حساسیتِ تغییرات یک متغیر در مقابل متغیر دیگر، در علم اقتصاد به کشش تعبیر میگردد. این مفهوم که توسط آلغرد مارشال(1842- 1924) وارد علم اقتصاد شده، مفهومی ریاضی است که تغییرات نسبی متغیری بر تغییرات نسبی متغیر دیگر را نشان میدهد و با es نمایش داده میشود.
اهمیت کشش، از این جهت است که ارتباط متغیرها با یکدیگر را بیان میکند. در کشش مباحثی چون؛ کشش عرضه، کشش تقاضا، کشش درآمدی و کشش متقاطع و ... مطرح است که در این مبحث به کشش عرضه پرداخته میشود.
کشش عرضه، همانند کشش تقاضا، واکنش و حساسیت مقدار عرضه را نسبت به قیمت بررسی میکنید که به آن کشش عرضه در برابر تغییرات قیمت میگویند و به اختصار کشش عرضه نیز گفته میشود
به زبان ریاضی؛ کشش عرضه عبارتست از درصد تغییر مقدار عرضه کالایی معین، تقسیم بر درصد تغییر قیمت فروش آن کالا؛ یعنی کشش عرضه به ما میگوید که اگر قیمت فلان کالا یک درصد افزایش یابد، عرضهکنندگان آن کالا چند درصد عرضه بیشتری خواهند داشت.به طور کلی به علت اینکه منحنیهای عرضه عموماً دارای شیب مثبت هستند، کشش عرضه دارای علامت مثبت است و محدودیتی که در کشش تقاضا در مورد حذف علامت منفی وجود داشت در اینجا وجود ندارد.
صور مختلف کشش عرضه
در کشش عرضه، اگر تغییرات قیمت، مساوی با تغییرات عرضه باشد، به "کشش واحد"؛ اگر تغییرات قیمت، بیشتر از تغییرات عرضه باشد(که در نتیجه، کشش کوچکتر از یک است)، عرضه "بیکشش"؛ و در صورتی که تغییرات عرضه بیشتر از تغییرات قیمت باشد، عرضه، تعبیر به "باکشش" میشود. با توجه به تعریف فوق رابطه ریاضی زیر بین تغییرات عرضه و قیمت برقرار است: بیکشش=es<1، باکشش=es>1 و کشش واحد= es=1؛ .
شکل هندسی کشش عرضه
در صورتی که عرضه کاملا بیکشش باشدes=0 است(شکل الف) و اگر عرضه کاملاً با کشش باشد es=¥ است(شکل ب).
اگر کشش عرضه بینهایت باشد، کوچکترین کاهش در قیمت، عرضه را صفر میکند و اگر کشش عرضه صفر باشد، هر قدر هم قیمتها افزایش یابند، مقدار عرضه تغییری نخواهد کرد.
در حالتی که منحنی عرضه از مبدأ مختصات بگذرد کشش واحد است و اگر عرض از مبدأ مثبت داشته باشد، عرضه با کشش است و اگر عرض از مبدء منفی داشته باشد، عرضه بیکشش است.
عوامل مؤثر بر کشش عرضه:
عواملی است که واکنش تولیدکننده را نسبت به قیمت کالای عرضه شده بیان میکند، عوامل مؤثر بر کشش عرضه خوانده میشوند. شدت واکنش تا حدود زیادی بستگی به عواملی دارد که در کشش تقاضا نیز مطرح است:
الف) ماهیت کالا: امکان دستیابی به کالای جانشین، اهمیت بسزائی در کشش عرضه دارد؛ یعنی اگر بتوان با تغییرات قیمت، جابهجائی عوامل تولید به وجود آورده کالای دیگری را تولید کرد، کشش عرضه بیشتر خواهد بود؛ به عبارت دیگر، تولیدکننده با عوامل خود، بتواند به سهولت(مثلا)، از تولید پیچ به تولید مهره منتقل شود.
ب) تعریف کالا: هر چه کالایی دقیقتر تعریف و مشخص شده باشد به همان اندازه کشش عرضه آن بیشتر خواهد بود؛ مثلاً انتقال منابع از تولید دامن زنانه مشکی به دامن زنانه قهوهای به مراتب آسانتر است تا انتقال این منابع از تولید دامن به تولید شلوار به طور عام.
ج) زمان واکنش عرضه: هرچه زمان بیشتری سیر میشود به همان اندازه نیز کشش عرضه بیشتر خواهد شد؛ زیرا در زمانهای کوتاهتر، انتقال عوامل تولید از شاخهای به شاخه دیگر مشکلتر است. این مسئله در مورد محصولات کشاورزی به علت فاصله زمانی بین کاشت و برداشت بشدت محسوس است.
ادامه دارد....