عماد الدین نسیمی: عارف و شاعر وحکیم قرن هشتم بود که در سال 748 ه . ق در تبریز و در خانواده ای مذهبی از سادات دیده به جهان گشود.او علاوه بر زبان آذربایجانی به آموختن زبان فارسی و عربی پرداخت و همچنین در علوم اسلامی و فلسفه و منطق .کلام .نجوم و ریاضی به مطالعات پیگیر و مستمر همت گماشت تا به مرتبه ای والا از علم و ادب نایل آمد.
در جوانی با آرا واندیشه عارف ،شاعروحکیم هم عصر خویش سید فضل ا... نسیمی استر آبادی به "حروفیان" پیوست و به نشر و بیان آرا و عقاید ایشان پرداخت.(حروفیه نهضتی بود با اعتقادات شیعی و گرایشات عرفانی که باپشتوانه ای فلسفی وتشکیلات منظم در جهت پیشبرد آرمانهای شیعی به قیام علیه حکام ستمگر وظالم عصر خویش می پرداخت). در گرایش نسیمی به سمت حروفیه بیش از هر چیزی شخصیت و اندیشه فضل ا... نعیمی موثر بود.و نسیمی در جایی از تعلق خاطر و ارادت خویش به استاد بزرگ خود نعیمی چنین یاد می کند :
" مــــن جــانم ای نسیمی یعنی دم نعـــــیمی
در کش زبان ز وصفم من در زبان نگنجم"
حاکم جبار این عصر تیمور لنگ گورکانی بود که با تظاهر به مسلمانی به سرکوب و کشتار مردم می پرداخت و از این روی فضل ا... نعیمی روزگار خویش را عاشورا و جامعه آن روز را کربلا میخواند.
نسیمی از شاعران و اندیشمندان بزرگ روزگار خویش بوده است که در ذیل نظر برخی از اندیشمندان و نویسندگان را در مورد او می خوانیم:
"ادوارد براون" : ادوارد براون او را متولد بغداد میداند در حالی که شواهد بسیاری دلالت بر ایرانی بودن او دارد . در" تاریخ ادبیات ایران " چنین آمده:( نسیمی متولد بغداد است که به دو زبان شعر دارد و دیوان او مشتمل بر اشعارفارسی و ترکی است که در اسلامبول مجموعا" در یک مجلد به چاپ رسیده است "مستر گیپ" نسیمی را اولین شاعر به زبان ترکی. عربی و تنها شاعر واقعی آن دورۀ قدیم می داند) {ر. ک تاریخ ادبیات ایران - ادوارد براون- ج 3- ص514- پاورقی}
رضا قلیخان هدایت در "ریاض العارفین" از نسیمی چنین یاد میکند: "آن جناب سید عماد الدین از سادات رفیع الدر جات شیراز و از محققین زمان خود ممتاز. ارادت به جناب سید شاه فضل نعیمی داشته و در سنه 837 منصوروار پا بر دار شهادت گذاشته" { ر.ک . ریاض العارفین – رضاقلیخان هدایت – ص 397}
مولف تذکرۀ "روز روشن" مینویسد:" نسیمی از سادات والا مقام شیراز. صوفی مشرب مستغرق بحار توحید بود و کلمات خلاف ظاهر از زبانش سر می زد" {حبسیه در ادب فارسی – دکتر ولی ا... ظفری – ص129 – امیر کبیر}
ریحانه الادب : "سید عماد الدین نسیمی عالم ، عارف، فاضل کامل، محدث و شاعر ماهر، از مبرزین عرفا می باشد" [ر.ک. ریحانه الادب – محمد علی مدرس – ج6 – ص 174 ]
مرحوم علامه دهخدا شاعر را از عرفای شیراز میداند.
اندیشمند و متفکر معاصر،علامه امینی (ره) در کتاب "شهدإ الفضیله" که در آن به شرح حال علما و اندیشمندان شهید شیعه پرداخته ، از نسیمی به عنوان یکی از شهدای قرن نهم یاد میکندومینویسد:
"نسیمی از سادات جلیل القدر شیراز، مردی دانشمند و فاضلی محقق و حدیث دان و عارف و شاعر بود. در رشته های مختلف دست داشت و با شعر دلکشش بر دیگرشاعران فائق آمد. در عرفان و تصوف بر طریقه شاه فضل شیرازی متخلص به "نعیمی" میرفت. وی شاعری نکته سنج و توانا بود که در سال 837هـ. ق به دار آویخته و شهید گشت."
اندیشه و شعر نسیمی
شعر نسیمی شعری است با درون مایه عرفانی ، مضامین زیبا و باریک بینیهای خاص. اشعاری که بیانگر اوج اندیشه و علو روحی و تعالی و شکوه اندیشه های سراینده اندیشمند آن است.
در شعر نسیمی با یک هارمونی خاص از زیبایی بین محتوا و فرم مواجهیم که در آن نه محتوا فدای فرم میگردد ونه پرداختن به صورت او را از معنا باز می دارد.
نسیمی نیز از شاعران سبک عراقی است . او بیشتر متأثر از مولوی ، سعدی و حافظ است.مشابه برخی از غزلیات او را در دیوان اشعار این شاعران بزرگ می بینیم.
تصویر پردازی و مضمون یابی های نسیمی نیز در حیطه و محدودۀ سبک عراقی صورت میبندد.
برخی از مضامین وتصاویر زیبا را که در شعر نسیمی :
از خــــیال جام نوشین لبت در بزم خـــــلد
ساقی رضــــوان ز کف جــام مصفا ریخته
گفتمش بر عارضت این قطره های ژاله چیست
زیر لب خندید و گفت از گل ، گلاب آید برون
لاله دلسوخته،گل جامه دران است ز رشک
مــگر از طرفه عــــــذار تو نقاب افتاده ست
ظاهراً تخلص( نسیمی ) مربوط به دوران پختگی شعری شاعر است. او به (حسینی ) و (هاشمی )نیز تخلص می کرده است که در دیوان او به مواردی از این تخلصها بر می خوریم:
"ای هاشمی این راه به کوشش نتوان یافت
از جذبه کرا تا به سوی خویش کشیدند"
در شعر نسیمی صنایع ادبی وفنون شعری کراراً به چشم می آید استعاره، ایهام، جناس، تلمیح و دیگر صنایع ادبی در شعر او بسیار مشاهده میشود.
تلمیحات او که بسیار نیز هست، بیانگر آشنایی عمیق شاعر با قرآن واحادیث اسلامی است و نمایانگر باور های دینی خالص او.
"اینــــما آمد تـــولوا ثــم وجـــــــــــه ا... از آن
حق پرستان از همه رو، روی دل سویت کنند"
که اشاره دارد به آیه شریفه: " اینما تولوا فثم وجه ا... " ( به هر سو که رو کنید وجه خداوندی پیش روی شماست.)
چو می درخم همی جوشم،بدین سرّ پرده می پوشم
ظـــهور کـنت کنــزا را جزاین مظهر نـــــمی باید
که اشارتی است به حدیث قدسی (کنز) با مضمون:" کنت کنزاً مخفیاً فاحببتُ ان اعرف ......" ( گنجی پنهان بودم و خواستم که شناخته شوم، پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم.)
اندیشه نسیمی؛
مهمترین مسئله از دیدگاه نسیمی موضوع وحدت وجود عارفانه و انسان کامل ومیل به خلوداست.به ویژه به مسئله انسان کامل اهمیت بسیار میدهد. رابطه انسان و خدا در اشعار او بسیار مورد توجه قرار گرفته است.نسیمی راه رسیدن به توحید را خودشناسی میداند واین امر زمانی میسر میگردد که سالک از تعلقات دنیوی رهایی یابد و آزادی را در خوشتن خویش تجربت کند و برای این کار باید آیینه جان را مصفا نمود وزنگار از دل میبایست زدود تا راه بر کوی تجرید برد و سیر در اقصای لامکان نمود.
گر طالب بقایی اول فنا طلب کن
اندر فنای مطلق عین بقا طلب کن
ای طالب هویت ،فانی شو از انیت
اینجا ببین خدا را،آنجا خدا طلب کن
گم کرده ای گر او را ،ایمن مباش و می جو
کم گو کجاش جویم،رو جمله جا طلب کن
در جهانبینی عرفانی هرچیز که باعث واماندن از دوست گردد آن بتی است که باید درهم شکسته شود وبزرگترین بتها، بت نفس است. که: " النفس هی الصنم اکبر"
خواهی که شوی کسی زهستی کم کن
ناخورده شراب وصل،مستی کم کن
با زلف بتان دراز دستی کم کن
بت را چه گنه، تو بت پرستی کم کن