شعر ، ادبیات و هنرهای تزئینی ایران از زمان هخامنشیان یا سامانیان و پس از آن همیشه سرشار از احترام و علاقه‌ به طبیعت است.

در باغ های طبیعی یا ساخته دست انسان، آدمی با محیط اطراف خود در صلح و صفا بود. در باغ، انسان و طبیعت همسویی کامل با یکدیگر دارند و نه تنها جای امن و آرام است بلکه در عین حال مکانی برای تفکر آرام یا مذاکرات فلسفی محسوب می شد.


● پیشینه تاریخی باغ ایرانی

هر شهر و قصری در ایران قدیم باغ‌هایی داشت که بسیاری از آنها عمومی بوده و همه آنها برای مراسم نوروز گشوده می شدند. باغ ایرانی دارای محوطه‌های باز بوده و به صورت چهارراه‌های بزرگی که در میان آنها، آب‌نمایی برای نوشیدن آب وجود داشت و میدان مرکزی یک پارک بزرگ بود، گرداگرد آن درختان تبریزی بلند با آلاچیق پوشیده از یاسمن و گل‌سرخ قرار داشت.
باغ از زمان‌های قدیم بخش اساسی از زندگی ایرانیان و معماری کشوربوده و در موجودیت آتشکده‌های بزرگ و تقویت نمادین آنها، سهم داشته است. از زمان سومریان، باغ، معبد و قصر سلطنتی را احاطه می کرد.

ایرانیان به منظور بهره‌گیری نسبی از منابع آب، با قدرت تخیل و ابداع، چاره اندیشی کرده بودند و کاریزهایی عمیق که از ۸۰ الی ۱۲۰ کیلومتر طول داشته، حفر می کردند. حتی در ۳۵۰۰ سال پیش از میلاد، آرایش سفال پیش از تاریخ، علاقه شدید به آب و حاصلخیزی را نشان می‌دهد. این نقش های کهن، همه عناصر آن را به صورت واقعی یا نمادی، ثبت کرده‌اند : کوه، ابر، برکه، جنگل، پرندگان آبی و درختان که هدف عمده از آنها دریافت پاسخ مساعد از قدرت‌های آسمانی بود.

در سفال سامرا، طرح نمونه‌وار باغ دیده شده است؛ به صورت دو نهر متقاطع با پرندگان و درختان در هر یک از چهارگوشه. در مفرغ‌های لرستان (حدود هزار سال قبل از میلاد) . باز درخت را همراه با آب روان ترسیم کرده‌اند که مطلوبترین منظره در یک سرزمین خشک است. پس از آب، درختان مهمترین نقش را در شکل‌گیری باغ ایرانی دارند. ایرانیان قدیم معتقد به فرشته مقدسی بودند به نام (اوروزا) که صدمه زدن به گل و گیاه، موجب ناراحتی و خشم او می‌شد.

کوروش کبیر در سارد، باغ بزرگی ساخته و به دست خود در آن درخت کاشته بود.
گزنفون در کتاب خود به نام (اکونومیگوس) نقل کرده است که کوروش شخصاًُ لیزاندر را به تماشای باغ خود در سارد برده است که لیزاندر از مشاهدهٔ زیبایی درخت‌ها، نظم و دقت فواصل آنها و مستقیم بودن ردیف‌ها ، زاویه‌ها و روایح معطر و متعددی که هنگام گردش به مشام آن دو می رسیده، تحسین و تمجید می‌کند.

باغ‌های هخامنشی دارای طرح‌های مستطیل دقیق با خیابان‌ها و درختان متقاطع بود. سنگ نگاره‌های به جا مانده از دوران هخامنشی با درختان راست قامت، به خوبی اهمیت باغ در میان ایرانیان و نیز نظم هندسی موجود در باغ‌های ایرانی را نشان می‌دهند. باغ در عصر شاهنشاهی ساسانیان نیز بر پایه اصول گذشته شکل می‌گیرد. ترکیب هندسی منظم، میان عرصه اصلی، خیابان‌های عمود برهم و کرت‌های راست گوشه، باغ‌ها بسیار وسیع بودند و با دقت طراحی و مراقبت می‌شدند و گاه نزدیک به ۲۵ کیلومتر مربع مساحت داشتند.

باغی که توسط خسرو پرویز پس از هفت سال کار ایجاد شد، اصلاحی جسورانه و زیبا در محیط بود. در دوران اسلامی، باغ‌های انبوه کاخ ها را احاطه می‌کردند و از لحاظ معماری به عنوان بخشی از آن محسوب می‌شد، به صورتی که باغ تمامی جوانب اصلی بنا را به صورت قرینه فرا می‌گرفت. سراسر محوطه به قطعات مستطیلی تقسیم می‌شد که از میان آنها جوی‌های کوچکی می‌گذشت . این ‌باغ‌ها به پیروی از پیشینیان ایرانی ساخته می‌شدند.

از همان سده‌های نخستین هجری، باغ‌سازی به شیوهٔ ایرانی به فراسوی مرزها می‌رود و به مرور زمان گسترهٔ خود را وسیع‌تر می‌کند. باغ‌های زیبای آندلسی (الحمرا) و باغ‌های بابری کشمیر نمونه‌هایی از باغ‌هایی هستند که تحت تأثیر باغ‌سازی ایرانی شکل گرفتند. شیوهٔ باغ‌سازی در کشورهای شرقی از باغ‌سازی ایران الهام گرفته است. بابرشاه از شاهان مغولی حاکم بر هند شیوهٔ باغ‌آرایی ایرانی را به سرزمین هند برد و باغ‌هایی در آگرا واقع در شمال هند احداث کرد که معدودی از آنها تا به امروز موجود است و سپس جهانگیر یکی از جانشینان وی چندین باغ در منطقه کشمیر ایجاد نمود.

در کتاب تاریخ تمدن ـ عصر ایمان ـ ویل دورانت آمده که باغ به سبک ایرانی مورد تقلید سایر ملل نیز قرار گرفت و هم در بین اعراب و مسلمانان و هم در هندوستان رواج یافته است و در قرون وسطی موجب الهام اروپائیان گردیده است. در اروپای قرون وسطایی که در شهرها به باغ عمومی و فضای سبز مفهومی نداشت، بیشتر شهرهای ایران در محاصرهٔ باغ‌های سرسبز و انبوه که پناهگاهی برای آسایش ساکنان آنها بوده است و از نظر زیبایی، طراوت و داشتن باغ‌های بزرگ و بی‌شمار در دنیای آنروز به خود می‌بالیده‌اند.