این گل نوشته ها چه می گویند: با خوانده شدن بیش از 5000 تا از این گل نوشته ها آگاه شدیم که : در ایران آن زمان برده داری نبوده است. آن گونه که یونانی ها گفته اند زنان محبوس نبوده اند بلکه از حق برابر برخوردار بوده اند که گاهی زنان حتا سرپرست مردان بودند و مزدی تا 3 برابر مردان دریافت می کرده اند. یک سیستم چاپار(پست) و حمل و نقل بسیار کار آمد و پیشرفته در ایران وجود داشته است و ....




چند سال بود کاوش ها سرو سامانی پیدا کرده بود و امروز هم مثل روزهای پیش کاوش و کند وکاو در ویرانه های تخت جمشید ادامه داشت. هنوز کسی نمی دونست این جا اسم اصلیش چیه و هیچ امیدی هم به دونستنش نبود.
اما ناگهان راز ها آشکار شد، یکدفه ارنست داد زد و از شدت خوشحالی نمی دونست چی کارکنه، ولی حتا اون هم دقیقا نمی دونست چه شده وچه خواهد شد.
بیش از 15 سال گذشت ولی این کشف شاید فراموش شده بود. این روزها جنگ و خونریزی همه جا رو گرفته بود و دیگه کسی به این چیزها فکر نمی کرد. اما وضع به شکل معجزه آسایی دگرگون شد. درست در همین روزها جرج هزاران کیلومتر اون طرف تر داشت شبانه روز کار می کرد. بی وقفه و بدون توجه به بی خیالی باقی مردم دنیا.
این جا آمریکا بود و شاید کمی از باقی دنیا آرامتر بود. با چاپ نتیجه ی این تلاشهای شبانه روزی، جرج کمی آرام و از شدت کارش کاسته شد. در این زمان شاید بیش از چهار دهه از عمر او می گذشت. اون زمان کم کم آتش جنگ خاموش شده و دنیا خودش را داشت دوباره می ساخت. هزاران نفر مرده بودند بدون اینکه از این کشف ارنست و کوشش جرج کمترین آگاهی ای داشته باشند.
بله اون ارنست هرتسفلد باستان شناس سرشناس آلمانی بود که در زمان رضا شاه به ایران آمده بود و در سالهای 1933-1936 در ایران و در تخت جمشید به کاوش می پرداخت. ناگهان کشفی بزرگ روی داد ودر باروی تخت جمشید تکه های گل خشک شده پیدا شد. آقای محمد تقی مصطفوی که مسئول تخت جمشید بود می گفت: «من خودم آن ها رو شمردم و در جعبه های مخصوصی که شرکت نفت تهیه کرده بود گذاشتم. شمار آنها بیش از سی هزار تا بود. بیش از 6000 تا از آنها کاملا سالم بود و باقی کمی آسیب دیده بودند.»
کسی شاید اون زمان واقعا نمی دونست چه شده و چه قدر اون روز سرنوشت ساز بوده. این گل نوشته ها به رسم امانت مدتی بعد به دانشگاه شیکاگو در آمریکا فرستاده شد. حدود 16 سال بعد این گل نوشته ها در دنیا شگفتی به پا کرد. در سال 1948 او یعنی جرج کامرون آمریکایی که درجه ی دکترا در زمینه ی خط های باستانی ایران داشت بویژه به ایلامی کاملا آگاه بود، کارش بر روی حدود 85 تا از این گل نوشته ها که البته در ادامه ی کاوش ها از ساختمان گنجینه ی(خزانه ی) تخت جمشید بدست آمده بود، تمام شد و نتیجه ی آنها چاپ شد و باز بعد ها همین جرج کارش را ادامه داد و این شمار را به 150 تا رساند. اما همین شمار کم از رازهای بیشماری پرده بر داشت. نخست نام این مکان شگفت، آشکار شد. این نام در این گل نوشته ها ba-ir-ša آمده که به زبان خوزی(ایلامی) است. و برگردان درست آن به پارسی باستان یعنی زبان شاهان هخامنشی که سازندگان این بنا بودند، به شکل" پارسه :Pārsa " می باشد که البته در یکی از سنگ نوشته های شاهی نیز آمده و درستی این تلفظ را تایید می کند.(این سنگ نوشته سه زبانه است.)
دوم اینکه در پارسه کسی به بیگاری گرفته نشده و برده داری در پارس نبوده است، بلکه تمام کسانی که در ساخت پارسه همکاری می کردند به شکل بسیار دقیقی از مرد و پسر و زن و دختر و با هر مهارتی که بودند دستمزد کارشان را بسیار بالاتر از تمامی دوران گذشته مانند بابل در سده ی 7 پ.م و یا سرزمین های دور از ایران دریافت می کرده اند.
از این حرف ها هیچ کدام به گوش ایرانیان نرسید 21 سال گذشت و دیگر این اسناد به فراموشی سپرده شده بودند. در این مدت در ایران تنها برگردان فارسی این گل نوشته ها در یکی از روزنامه ها چاپ شد و دیگر هیچ. اما ناگهان دوباره رضع دگرگون شد. این بار شگفتی تمام گیتی را فرا گرفت به جز ایران خفته را!
در سال 1969 یک شخص آمریکایی دیگر به نام پروفسور ریچارد هالوک 2078 گل نوشته را به دقت خوانده و چاپ کرد. این کتاب بعدها شگفتی همه را بر انگیخت و دختر جوان آلمانی را که در رشته ی ریاضیات درس می خواند و فوق لیسانس خود را در این رشته گرفته بود را آنچنان شیفته ی خود کرد که ریاضی را رها کرد و پروفسوری خود را در رشته ی خط های باستانی بویژه ایلامی گرفت و تمام جوانی و میان سالی خود را درباره ی این گل نوشته ها و آنالیز آنها گذاشت و آثار گران بهایی در این باره به یادگار گذاشت. این خانم جوان پروفسور هایده ماری کخ می باشد که گمان کنم هنوز به کارشان ادامه می دهند.
از استاد های برجسته ی آلمانی ایلامی شناس باید ار پروفسور والتر هینتز نام بود که یک دهه پیش در گذشت. وی استاد خانم پروفسور هایده ماری کخ و دوست همسر وی و مشوق اصلی وی در گرایش به این رشته بود. وی استاد دکتر ایرانی پرویز رجبی نیز بوده است.
کتاب ها ی این ایران دوستان انیرانی به ترتیب زمانی به این قرار است:
Persepolis treasury tablets -1948 by G.G. Cameron : گل نوشته های گنجینه ی پارسه(تخت جمشید) در بردارنده ی 85 گل نوشته.
در این کتاب گل نوشته ها با علامت اختصاری PT: Persepolis Treasury آمده است. که 9 تای آنها مربوط به دوران شاهی داریوش شاه بزرگ است و تعداد زیادی از آن مربوط به دوران خشایارشا و چند تا هم از ان اردشیر یکم است.
Persepolis fortification tablets -1969 by R.T. Haloock – University Chicago : گل نوشته های بارو(استحکامات) پارسه در بردارنده ی 2078 گل نوشته.
در این کتاب گل نوشته ها با علامت اختصاری PF: Persepolis Fortification آمده است. که همه 2078 تای آن مربوط به دوران شاهی داریوش شاه بزرگ می باشد.( داریوش شاه 36 سال شاهی کرد و این گل نوشته ها مربوط به سال های 13-28 داریوش شاه می باشد.از سال 13 تنها یک سند بدست آمده است (آن از PF-NN ها می باشد که در زیر می آید.) و بیشترین شمار مربوط به سال های 22 و 23و 28 داریوش می باشد.) بعد ها هالوک 38(عدد دقیق آن را نمی دانم ولی در همین حدود است.) گل نوشته دیگر را که وابسته به دربار شاه بود با علامت اختصاری PFa چاپ کرد.
هالوک چند سال پیش در گذشت ولی در فاصله ی بین 1969 تا اخر عمرش وی 2556 (اگر کمی اشتباه نکنم!) گل نوشته ی دیگر را خوانده است که بد بختانه تاکنون چاپ نشده است و این گل نوشته ها با PF-NN مشخص شده است. همچنین وی گل نوشته هایی که جرج کامرون خوانده بود را دوباره بازخوانی کرده و با علامت اختصاری .Fort مشخص کرده است که باز هم بدبختانه هنوز چاپ نشده است.
بعد از هالوک M. Stolper این کار را به عهده دارد.
اثر ارزشمند والتر هینتز و ماری کخ که با همکاری هم فراهم کرده اند EIW (اگر علامت اختطاری آن را درست نوشته باشم!) می باشد که فرهنگ جامع و کاملی از زبان باستانی ایلامی دوران هخامنشیان می باشد و برای تهیه ی آن از گل نوشته های زیر : PT ,PF ,PFa ,PF-NN و Fort. ها و تمامی گنجینه ی گل نوشته های پارسه که در آلمان به سر می برد که متاسفانه من هیچ آگاهی درباره ی آنها نیافتم و نمی دانم در چه زمانی و چطور و به چه تعداد از ایران به آلمان رفته اند و اکنون کسی از آنها مطلع نیست و به گفته ی مترجم کتاب پژوهش های هخامنشی که در زیر می آید و متاسفانه نام این عزیز در خاطرم نیست : « بخشی از گنجینه ی مخفی ایران است» که در بیرون از مرزهای ایران به سر می برد.
کتاب ارزشمند دیگر از ماری کخ : "از زبان داریوش" می باشد که توسط استاد ارجمند پرویز رجبی به پارسی برگردانده شده است.
کتاب ارزشمند دیگر از ماری کخ : "پژوهش های هخامنشی" است که متاسفانه برگرداننده ی آن در خاطرم نیست. در این دو کتاب نیز از تمام گل نوشته های نامبرده چه چاپ شده یا نشده استفاده شده است.
و کتاب ارزشمند دیگر از والتر هینتز به نام " تاریخ گمشده ی ایلام" و کتاب بسیار ارزشمند جرج کامرون " سپیده دم تاریخ ایران" نیز بسیار سودمندند.
اما این گل نوشته ها چه می گویند: با خوانده شدن بیش از 5000 تا از این گل نوشته ها آگاه شدیم که : در ایران آن زمان برده داری نبوده است.
آن گونه که یونانی ها گفته اند زنان محبوس نبوده اند بلکه از حق برابر برخوردار بوده اند که گاهی زنان حتا سرپرست مردان بودند و مزدی تا 3 برابر مردان دریافت می کرده اند.
یک سیستم چاپار(پست) و حمل و نقل بسیار کار آمد و پیشرفته در ایران وجود داشته است. و هزاران مورد دیگر که بعدها بیشتر در مورد آن سخن خواهم گفت.
متاسفانه در ایران تعداد آگاهان به این خط و زبان بسیار کم است و تنها فرد متخصص ایران استاد ارجمند دکتر عبدالمجید ارفعی می باشند که زیر نظر ریچارد هالوک این رشته را فراگرفته اند.
و این سبب شده یک مطلب بارها از روی هم کپی شده و در تارنماها یا جاهای مختلف مرتب تکرار بشه بدون اینکه کسی بتواند آن را تصحیح کند. برای نمونه در کتاب ارزشمند از زبان داریوش در صفحه ی 33(اگر اشتباه نکنم!) عکسی از یک گل نوشته به همراه اثر مهر روی آن چاپ شده است. در زیر این عکس تنها نوشته شده : یکی از گل نوشته های تخت جمشید. و در متن کتاب در همین صفحه متن برگردان حرف به حرف لاتین یک گل نوشته با شماره ی PF798 آمده است که متاسفانه همه پنداشته اند این برگردان با عکس بالای صفحه یکی است. و شما در اینترنت بارها به این مطلب بر می خورید. اما این برخلاف حقیقت است.
من این گل نوشته ها را در گفتاری دیگر درادامه همین مقاله خواهم نگاشت و در چند روز آینده به دوشتان تقدیم می کنم. در پایان از همه پوزش می خواهم از آنجایی که منابع لازم در هنگام نوشتن این گفتار در دسترسم نبود با توجه به وقت کمی که داشتم گاهی اعداد و اسامی را دقیق در خاطر نداشتم که در جای خود تذکر داده شد و باقی مطالب همگی کاملا صحیح می باشد.