-
-
-
-
تاریخ سیاسی بین النهرین
جنوب بین النهرین را سومر می نامیده اند . کشفیات باستان شناسان نشان می دهد که سومر از هزاران سال پیش ساکنانی داشته که کم کم فنون بهره برداری از آب رودخانه را فرا گرفته بودند . در حدود ۵۰۰۰ سال پیش مردمی به این سرزمین مهاجرت کردند که سومری نامیده می شوند . در مورد نژاد سومریان و اینکه ابتدا در کجا زندگی می کرده اند اطلاع دقیقی در دست نیست . طبق افسانه های سومری ، آنها از طریق دریا یعنی خلیج فارس به سومر وارد شده اند .
سومری ها با تسلط بر جنوب بین النهرین و با استفاده از تجارب ساکنان قدیمی آن سرزمین شیوه خشک
کردن باتلاقها ، حفر نهرها و کشاورزی را فرا گرفتن و بتدریج شهرهای بزرگ و آباد ایجاد کردند . شهرهای متعددی و بزرگ سومری نشان دهنده کشاورزی پر رونق سومریان و نیز تجارت گسترده آنان با سرزمین های اطراف می باشد .
شهر های سومر هر یک دارای دولتی مستقل بودند و از یک حکومت مرکزی اطاعت نمی کردند . هر شهر علاوه بر زمیبنهای زراعی ، شبکه آبیاری و دولت ، دارای یک معبد نیز بود . این معبد که به شکل ساختمانی پلکانی بود زیگورات نام داشت . معبد توسط شخصی به نام انسی اداره می شد . انسی علاوه بر مقام مذهبی ، فرمانروایی شهر را نیز بر عهده داشت .
سومریان تاریخ خود را به دو دوره قبل از طوفان و بعد از طوفان تقسیم می کردند . نخستین شهر مهم آمنان اریدو نام داشت . در سال ۴۰۰۰ سال پیش اریدو شهری مهم بوده است . اما ۳۰۰۰ سال پیش شهر اور اهمیت بسیار یافت و طولی نکشید که شهر دیگری بنام نیپور شهرت بسیار یافت زیرا دارای معبد بسیار مهمی بود . هر یک از این شهرهاو شهرهای دیگر سومر ی برای مدتی توانستند قدرت خود را گسترش دهند و بر تمام یا قسمتی از آن سرزمین حاکم گردند . در نتیجه این جنگها دولت سومری را ضعیف کرد و سرانجام استقلال خود را در برابر اقوام که سرزمینشان را مورد حمله قرار داده بودند از دست دادند
-
-
آشور
آشوریان از جمله اقوامی سامی نژادی بودند که در هزاره دوم قبل از میلاد به بین النهرین وارد شدند . نام این قوم برگرفته از نام آشور رب النوع مورد پرستش آنان بود . از خصایص آشور جنگجویی و جنگ طلبی
بود و آشوریان از ابتدا بنیان دولت خویش را بر کشور گشایی قرار دادند . دولت آشور که با غلبه بر مدعیان و تصرف بین النهرین قدرت گرفته بود ، ادامه فتوحات را اساس کار خود قرار داد . لذا از قرن ۱۲ ق . م . که آغاز قدرت یافتن آشوریان است ، آنان را مدام در حال جنگ با همسایگان ، فتح سرزمی ها ، غارت شهرها و به اسارت بردن مردمان می بینیم . نوشته ها و تصویرهایی که از آشوریان باقی مانده است در بردارنده مطالب فروانی در مورد این جنگ ها می باشد .
در قرن نهم قبل از میلاد شالمانسار سوم قلمرو آشور را تا سواحل مدیترانه گسترش داد و در قرن هشتم قبل از میلاد پادشاهان آشور ، بابل ، ایلام و نواحی کوهستانی شمال قلمرو خود در آسیای صغیر و زاگرس را عرصه تاخت و تاز ساختند . آشور بانی پال پادشاه معروف آشور نیز در قرن هفتم مصر را فتح کرد و بر شدت حمله به سرزمینهای اطراف آشور افزود .
رونق و شکوه دولت آشور که با افکندن بیم و هراس در همگان بر پایید سرانجام همسایگاه زخم خورده آشور با یکدیگر دست اتحاد داده و برای نابودی آن مصمم گشتند . این امر در سال ۶۱۲ ق . م با اتحاد دولت ماد که در ایران تاسیس شده بود و دولت کلده که در جنوب بین النهرین بوجود آمده بود صورت گرفت . نینوا پس از جنگی خونین تصرف شد و پادشاه آشور به قتل رسید .
کلده
دلت کلده بوسیله اقوام کلدانی تاسیس شد . کلدانیها از جمله اقوامی سامی بودند که در اواخر هزاره دوم ق . م به جنوب بین النهرین وارد شدند . کلدانی ها روزگاری را به تمکین از آشوریان گذراندند و سپس توانستند دولتی بنام کلده بوجود آورند . آنان شهر قدیمی بابل را از نو ساختند و پایتخت خویش قرار دادند . به همین جهت دولت کلده را دولت بابل نوین نیز می نامند .
دولت کلده در ابتدا با کمک مادها و سپس با حمایت دولت مصر ، آشور را از میان برداشت و بدین ترتیب سراسر بین النهرین به تصرف کلده در آمد و سرانجام تا سواحل شرقی مدیترانه نیز به زیر سلطه آن دولت رفت .
از معروف ترین پادشاهان بابل نوین بخت النصر است . او تهاجم بابل نوین علیه آشور را رهبری کرد و قلمرو آن دولت را تا سواحل مدیترانه گسترش داد . پس از بخت النصر دولت کلده دچار آشوب و اختلاف شده بود . نابسامانی اجتماعی و نارضایتی عمومی نیز باعث آشفتگی هر چه بیشتر امور گردید . در چنین شرایطی دولت کلده برای توفیق یافتن در اختلافات خود با دولت ماد ، با کوروش پادشاه پارس بر ضد دولت ماد متحد شد . نتیجه امر سرنگونی دولت ماد بدست پارسیان بود لیکن پس از چندی دامنه فتوحات کوروش به بابل نیز رسید .
او در سال ۵۳۹ ق . م بابل را گشود و بدین ترتیب با سقوط آخرین دولت از تمدن بین النهرین باستان حیات آن نیز برای همیشه به پایان رسید و جزیی از قلمرو هخامنشیان گردید .
خط
سومریان نخستین قومی بودند که موفق به اختراع خط شدند . خط سومریان ، خط میخی بود . پیدایش خط در میان سومریان به دلیل رشد و رونق زندگی شهری و گسترش تجارت بود . دیگر اقوامی که پس از سومریان بر بین النهرین حکومت کردند و نیز اقوامی که همسایگی آن سرزمین قرار داشتند . خط سومریان را اقتباس کردند و مطابق با زبان خود در آن تغیراتی بوجود آوردند . خط بابلیها و آشوریها بدین ترتیب بوجود آمد . خط میخی سومری دارای ۶۰۰ علامت بود و با وسیله ای نوک تیز بر لوح گلی نقش می شد . خط میخی سومری در نزد اقوام بعدی ساده تر و آسان تر گردید .
__________________
-
باغهای معلق بابل در عراق
در سال ۱۸۹۸ میلادی روبرت کلدوی (Robert Koldewey)، باستان شناس آلمانی، در حدود ۹۰ کیلومتری جنوب شهر بغداد و در سواحل فرات جستجو در پی یافتن ویرانه ها و بقایای شهر غرق شده بابل را آغاز کرد.
کلدوی از سوی موسسه آلمان – مشرق زمین در برلین مأموریت داشت تا کاوش برای یافتن سه اثر بزرگ شهر بابل (دیوارهای حصین شهر، برج بابل و باغهای معلق سمیرامیس) را آغاز نماید. وی برای انجام حفاری ها دستور داد یک خط نقاله حفاری از اروپا برایش فرستاده شود و نهایتا موفق گردید برج بابل را کشف نماید. برج بابل معبدی مطبق برای ” مردوک ” خدای بابل بود، بنایی با ابعاد ۹۰ در ۹۰ متر و ارتفاع حدود ۹۰ متر. از این بنای عظیم تعدادی از پایه های اصلی آن به جای مانده است. تا پیش از حفاریها و کاوشهای باستان شناسان افسانه ها و تصورات گونه گونی در مورد برج بابل وجود داشت. یکی از نمودهای این تخیلات تابلوی نقاشی برج بابل اثر ” پیتر بروگل ” بزرگ است که برج بابل را بنایی مدور و مطبق با تاقهای قوسی تصور کرده. اما حفاریهای باستان شناسان و پژوهشگران تصویری متفاوت از آنچه گذشتگان می انگاشتند به ما می دهد: بنایی چهارگوش با ابعاد ۹۰ در ۹۰ متر، مطبق و توپر به ارتفاع ۹۰ متر.
کلدوی دیوار حصین شهر بابل را نیز کشف نمود. ضخامت این دیوار به قدری بوده که دو ارابه اسپی به راحتی و در کنار هم می توانستند روی آن حرکت کنند. این دیوار تمامی شهر بابل را در بر می گرفت. ارتفاع دیوارهای مکشوفه در زمان کلدوی تنها ۱۲ متر و مابقی تخریب گردیده بود.
کلدوی برج بابل و حصار شهر را یافته بود اما باغهای معلق کجا بودند!؟ در یکی از روزها در حالیکه کلدوی در حال قدم زدن در شهر بابل بود در گوشه شمال شرقی مجموعه کاخهای سلطنتی و در عمق حدود یک متری از سطح خاک به ساختمانی برخورد که مشابه آنرا تا آن لحظه ندیده بود. این مجموعه از دوازده اتاق باریک، دراز و هم اندازه تشکیل می شد که بر خلاف آثار ساختمانی یافت شده در بابل از سنگ تراش ساخته شده بود. این ۱۲ اتاق در دو سمت یک راهرو قرار گرفته بودند، سقف آنها از آجر بود و چنان محکم و قطور که گویا برای تحمل باری سنگین ساخته شده بوده. دیوارها و ستونها تا هفت متر ستبرا داشتند، سقفها با تاق گنبدی اجرا شده بودند و در کنار این مجموعه یک حلقه چاه بدست آمد. کلدوی بعد از انجام مطالعات متوجه شد که در نوشته های یونانیان و رومیان و نیز در کتیبه های سنگی بابلی اشاراتی به استفاده از سنگ تراش در فقط دو بخش از شهر بابل شده، یکی در دیوار شمالی مجموعه کاخ سلطنتی و دوم در باغهای معلق سمیرامیس. با توجه به اینکه کلدوی در کاوشهای گذشته سنگهای دیوار شمالی قصر را یافته بود، به این نتیجه رسید که این بنا بایستی به باغهای معلق متعلق باشد.
تصویری که کلدوی از باغهای معلق سمیرامیس در ذهن خویش مجسم نمود این چنین بود:
احتمالا بر روی اتاقهایی پوشیده با تاقهای گنبدی یک ساختمان مرکزی به صورت تراسهای مطبق وجود داشته است و ارتفاع هر تراس حدود ۵ متر بوده که با سطوحی از سنگ به طول ۵/۵۰ و عرض ۱/۴۰ متر فرش شده بوده، احتمالا بر روی هر یک از این سطوح سنگی یک لایه حصیر آغشته به قیر و روی آن دو لایه آجر فرش بوده است و درز میان آجرها بوسیله گچ گرفته شده، سپس روی این مجموعه یک لایه سرب جهت جلوگیری از نشت رطوبت به اتاقهای زیرین باغ ریخته شده و در نهایت یک لایه خاک به ارتفاع سه متر جهت کاشت گیاهان.
بسیاری از باستان شناسان و پژوهشگران با آنچه کلدوی از باغهای معلق بابل ارائه داد موافق نبودند: برخی اعتقاد داشتند که باغهای معلق درون محوطه کاخها نبوده و در کنار آن جای داشته. برخی بر این باورند که باغها نه در محوطه قصرها و نه در کنار آن بلکه در کنار فرات بوده و برخی هم می گویند بر روی پلی عریض بر فراز فرات قرار داشته است.
بابل که در عهد عتیق به همین نام از آن یاد شده در تاریخ بیش از سه هزار ساله خود سه بار تا پی دیوارهای شهر تخریب و مجددا از نو ساخته شده، اما آخرین بار در قرنهای ۶ و ۵ قبل از میلاد تحت تسلط و حکمرانی هخامنشیان و سپس مقدونیان قرار گرفت.
بابل به نوعی نخستین شهر در تاریخ تمدن محسوب می گردد و بناهایی همچون برج بابل، دیوارهای حصین و مستحکم دور شهر و باغهای معلق آن جزو شگفتیهای این شهر باستانی محسوب می شود.
بابل در قسمت سفلی رود فرات قرار داشته، در ابتدا مأوای سومریان (۳۰۰۰ ق.م) بوده و سپس در حدود ۲۶۰۰ ق.م توسط مهاجمان اکدی اشغال و تسخیر گردید و پانصد سال بعد توسط اقوامی از شمال بین النهرین. با پایان گرفتن دوران سلطنت حمورابی (۱۶۸۶ ۱۷۲۸ ق.م) هیتیت ها از شرق آسیای صغیر، کاسیان از ایران و آشوریان از شمال بر بابل تسلط یافتند.
در ۶۲۶ ق.م نبوپلسر علیه دولت آشور برخاست، شهرهای آشوریِ ” آشور ” و ” نینوا ” را تخریب نمود و پادشاهی بزرگ آشور بین ” کلدانیان ” و ” مادها ” تقسیم گردید. نبوپلسر امپراطوری خود را در بابل، جنوب و غرب آشور، بین النهرین، سوریه و فلسطین گسترش داد و مادها صاحب باقیمانده سرزمینهای آشور گشتند.
با مرگ نبوپلسر در سال ۶۰۵ ق.م فرزند او نبوکد نصر بر تخت سلطنت نشست. وی با جنگهای بسیار دولت بابل را به قدرتی جهانی تبدیل نمود و پایتخت خویش را به بزرگترین و زیباترین شهر آن روزگار تبدیل کرد. از جمله اقدامات نبوکد نصر بازسازی و گسترش ” اساگیلا ” معبد اصلی و بزرگ خدای بابل، ” مردوک ” (گوساله خدای خورشید)، بود. نبوکد نصر معبد دیگری برای مردوک ساخت که ” اتمنانکی ” نام داشت و بعدها به برج بابل شهرت یافت. به دستور نبوکد نصر خیابانی باشکوه برای سان و رژه و برگزاری مراسم جشن (جشنهای باشکوه و مجللی که به بابل لقب _ شهر گنهکار _ را داده بود) ساخته شد. و نیز به دستور وی دیوار شهر بابل که به صورت دوجداره و مدور بود ساخته شد تا شهر و کاخهای سلطنتی در پناه و امان باشند. خیابانهایی از خارج شهر و از طریق دروازه های باروی دور شهر به داخل آن راه می یافت و در کنار خیابانها کاخها و معابد بسیاری ساخته شدند. یکی از دروازه های شهر دروازه ” ایشتار ” (الهه جنگ و عشق) بود که با نقش برجسته های میناکاری روی سنگ تزئین گردیده بود.
بابل شهر معابد خدایان بود، بر اساس یک کتیبه میخی بابلی در آنزمان ۵۳ معبد برای خدایان بزرگ، ۵۵ معبد کوچکتر برای مردوک، ۳۰۰ مجموعه معبد کوچکتر برای خدایان زمینی، ۶۰۰ مجموعه معبد خدایان آسمانی، ۱۸۰ محراب ایشتار و ۲۰۰ محراب برای دیگر خدایان در شهر بابل وجود داشته است.
بابل در دوران رونق خود شهری تحسین برانگیز بوده، بازارهای شلوغ و پر رونق شهر، مسافران و بازرگانان و مردمان در حال گفتگو و بسیاری تصاویر قابل حدس دیگر . . .
بخت النصر دوم در ۵۷۸ ق.م به اورشلیم لشگر کشید و آنجا را با خاک یکسان نمود (شهر را تا پی دیوارها ویران کرد)، یهودیان را به اسارت گرفت و به بردگی بابل برد، یهودیان در بابل در اسارت و حقارت سالها را گذراندند تا اینکه کوروش کبیر، فرمانروای حکیم هخامنشی، در ۵۳۹ ق.م به بابل لشگرکشی نمود، بابل را تسخیر و یهودیان را آزاد کرد، کوروش یهودیان را به سرزمینشان رهسپار ساخت، یهودیان در تورات از کوروش کبیر به عنوان رهایی دهنده قوم یهود نام آورده اند و وی را تکریم و تقدیس می نمایند. بخت النصر دوم سراسر عمر خود را به جنگ و لشکرکشی گذراند.
باغهای معلق بابل را نبوکد نصر دوم (۵۶۲ – ۶۰۵ ق.م)، پادشاه بابل بنیان نهاد، باغهای معلق در حالی در شهر شکوفا و آباد بابل شکل می گرفت که این سرزمین تاریخی به قدمت حدود ۳۰۰۰ سال را پشت سر گذارده بود.
احتمالا همسر بخت النصر دوم دوشیزه ای از شاهزادگان ایرانی بوده و بخت النصر به خاطر ابراز علاقه به همسرش باغهای معلق بابل را به وی هدیه نموده است. بر اساس گزارشات مورخین، بخت النصر برای جبران غیبتهای طولانی و دوری از همسر، دستور ساخت باغهای معلق را داد و هم اینکه باغهای معلق می توانست خاطره کوهستانها و دشت های سرسبز و پرگل ایران را برای همسرش تکرار کند.
اما در زمینهای بی آب و علف و غیر قابل کشت بابل چگونه باغی سرسبز می توانست پدید آید. تجربه تاریخی بیان می کند که در گذشته نیز مردمانی در سرزمینهای دیگر توانسته بودند بر اقلیم نامساعد فائق آیند و به کشاورزی و باغسازی دست یازند. از آن جمله: ” سان حریب ” پادشاه مجنون آشوری (۶۸۱-۷۰۵ ق.م) دستور داد دورتادور معبد خدای آشور را در نینوا باغسازی کنند. برای اینکار سوراخهایی در زمین صخره ای اطراف معبد حفر کرده و آنها را از طریق کانالهای زیر زمینی به یکدیگر متصل نمودند و آب را در کانالها جاری ساختند، سپس سوراخها را با خاک مناسب پرکرده و باغسازی نمودند.
زیبایی، شکوه و طراوت باغهای معلق سمیرامیس و نیز تأسیسات آن در زمان خود بی نظیر بوده است. به نوشته مورخینی که از آن دیدن کرده اند باغهای معلق بابل در روزگار خود و چه بسا تا به آنزمان بی نظیر بوده، بخت النصر به ملازمان و سربازان خود دستور داده بود در هر سرزمینی که وارد می شوند هر آنچه از گیاهان و گلهای ناشناخته می بینند با خود به بابل بیاورند و برای اینکار از تندروترین سواران آنروزگار استفاده کنند. کاروان ها، بازرگانان و نیز کشتیهایی که به بابل می آمدند به همراه خود گیاهانی می آوردند. برای آبیاری طریقه ای بکار میبرند که آب رود فرات مستقیماً به مرتفع ترین قسمت باغ جریان داشت تا بتوانند درختان و گلها را آبیاری کنند . باغهای معلق بر همه شهر مسلط بود چشم انداز زیبای داشته و از فراز آن منظر رود فرات ، شهر،سربازان و جاده ها پیدا بودند و عبور و مرور قافله که بین شرق و غرب در تردد و حمل کالای تجارتی بودند به خوبی دیده میشده اما متسفانه از این شهکار معماری چیزی باقی نمانده است .
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن