در 19 سپتامبر سال 1998 مدیر اطلاعات و امنیت پاکستان و رئیس اطلاعات و امنیت عربستان شاهزاده ترکی الفیصل که اکنون سفیر عربستان در آمریکا است با ملا عمر در قندهار ملاقات نمودند.این ملاقات در حالی صورت گرفت که القاعده سفارت آمریکا در کنیا و تانزانیا را بمبگذاری کرده بود.در این ملاقات، شاهزاده ترکی الفیصل در خصوص دخالت اسامه بن لادن در این انفجارها به ملا عمر هشدار داد و به او یادآوری نمود که او (ملا عمر) سه ماه پیش در ماه ژوئن سال 1998، به عربستان سعودی تعهد داده است که اسامه بن لادن را دستگیر و تحویل دولت عربستان خواهد داد ولیکن تاکنون اقدامی در این خصوص صورت نگرفته است. شاهزاده ترکی الفیصل همچنین در خصوص تعهد اسامه بن لادن برای عدم دخالت در حوادث تروریستی تا زمانیکه در افغانستان زندگی مینماید مطالبی را طرح نمود.
اسامه بن لادن در کنفرانسی خبری در منطقه خوست در سال 1998 رسماً با زیر پا نهادن تعهدات خود، بر لزوم استمرار فعالیت هایش تاکید کرده بود و این در حالی بود که طالبان بر خلاف تعهدات خود وی را تحویل عربستان نداده بودند.
مدیر امنیت و اطلاعات پاکستان نیز در این ملاقات به حمایت پاکستان و عربستان از جهاد افغانستان اشاره و به ملا عمر توصیه کرده بود که اسامه بن لادن یا از افغانستان اخراج نماید و یا او را به عربستان تحویل دهد. وی همچنین به ملا عمر گفته بود که اقدامات اسامه بن لادن موجب نگرانی جدی در پاکستان می باشد و اگر طالبان از او فاصله بگیرد بسیاری از کشورها طالبان را برسمیت خواهند شناخت.
ملا عمر، با ناراحتی، ترکی الفیصل را دروغگو خواند و تاکید کرد که در قبال اسامه بن لادن هیچ تعهدی به عربستان نداده است.او سپس از نحوۀ برخورد شاهزاده انتقاد و گفت که هیچ کشوری حاضر به پذیرش اسامه بن لادن نیست و درست نیست که عربستان در این شرایط بحرانی که طالبان تحت فشار ائتلاف شمال افغانستان قرار دارد ، بجای حمایت بیشتر از طالبان او را تحت فشار قرار داده است.
تا این زمان شاهزاده ترکی الفیصل آرام نشسته بود و چیزی نمی گفت. وقتی ملا عمر این سخنان را گفت، ترکی الفیصل اعصابش بهم ریخت و با عصبانیت با انگشت به ملا عمر اشاره نمود و شدیداً از ملا عمر انتقاد و او را متهم به دروغگویی نمود. ناگهان ملا عمر با ناراحتی شدید از جای خود بلند شد و از اتاق بیرون رفت.او بعد از چند دقیقه و در حالی که آب از سر و رویش می ریخت به اتاق بازگشت و به شاهزاده ترکی الفیصل گفت من به اتاق مجاور رفتم و بر روی سر و صورتم آب سرد ریختم تا بتوانم آرامش خودم را حفظ کنم. فقط همین قدر بدان که اگر مهمان من نبودی بخاطر حرف های درشتی که به من زدی سخت مجازاتت می نمودم.
ملا عمر پیشنهاد نمود تا شورایی مرکب از علمای افغانستان و عربستان برای تصمیم گیری در خصوص اسامه بن لادن تشکیل شود. ملا عمر ضمناً از حضور نیروهای آمریکایی در عربستان انتقاد کرد و گفت نسل قدیمی آل سعود متکی به نفس بودند و هرگز اجازه ورود نیروهای آمریکایی را به سرزمین وحی ندادند ولی اکنون این کار انجام می شود. او همچنین از عربستان و پاکستان بخاطر حمایت از معدود افرادی که اقامت اسامه بن لادن در افغانستان را یک بحران قلمداد می نمایند انتقاد کرد. ملا عمر اعلام کرد که دست نوشته ای از اسامه بن لادن مبنی بر اینکه اعتماد طالبان را با مشارکت در فعالیت های نظامی خدشه دار نخواهد نمود دریافت کرده است.
ترکی الفیصل از سخنان ملا عمر بیشتر ناراحت شد و از اینکه ملا عمر مردم ، خاندان سعودی و علمای سعودی را دست انداخته است انتقاد نمود و گفت دیگر بیش از این تحمل نخواهد نمود که تحقیر شود و اگر طالبان با این افکار وارد عربستان بشوند او اولین کسی خواهد بود که علیه آنها وارد جنگ خواهد شد. بعد با عصبانیت از جای خود بلند شد و با صدای بلند «والسلام» گفت و از اتاق خارج گردید.
اکنون نوبت ملا عمر بود که شوکه شود. ملا عمر در حالی که با ریشش بازی میکرد پرسید که چه اتفاقی افتاد؟ مدیر اطلاعات و امنیت پاکستان پاسخ داد که شاهزاده ترکی الفیصل خواهان ادامه مذاکرات نیست و به طرف فرودگاه براه افتاده است. ملا عمر هنوز نمی توانست درک کند که از بین افراد کمی که می توانستند کمکش کنند و طالبان را از شر حضور اسامه بن لادن در افغانستان نجات دهند برای خود دشمن ساخته است.
آخر چطور می شد با این مرد مذاکره کرد؟ ملا عمر آدمی بوده و هست که خارج از واقعیات و شرایط، در حالت خلا و فضای خاص خودش، سیر می کند. ما نمی توانستیم به سادگی مذاکرات با آنها را قطع کنیم و سفارت خود را در کابل ببندیم. خدا شاهد است که طالبان مکرراً بهانه این کار را به دست ما داده بودند. یکبار آنها سفارت ما را آتش زده و سفیر ما را مضروب کردند.