صنعت گردشگري و سهم ايران در جهان


گفته مي‌شود ايران جزو ده كشور اول جهان ازنظر پتانسيل جاذبه‌هاي گردشگري است درحالي كه درآمد آن به طور ميانگين در مقايسه با كشورهايي مانند تركيه، حدود 10 برابر و در مقايسه با كشورهاي اروپايي بيش از 50 برابر عقب مانده است.



در روند شتابان تحولات اقتصادي اجتماعي و فرهنگي، عنصر تفريح در زندگي روزانه جاي وسيعي را اشغال مي كند. فعاليت‌هاي اوقات فراغت به نحو بارزي موجب دگرگوني هاي بنيادي در زمينه‌هاي مادي، معنوي و هنري مي‌شوند. به طوري كه امروز تمدن جهان را تمدن اوقات فراغت نام نهاده‌اند. بدون توجه به تئوري تقسيم ساعات روز به شكل 8*3( 8 ساعت كار و 8 ساعت فراغت و 8 ساعت استراحت و خواب) به نظر مي‌رسد كه زيرفشار عوامل مختلف كه درحال دگرگون كردن شكل زندگي هستند فعاليت‌هاي تفريحي با آهنگي هرچه سريعتر در حال توسعه مي‌باشند زمينه تقاضا براي كالا و يا خدمات مربوط به فعاليت‌هاي تفريحي در متنوع ترين اشكال ود ملاحظه‌اي از زندگي اجتماعي امروز براي تطبيق با اين نيازها در حال دگرگوني بوده و يا به زودي تغيير واهد يافت هيچ مبالغه‌اي نشده است .



در نيمه دوم قرن بيستم برخي از كشورها در برنامه هاي عمراني خود سياستي را پيش گرفته‌اند كه در آن به مساله فراغت اولويت داده شده است و در برنامه ريزي‌ امروزي طرح‌هاي توسعه گردشگري در زمره هدف‌هاي اصلي به شمار مي‌روند. در كليه طرح‌هاي عمراني مساله فعاليت‌هاي تفريحي با آهنگي هرچه سريعتر در حال توسعه مي‌باشند. زمينه تقاضا براي كالا و يا خدمات مربوط به فعاليت‌هاي تفريحي در متنوع‌ترين اشكال خود روز به روز افزايش مي‌يابد . اگر اعلام شود كه بخش قابل ملاحظه‌اي از زندگي اجتماعي امروز براي تطبيق با اين يافت هيچ مبالغه‌اي نشده است.
در نيمه دوم قرن بيستم برخي از كشورها در برنامه‌هاي عمراني خود سياستي را پيش گرفته‌اند كه در آن به مساله فراغت اولويت داده شده است و در برنامه ريزي‌هاي امروزي طرح‌هاي توسعه گردشگري در زمره هدف‌هاي اصلي به شمار مي‌روند. در كليه طرح‌هاي جديد مطرح مي‌شود و امروزه طرحي وجود ندارد كه بتواند اهميت اين بخش از كار را در هر مقياسي از نظر دور بدارد.
اوقات فراغت كه معمولا با نظم زماني اوقات كار قطع مي شود به طور فزاينده‌اي در فاصله‌هاي زماني كاملا مشخص متمركز مي‌شوند كه عبارتند از پايان روز هفته تعطيلات نيم سال و پايان سال. عمر دوم يا طولاني شدن عمر انسان و بهبود شرايط مادي زندگي سالخوردگان را نيز بايد به اين اوقات اضافه كرد.
به موازات تحول نيازهاي بسيار متنوع در زمينه‌هايي چون توريسم، ورزش، هنر و غيره نشانه‌هايي در حال تكوين اند كه دال بر شكل گرفتن بنيادي‌ترين جنبه‌هاي زندگي مدرن امروزي حركت هاي انبوه آخر هفته‌ها و يا ايام تعطيل آشكار است.
بنابراين اتخاذ سياست‌ براي برنامه‌هاي زيربنايي و خدماتي آينده بايستي نسبت به پديده خانه بدوشي در صنعت گردشگري كه پايه‌هاي فكري در اين زمينه را دگرگون كرده است حساس و دقيق باشد.
اينكه قبلا محل و نوع و اهميت تاسيسات براي برآوردن نيازهاي آينده تعيين گردد روز به روز اهميت دو چندان مي‌يابد. فاصله زماني تكرار ايجاد اين نيازها بايستي برآورده شود به طوري كه در تناسب با آن، ابعاد تاسيسات و گروهي كه اين تاسيسات به آن تعلق دارند تعيين شوند: زيرا تاسيسات مربوط به هر فصل و دوره‌اي كه به تفريح اختصاص مي‌يابد نوع ويژه اي از نيازها را برآورده مي كند.
صنعت گردشگري را بايد يك نوع استراحت و فراغت به حساب آورد و آن را (خارج از مفهوم محدوده‌هاي مشخصي چون تعطيلات سالانه و گردش‌هاي روزانه) در يك شكل كلي مورد بررسي قرار دارد.


موضوع تفريحات را از نقطه نظر دوره‌اي بودن مي‌توان به اشكال زير تقسيم بندي نمود:

الف – تفريحات روزانه: كه اين مساله موضوع مسكن و رابطه طبيعي آن را با محيط زيست شهري پيرامون شهري در برمي گيرد.

ب- ايام فراغت آخر هفته: كه اين توريسم سطح اطراف شهري را همراه با سطوح ديگر واقع در حوزه‌هايي به فاصله زماني 2 تا 3 ساعت با وسيله نقليه را به خود اختصاص مي دهد. اين نوع توريسم بيشتر مراكز شهري نواحي پرتراكمي را كه در آنها درصد مسافرت‌هاي آخر هفته از اهميت نسبتا بيشتري برخوردار است، در برمي گيرد.

ج – توريسم سالانه: كه اين نوع توريسم در مناطقي كه منابع و استعدادهاي لازم جهت جذب گردشگران را براي زمان‌هاي نسبتا طولاني دارا مي باشند به شبكه زيربنايي پيشرفته‌ترين احتياج دارد .
بررسي عيني چهت حركت از تفريحات روزانه با حركتشان به دنبال يك جاذبه فوق‌العاده مشخص مي‌شوند و حال آنكه حركت‌هاي توريستي سالانه با مهاجرت‌هاي گروهي به سوي مناطقي كه وضع آب و هوا و محيط‌زيست آنها جهت زندگي در هواي آزاد دلپذير مي‌باشد، همراه است. بديهي است نبايد اين طور نتيجه‌گيري كرد كه تفاوت‌ قائل شدن خيلي صريح بين فعاليت‌هاي توريستي و تفريحي در دوره‌هاي مختلف آن يك كار اصلي و اساسي باشد. براي اكثريت توريست‌هاي جستجوي يك جاذبه فوق العاده ضرورتا گرايش به تنهايي جهت جبران شلوغي و تراكم‌هاي شهري نمي باشد بلكه به انتخاب ارجح آنها بستگي دارد و به عملكرد انواع مختلف فعاليت‌هايي كه در محيط مناسبي سازمان يافته و آنها را به حوزه‌هاي وسيعي از فعاليت‌هاي مادي، فرهنگي و اجتماعي راهري مي كند ارتباط دارد. اين كه زمان حركت انبوه جمعيت از شهرها در ماه‌هاي سه گانه تابستان نمايانگر دوره اي از تراكم شديد در زمينه هاي حمل و نقل، ارتباطات و استفاده از تاسيسات گردشگري مي‌باشد يك واقعيت منطقه در طول اين مدت و متروك ماندن تقريبي كليه شبكه زيربنايي توريستي در بقيه اوقات سال مي‌باشد. براي مقابله با پديده فصلي بودن فوق شيوه‌هاي متعددي اعمال شده ولي تمام اين شيوه‌ها به سختي توانسته‌اند در جهت بهبود اين حالت نقش چاره سازي داشته باشند.
مساله چاره جويي براي فصلي بودن توريسم تنها از ديدگاه طولاني‌تر كردن فصل جهانگردي نبايستي مورد توجه قرار گيرد؛ بلكه در جهت دستيابي به توزيع متعادلتر استعدادهاي توريستي‌ها طرفدار آنند كه قسمتي از مرخصي خود را در فصول غيرتوريستي استفاده نمايند. اين وضع البته برطبق استانداردهاي اجتماعي متغير مي‌باشد، لكن به جاذبه‌هاي جديد تفريحي نيز وابستگي پبدا مي كنند، (ورزش‌هاي زمستاني، گردش‌هاي برنامه‌ريزي شده، سفرهايي به منظور شكار و غيره.)
شناسايي دوره‌هاي مختلف فراغت هدفي به مراتب بالاتر از طولاني‌كردن فصل توريستي به شمار مي رود. در برآورد درست استعداد پذيرش مشتري بايستي نيازهاي گوناگون مربوط به انواع فعاليت‌ها نيز به حساب بيايد. بررسي‌هاي متعدد نشان داده است كه بين افزايش درآمدها و مزان حركت‌هاي توريستي از يكسو و امنيت مانع اصلي حركت‌هاي توريستي بيشتر خصلت مالي دارد. اولين مانع اصلي حركت‌هاي توريستي بيشتر خصلت مالي دارد تا حرفه‌اي و لذا توجه به افزايش قدرت خريد مردم از اهميت بيشتري برخوردار است.
نگاهي به جريان گذاران اوقات فراغت در عرصه جهانگردي و اقتصاد كلان آن در برخي از كشورها وسعت و عظمت تحولات جهانگردي و اقتصاد مربوط به آن را نشان مي دهد: