ناهید غنی
اوایل تابستان ۱۹۵۲، دکتر ر.گریشمن و پروفسور ر. ن. فرای به مقصد تنگ آزائو که گردنة متروکی در میان کوههای غرب افغانستان و تقریباً ۵۰ مایلی جنوبی شرقی چیشت (Čišt1) است؛ از تهران عازم سفر شدند. آنها قبلاً از دکتر احمدعلی کوهزاد، مدیر موزة عتیقة کابل شنیده بودند که یک کتیبة کنده شده روی صخره در آنجا کشف شده است. این سفر که بسیار پر زحمت از کار درآمد و بسیار طولانیتر از انتظار؛ این دو محقق را مجبور به بازگشت فوری پس از رسیدن به محل کتیبهها کرد؛ بدون آن که بتوانند زمان مورد نظر را جهت مطالعه آنها اختصاص دهند. تلاش آنها جهت دستیابی به یک اثر برجسته با مخلوطی از لاتکس که بسیار رقیق بود، با شکست مواجه شد. از صخره که با لاتکس رنگ شده بود و پس از آن که لاتکس برداشته شد، (و سطحی از خود را بر جا گذارده که با قطرات و تکههای چسبناک لاتکس براق، لک و پیسهای مشوشی را به وجود آورده بود)؛ عکس هایی تهیه شد. اما این عکس ها برای کشف رمز، ناکارآمد از آب درآمدند. گرچه این سفر تحقیقاتی به طور کلی در هدف اصلی خود، موفق نبود اما به هر حال ارزش جلب نظر به یک محل باستانی ناشناخته تا آن زمان را، داشت. ر. ن. فرای در گزارش خود چنین بیان میدارد: «به نظر میرسد این کتیبه، یک کتیبة پارتی باشد با هفت سطر کوتاه که زمخت، کندهکاری شده و در معرض هوازدگی زیاد بوده است؛ مشخصاً این کتیبه توسط یک مسافر حکاکی شده است و یک ثبت سلطنتی نیست… یافتن چنین کتیبهای در منتهیالیه شرقی و در قلب افغانستان جالب بود. این کتیبه رمزگشایی نشده است و هیچ اسمی مورد شناسایی قرار نگرفته است.اما در این که این کتیبه پارتی است تقریباً هیچ شکی وجود ندارد». هنینگ در مقالة خود۳چنین فرضیهای را کاملاً ممکن میداند چرا که نزدیکترین محلی که کتیبههای پارتی در آنجا کشف شده است۴ تقریباً ۳۰۰ مایلی آنجاست.هنینگ از روی چاپ مجدد عکسهای فرای و مطالعه مکرر به این نتیجه رسید که میبایست خط کتیبه، عبری باشد. البته مخدوش بودن آن به واسطة وجود سطحی از لاتکس بر روی خطوط، تشخیص آن را دشوار میساخت. اما هنینگ توانست «در اولین سطر، سمت چپ، نام אברהמ (Abraham) را با حروفِ به زحمت واضح (بجز حرف א) از نوع چاپی و متداول خط عبری۸» شناسایی کند. همچنین او توانست در دو یا سه جا، واژه کوتاه פא = pa به خط تقریباً کهن را که تنها میتواند واژة فارسی و حرف اضافه pa باشد و به طور معمول در نوع کهنتر متون فارسی ـ یهودی به کار رفته است؛ تشخیص دهد.
همچنین ایی.ال.رپ (E. L. Rapp9) پس از آن که گزارش فرای را خوانده بود، در عکس، گوشة پایین سمت چپ، جایی که به لاتکس آغشته نشده بود، حروف واضح و بزرگ واژة عبری Amen آمین را که بعدها ثابت شد صورت عربی Amīn آمین به حروف عربی است تشخیص داده و در همان عکس ـ با وجود آغشتگی آن با لایهی نازکی از لاتکس ـ به راحتی کلمات عبری r(ab) abrāhām برابر «Mr Abraham» «سرور / ربی ابراهیم» را بخواند.۱۰ بنابراین آنچه فرای در مورد پارتی بودن کتیبه نوشت، موجب تعجب وی شد. زمانی که رپ، مقالة هنینگ را تحت عنوان «کتیبههای تنگ آزائو» مطالعه کرد؛ تاریخگذاری وی (که مورد توافق رپ نبود) موجب شد تا وی تحقیقی در این باره بنویسد.
هنینگ با خاطر نشان کردن این که پارتی، عبری و سایر خانوادة خط آرامی باستان، شباهتهای خاصی را دارا هستند که سبب میشود نور نامناسب و سایر شرایط نامطبوع موجب اشتباه گرفتن این خطوط با یکدیگر شود، برای حل معما درصدد به دست آوردن اسناد تازه بود. بنابراین وی با ای.دی.اچبیوار (A. D. H. Buvar) سکهشناس، باستانشناس و متخصص تاریخ باستان افغانستان دربارة راهها و ابزار کار بحث کرد.
هنگامی که بیوار متوجه شد یک هیأت علمی در شرف عزیمت به افغانستان هستند از اعضای گروه خواست تا از تنگآزائو بازدید کنند و عکسهای تهیه شده توسط اعضای گروه را در اختیار هنینگ قرارداد. هنینگ مشخصات کتیبهها را چنین بازگو میکند: «مشخص است که نه با یک کتیبه بلکه با سه کتیبة جداگانه سروکار داریم که محتملاً در یک بار و در یک زمان حک شدهاند. یکی از این کتیبهها، کتیبة A (با سه سطر) که به طور جداگانه در سمت چپ، با حروف فشرده و کوچک نوشته شده قرار دارد. نوشتة دو کتیبة دیگر که طرح اریب و مایل به راست را شکل میدهد، درشت و جدا از هم هستند؛ کتیبة B در بالا شامل چهار سطر، کتیبة C سه سطر باقیمانده را تشکیل می دهد. کتیبههای A و B، متن تقریباً مشابهی بجز اسامی اشخاص دارند. متن C کمی متفاوت است».
به نظر رپ، سه نفر کاتب این کتیبهها از مردم معمولی (عامی) بودند؛ به عبارت بهتر، آنها بیسواد نبودند اما فاضل نیز نبودند.او میگوید: «اگر واژة mōrāL در B3 و A3 را صحیح قرائت کرده باشم؛ به جز اسامی عبری ’abrāhām، علامت اختصاری ، ’yāfō، šmū’ēl و واژة آرامی bar = “پسر” که واژههای عبری این کتیبهها را تشکیل میدهد، سایر اسامی و قسمتهای متن به زبان فارسی نگاشته شده است. گورنوشتههای (= گورنامه) جام (Jām) به تاریخ ۴ دسامبر ۱۱۱۵ تا ۲۲ ژوئن ۱۲۱۵ نیز به فارسی نوشته شدهاند؛ اما در آنها نقل قولهای بسیاری به عبری و آرامی میبینیم که به طور کلی بخش اعظم آن را همین دو زبان تشکیل دادهاند تا زبان فارسی. این امر را میتوان اینگونه توجیه کرد که در حقیقت از چند ربی (= خاخام) و فاضل در جام (Jām) نام برده شده است، در حالی که در تنگآزائو محتملاً با چند آدم عامی سروکار داریم که در سفر خود به دنبال جای امن بودند.۱۴»
رپ که دلیل نگارش مقالة خود را، رد تاریخ پیشنهادی هنینگ میداند در دنبالة تاریخ گورنامة جام خاطرنشان میکند که کتیبههای مذکور (جام) شمارههای ۴ تا ۱۴ در زمان حکومت غیاثالدین محمد بنسام (۱۲۰۳-۱۱۵۳ م) تاریخگذاری شدهاند. آخرین کتیبة یهودی میانه ـ کشف شده توسط هلموت هومباخ (Helmut Humbach) که عکسهای عالی نیز از آن گرفته است ـ گورنامهای است از یکی از اشراف به تاریخ شنبه ۲۵ ژانویه ۱۳۶۵ م. که یکی از بهترین بناهای یادبود عبری، نوشته شده به شعر غنی عبری است که یک واژة بیگانه هم ندارد. کتیبههای تنگآزائو به سال ۱۳۰۰ م، هشتاد و پنج سال موخرتر از آخرین کتیبة جام (۱۲۱۵) و شصت و پنج سال زودتر از کتیبههای کابل (۱۳۶۵) است. اگر تاریخ هنینگ یعنی ۷۵۳ میلادی صحیح میبود (که نیست) آنگاه فاصلة زمانی ۳۶۲ سال تا اولین کتیبة جام (۱۱۱۵ م) وجود دارد.
هنینگ ترتیب کتیبهها را به صورت A اولین، B دومین و C سومین در نظر گرفته است۱۷ ولی رپ A را سومین، B را اولین و C را دومین این متون پیشنهاد میکند و تاریخ هر کتیبه را به عنوان یک واژه لحاظ کرده است و کتیبة B دارای ۱۸ واژه، C دارای ۱۰ واژه و A دارای ۱۸ واژه هستند که این ۴۶ واژة متن شامل ۲۴ صوت مختلف هستند