اشعار پارسي بجا مانده از دوره ساسانيان

اگرچه شعر پارسي پس از ورود اسلام به ايران پيشرفت چشمگيري نمود، ولي پيش از ورود اسلام به ايراننيز شعرسرايي يا چامه‌سرايي رواج داشته‌است، هرچند امروزه تنها بخش کمي از آن به دست ما رسيده‌است. موسيقي اصيل ايراني همواره با شعر فارسي هم‌آهنگ بوده‌است. ازساسانيان مي‌توان به باربد، بامشاد، رامتين، سرکش و نکيسا اشاره کرد.

اللهو و الملاهي

اين خرداد به در کتاب اللهو و الملاهي به نغمه‌هايي اشاره مي‌کند که باربد براي خسرو پرويز ساساني ساخته و يکي از شعرهاي او را که يک مصراع آن افتاده مي‌آورد:


قيصر ماه ماند و خاقان خرشيد
آن من خداي ابر ماند کامغاران کخاهد ماه پوشد کخاهد خرشيد

معني: قيصر به ماه مي‌ماند و خاقان به خورشيد
(و) سرور من همانند ابري است آبستن باران
که اگر بخواهد ماه را مي‌پوشاند و اگربخواهد خورشيد را.

يافت‌شده در اورامان

شعري است به زبان پهلوي که در اورامان کردستان پيدا شده، که بر روي پوست آهو و به خط پهلوي نوشته شده و در موزه? سليمانيه? عراق نگهداري مي‌شود:

هورمزگان رمان آتران کژان هوشان شاردوه گوره گورگان
زور کار ارب کردند خاپور گناني پاله هتا شاره زور
ژن و کينکان بديل فشينا ميرد آزاتلي ره روي هونيا
روشت زردشتره ماند بيکس بزيکانيکا هورمزد هيوجکس

از روستاي هزارميرد

در کاوش‌هاي در روستاي «هزارميرد» استان سليمانيه، چهار بند سرود به زبان کردي سره و با نويسه پهلوي يافت شد:

هورمزگان رمان آتران گژان ويشان شاردوه گوره گورکان
شن و کنيکان وه ديل بشنيا گناي پناله ئي هتاشار وزر
روشت «زردشتره» مانوه بي کس بزيکانيکا «هورمزوه» هويچ کر


از مجمل التواريخ

در مقدمه کتاب مجمل التواريخ، ملک الشعراي بهار اشاره به دو شعر پهلوي که در اين کتاب آمده‌است کرده‌است:
عبدالرحمن بن عيسي الکتاب همداني، نامه‌اي (درباره همدان) نوشته‌است به زبان (الفاظ) پهلوي بدين گونه:
سارو جم کرد بهمن کمربست
داراي دارا گردهم آورد
که سارو نام اَرک (ارگ) و قلعه? شهر همدان بوده و ساروق اربي (عربي) شده آن است.

بهار در ادامه مي‌نويسد:
” ما با وزن اين شعرها آشنايي داريم و آن، گونه‌اي از شعرهاي قديم است و اين همان وزني است که شعرهاي کردي تاکنون به همان وزن گفته مي‌شود و قطعه? اورامان به خط پهلوي نيز به همان وزن است و اين قطعه?
که در هجاي پنجم سکوت پيدا مي‌شود. (فع لن، مف عولن، فع لن مف عولن) و در واژه? نخست به مناسبت درآمد آهنگ، يک هجا حذف شده‌است. “
و شعر دومي که بهار به آن اشاره مي‌کند:
بخور بانوي جهان هزار سال نوروز و مهرگان

که به باور بهار اين عبارت دو فرد شعر هجايي (برابر دو مصراع عروضي است)، به وزن هشت هجايي که از وزن‌هاي روايي (متداول) زمان کهن بوده و اصل آن چنين است:
بخوري بانوي جهان هزار نوروز و مهرگان

تاريخ سيستان

سرودي در تاريخ سيستان به زبان پهلوي وجود دارد که درباره? آتشکده? کرکوي مي‌باشد:

فرخت بادا روش خنيده گرشاسب هوش
همي
نهاده گوش
هميشه نيکي کوش دي گذشت و دوش
شاها خدايگانا بآفرين شاهي

تاريخ طبرستان

در تاريخ طبرستان درباره شهر آمل آمده

” چون اصفهبد مازيار بن قارن سورهاي آمل خراب مي‌کرد بر سر دروازه گرگان بستوقه‌اي يافتند سبز، سر او به قلعي محکم کرده و متولي آن خرابي بفرمود تا بشکنند و لوحي بيرون افتاد کوچک از مس زرد برو سطرها به خط گستج نبشته، کسي را که بر آن ترجمه واقف بود بياوردند هرچند استفسار طلبيدند نگفت تا به تهديد و وعيد انجاميد گفت بر اين لوح نبشته: نيکان کُنند و وزان کَنند و هر که اين کَند سال واسر نبرد
سال تمام نشده بود که مازيار را گرفته با سرّمن راه بردند و هلاک کردند.