بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 از مجموع 30

موضوع: شل سیلوراستاین

  1. #1
    فریبا آواتار ها
    • 1,510

    عنوان کاربری
    مدیر سابق تالار پاتوق
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل تحصیل
    جای خوبیه
    شغل , تخصص
    بیکار
    رشته تحصیلی
    مهندسی فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض شل سیلوراستاین

    شلدون آلن سیلور استاین، شاعر، نویسنده، کاریکاتوریست، آهنگسز و خواننده آمریکایی در 25 سپتامبر 1930 در شیکاگو به دنیا آمد و در دهم می سال 1999، بر اثر حمله قلبی، در اتاق خوابش درگذشت.
    او یک دختر و یک پسر داشت
    دخترش شوشانا در یازده سالگی از دنیا رفت. شوشانا در زبان عبری یعنی گل رز. سیلور استاین کتاب نوری در اتاقل زیر شیروانی را به او تقدیم کرده است
    پسرش ماتیو که به هنگام فوت پدر 12 سال داشت؛ وارث 20 میلیون دلار دارایی پدر شد.
    شل، پس از فراغت از تحصیل در دبیرستان روزولت، وارد دانشگاه ناوی پایر شد و به تحصیل در رشته هنر پرداخت. ولی پس از یک سال از آن دانشگاه اخراج شد . بد به دانشگاه شیکاگو رفت و در رشته هنرهای زیبا تحصیل کرد و پس از آن برای تحصیل در رشته زبان انگلیسی در دانشگاه روزولت نام نویسی کرد. پس از سه سال به اجبار به سربازی رفت و دیگر به روزولت بازنگشت. میگفت از اینکه به دانشگاه رفته پشیمان است،«می توانستم دنیا را ببینم، ولی وقتم را در دانشگاه روزولت تلف کردم»
    مهمترین کتابهای سیلور استاین که به فارسی نیز ترجمه شده، عبارتند از:
    لافکادیو(شیری که جواب گلوله را با گلوله داد)، درخت بخشنده، جائی که پیاده رو تمام می شود، نوری در اتاقک زیر شیروانی، بالا افتادن، یک زرافه و نصفی، در جستجوی قطعه گمشده، آشنایی قطعه گمشده با دایره بزرگ، کتاب الفبای عمو شلبی، راهنمای پیشاهنگی عمو شلبی، باغ وحش عمو شلبی و کسی یک گرگدن ارزون نمی خواد؟
    غصه نخور دلم ... هر کسی جایگاهی داره که درکش برای همگان دشواره ...
    اگه تو رو شکستن ...چون میخواستن کوچیک بشی ...درست به قدر فهم و درک خودشون .

  2. #2
    فریبا آواتار ها
    • 1,510

    عنوان کاربری
    مدیر سابق تالار پاتوق
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل تحصیل
    جای خوبیه
    شغل , تخصص
    بیکار
    رشته تحصیلی
    مهندسی فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض


    از خیلی خوب...به خیلی بد
    از خیلی خوب...به خیلی بد.....چقدر زود رسیدم
    خیلی خوب,خیلی بد,چقدر زود
    ولی هیچ کس به من چیزی نگفته بود
    من هم هرگز نمی دونستم
    از خیلی خوب به خیلی بد این قدر زود می شه رسید.
    It went from so good...to so bad....so soon
    So good,to so bad,so soon
    But nobody told me,so i never knew
    It goes from so good, to so bad,so soon
    از آفتاب...به سایه....به بارون رسیدم
    از عشق...به شادی....به رنج رسیدم
    از خوندن آهنگ های عاشقانه ی شیرین,به آهنگ های غمناک گریه آور رسیدم.
    خیلی خوب....خیلی بد....چه قدر زود
    It went from sunshine...to shade....to rain
    It went from paassion....to pleasure....to pain
    From singing sweet love songs,to cryin the blues
    So good......to so bad......so soon
    از حرفهایی مثل تا ابد شروع شد
    و از همیشه به گاهی وقت ها,به هرگز رسید
    از عاشق من باش...تا برای من هم جایی نگه دار
    خیلی خوب...تا خیلی بد....چه قدر زود
    It started with words like forever
    And went from always,to sometimes,to never
    From give me some lovin...to give me some room
    So good....to so bad....so soon
    از خیلی خوب....به خیلی بد....چه قدر زود
    خیلی خوب...به خیلی بد....چه قدر زود
    ولی هیچ کس چیزی به من نگفته بود
    من هم هرگز نمی دونستم

    از خیلی خوب,به خیلی بد,این قدر زود میشه رسید
    It went from so good...to so bad...so soon
    So good...to so bad...so soon
    But nobody told me,so i never knew
    It goes from so good, to so bad,so soon
    خیلی خوب,خیلی بد,چقدر زود.
    So good,to so bad,so soon.
    غصه نخور دلم ... هر کسی جایگاهی داره که درکش برای همگان دشواره ...
    اگه تو رو شکستن ...چون میخواستن کوچیک بشی ...درست به قدر فهم و درک خودشون .

  3. #3
    فریبا آواتار ها
    • 1,510

    عنوان کاربری
    مدیر سابق تالار پاتوق
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل تحصیل
    جای خوبیه
    شغل , تخصص
    بیکار
    رشته تحصیلی
    مهندسی فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    از ترانه ها و اشعار شل سیلور استاین

    25 دقیقه به رفتن

    چوبه دار برپا می کنند، بیرون سلولم
    25 دقیقه وقت دارم.
    25 دقیقه دیگر در جهنم خواهم بود
    24 دقیقه وقت دارم
    آخرین غذای من کمی لوبیاست
    23 دقیقه مانده است
    هیچ کس نمی پرسد چه احساسی دارم
    22 دقیقه مانده است
    به فرماندار نامه نوشتم، لعنت خدا به همه آنها
    آه 21 دقیقه دیگر باید بروم.
    به شهردار تلفن می کنم، رفته ناهار بخورد
    بیست دقیقه دیگر وقت دارم
    کلانتر می گوید، «پسر می خواهم مردنت را ببینم»
    نوزده دقیقه مانده است
    به صورتش نگاه می کنم و میخندم،... به چشمهایش تف می کنم
    18 دقیقه وقت دارم
    رئیس زندان را صدا می زنم تا بیاید و به حرفهایم گوش بدهد.
    هفده دقیقه باقی است
    می گوید، « یک هفته نه سه هفته دیگر خبرم کن
    حالا فقط شانزده دقیقه وقت داری»
    وکیلم می گوید متاسفانه نتوانستم کاری برایت انجام بدهم
    م م م م ... پانزده دقیقه مانده است.
    اشکالی ندارد اگر خیلی ناراحتی بیا جایت را با من عوض کن
    چهارده دقیقه وقت دارم.
    پدر روحانی می آید تا روحم را نجات دهد.
    در این سیزده دقیقه باقی مانده.
    از آتش و سوختن می گوید، اما من احساس می کنم که سخت سردم است
    دوازده دقیقه دیگر وقت دارم
    چوبه دار را آزمایش می کنند. پشتم میلرزد
    یازده دقیقه وقت دارم
    چوبه دار عالی ست و کارش حرف ندارد
    ده دقیقه دیگر وقت دارم
    منتظرم عفوم کنند... آزادم کنند
    در این نه دقیقه ای که باقی مانده
    اما این که فیلم سینمائی نیست، بلکه .. خب، به جهنم.
    هشت دقیقه دیگر وقت دارم
    حالا از نردبان بالا می روم تا بر سکوی اعدام قرار گیرم.
    هفت دقیقه دیگر وقت دارم.
    بهتر است حواسم جمع قدمهایم باشد وگرنه پاهایم می شکند.
    شش دقیقه دیگر وقت دارم.
    حالا پایم روی سکوست و سرم در حلقه دار...
    پنج دقیقه دیگر باقی است
    یالا عجله کنید چیزی بیاورید و طناب را ببرید.
    چهار دقیقه دیگر وقت دارم
    حالا می توانم تپه ها را تماشا کنم، اسمان را ببینم
    سه دقیقه دیگر باقی مانده
    مردن، مردن انسان به راستی نکبت بار است
    دو دقیقه دیگر وقت دارم
    صدای کرکس ها را می شنوم... صدای کلاغها را می شنوم
    یک دقیقه دیگر مانده است
    و حالا تاب می خورم و میرووووووممممممم
    غصه نخور دلم ... هر کسی جایگاهی داره که درکش برای همگان دشواره ...
    اگه تو رو شکستن ...چون میخواستن کوچیک بشی ...درست به قدر فهم و درک خودشون .

  4. #4
    فریبا آواتار ها
    • 1,510

    عنوان کاربری
    مدیر سابق تالار پاتوق
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل تحصیل
    جای خوبیه
    شغل , تخصص
    بیکار
    رشته تحصیلی
    مهندسی فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    هر وقت توی آب یه آدمی رو می بینم
    که سر و ته وایساده
    نگاش می کنم و هرهر می خندم
    گو اینکه نبایست اینکارو بکنم
    چون شاید توی دنیای دیگه ای
    در زمان دیگه ای
    در جای دیگه ای
    چه بسا درست وایساده همون آدم
    و این منم که سر و ته وایسادم!
    غصه نخور دلم ... هر کسی جایگاهی داره که درکش برای همگان دشواره ...
    اگه تو رو شکستن ...چون میخواستن کوچیک بشی ...درست به قدر فهم و درک خودشون .

  5. #5
    فریبا آواتار ها
    • 1,510

    عنوان کاربری
    مدیر سابق تالار پاتوق
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل تحصیل
    جای خوبیه
    شغل , تخصص
    بیکار
    رشته تحصیلی
    مهندسی فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    پوست من گندمگون است
    سفید و زرد و صورتی است
    چشم هایم سبز و آبی و خاکستری است
    شب ها نارنجی هم می شود
    موهایم بور و بلوطی و خرمایی است
    وقتی خیس است به نقره ای هم می زند
    اما
    در قلبم رنگ هایی است
    که هیچ کس تا کنون نساخته است .
    غصه نخور دلم ... هر کسی جایگاهی داره که درکش برای همگان دشواره ...
    اگه تو رو شکستن ...چون میخواستن کوچیک بشی ...درست به قدر فهم و درک خودشون .

  6. #6
    فریبا آواتار ها
    • 1,510

    عنوان کاربری
    مدیر سابق تالار پاتوق
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل تحصیل
    جای خوبیه
    شغل , تخصص
    بیکار
    رشته تحصیلی
    مهندسی فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    وقتي چمدانش را به قصد رفتن بست،
    نگفتم : عزيزم ، اين كار را نكن .
    نگفتم : برگرد
    و يك بار ديگر به من فرصت بده .
    وقتي پرسيد دوستش دارم يا نه ،
    رويم را برگرداندم.
    حالا او رفته
    و من
    تمام چيزهايي را كه نگفتم ، مي شنوم.
    نگفتم : عزيزم متاسفم ،
    چون من هم مقّصر بودم.
    نگفتم : اختلاف ها را كنار بگذاريم ،
    چون تمام آنچه مي خواهيم عشق و وفاداري و مهلت است.
    گفتم : اگر راهت را انتخاب كرده اي ،
    من آن را سد نخواهم كرد.
    حالا او رفته
    و من
    تمام چيزهايي را كه نگفتم ، مي شنوم.
    او را در آغوش نگرفتم و اشك هايش را پاك نكردم
    نگفتم : اگر تو نباشي
    زندگي ام بي معني خواهد بود.
    فكر مي كردم از تمامي آن بازي ها خلاص خواهم شد.
    اما حالا ، تنها كاري كه مي كنم
    گوش دادن به چيزهايي است كه نگفتم.
    نگفتم :باراني ات را درآر...
    قهوه درست مي كنم و با هم حرف مي زنيم.
    نگفتم :جاده بيرون خانه
    طولاني و خلوت و بي انتهاست.
    گفتم : خدانگهدار ، موفق باشي ،
    خدا به همراهت .
    او رفت
    و مرا تنها گذاشت
    تا با تمام چيزهايي كه نگفتم ، زندگي كنم.
    غصه نخور دلم ... هر کسی جایگاهی داره که درکش برای همگان دشواره ...
    اگه تو رو شکستن ...چون میخواستن کوچیک بشی ...درست به قدر فهم و درک خودشون .

  7. #7
    فریبا آواتار ها
    • 1,510

    عنوان کاربری
    مدیر سابق تالار پاتوق
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل تحصیل
    جای خوبیه
    شغل , تخصص
    بیکار
    رشته تحصیلی
    مهندسی فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    یك آدم خرافاتی،
    وقتی یه نردبون می بینه، به هیچ وجه از زیرش رد نمی شه.
    وقتی اتفاقا كمی نمك روی زمین می ریزه
    برای رفع بلا، قدری هم پشت سرش می ریزه.
    و همیشه كمی غذای خرگوش همراهش داره.
    چرا؟ برای اینكه ممكنه لازم بشه.
    هر سوزنی كه روی زمین ببینه بر می داره.
    و هیچوقت كلاهشو روی تخت نمی ذاره.
    توی خونه چترشو باز نمی كنه
    و هر وقت چیزی می گه كه نباید می گفت،
    زبونش رو گاز می گیره.
    وقتی از گورستان رد می شه، نفسشو حبس می كنه.
    و به نظرش عدد 13 نحسه.
    خلاصه آدم خرافاتی كارهای بیخود زیاد می كنه.
    اما بزنم به تخته من اصلا خرافاتی نیستم....!
    غصه نخور دلم ... هر کسی جایگاهی داره که درکش برای همگان دشواره ...
    اگه تو رو شکستن ...چون میخواستن کوچیک بشی ...درست به قدر فهم و درک خودشون .

  8. #8
    فریبا آواتار ها
    • 1,510

    عنوان کاربری
    مدیر سابق تالار پاتوق
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل تحصیل
    جای خوبیه
    شغل , تخصص
    بیکار
    رشته تحصیلی
    مهندسی فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    چيزهايي كه نگفتم


    وقتي چمدانش را به قصد رفتن بست،
    نگفتم عزيزم ، اين كار را نكن .)
    نگفتم برگرد
    و يك بار ديگر به من فرصت بده .)
    وقتي پرسيد دوستش دارم يا نه ،
    رويم را برگرداندم.
    حالا او رفته ، و من
    تمام چيزهايي را كه نگفتم ، مي شنوم.
    نگفتم عزيزم متاسفم ،
    چون من هم مقّصر بودم.)
    نگفتم اختلاف ها را كنار بگذاريم ،
    چون تمام آنچه مي خواهيم عشق و وفاداري و مهلت است.)
    گفتم اگر راهت را انتخاب كرده اي ،
    من آن را سد نخواهم كرد.)
    حالا او رفته ، و من
    تمام چيزهايي را كه نگفتم ، مي شنوم.
    او را در آغوش نگرفتم و اشك هايش را پاك نكردم
    نگفتم اگر تو نباشي
    زندگي ام بي معني خواهد بود.)
    فكر مي كردم از تمامي آن بازي ها خلاص خواهم شد.
    اما حالا ، تنها كاري كه مي كنم
    گوش دادن به چيزهايي است كه نگفتم.
    نگفتم باراني ات را درآر...
    قهوه درست مي كنم و با هم حرف مي زنيم.)
    نگفتم جاده بيرون خانه
    طولاني و خلوت و بي انتهاست.)
    گفتم خدانگهدار ، موفق باشي ،
    خدا به همراهت .) او رفت
    و مرا تنها گذاشت
    تا با تمام چيزهايي كه نگفتم ، زندگي كنم.
    غصه نخور دلم ... هر کسی جایگاهی داره که درکش برای همگان دشواره ...
    اگه تو رو شکستن ...چون میخواستن کوچیک بشی ...درست به قدر فهم و درک خودشون .

  9. #9
    فریبا آواتار ها
    • 1,510

    عنوان کاربری
    مدیر سابق تالار پاتوق
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل تحصیل
    جای خوبیه
    شغل , تخصص
    بیکار
    رشته تحصیلی
    مهندسی فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ايستادن ، بيرون از پناهگاه تو


    بيرون پناهگاهت مي مانم و درون را نگاه مي كنم ،
    در حالي كه در اطرافم ، از ، هر سو ، بمب مي ريزند ،
    تو در داخل پناهگاهت چقدر سرحال و در امان و خوشحال به نظر مي آيي ،
    آيا گفته بودم كه من به اين چيزها توجه مي كنم؟
    آيا گفته بودم كه چه شگفت آور هستي؟
    و چقدر ناراحتم كه از هم جدا شده ايم.
    عزيزم ، من بيرون پناهگاه تو ايستاده ام ،
    اما اميدوارم كه در قلب تو باشم .
    غصه نخور دلم ... هر کسی جایگاهی داره که درکش برای همگان دشواره ...
    اگه تو رو شکستن ...چون میخواستن کوچیک بشی ...درست به قدر فهم و درک خودشون .

  10. #10
    فریبا آواتار ها
    • 1,510

    عنوان کاربری
    مدیر سابق تالار پاتوق
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل تحصیل
    جای خوبیه
    شغل , تخصص
    بیکار
    رشته تحصیلی
    مهندسی فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    آواز ماندن

    دست از كار كشيدم ، براي اينكه ديگر كاري نداشتم ،
    و فكر كردم زمان كوتاهي در آن دور و بر پرسه بزنم .
    گفته بودم كه مثل باد غربي ، مي وزم و مي روم
    و هيچ كس نميتواند مسير زنگي ام را تغيير دهد.
    براي اينكه در گذشته هيچ وقت براي ماندن آواز نخوانده ام .
    هزار بار ، شايد هم بيشتر ترانه هاي غمگين و آوازهاي خداحافظي خوانده ام .
    و شايد عجيب به نظر مي رسد
    كه يه سمت در نمي روم ،
    آخر ، هيچ وقت براي ماندن آواز نخوانده ام .
    وقتي كه همه حرف هايم را بزنم ، مي روم .
    اما با تو كه باشم حرف هايم تمامي ندارد.
    وقتي كه به فكر فرو مي روم و در راه هاي پر پيچ و خم پرسه مي زنم
    ميل رفتن ندارم
    ديشب ، صداي سوت يك كشتي باركس قديمي را شنيدم ،
    وقتي كه در رختخوابت دراز كشيده بودم .
    انگار مي گفت : پسر ، اين همان كشتي اي است كه
    براي سوار شدن آن بار و بنه ات را جمع مي كردي ،
    اما لبخند زدم و فكر رفتن را از سر به در كردم .
    چون در گذشته ، هيچ وقت براي ماندن آواز نخوانده ام .
    هزار بار ، شايد هم بيشتر ، ترانه هاي غمگين و آوازهاي خداحافظي خوانده ام.
    و شايد عجيب به نظر مي رسد
    كه به سمت در نمي روم .
    آخر ، هيچ وقت فكر نكرده ام اين همه مدّت در يك جا بند شوم ...
    براي اينكه هيچ وقت براي ماندن آواز نخوانده ام
    غصه نخور دلم ... هر کسی جایگاهی داره که درکش برای همگان دشواره ...
    اگه تو رو شکستن ...چون میخواستن کوچیک بشی ...درست به قدر فهم و درک خودشون .

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •