دکتر بهروز گتمیری
تهران در یک منطقه زلزله‌خیز واقع شده و احتمال لرزه‌خیزی این شهر، بسیار بالا و تا هفت و چهار دهم ریشتر پیش‌بینی می‌شود.اما در عین حال با یک ساخت و ساز صحیح و مقاوم می‌توان جلوی وقوع فاجعه در تهران را گرفت. این امکان از نظر علمی و نیز از نظر اجرایی وجود دارد که در تهران ساخت و سازمناسیی صورت گیرد تا در صورت وقوع یک زلزله با شدت هفت و چهاردهم ریشتر، نه خرابی‌ای در ساختمان‌ها ایجاد شود و نه حتی یک نفر کشته شود.
ما ابزار این که ساختمانهای خوب بسازیم را داریم. فقط باید نوعی شعور و آگاهی اجتماعی ایجاد شود تا به خاطر این که ارزان‏تر اما خراب‌تر و صدمه‏پذیرتر بسازیم، صرفه‏جویی‏های ۵ درصدی و ۱۰درصدی نکنیم. برای اصلاح روش های ساخت و ساز، یک سری گرفتاری‏های دیگر هم هست؛ مانند این که باید به آموزش کادرهای فنی، تکنسین‏های فنی و کارگر ماهر، بهای بیشتری داده شود و این عرصه را هم پر کنیم. مهندسین خوب داریم، اما مملکت در این عرصه ضعیف است و این‏گونه نیروهای متخصص میانی را کم دارد.
توانایی ایران در زمینه مقاوم‌سازی بسیار کم است و در عرصه‏ی مقاوم‏سازی خیلی عقب هستیم. واقعیت این است که از وضعیت مطلوب خیلی دوریم. چون در این کار دقیقا باید همه جامعه داخل شود. یعنی اصلا کاری نیست که دولت به تنهایی انجام بدهد. دولت در یک سری بخش‏هایی که خود مالک آن است، باید این کار را انجام دهد. بقیه‏ی آن به عرصه‏ی تمهیدات و استراتژی‏هایی برمی‏گردد که مردم تشویق شوند؛ قوانینی گذاشته شود که مردم اگر عمل نکنند، یک سری جریمه ها را بپردازند و اگر هم در این جهت اقدام کنند، تشویقات کلانی را به‏دست بیاورند که یک حرکت و موجی در مقاوم‏سازی ساختمان‏های عادی شهری ایجاد شود.
در کشورهایی مانند ایران و کشورهای خاورمیانه یکی از مشکلات بسیار عمده این است که تراکم جمعیت خیلی خیلی زیاد است. یعنی بسیار بیشتر از کشورهای اروپایی و شهرهای اروپایی. در این کشورها حتی در نقاطی که جمعیت خیلی زیاد است، تراکم جمعیت بیش از ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ نفر در یک کیلومتر مربع نیست. در حالی که در شهری مانند تهران در بعضی‏ نقاط ممکن است جمعیت از ۱۰۰هزار نفر در یک‏ کیلومتر مربع هم بیشتر باشد.
وجود این مشکلات در کلان‌شهر تهران برخی از کارشناسان را به فکر تغییر پایتخت انداخته است. اما این کار، تنها پاک کردن صورت مسئله است. ضمن اینکه تمام مناطق مسکونی ایران که بین دو رشته کوه البرز و زاگرس قرار دارند، زلزله‌خیز هستند و وضعیتی بهتر از تهران ندارند.
اصلا فکر نمی‏کنم انتقال پایتخت دردی دوا کند. به هرحال ۸ تا ۹ میلیون آدم در این شهر دارد زندگی می‏کند. گذشته از آن که ۱۳ میلیون آدم در روز در تهران تردد می‏کنند. جابه‏جایی پایتخت، این آدم‏ها را جابه‏جا نمی‏کند. باید مساله را در جای خود حل کرد. جابه‏جا کردن وزارت‏خانه و بخش‏های اداری و دولتی ممکن است افراد کم‏تری را در روز به تهران بیاورد، ولی جمعیتی که در تهران ساکن است که از آن‏جا نمی‏روند. افزایش جمعیت تهران هم دقیقا رشد طبیعی خود را دارد و ما مهاجرت خیلی خاصی به سمت تهران نداریم.در نتیجه‏ یک ابرشهر داریم که باید به مقاوم‏سازی آن بپردازیم. این‏گونه صورت مساله‏ها را پاک کردن و انتقال دادن و این‏ها، روش های دمکراتیک و راه‏حل‏های خیلی روشن و فکر کرده‏ای نیستند.
ایران در سال های اخیر در زمینه مطالعاتی و پیش‌عملیاتی برای زلزله بسیار پیشرفت کرده اما هنوز از نقطه ایده‌آل دور است. بعد از زلزله‏ی منجیل در سال ۱۹۹۰ و بعد از زلزله‏ی بم، در ۲۰ سالی که من خودم به طریقی دارم می‏بینم و درگیر هستم، جهش‏ها و حرکات بسیار بزرگی انجام شده است. با این حال هنوز به جایی نرسیده‏ایم که امروز رضایت بخش باشد، گرچه نمی‏توان منکر کارهایی هم که انجام گرفته، شد. چه در عرصه‏‏ی تهیه‏ی مدارک فنی و چه در عرصه‏ی حتی همین آموزش‏ها و عرصه‏ی مدیریت بحران زلزله، یک سری حرکات انجام شده و با انجام این حرکات، وضع‏مان بهتر است.ولی من هم به عنوان یک متخصص که نگاه می‏کنم، می‏گویم از نقطه ایده‏آل، بسیار دوریم و باید برای رسیدن به آن وضع ایده‏آل بسیار حرکت کنیم.
استاد ژئوتکنیک لرزه‌ای و مدیریت سوانح طبیعی دانشگاه پاریس