-
15تا از بدترین مرگ های آزمایشگاهی درجه یک تمام دوران
15. مردان بزرگ و هواپیمای آن ها
اولین مورد این فهرست به همه دلاورانی اختصاص داده شده که در تلاش برای شکست دشمن دیرینه انسان: جاذبه زمین، جانشان را از دست دادند.
حقیقتا ً هیچ اظهار عقیده ای در اختراع خود شما شکوهمندتر از پرتاب کردن خودتان از ارتفاع زیاد نیست، که تنها باید به جان سالم به در بردن دلخوش بود.
اسماعیل ابن حامد الجوهری سعی کرد بال های چوبی بسازه؛ اتو لیلینتال و هواپیمای بی موتور کوچکش که خلبان از آن آویزان می شود؛ فرانز رایشلت، خیاطی که تلاش کرد اولین چتر نجات دنیا را بسازد مقدم شما را گرامی می داریم.
تلاش کردید که جاذبه زمین را به زمین بزنید، در عوض به مرگ وحشتناکی دچار شدید.
رشلت شایستگی این را دارد که اسمش را ذکر کنیم، چون نه تنها خود را از برج ایفل به پایین پرتاب کرد بلکه این کار را زمانی انجام داد که هنر فیلمبرداری تازه ظهور کرده بود، بنابراین مطمئن باشید که این واقعه به کلی برای همه دنیا ضبط شده تا چنین حادثه ای را به خاطر بسپارند.

14. ماری کوری
یک مکتب هنری رومانتیک خاص به حکایت کوری پیوست.
او نظریه رادیواکتیویته (پرتوافشانی)، پلونیوم و رادیوم را کشف کرد، او اولین تحقیقات چگونگی استفاده از این نظریات را برای درمان سرطان به عهده گرفت و در حوزه فیزیک و شیمی جایزه نوبل دریافت کرد.
اگرچه، یک عمر تماس با رادیوم و دانش اندک دنیا درباره عوارض آن، موجب شد تا او به دلیل بیماری کم خونی جان خود را تسلیم کند.
او آن قدر زیاد با رادیواکتیویته سر و کار داشته که همه نوشته هایش- حتی کتاب آشپزیش- در جعبه های ژرفاسنج نگهداری شده، و هر کس که بخواهد آن ها را مطالعه کند باید روپوش محافظ به تن کند.
13. جسی ویلیام لازیئر
تب زرد بیماری بود که به احتمال زیاد از آفریقا شیوع یافته، ولی در طی قرن های 19 و 18 به طرز متقاعد کننده ای ایالات متحده آمریکا را به مرگ دچار کرد. این واقعه تا قبل از دهه 1900 اتفاق افتاد که لازیئر- محقق "طاعون آمریکایی"، و دارنده نامی شبیه لیزر- که همین نام به انتقال آن حتی از طریق پشه گواهی می دهد- است.
او محققی خستگی ناپذیر
بود که تلاش کرد تا این بیماری را به شکست وا دارد، تا جایی که بدون اینکه کسی بداند خود را در معرض پشه آلوده به میکروب قرار داد.
شرط می بندم می دانید چه اتفاقی افتاد.
درسته، او دچار بیماری شد و فوت کرد. دوست دارید بدانید تب زرد چگونه شما را از پا در می آورد؟
بیشتر مردم دچار تب، سردرد، سرماخوردگی، کمردرد، بی اشتهایی، استفراغ و حالت تهوع می شوند و بعد با سلامت کامل به زندگی ادامه می دهند.
به هر حال، مرحله دوم، مرحله مرگ است. ناراحتی کبدی، زردی، درد شکم، خونریزی از دهان، چشم و باسن. و در آخر استفراغ خونی. چه باید کرد؟

12. ماکولترا
ماکولتر به نظر شبیه رویاهای چرند توطئه تروریست هاست. همچنین شبیه روبان فلزی است، ولی این ها فرعیات قضیه است. اگر کسی به شما بگوید که آژانس اطلاعات مرکزی، با داروهای روان گردان به طور سری شهروندان آمریکایی را مورد آزمایش قرار داده تا تاثیر آنها را برای بازپرسی بررسی کند، ممکن است به آن شخص یک ورق حلبی زیبا جایزه بدهید تا بتواند با آن یک کلاه شیک و مامانی بسازد. ولی این واقعه رخ داده است.
آژانس اطلاعات مرکزی به همه دارو خورانده تا ببیند LSD (اسید دی اتیلامید لیزرزیک) و دیگر داروها چگونه عمل می کنند، و آنها تلاش کردند از کنترل ذهن سر در بیاورند.
عملا ً موفق نشدند. لعنت به آنها، حتی از گروهی از فاحشه ها استفاده کردند، مخفیانه به مشتری فاحشه خانه ها دارو می خوراندند تا ببیند اسید چگونه بر شرکت کننده های نامتمایل تاثیر می گذارد.
دو نفر به دلیل این آزمایشات جان باختند: هارولد بلائر، یک بازیکن تنیس حرفه ای نیو یورک،(
که در طول درمان افسردگی به او مسکالین (نوعی دارو) مبدل به نام MDA تزریق شده بود.
آنها این کار را بدون اطلاع و رضایت او انجام داده بودند، و او بعد از استفاده بیش از حد دارو فوت کرد.
فرانک ا ُلسان زیست شیمی دان ارتش بود که در شرایطی بسیار خطرناک در معرض LSD بود.
بعضی می گویند او به دلیل تهدید به افشا به قتل رسید.
شرح رسمی این قضیه این است که به او دارویی خوراندند که واقعا ً نمی دانست چه دارویی است، و بعد خود را از پنجره ساختمان 13 طبقه به پایین انداخت.
11. بررسی مالاریای ندامتگاه استیت ویل
ارتش مطمئنا ً در این فهرست بسیار خوب درخشیده است، درسته؟ حدس میزنم آنها حتما ً برای آزمایشات انسان چیزی دارند.
بنابراین، شما یک زندان در ایالت ایلی نویز (آمریکا) در دهه 1940 دارید، کسی که می خواهد درباره مالاریا a.k.a بیماری که تاکنون باعث مرگ اکثر مردم شده است- مطالعات متمرکز داشته باشد باید مالک یک بهداری، ارتش و بخش دولتی باشد.
به انداره کافی تعجب برانگیزه که آنها رضایت زندانیان را گرفتند، (
مثل قاتل بدنام ناثان لیوپولد. 441 زندانی داوطلب شدند، من که فکر می کنم در برابر گرفتن سیگار یا همچنین چیزی راضی به این کار شدند، و هر کدام به 10 بیماری که پشه ها ویروس آن را با خود حمل می کردند، مبتلا شدند.
تنها یک نفر از آنها بعد از چند بار سر و کله زدن با تب ، به دلیل حمله قلبی جان باخت.
نکته جالب این وضعیت، حضور گروه تدافعی نازی در طول آزمایشات پزشکی نورمبرگ است که اظهار داشته بین آزمایشات زندان و آزمایشات اجباری در ندامتگاه تفاوتی نبوده است.
در طول این آزمایشات بود که مفهوم "رضایت آگاهانه" به دیگر مفاهیم پیوست، به شکلی که امروزه ما از این نوع رضایت اطلاع داریم و به آن عشق می ورزیم.

10. آزمایشات هسته ای بریتانیا
در دهه 1950، بریتانیا از داشتن نیروگاه های هسته ای خود ناامید گشته بود، و تعدادی از آزمایشات اتمی را در گوشه زیبایی از اقیانوس آرام که به نام جزیره کریسمس شناخته شده، بر عهده گرفت.
آنها عملیات را "قلاب" نامیدند و بدون اینکه به خود زحمت بدهند کارمندان یا ساکنین جزیره را از محل انفجار دور کنند، یک مجموعه از تجهیزات هسته ای جوی را منفجر کردند.
برخی گزارش ها حاکی از این است که به جای ابزار حفاظتی، فقط به اعضای ارتش گفته شد به انفجار پشت کنند و صورت خود را با دستهایشان بپوشانند.
برخی از نورفوق العاده درخشانی خبر داده اند که میشد استخوان های دست را مشاهده کرد، و آنقدر این نور قوت داشته که بسیاری را به اطراف پرت کرده. و بعد از آن، همه آنها ماهی اقیانوس میل کردند، در تالاب شنا کردند، و آب محلی نوشیدند.
دولت آمریکا سالها در این ناحیه به انجام آزمایشات ادامه داد. هر دو طرف هر نوع عامل بیماری طولانی مدت را در اعضای ارتش یا ساکنان بومی تکذیب کردند.

من همچنان بی امضاء
-
9. حادثه اِبولای آلمانی
اگر تا حالا در یک آزمایشگاه علمی حضور داشته اید، احتمالا ً با قوانین جدی گوناگون رفتاری روبرو شدید، مثل: نوشیدن ممنوع، پوشیدن کفش جلو باز ممنوع، آزمایشات را جداگانه انجام دهید و غیره. و احتمالا ً اکثر آنها را نادیده گرفته اید.
خوب یک کارگر در آزمایشگاه تحقیقاتی ابولا بعد از اینکه از روی دستکش محافظ سه لایه به خودش سوزن زد از اهمیت این فرآیندها آگاه شد.
فورا ً قرنطینه شد و تحت درمان عملی قرار گرفت و موفق شد جان سالم به در برد.
بله او به زندگی ادامه داد و به این لیست تعلق نگرفت. ولی به من فرصت این را داد که درباره ابولا صحبت کنم، و دارم باهاش سر و کله می زنم. ابولا کثافته. یه کثافته تمام عیار.(
ابولا دارای نرخ مرگ 89%- 50% است، بسته به میزان آسیب دیدگی داره.
خوب، اگر به مامانی ترین، نازنین ترین و گرم و نرم ترین نوع آن دچار شدید، با همه این ها عجیبه که بتوانید در برابرش مقاومت کنید. کثیف ترین نوع آن تقریبا ً مطمئنا ً شما را ناکار خواهد کرد. و شما می دانید چه کار باید بکنید؟
آنقدر خون بالا می آورید و آنقدر مدفوع می کنید تا در حالی که همه اعضای بدنتان از کار افتاده، بالاخره روی مرگ را می بوسید. وحشتناکه.

8. آزمایشات ریزش اتمی
اوه، ریزش اتمی، سفید و نرم مثل برف، بعد از انفجار هسته ای از آسمان فرود می آید.
گرد و غبار رادیواکتیو آن که بعد از انفجار تولید می شود، و گاز سمی غیر قابل باور آن تمایل دارد به زنجیره غذایی سرک بکشد.
سرطان زاست، موجب مرگ می شود و کودکانی که به طرز فجیعی جهش می یابند را به دنیا می آورد، ما باید از کجا این مسائل را بدانیم؟ چون دولت آمریکا ساکنین رونگ لاپ آتول را در معرض آن قرار داده است.
آها، در دهه 60 و 50 ، وقتی همه این مواد لعنتی منفجر شد ، زندگی را در جزیره آرام، می مکد. این یکی عمدی نبوده، ولی مطمئنا ً آنها به تاثیرات آن اعتنایی نمی کنند.
بعد از این که بمب دیترید لیتیوم را منفجر کردند، که به تولید بیش از حد انفجاری که در ابتدا طرح ریزی شده بود خاتمه یافت، با بادهای تندی ترکیب شد و گرد وغبار را به سر تا سر جزایر حمل کرد.
آنها اسم بچه های ساکنین جزیره را که شدیدا ً ناقص الخلقه شده اند را "کودکان ستاره های دریایی" گذاشته اند. معرکه است.

7. دکتر هنری کاتن
دکتر هنری کاتن. به نظر میرسد آدم خوب و نازنینی باشد، اینطور نیست؟
خوب، اینطور نیست. او بیمارستان دولتی نیو جرسی را در ترنتون (سابقا ً تیمارستان دولتی نیو جرسی نام داشت، امروزه به نام بیمارستان روانی ترنتون شناخته شده است)، اداره می کرد، در این بیمارستان با برداشتن اعضای بدن بیمارتان می توانستید دیوانگی او را درمان کنید.
درست است، او گستاخانه بر این باور بود(
که با برداشتن اعضای بدن توهمات درمان می شوند.
او با کشیدن همه دندان ها شروع کرد، و بعد لوزه ها و سینوس ها (درون حفره های پیشانی و گونه ها)، و بعد از آن هم بدون هیچ نظم خاصی، بیضه ها، تخمدان ها، کیسه های صفرا، معده ها، طحال ها، مهره پشت گردن، و روده های بزرگ.
وای، بدون همه این ها، دیگه هیچ عضو داخلی برایتان نمی ماند.
یک نمونه آن " دختری 18 ساله است که دچار افسردگی تهییجی بود، پشت سر هم، حس تشخیص خوب و بد بالایی و پایینی او بیرون کشیده شد، لوزه های او در آورده شد، سینوس هایش زهکشی شد، و عملیات عفونت گردن رحم، برداشتن اتصالات روده ای—همه این ها تاثیری در بهبود وضعیت روانی او ایجاد نکرد.
بعد بقیه دندان های او برداشته شد و به خانه فرستاده شد، گفتند که "درمان شده" است.
این مورد در دهه 1920 قبل از آنتی بیوتیک ها مشاهده شد ، مطمئنم می توانید تصور کنید که تعداد کسانی که جان سالم برده اند در همین حدود بود.
کاتن میزان موفقیت را 85% اعلام کرد که کاملا ً دروغ بود.
همچنین مشخص شد درصد مرگ درمیان این بیماران 45% بوده است.
حتی اگر هم جان سالم به درببرید، بخش اعظم اعضای داخلی بدن خود را از دست می دهید.

6. مغز شیطان
نام "مغز شیطان" شبیه چیزی مثل فیلم وحشتناک است، باید هم اینطور باشد.
مغز شیطان یک ابزار هسته ای است با تمایل نسبتا ً پر زحمت به محقق کشی.
در آزمایشگاه های لاس آلاموس در دهه 1940، مغز شیطان بخشی از مرحله خطرناک و بحرانی پلوتونیوم بود که برای تحقیق از آن استفاده می شد، و در دو وهله خطرناک ظاهر شد و موجب مرگ دانشمندان شد.
اولین آنها هری داگلیان بود، او در زمینه آزمایشات انعکاسی نوترون کار می کرد،(
هسته با قطعات انعکاسی نوترون احاطه شده بود.
که هر کدام هسته را به مرحله بحرانی نزدیکتر می کرد، و وقتی او تصادفا ً یک قطعه نوترون را روی توده پلوتونیوم انداخت، انفجار پرتوافکن گسترده ای راه افتاد. او سریعا ً آن را مهار کرد، ولی مقدار زیادی از تشعشعات آن به او اصابت کرد و 28 روز بعد فوت کرد.
واقعه دوم نصیب لوئیس اسلاتین و گروهی از دانشمندان شد، آنها در حال قرار دادن دو نیم کره نوترون در اطراف هسته پلوتونیوم بودند که از خود بریلیوم منعکس می کرد.
با یک پیچ گوشتی دونیمه از هم جدا شد، این عملیات را اسلاتین اداره می کرد، ولی او اشتباه کرد و این دو نیمه به هم نزدیک شدند.
این هسته در دسته خطرناک ترین ها قرار گرفت.
اسلاتین دو نیم کره را از یکدیگر جدا کرده بود، همین امر موجب نجات زندگی تمام کسانی شد که درون اتاق بودند، ولی او چنان مورد اصابت تشعشعات قرار گرفت که 9 روز بعد فوت کرد.

5. TGN 1412
در فرآیند تحقیقات داروهای نوین، شما کار را با آزمایش بر پستانداران کوچک شروع می کنید، و نم نم پا فراتر می گذارید و عاقبت به ما انسان ها هجوم می آورید.
یک نظریه اساسی می گوید اگر این کار را می توان با تمام موجودات کوچک انجام داد، احتمالا ً می توان به طرز مشابه و مرموزی با موجودات بزرگتر هم این عملیات را هدایت کرد. به هر حال، گاهی اوقات، مگه نه؟
این چیزی است که در TGN1412 اتفاق افتاد، یک دارو توسط شرکت پارکسل مورد بررسی قرار گرفت.(
یک گروه بررسی موضوعی در لندن در معرض دارو به مقدار 500X قرار گرفت، کمتر از مقداری که در حیوانات استفاده می شد و مشکلی برای سلامتی آنها ایجاد نمی کرد.
در انسان موجب ازکارافتادگی فجیع ساختار بدن می شود.
در طول 5 دقیقه، آنها سریعا ً دچار درد شدید شدند که شدت آن افزایش می یافت.
اساسا ً سیستم بدن آنها به کلی از کار افتاد. 6 بیمار بستری شدند، 4 بیمار فوت کردند و یک بیمار هم به نظر می رسد سرطانی در بدن او در حال رشد است.
برای آزمایش یک داروی ex من خودم داوطلب شدم، تنها چیزی که می توانم بگویم این است: "خدا به دادم برسه!"

من همچنان بی امضاء
-
4.آزمایش سیفیلیس تاسکاگی
در دهه 1930، درباره سسیفیلیس (آبله فرنگی) اطلاعات اندکی در دسترس بود، و بسیاری از درمان ها به سهم خود مسموم کننده بودند.
در سال 1932، به 399 کارگر سیاه پوست فقیر که به این بیماری مبتلا بودند وعده درمان رایگان داده شد، ولی وقتی بودجه به علت رکود اقتصادی تمام شد، بررسی ها هدف خود را تغییر داد، و بیماری به امید اینکه روزی بررسی خواهد شد به حال خود رها شد.
به اندازه کافی تاسف بار است، ولی حالا آنها تلاش کردند اطلاعات بیشتری(
) در مورد سیفیلیس به دست بیاورند تا بهتر بتوانند آن را درمان کنند، بنابراین آنها نیات خیرخواهانه ای داشتند.
ولی در دهه 1940 پنی سیلین که این بیماری را درمان می کرد، دچار نوسان شد. و گروه، تحقیقات خود را بدون استفاده از پنی سیلین به معالجه بیماران ادامه داد.
آنها عمدا ً مانع شدند که بیماران درباره پنی سیلین اطلاعات کسب کنند، و از اینکه درباره درمان موضعی چیزی بدانند، ممانعت می کردند.
بررسی ها از سال 1972 تا 1932 ادامه داشت، سالهایی که از 399 نفر بیمار اصلی تنها 74 نفر جان سالم به در بردند.
28 نفر آنها فوت کردند، 100 نفر به دلیل عوارض مربوط به آن جان باختند، همسر 40 بیمار به این بیماری مبتلا شدند، و 19 کودک با سیفیلیس مادرزادی متولد شدند.
3. آزمایشات نازی
برای شرارت های اثربخش نازی ها در بخش زیادی از فرهنگ ما دلیلی وجود دارد. فراموش کردن برخی از شرارت های آنها که شکنجه محض بود خیلی ساده است، آنها این اقدامات پلید را به نام علم و دانش انجام می دادند.
بررسی های آنها که روی زندانیان بازداشتگاه انجام می گرفت، وحشتناک و آزاردهنده است.(
) زندانیان را ساعت ها در آب سرد فرو می بردند، تا ببینند خلبانان سقوط کرده چقدر می توانند در آتلانتیک شمالی زنده بمانند.
از اتاقک های فشارزدایی (بی هوش شدن در اثر کم شدن فشار اتمسفر) برای آزمایش تاثیرات ارتفاع زیاد استفاده می کردند، معمولا ً با کالبد شکافی مغز زنده ادامه می یافت که مشاهده کنند چه اتفاقی خواهد افتاد؛ آنها را مجبور می کردند تا از تنها منبع مایعات آنها که آب شور بود، بنوشند؛ آنها را دچار جراحت های جنگی می کردند و عمدا ً آنها را به ویروس آلوده می کردند تا درمان های جدید را بررسی کنند؛ و موجب TB (مرض سل) این جمعیت شد.
این زندانیان در شرایطی وحشتناک جان دادند.
با این وجود این ها تنها اطلاعات پزشکی است که ما درباره شرایط خاص در اختیار داریم.
اطلاعات هیپوترمی (کم گرمایی) به ویژه بسیار فراتر از هر تحقیق دیگری است که بتوان به آن مبادرت ورزید، و محققان را بر سر دو راهی قرار داده است.
استفاده از اطلاعات گرد آمده از طریق چنین روش های تنفرزایی به منظور عملیات درمانی که ممکن است زندگی افراد را نجات دهد آیا اخلاقی است؟

2. دوقلوهای مانگل
آزمایشات مانگل به همان زشتی حکایات تحقیقات نازی است، که به روشی خاص دارای پیچیدگی و ابهام شده است. او زمانی که مشغول پرده برداری از راز افزایش زاد و ولد دوقلوهای "نژاد برتر" بود، در ابتدا روی دوقلوهای نوزاد کار می کرد.
او بدون نظمی خاص و همیشه بدون استفاده از داروی بیهوشی... باریکه های استخوان روزنه های باز پاهای مردم را می تراشید، و یک زوج را با یکدیگر ترکیب می کرد تا یک زوج متصل به دست آورد؛(
) به چشمان آنها رنگینه یا مواد شیمیایی تزریق می کرد تا رنگ آن را تغییر دهد، مقدار زیادی خون از آنها جاری می شد؛ این خون را به دوقلوها ؛ پیوند نخاعی و تزریقات انتقال می داد ؛ یک دوقلو به بیماری دچار و دیگری به آن مبتلا نمی شد؛ به برداشتن عضو؛ اختگی؛ قطع عضو؛ بعضی حتی به تغییر جنسیت و عملیات آبستن سازی از طریق زنای با محارم تاکید می کنند.
حدود 3000 دوقلو از زیر دست او رد شده اند، و تنها تقریبا ً26 تای آنها زنده مانده اند.
در واقع او "فرشته مرگ" است.
پس از جنگ او در شمال آمریکا ناپدید شد، و باقی عمر خود را یک سره در خفا در اینجا گذراند تا اینکه به طور تصادفی در سن 68 سالگی غرق شد.

1. واحد 731
در حالی که نازیها در حال انجام عملیات وحشتناک خود در آلمان بودند، ژاپنی ها در قاره آسیا از آنها سبقت گرفتند، آزمایشات رژیم ظالمی را بر عهده گرفتند که حتی تصور نظیر این آزمایشات زجرآور است.
همه از آزمایشات نازی باخبرند، ولی داستان واحد731 و جزئیات وحشت برانگیز آن، چندان شناخته شده نیست.
واحد 731؛ پایگاه تحقیقاتی در شمال شرقی چین ، و محل بیش از 000،10 مرگ از طریق آزمایشات بود.
بیماران بدون استفاده از داروی بیهوشی، زنده زنده تشریح می شدند؛ زنان باردار زنده زنده تشریح می شدند و جنین آنها برداشته می شد؛ دست و پاها برای مطالعه کم خونی قطع می شدند؛ گفته شده دست و پاها در جهت مخالف بدن دوباره پیوند زده می شد. دست و پاها مکررا ً در آب فرو برده و یخ زده می شدند و در حالی که در فضای بسیار سرد رها می شدند، آنها را قطع می کردند یا گداخته می کردند تا درباره قانقاریا (فساد عضو بر اثر نرسیدن خون) مطالعه کنند؛ معده زندانیان برداشته شد، و مری آن ها را مستقیما ً به روده شان پیوند می زدند، (
) از انسان های زنده برای آزمایش نارنجک ها، شعله افکن ها؛ عوامل شیمیایی و زیست شناختی شامل طاعون، وبا، آبله، مسمومیت غذایی حاد، سیفیلیس و سوزاک در فاصله ها و مکان های گوناگون استفاده می شد؛ ؛ آنها را به صورت وارونه آویزان می کردند؛ یا در اتاقک هایی پر فشار قرار می دادند تا بمیرند؛ آنها را در معرض سرمای وحشتناک قرار می دادند؛ آنها را می سوزاندند تا ببینند تا چه حد می توانند از درجات مختلف سوختگی جان سالم به در برند؛ آنها را آنقدر در دستگاه مرکز گریز می چرخاندند تا بمیرند؛ خون حیوانات را به آنها تزریق می کردند؛ به میزان مرگ آوری به آنها پرتوافکنی می شد؛ آب دریا به آنها تزریق می کردند تا ببیند آیا می توان آن را با محلول نمک جایگزین کرد؛ و آنها را زنده زنده می سوزاندند.
یک لیست طول و دراز از بی رحمی ها و سنگ دلی های انسان.
درحالی که بسیاری از دکترهای نازی حداقل به دلیل جنایت هایشان به پای میز محاکمه آورده شدند، واحد 731 کاملا ً منحل شد و ژنرال مک آرتور در عوض اطلاعات جنگ میکروبی به دکترهای واحد 731 جواز کار داد و اکثر آنها از پرداخت مالیات معاف شدند.
با این وجود روسیه موجب اقدامات جنایات جنگی برعلیه تعدادی از مجرمان شد، و آنها را به اعمال شاقه در سیبری محکوم کرد.
از دست من کاری ساخته نیست ولی تصور کنید آنها از دانش دور باشند.

من همچنان بی امضاء
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن