنون استاد شجریان این اقدام را انجام داده اند و حق بزرگی بر گردن بسیاری از موزیسین‌هایی دارند که هم اکنون فعالیت می‌کنند.


این احساس وظیفه، کار را برایتان دشوار نمی‌کند؟
بدون شک، اما از این احساس مسوولیت ناراضی نیستم، کما اینکه بسیاری از هنرمندان هم نسل من هم در این راه گام برمی‌دارند.


به همین خاطر است که در تمام آثاری که اجرا می‌کنید،‌ از چند قطعه ای آوازی استفاده می‌کنید، آن هم در شرایطی که معمولا تصنیف‌ها با استقبال بیشتری از طرف مخاطبان رو به رو می‌شوند؟
من بار‌ها گفته ام که اساس موسیقی ما آوازی است. من بیش از هشت سال نزد آقای «تعریف» ردیف‌های موسیقی سنتی ایران را به شکل کامل فرا گرفتم و اگر در آثارم از آنان استفاده نکنم، فایده ای ندارند.


شما از خطر فراموشی اصالت‌های موسیقی سنتی ایران صحبت می‌کنید و عدم شناخت جوانان از این چیزها،‌ اما از آن طرف ما شاهد استقبال جوانان از بسیاری از برنامه‌های موسیقی سنتی و همچنین آثار موسیقایی ای هستیم که در این زمینه منتشر می‌شود.
من از خطری صحبت می‌کنم که در این زمینه وجود دارد و نمی‌توان آن را نادیده گرفت. به هر حال این نگرانی وجود دارد که نسل‌های آتی نتوانند با اصالت‌های موسیقی سنتی ارتباط برقرار کنند. در این میان، همان احساس وظیفه ای به وجود می‌آید که درباره آن صحبت کردیم. اتفاقا اگر این خطر جدی گرفته نشود، ماجرا ابعاد گسترده تری به خود می‌گیرد و به شکل قطع و یقین جدی تر خواهد شد. همان طور که پیش بینی کردن هر خطری می‌تواند از عواقب منفی آن بکاهد،‌ در زمینه موسیقی هم قضیه به همین شکل است. چنانچه برای جلوگیری از آتش سوزی کپسول‌های آتش نشانی را در نظر بگیریم،‌ در صورت وقوع حادثه با خسارات کمتری مواجه خواهیم شد تا این که هیچ نوع آمادگی ای در این زمینه نداشته باشیم. متاسفانه جریان موسیقی سنتی در این سال‌ها به شکلی بوده است که باعث فاصله افتادن با نسل جوان شده است اما درعین حال همچنان ما صاحب بسیاری از مخاطبان جوان و فرهیخته هستیم که از آثاری که در این زمینه منتشر می‌شود، ‌به خوبی استقبال می‌کنند.


و راه دور شدن از این خطر چیست؟
باید آثاری ارائه شود که هم مخاطب عام آن را بپذیرد و هم مخاطب خاص. نمونه‌های بسیاری هم دراین زمینه منتشر سده است برای مثال،‌ قطعه «وطنم» یا قطعه پایانی سریال «پریدخت» توانست طیف وسیعی از مخاطبان را در بر بگیرد یا آثاری که گروه دستان ارائه می‌دهد جزو همین دسته قرار می‌گیرد.


شما امیدواری بسیاری به نسل جوان فعال در حوزه موسیقی دارید. با وجود این، چرا آثارشما بیشتر همراه با پیشکسوتان است و در سال جاری جز کنسرتی که همراه با سیامک آقایی داشتید، چندان با نسل جوان همکاری نمی‌کنید؟
بدون شک اگر آنان کاری را ارائه دهند که با معیارهای من همخوانی داشته باشد، این کار را خواهم کرد. اگر این اتفاق تاکنون رخ نداده به این خاطر بوده که کارهایی که آنان به من پیشنهاد کرده اند چندان با روحیات من سازگار نبوده است،‌ وگر نه هیچ تعصبی در این زمینه ندارم؛ ضمن این که علاوه بر همکاری با سیامک آقایی، من با نوید دهقان هم همکاری‌هایی داشته ام. سال آینده هم اثری را به همراه هوشنگ فراهانی منتشر خواهم کرد که آن هم از جوانان خوش ذوق عرصه آهنگسازی موسیقی سنتی ایران است.