بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 1 از 6 123 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 از مجموع 51

موضوع: سلسله هخامنشیان

  1. #1
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    Icon30 سلسله هخامنشیان

    نام اهورامزدا خداي پاك ايران زمين.خداي دوستدار شاديها و زيباييها

    .................................................. .......... .................................................. .......... ...

    نام کورش بزرگ و سرافرازی ايرانيان در امريکا جاودانه شد

    برای نخستين بار بنای يادبود فرمان کورش در يک پارک عمومی برپا شد






    دكتر بديع بديع الزماني
    روز يکشنبه هفتم فروردين يکهزارو سيصد و هشتاد و چهار خورشيدی برابر با بيست و هفتم ماه مارس سال دوهزار ميلادی گوئی طبيعت و خورشيد و
    فلک همگی در کار بودند تا زيباترين و دلپذيرترين روز بهاری را برای گراميداشت کورش بزرگ در شهر سن ديه گو در جنوب کليفرنيا فراهم آورند.
    انديشه برپائی بنای يادبود کورش بزرگ از ديرزمان در سر بسياری از ايرانيان و حتی غير ايرانيان در سراسر گيتی بوده است. آگاهيم که برخی برآنند که پيکره ای از اين ابرانسان را به بزرگی پيکره فرشته آزادی امريکا در بندر حيفا در کشور اسرائيل برپا سازند.
    بزرگداشت کورش برای آن نيست که او شاهنشاه يا کشورگشا و يا بنيانگذار نخستين امپراطوری تاريخ بود. کورش را از آن به دير مغان و کليسا و کنشت عزيز ميدارند که آتش آزادگی و آزادی خواهی برای همگان را همواره در دل و جان خود زنده نگاه ميداشت. هرودوت، تاريخ نويس يونانی، از فراتر از دوهزاروپانصد سال پيش گزارش ميدهد که کورش شاهنشاهی دادگستر بود که با مردم سرزمينهای زير فرمان خود با احترام رفتار ميکرد، که فرهنگ و آداب و رسوم آنان را ارج می نهاد، که باورها، آئين ها و دينهای گوناگون آنها را محترم ميداشت و هيچگاه نميکوشيد زبان، دين وآئين و فرهنگ خود را بر آنان تحميل کند. به مردم و خواسته های آنان گوش فرا ميداد و چنانچه پيشنهاد سازنده ای ارائه ميدادند، آنان را می ستود. هرودوت می افزايد: "مردم سراسر شاهنشاهی ايران کورش را " پدر" می ناميدند.
    کورش در نخستين روز پيروزی بر پادشاه ستمگر بابل، اعلام صلح نمود، مردم اقوام و تيره های گوناگون از جمله پيروان آئين يهود را آزاد ساخت، دارائی های آنانرا بديشان بازگرداند، اجازه داد هر دسته نيايشگاه خود را داشته باشد، و يوغ شرم آور بردگی را از گردن شمار زيادی از مردم دربند برداشت. دنيای آن زمان در پاسخ اينهمه آزادگی و آزادی خواهی و انسانيت کورش، کارهای وی را تا بدانجا ارج نهاد که نامش شانزده بار در تورات به نيکی برده شد وکورش
    " دست راست خداوند" نام گرفت.
    ياد آوری و آموختن و آموزاندن انديشه های کورش بزرگ مبنی بر آزادگی، برابری حقوق، مهربانی، تحمل و احترام به دين و آئين و عقايد و فرهنگ ديگران ديرزمانی در دل بسياری از ايرانيان شهر سن ديه گو نيز جای داشت. پس از ساخته شدن خانه ايران در بلبوآ پارک که بزرگترين پارک و گردشگاه جنوب کاليفرنيا بشمار ميرود، هموندان خانه ايران و ديگر ايران دوستان شهر همگی برآن شدند تا نمونه فرمان کورش را (که اصل آن در موزه بريتانيا نگاهداری ميشود) در جلوی خانه ايران در برابرديد همگان قرار دهند.



    همکاری آغاز گشت و هر کسی گوشه ای از بار اين مهم را بر دوش گرفت: هموندان خانه ايران که در اينکار پيشگام بودند، کوشش خستگی ناپذيری را به سرکردگی آقايان مهندس عظيمي، رئيس پيشين، و محمود صنعتي، رئيس کنونی خانه، آغاز کردند. نيک مرد ثروتمندی که هميشه کوشيده است نيکوکاريهايش گمنام بماند، هزينه چند ده هزار دلاری کار را پرداخت. آقای مارودين ابراهيم زاده، هنرمند برجسته و والای پيکره ساز که از هم ميهنان گرانقدر آشوری نژاد ميباشد، با جان و دل ساختن نمونه فرمان را بدون هيچگونه دستمزد داوطلب شد. از سوی ديگر تلاش سياسی برای گرفتن پروانه را تنی چند به رهبری آقای كورش هنگ آفرين دنبال کردند.



    سال پيش، بنا به درخواست نويسنده اين سطور، شهردار واعضاء انجمن شهر سن ديه گو در يک نشست رسمی بار ديگر نوروز را رسما روزدوستي ايرانيان و آمريكائيان نامگذاری کردند. در مراسم دريافت فرمان کتبی مربوطه از شهردار، نمونه ای از فرمان کورش که از سنگ منطقه آرامگاه وی در پارس ساخته شده و بر روی يک پلاک نفيس همراه با ترجمه انگليسی فرمان نصب شده بود، به نمايندگی از ايرانيان و به نشانه سپاس، به شهردار و مردم شهر اهداء شد. در سخنرانی متقابل، ضمن ابراز قدرشناسی، بار ديگر و بطور رسمی از مقامات نامبرده درخواست نمودم که از کار ايجاد بنای يادبود کورش بزرگ در پارک بزرگ شهر و صدور پروانه مورد نياز پشتيبانی کنند. اين نکته همواره در ديدارهای جداگانه با مقامات مزبور نيز هر بار به آنها گوشزد و يادآوری ميشد. سازمانهای فرهنگی و اجتماعی ديگر هم هرکدام به
    گونه ای از اين کار افتخارآفرين پشتيبانی نمودند.
    سرانجام روز سرافرازی فرا رسيد و شهردار امريکائی شهر ما با افتخار از بنای کورش پرده برداری کرد و بدينگونه نمونه استوانه ای شکل فرمان کورش به بزرگی بيست و يک اينچ يا نيم متر همراه با برداشتی از متن فرمان به زبان انگليسی بر روی تخته سنگ خارای صيقل شده ای بسيار زيبا برای هميشه برای ديدن ميليونها نفری که هر سال به اين پارک زيبا مي آيند، جلوه گر شد. آنچه موجب افزايش شادی بيش از يک هزار ايرانی حاظر شد اين بود که شهردار و اعضاء انجمن شهر طی فرمانی ، اين روز را "كورش بزرگ" ناميدند.
    اميد آنکه سازمانها و گروه های فرهنگی و ايرانيان آزاده و پشتيبان حقوق بشر در شهرهای گوناگون در سراسر گيتی کار پيشگامانه سن ديه گو را دنبال کنند و روزی فرا رسد که پيام انسان دوستانه کوروش در پارکها و دانشگاهها و مراکز پر رفت و آمد گوشه و کنار دنيا يادآور تحمل و احترام انسانها به يکديگر و مايه سرافرازی ايرانيان گردد. نکته جالب توجه اينستکه معمولا قالب چنين آثار هنری فقط برای يک بار مورد استفاده قرار ميگيرد، اما هنرمند گرامی مارودين ابراهيم زاده موافقت نموده قالب اين اثر را برای تسهيل کار افراد و سازمانهائی که تمايل به برپائی بنای يادبود کورش بزرگ در هر نقطه دنيا دارند را آماده نگاه دارد.





    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  2. #2
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    وصيت نامه داريوش
    تقديم به تو كه يك ايراني هستي:
    وصيت نامه داريوش
    اينك كه من از دنيا مي روم، 25 كشور جزو امپراتوري ايران است و در تمام آن كشورها پول ايران رواج دارد و ايرانيان در آن كشورها نيز داراي احترام مي باشند.
    جانشين من خشايار بايد مثل من در حفظ اين كشورها بكوشد و راه نگهداري اين كشورها اين است كه در امور داخلي آنها مداخله نكند و مذهب و شعائر آنها را محترم بشمارد. اكنون كه من از اين جهان مي روم تو دوازده كرور در يك زر در خزانه سلطنتي داري و اين زر، يكي از اركان قدرت تو مي باشد زيرا قدرت پادشاه فقط به شمشير نيست بلكه به ثروت نيز هست. پيوسته به خاطر داشته باش كه تو بايد به اين ذخيره بيفزايي نه اينكه از آن بكاهي. من نمي گويم كه در مواقع ضروري از اين ذخيره برداشت نكن زيرا قاعده اين زر در خزانه، آن است كه هنگام ضروري از آن برداشت كنند اما در اولين فرصت، آنچه برداشتي به خزانه برگردان.
    مادرت آتوسا ( دختر كورش ) بر من حق دارد و پيوسته وسايل رضايت خاطرش را فراهم كن.
    ده سال است كه من مشغول ساختن انبارهاي غله در نقاط مختلف كشور هستم. من روش ساختن اين انبارها را كه با سنگ ساخته مي شود و به شكل استوانه است در مصر آموختم و چون انبارها پيوسته تهبه مي شوند، حشرات در آن به وجود نمي آيند و غله در اين انبارها چند سال مي ماند، بدون اينكه فاسد شود، و تو بايد بعد از من به ساختن انبارهاي غله ادامه بدهي تا اينكه همواره آذوقه دو يا سه سال كشور در انبارها موجود باشد و هر ساله بعد از اينكه غله جديد به دست آمد، از غله موجود در انبارها براي تأمين كسر خوار و بار استفاده كن، و غله جديد را بعد از اينكه بو جاري شد به انبار منتقل بنما و به اين ترتيب تو هرگز براي آذوقه اين مملكت دغدغه نخواهي داشت ولو دو يا سه سالي پياپي، خشكسالي شود.
    هرگز دوستان و نديمان خود را به كارهاي مهم مملكتي نگمار و براي آنها همان مزيت دوست بودن كافي است چون اگر دوستان و نديمان خود را به كارهاي مهم مملكتي بگماري و آنها به مردم ظلم كنند و استفاده نامشروع نمايند، نخواهي توانست آنها را به مجازات برساني چون با تو دوست هستند و تو ناچاري كه رعايت دوستي را بنمايي.
    كانالي كه من مي خواستم بين شط نيل و درياي سرخ به وجود بياورم هنوز به اتمام نرسيده و تمام كردن اين كانال ( كانال سوئز ) از نظر بازرگاني و جنگي خيلي اهميت دارد و تو بايد آن را به اتمام برساني و عوارش عبور كشتي ها از آن كانال نبايد آنقدر سنگين باشد كه ناخدايان كشتي ها ترجيح بدهند از آن عبور نكنند.
    اكنون من قشوني به طرف مصر فرستادم تا اينكه در اين قلمرو ايران، نظم ايران، نظم و امنيت را برقرار كند، ولي فرصت نكردم كه قشوني به يونان بفرستم و تو بايد اين كار را به انجام برساني و با يك ارتش نيرومند به يونان حمله كن و به يونانيان بفهمان كه پادشاه ايران قادر است مرتكبين فجايع را تنبيه نمايد. توصيه من به تو اين است كه هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده، چون هر دوي آنها آفت سلطنت هستند و بدون ترحم، دروغگو و متملق را از خود دور نما.
    هرگز عمال ديوان را بر مردم مسلط نكن و براي اينكه عمال ديوان به مردم مسلط نشوند براي ماليات، قانوني وضع كردم كه تماس عمال ديوان را با مردم خيلي كم كرده است و اگر اين قانون را حفظ كني، عمال حكومت با مردم، زياد تماس نخواهند داشت.
    افسران و سربازان ارتش را راضي نگه دار و با آنها بد رفتاري نكن. اگر با آنها بد رفتاري كني، آنها نخواهند توانست معامله متقابل كنند اما در ميدان جنگ تلافي خواهند كرد، ولو به قيمت كشته شدن خودشان باشد و تلافي آنها اين طور خواهد بود كه دست روي دست مي گذارند و تسليم مي شوند تا ايتكه وسيله شكست خوردن تو را فراهم نمايند.
    امر آموزش را كه من شروع كردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنويسند تا فهم و عقل آنها بيشتر شود و هر قدر كه فهم و عقل آنها زيادتر شود، تو با اطمينان بيشتر مي تواني سلطنت كني.
    بعد از اينكه من زندگي را بدرود گفتم، بدن من را بشوي و آنگاه كفني را كه خودم فراهم كردم بر من بپيچان و در تابوت سنگي قرار بده و در قبر بگذار، اما قبرم را كه موجود است مسدود نكن تا هر زمان كه مي تواني وارد قبر بشوي و تابوت سنگي مرا در آنجا ببيني و بفهمي، من كه پدر و پادشاهي مقتدر بودم و بر بيست و پنج كشور سلطنت مي كردم، مردم و تو نيز مثل من خواهي مرد زيرا سرنوشت آدمي اين است كه بميرد، خواه پادشاه بيست و پنج كشور باشد يا يك خاركن و هيچ در اين جهان باقي نمي ماند و اگر تو هر زمان كه فرصت به دست مي آوري وارد قبر من بشوي و تابوت مرا ببيني، غرور خودخواهي بر تو غلبه نخواهد كرد. اما وقتي مرگ خود را نزديك ديدي، بگو كه قبر مرا مسدود نمايند و وصيت كن كه پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا اينكه بتواند تابوت حاوي جسد تو را ببيند.
    زنهار، زنهار، هرگز مدعي و هم قاضي نشو و اگر از كسي ادعا داري موافقت كن يك قاضي بي طرف آن ادعا را مورد رسيدگي قرار بدهد و رأي صادر نمايد، زيرا كسي كه مدعي است اگر قاضي هم باشد ظلم خواهد كرد.
    هرگز از آباد كردن دست برندار، زيرا اگر دست از آباد كردن برداري، كشور تو رو به ويراني خواهد گذاشت زيرا قاعده اين است، وقتي كشور آباد نمي شود به طرف ويراني مي رود و در آباد كردن، حفر قنات و احداث جاده و شهرسازي را در درجه اول sayeh---ه.
    عفو و سخاوت را فراموش نكن و بدان كه بعد از عدالت، برجسته ترين صفت پادشاهان، عفو است و سخاوت، ولي عفو فقط موقعي بايد به كار بيفتد كه كسي نسبت به تو خطايي كرده باشد و اگر به ديگري خطا كرده باشي و تو خطا را عفو كني ظلم كرده اي زيرا حق ديگر را پايمال نموده اي.
    بيش از اين چيزي نمي گويم و اين اظهارات را با حضور كساني كه غير از تو در اينجا حاضر هستند مستند كردم تا اينكه بدانند قبل از مرگ، من اين توصيه ها را كرده ام و اينك برويد و مرا تنها بگذاريد زيرا احساس مي كنم كه مرگم نزديك شده است.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  3. #3
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    وضعیت مذهب در دوران هخامنشیان

    زردشت پیامبر
    دولت هخامنشیان وارث تمدن های قدیم آسیا بود. در واقع مرکز این حکومت در بین النهرین و عیلام و سوریه قرار داشت و همین موضوع از بسیاری جهات کیفیت فرهنگ و تمدن هخامنشیان را معلوم می دارد.


    دین در دولت هخامنشیان مانند کلیه دولتهای باستانی شرقی، نقش مهمی را ایفا میکرد. ضمن آنکه دولت هخامنشیان که ملت های مختلفی با آداب و سنن و عادات گوناگون جزو آن در آمده بودند، از لحاظ فرهنگی و اقتصادی پایه چندان محکمی نداشت و بنابراین امکان وجود یک سیستم مذهبی روشن در چنین شرایطی دشوار بود. در ایالتهای مختلف عقاید مذهبی بطور متعدد جلوه گر میشد که با آداب و عقاید موروثی هر کشوری ارتباط داشت.

    وضع دشوار سیاسی دولت و قبایل مختلفی که تحت تسلط وی بودند و هم چنین وسعت اراضی کشور و اختلاف شرایط محلی، در انتخاب روش سیاست مذهبی هخامنشیان تاثیر فراوان داشت. پیروان مذهب قدیم ایران، یعنی مذهب اهورمزردا همان هخامنشیان اولیه، در بابل و فلسطین و مصر و آسیای صغیر، سنن و مذاهب محلی را پذیرفته و از آن پشتیبانی می کردند. فعالیت های کورش، کمبوجیه (پیش از بروز شورش در مصر) و همچنین داریوش اول شاهد صادق این مطالب است.

    ... خشایارشای اول از ترس بروز تجزیه کشورهای تحت استیلای خود در تضعیف مذاهب محلی اقدام و مذهب اهورمزدا آرتا را جانشین مذاهب مذکور ساخت. در این مذهب پاکی و بی گناهی اهمیت فوق العاده ای داشت. البته این موضوع به تاسیس عقیده یکتا پرستی که هنوز در آن مرحله از پیشرفت جامعه امکان پذیر نبود دلالت نداشت و هم چنین بر امحای کامل سایر خدایان معابد ایران نیز حکایت نمی کرد.

    در این رابطه داریوش اول که پیوسته به اهورمزدا متوسل می شد و او را به اسم می نامید و دروغ را مخالف و مباین عقیده حقیقی خود به اهورمزدا می دانست، با همه این اوصاف از خدایان دیگر نیز یاد می کرد. اردشیر دوم در تمام قلمرو سلطنت خود موازی مذهب اهورمزدا، مذهب خدایان آناهیتا و میترا را نیز بوجود آورد. بطوری که از آناهیتا و میترا در کتیبه اردشیر سوم هم نام برده شده است.

    مذاهب محلی و قدیم نیز به همان وضع وجود داشتند و به کار خود ادامه می دادند. به این ترتیب در دوره هخامنشیان با وجود یک مذهب رسمی و یک - وگاهی چند - خدای اصلی، که به وسیله روحانیون مغ ها حمایت می شد و بر اساس عقاید باستانی ایران پایه گذاری گردیده بود، عقاید مختلف دیگری هم وجود داشت.

    اما پس از گذشت زمان مذهب رسمی بطور قطع به شکل یک دین در آمد که در تاریخ به نام "آیین زردشت" معروف است.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  4. #4
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    دهم نوامبر سال 518 پيش از ميلاد كار ساختن آبراه ميان درياي سرخ و رودنيل به منظور عبور كشتي هاي ايران از خليج فارس به مديترانه تكميل شد.
    سنگنبشته هاي به دست آمده نشان مي دهد كه پس از اتمام كار هر قسمت از اين آبراه، جزئيات كار بر سنگ حك و در محل نصب مي شد كه مشروح آن دركتاب «تاريك و روشن هاي مصر باستان» تاليف مصر شناس آلماني «كارول ميسليويك» آمده است که اين کتاب توسط ديويد لورتن به انگليسي ترجمه شده و دانشكاه «كرنل» آمريكا آن رامنتشر ساخته است.
    به نوشته «ديودوروس سيكولوس»، اين آبراه به تصميم داريوش بزرگ و عمدتا با هدف نظامي ساخته شده بود، که باستانشناسان و مورخان متفق القول؛ آن را از كارهاي بزرگ بشر در قرون قديم اعلام داشته اند.
    مصر بسال 525 پيش از ميلادتوسط كامبوزيا (كمبوجيا ، كامبيز) پسر و جانشين كوروش بزرگ تصرف شد و تا سال 404 پيش ازميلاد (به مدت 121 سال) يك ساتراپي (ايالت) ايران بود.
    خشايارشا نيز چنين آبراهي در يونان ساخت كه با حفاري هاي دهه گذشته به دست آمده است.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  5. #5
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    بنام ایزد پاک
    روز نوزدهم آذر كه برابر با دهم دسامبر است را روز جهاني حقوق بشر نامگذاري كرده اند. منشور حقوق بشر در دهم دسامبر 1948 به تصويب مجمع عمومي سازمان ملل قرار گرفت و دولت ايران يكي از نخستين امضاكنندگان اين اعلاميه بود اما به خوبي مي دانيم كه نخستين اعلاميه جهاني حقوق بشر , اعلاميه حقوق بشر كوروش كبير مي باشدكه بيش از 2500 سال از عمر آن مي گذرد.اين استوانه در پي كاوشهاي باستانشناسي در شهر "اور" به دست "هرمزد رسام" از اعضاي باستانشناسي انگليسي كشف شد و هم اكنون زينت بخش موزه بريتيش ميوزيوم انگلستان است و يك نسخه كپي از آن هم در ساختمان سازمان ملل نصب شده.

    به اين بهانه بخشی از متن منشور كورش كبير كه به عقيده آگاهان اولين منشور حقوق بشر در جهان به شمار می آيد از نظرتان می گذرد:
    (( منم كوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه سومر و اكد، شاه چهارگوشه جهان. پسر كمبوجيه، شاه بزرگ ... نوه كورش، شاه بزرگ ... نبيره چيش پيش ، شاه بزرگ . . .
    آنگاه كه بدون جنگ و پيكار وارد بابل شدم، همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذيرفتند. در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهرياری نشستم، مردوك خدای بزرگ، دلهای پاك مردم بابل را متوجه من كرد... زيرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.
    ارتش بزرگ من به آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم اين شهر و اين سرزمين وارد آيد.
    برده داری را بر انداختم ، به بدبختی های آنان پايان بخشيدم. وضع داخلی بابل و جايگاههای مقدسش قلب مرا تكان داد...
    من فرمان دادم كه هيچكس اهالی شهر را از هستی ساقط نكند. فرمان دادم كه همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نيازارند.
    مردوك خدای بزرگ از كردار من خشنود شد... او بركت و مهربانيش را ارزانی داشت . ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستوديم. . .
    من همه شهرهايی را كه ويران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نيايشگاه هايی را كه بسته شده بود، بگشايند. همه خدايان اين نيايشگاهها را به جاهای خود بازگرداندم.
    همه مردمانی را كه پراكنده و آواره شده بودند، به جايگاههای خود برگرداندم و خانه های ويران آنان را آباد كردم.
    همچنين پيكره خدايان سومر و اكد را كه نبونيد بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مردوك خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نيايشگاههای خودشان بازگرداندم، باشد كه دلها شاد گردد.
    بشود كه خدايانی كه آنان را به جايگاههای مقدس نخستينشان بازگرداندم، هر روز در پيشگاه خدای بزرگ برايم زندگانی بلند خواستار باشند...
    من برای همه مردم جامعه‌ای آرام مهیا ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا كردم. ))
    یادآوری این نکته ضروری است که بسیاری از موارد اعلامیه جهانی حقوق بشر از قبیل برابری زن و مرد، آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی کار، آزادی مسافرت، آزادی در انتخاب همسر و خیلی از آزادیهای دیگر که در منشور حقوق بشر آمده ریشه در گاتهای زرتشت دارند .




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  6. #6
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    به خشنودی اهورا مزدا
    مهربانی وانساندوستی کوروش سبب شد تا ایرانیان باستان او را ((پدر)) یونانیان او را(( سرور )) و ((قانونگذار )) و یهودیان نیز او را به مانند ((ممسوح پروردگار))محسوب دارند .پادشاهی به نام آستیاک که بسیار ثروتمند ومقتدر بود شبی در خواب دید که از تنها دخترش ماندانا به جای فرزند بوته ی تاکی روئیده که شاخ و برگهای آن سرتاسر آسیا را پوشانده است او هراسان از خواب بیدار شد و از خوابگزاران تعبیر آن را پرسید خوابگزار پیر به او گفت :پادشاه تندرست باشد شما آینده بیمناکی در پیش خواهید داشت و فرزند دخترتان پس از خلع شما تمتم خاک آسیا را فتح خواهد کرد و قوم ماد را به بندگی خواهد کشاند .آستیاک با خود اندیشه کرد بهتر است ماندانا را به بزرگان ماد ندهم تا خطری برای تاج و تخت من نباشد مدها گذشت و بالاخره تصمیم گرفت دخترش را به کامبیز یا کمبوجیه که از خانواده پارسی است بود بدهد کمبوجیه مردی آرام بود و احتمال هیچ خطری از او نبود هفت روز و هفت شب جشن با شکوهی گرفتند و پس از مدتی که کوروش بدنیا آمد آستیاک به یاد خوابی که دیده بود افتاد و به هارپاک فرمان داد تا کوروش را از بین ببرد هارپاک نتوانست این کار را بکند و چوپانی را به نام مهرداد را مامور اجرای این کار کرد .مهرداد مردی مهربان بود اما از ترس هارپاک و از تنگدستی مجبور به اطاعت از دستور او شد و شب هنگام کوروش را از گهواره ربود وقتی به چهره او نگاه کرد از کاری که قبول کرده بود پشیمان شد اما ناگهان به یاد حرف هارپاک افتاد که به او گفته بود ((اگر این بچه را نابود نکند خودش را بجای او میکشد))بالاخره تصمیم گرفت بچه را در بیابان رها کند . چون چند روزی به منزل نرفته بود اول سری به خانه خود زد صدای شیون و گریه می آمد دید همسرش خیلی ناراحت است به او گفت: چه اتفاقی افتاده است.همسر مهرداد گفت بچه ما مرده بدنیا آمده است و دیگر هرگز صاحب فرزند نمیشویم مهرداد گفت عجیب است و به کوروش که در پتو پیچیده بود نگاه کرد صدای گریه کوروش بلند شد و همسر مهرداد به خود آمد و متوجه بچه شد او به مهرداد گفت این بچه کیست ؟مهرداد گفت هارپاک این بچه شیر خوار را که احتمالن فرزند یکی از بزرگان است به من داد تا او را نابود کنم .همسر مهرداد بچه را بغل کرد دید پسر زیبایی است گران و رنگارنگ به تن دارد و به او لبخند میزند به مهرداد گفت تو چطور میتوانی این بچه را بکشی؟مهرداد گفت مجبورم چون جاسوسان هارپاک بی شک بدنبال من هستند تا اینکار را حتمن انجام بدهم.همسر مهرداد گفت از کشتن این بچه در گذر شاید به خاطر این کار تو بچه ما مرده است مهرداد کمی با خود فکر کرد و گفت بچه مرده کجاست لباسهای زربفت این بچه را بیرون بیاور و تن بچه مرده کن.و جسد بچه مرده را در بیابان رها کرد و جاسوسان با اطمینان خاطر برگشتند کوروش تا ده سالگی نزد مهرداد پرورش یافت او کودکی زرنگ و باهوش بود و قوی بود و با لحنی آرام حرف میزد .روزی کوروش با دوستانش بازی میکرد و از طرف دوستانش به عنوان پادشاه انتخاب شد و طبق مقررات بازی چند نفر را به عنوان نگهبان شخصی و پیام رسان خویش تعیین کرد هریک به وظایف خود عمل کردنند جز یکی از آنان به نام آرتماس که از دستور کوروش سرپیچی کرد کوروش دستور توقیف او را داد و طبق مقررات بازی او را شلاق زدنند آرتماس بسیار خشمگین شد چون او فرزند یکی از نجبای قوم بود با ناراحتی نزد پدرش رفت و از او شکایت کرد پدر آرتماس خیلی از این موضوع ناراحت شد و نزد آستیاک شکایت این توهین به بچه یک نجیب زاده را برد و خواستار بالاترین مجازات را برای کوروش گردید.پادشاه مهرداد و کوروش را به حضور طلبید و پس از عتاب و پرخاش به مهردادرو به کوروش کرد و گفت پسر حقیر و روستاییچطور به خود جرات داده که پسر یکی از مردان طراز اول دربار ما را تنبیه کند؟ کوروش با شجاعت پاسخ داد:ای پادشاه بزرگ عمل من درست مطابق عدل و انصاف بوده استدر بازی همه بچه ها من را به عنوان پادشاه خود انتخاب کردنند و در بازی باید همه بچه ها از من فرمانبرداری میکردنند اما آرتماس به فرمان من عمل نکرد و به مجازات خود رسید.آستیاک تحت تاثیر حاضر جوابی و شجاعت و بویژه چهره زیبای کوروش قرار گرفتو متوجه شد هیچگونه شباهتی بین مهرداد و کوروش نیست و عجیب شبیه کودکی دخترش است ناگهان دستخوش نگرانی شدید شد پادشاه آرتماس و پدرش را مرخص کرد و مهرداد را به نزد خود فرا خواند و بی مقدمه از او پرسید؟آیا این بچه از توست مهرداد که غافلگیر شده بود به لکنت زبان افتاد پادشاه گفت اگر راستش را نگویی در همین جا دستور میدهم پوستت را زنده زنده بکنندمهرداد مجبور شد همه چیز را بگوید پادشاه فورن دستور داد هارپاک را به دربار احضار کنند هار پاک مجبور به تایید سخن مهرداد شد.پادشاه ماد متوجه نشانه های دخالت خدا با وجود فرمان کشته شدن این بچه در خردسالگی شد و بار دیگر با خوابگذاران مشورت کرد خوابگذار پیر که متوجه تردید و محبت آستیاک به کوروش شده بود گفت خدا پشتیبان این کودک است و کنون میتوانی نگرانی را از خود دور کنید چون کوروش در میان همسالان خود پادشاه بود و خواب شما تعبیر شد و او دیگر پادشاه نخواهد شد و موجبی جهت ترس نیست آستیاک کوروش را با نه ای به نزد ماندانا فرستاد و آنها از بازگشت کوروش بسیار خوشحال شدنند.کوروش تا ۱۲ سالگی زیر نظر پدرش در پارس تحت آموزش استادان با تجربه تربیت یافت و استعداد و شجاعت کوروش باعث شد آستیاک دخترش ماندانا و کوروش را به ماد دعوت کند کوروش تا پدر بزرگش را دید او را در آغوش گرفت و او را بوسید و بعد با دقت او را نگریست برخلاف دیدار اولش چشمهای پادشاه بسیار مهربان بود که به رسم مادها سرمه کشیده بود و صورتش را آراسته و کلاه گیس زیبایی به سر گذاشته بود لباس ارغوانی زیبا و باشکوهی به تن داشت زیور آلات و طوق بسیار زیبایی دور گردن به او ابهت داده بود.کوروش از این همه شکوه و جلال خیره ماند و به مادر خود گفت پدر بزرگم چقدر زیباست .ماندانا از کوروش پرسید آیا پدر بزرگت زیباست یا پدرت؟کوروش گفت پدرم از پارسیان زیباتر و پدر بزرگم از مادها زیباتر است.آستیاک خندید و کوروش را در آغوش گرفت و شنل ارغوانی و طوق را که نشانه افتخار است به او هدیه داد.کوروش در شانزده سالگی بود که پادشاه آشور به مرز ماد یورش برد و آستیاک مجبور شد برای دفاع با سپاهیان خود بسوی آن مرز حرکت کرد.کوروش فرماندهی گروهی از سپاهیان را به عهده داشت و از خود لیاقت و شایستگی نشان دادو آشو را شکست داد.هارپاک همیشه در باطن بر ضد آستیاک بود و معتقد بود که او دیگر توانایی حکومت ندارد و مردم نیز از پادشاه پیر ناراضی بودنندبنابراین هارپاک با شناختتش از شجاعت کوروش با او مکاتبه کرد و او را بر ضد پدر بزرگش تحریک کرد و در آخرین نامه ای که در شکم یک خرگوشی گذاشته بود و پیک را بصورت یک شکار چی روانه پارس کرد نوشته بود اکثر مردم با بی صبری منتظر ورود سپاهیان تو هستند.بالاخره کوروش بسوی ماد روانه شد و شورش پارس علیه ماد شروع شد آستیاک که از ماجرا خبر نداشت فرماندهی سپاه را به هارپاک سپرد اما هارپاگ با توافق قبلی به کوروش پیوست و در نتیجه ماد ماد به تصرف کوروش بزرگ درآمد کوروش با وجود پیروزی با مهربانی و احترام فراوان پدربزگش آستیاگ ا نزد خود نگهداشتو به حکومت ۳۵ساله آستیاگ خاتمه دادکوروش با مردم با احترام رفتار کرد و به شهر هگمتانه آرامش بیشتری بخشیدچون او پادشاه دادگری بود.کوروش فرزندان و دوستان و کارگذران خود را طلبید و چنین گفت آخر زندگانی من فرا رسیده چون درگذشتم شما مرا سعادتمند بخوانیددوستانم به واسطه نیکی های من خوشبخت و دشمنانم پست گشتندپیش از من وطنم ایالتی گمنام از آسیا بود اما کنون ((ملکه آسیا)) استتمام عمرم چنانکه میخواستم گذشت هیچگاه تکبر یا شادی بیش از اندازه به خود راه ندادم اکنون که پایان عمرم است خوشبختم که شما را زنده می بینم و دوستان و وطنم سعادتمندند.همیشه به یاد داشته باشید که در وطن ما نه فقط برادر کوچکتر به برادر بزرگتر گذشت میکند بلکه در میان همشهریها هم کوچکتر به برادر بزرگتر را در راه رفتن نشستن و حرف زدن بر خود مقدم میدارد.شما ای فرزندان از کودکی آموخته اید که پیران را احترام کنید چنانکه کوچکترها هم باید شما را احترام کنندپسرم ای کمبوجیه فراموش نکن که حفظ سلطنت به داشتن عصای سلطنت نیست بلکه حقیقی ترین و مطمئن ترین ترین حافظین آن دوستان وفاداراند و بدست آوردن آنان با زور میسر نمیشودزیرا وفا ثمر نیکی است.خدا حافظ این نظم ثابت و تغییر ناپذیر عالم کهجلال و عظمت آنها فوق هر بیانی است کار یا فکرینکنید که بر خلاف دادگری و پاکی باشد.ای فرزندان چون من مردم جسد مرا در طلا نگذارید زودتر آن را به خاک بسپارید چون چیزی به از خاک نیست که شخص را با آن که بهترین چیزهای خوب و زیبا را به بار می آورد و می پرورد مخلوط گردد.به پارسها و متحدین من بگویید دور قبر من جمع نشوید وبه من تبریک گویند که بعد از این من در آرامش و دور از اثرات بد خواهم بود و به همه کسانی که در موقع دفن من حاضرند پیش از رفتن هدیایی بدهید زیرا عادت بر این است در موقع دفن شخص سعادتمند چنین کنند و آخرین سخن مرا فراموش نکنید اگر میخواهید به دشمنان زیان برسانید به دوستان نیکی کنید.پایان
    ((ای خدا نیایش مرا که پایان زندگانی من است بپذیر سپاسگذارم که صداهایی به من نمودی که چه باید بکنم و از چه چیزهایی باید بپذیرم مخصوصا حق شناسم از اینکه هیچگاه از یاری خود محروم نکردی خدایا از شما خواستارم همسر و فرزندانم و دوستانم و وطنم را سعادتمندبداری)) کوروش




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  7. #7
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    اردشير درازدست‌ بر تخت‌ سلطنت‌
    10-1- با مرگ‌ خشايارشا ، دربار هخامنشي‌ در يك‌ سلسله‌ سوء قصدهاي‌ جنايت‌آميز كه‌ در توالي‌ نسلها شامل‌ برادركشيها و پدركشيهاي‌ بي‌رحمانه‌ بود فرو رفت‌ و هر روز بيش‌ از پيش‌ به‌ انحطاط‌ و انقراض‌ گراييد. اين‌ انحطاط‌ كه‌ با بازگشت‌ خشايارشا از يونان‌ نشانه‌هاي‌ آن‌ آشكار گشت‌ در واقع‌ از وقتي‌ آغاز شد كه‌ روح‌ جنگجويي‌ و انضباط‌ نظامي‌ جاي‌ خود را به‌ توطئه‌پردازي‌، سياست‌ بازي‌ و مخصوصاً دسيسه‌هاي‌ حرمخانه‌ و خواجه‌ سرايان‌ داد. قتل‌ خشيارشا، كه‌ با اين‌ گونه‌ دسيسه‌هاي‌ حرم‌ مربوط‌ بود، يك‌ سلسله‌ از اين‌ گونه‌ توطئه‌ها را به‌ دنبال‌ خود كشاند و دربار هخامنشي‌ را هر روز بيش‌ از پيش‌ در منجلاب‌ دسيسه‌ و خيانت‌ و طلا و خون‌ فرو برد و در سراشيبي‌ يك‌ نزاع‌ طولاني‌ انداخت‌. جانشين‌ وي‌ اردشير، ( ارطخشات‌ )، كوچك‌ترين‌ فرزند خشايارشا - و درازدست‌ خوانده‌ مي‌شد، از آنكه‌ دست‌ راستش‌ از دست‌ چپ‌ درازتر بود و يا چنان‌ كه‌ در افسانه‌ها آمده‌ است‌ هر دو دستش‌ تا به‌ زانو مي‌رسيد. اردوان‌ قاتل‌ پدرش‌ كه‌ وي‌ را به‌ سلطنت‌ نشاند، برادر بزرگ‌تر او داريوش‌ را هم‌ با القاي‌ اين‌ فكر كه‌ قاتل‌ خشايارشا اوست‌ و در حق‌ وي‌ نيز سوء قصد دارد به‌ دست‌ وي‌ هلاك‌ كرده‌ بود، و با سلطنت‌ اسمي‌ كه‌ به‌ او واگذار كرد در واقع‌ خودش‌ با كمك‌ پسرانش‌ تمام‌ قدرت‌ را در دربار قبضه‌ كرده‌ بود. چون‌ ويشتاسپ‌ پسر دوم‌ خشايارشا هم‌ دور از تختگاه‌ بود، وي‌ دربار شاه‌ را جولانگاه‌ قدرت‌ خويش‌ يافت‌ و با تسلطي‌ كه‌ بر اردشير جوان‌ داشت‌ او را بازيچه‌ي‌ خويش‌ پنداشت‌ و منتظر فرصت‌ مناسبي‌ براي‌ از بين‌ بردن‌ او بود. اما چند ماه‌ نگذشته‌ بود كه‌ پادشاه‌ جوان‌ از جنايت‌ وزير، كه‌ تا آن‌ هنگام‌ قتل‌ پدر وي‌ را به‌ برادرش‌ داريوش‌ منسوب‌ مي‌داشت‌، آگهي‌ يافت‌. ظاهراً چيزي‌ كه‌ وي‌ را در آغاز در قبول‌ اتهام‌ اردوان‌ درباره‌ي‌ داريوش‌ از ترديد رهانيده‌ بود سابقه‌ي‌ نارضايي‌ داريوش‌ از رفتار پدر با زن‌ و مادرزن‌ وي‌ بود.

    به‌ هر حال‌ با كشف‌ حقيقت‌ توطئه‌، ميتريدات‌ خواجه‌ ، به‌ عنوان‌ قاتل‌ شاه‌ توقيف‌ و با شكنجه‌ و زجر بسيار كشته‌ شد. اردوان‌ هم‌ در زد و خوردي‌ ك‌ در داخل‌ قصر روي‌ داد با پسرانش‌ به‌ قتل‌ رسيد و بدين‌گونه‌ اردشير با پيشدستي‌ بر اردوان‌ آنچه‌ را به‌ احتمال‌ قوي‌ منشأ عنوان‌ درازدست‌ براي‌ وي‌ شده‌ بود تحقق‌ داد و خود را از دغدغه‌اي‌ كه‌ در داخل‌ دربار بدان‌ دچار بود آسوده‌ يافت‌. اقدام‌ بعدي‌ وي‌، اعزام‌ لشكري‌ به‌ دفع‌ برادرش‌ ويشتاسپ‌ بود كه‌ ساتراپ‌ بلخ‌ بود و سلطنت‌ را حق‌ خود مي‌دانست‌. در اولين‌ جنگ‌ سپاه‌ اردشير شكست‌ خورد، اما يك‌ لشكركشي‌ ديگر پيروزي‌ او را تأمين‌ كرد(462ميلادي‌) و تخت‌ و تاج‌ وي‌ بي‌منازع‌ گشت‌. سلطنت‌ چهل‌ ساله‌ي‌ وي‌ با آنكه‌ چند بار مواجه‌ با شورشهاي‌ سخت‌ شد روي‌ هم‌ رفته‌ در صلح‌ گذشت‌ و امپراطوري‌ هخامنشي‌ بر اثر همين‌ صلح‌گرايي‌ به‌ حال‌ ركود و انحطاط‌ افتاد. بر وفق‌ روايت‌، وي‌ در دربار به‌ خاطر طبع‌ ملايم‌ و حالت‌ موقرش‌ محبوب‌ بود، به‌ علاوه‌ بنابر مشهور، فوق‌العاده‌ زيبا و دلير هم‌ بود. از قرائن‌ برمي‌آيد كه‌ پادشاه‌، خوش‌طبع‌ و تا حدي‌ ضعيف‌النفس‌ بود و مخصوصاً به‌ شدت‌ تحت‌ نفوذ مادرش‌ آمستريس‌ و زنش‌ آميس‌تيس‌ قرار داشت‌.

    درگيريهاي‌ اردشير درازدست‌ در يونان‌ و مصر
    10-2- در همان‌ آغاز سلطنت‌ وي‌ تميستوكلس‌ سردار آتن‌ به‌ دربار وي‌ پناه‌ آورد. او كه‌ در آتن‌ به‌ سبب‌ مخالفتهايي‌ كه‌ رفتار مستبدانه‌ و غرور بي‌جايش‌ برانگيخته‌ بود، به‌ رغم‌ نام‌ و آوازه‌اي‌ كه‌ از فتح‌ سالاميس‌ و پلاته‌ به‌ دست‌ آورده‌ بود، به‌ اتهام‌ خيانت‌ مورد تعقيب‌ و بر موجب‌ حكم‌ غيابي‌ دادگاه‌ شهر محكوم‌ به‌ مرگ‌ بود (468)، با خانواده‌ي‌ خويش‌ به‌ پناه‌ اردشير آمد. پادشاه‌ ايران‌ هم‌، به‌ رغم‌ زيانها و گزندهايي‌ كه‌ او در طي‌ جنگهاي‌ گذشته‌ به‌ ايران‌ وارد كرده‌ بود جوان‌ مردانه‌ او را زنهار بخشيد. حتي‌ با آنكه‌ عمه‌ي‌ شاه‌، از اهل‌ حرم‌، به‌ تلافي‌ قتل‌ شاهزادگان‌ هخامنشي‌ كه‌ در سالاميس‌ و پلاته‌ كشته‌ شده‌ بودند به‌ اصرار طالب‌ عقوبت‌ و خواهان‌ اعدام‌ او بود، او را به‌ عنوان‌ مهمان‌ و پناهنده‌ از هر گونه‌ گزندي‌ پناه‌ داد و حتي‌ بعدها شغل‌ مناسبي‌ هم‌ در آسياي‌ صغير به‌ او واگذار كرد و او تا پايان‌ عمر در حمايت‌ پادشاه‌ ايران‌ بود. اردشير درازدست‌ بعد از رهايي‌ از كشمكشهاي‌ داخلي‌ مواجه‌ با شورش‌ مصر شد (460). در آنجا اين‌هارو (ايناروس‌) نام‌ كه‌ خود را پسر پسامتيك‌ و فرمانرواي‌ ليبي‌ مي‌خواند، به‌ دعوي‌ سلطنت‌ برخاست‌ و چون‌ از اعقاب‌ فرعونان‌ سائيس‌ بود در مصر سفلي‌ از پشتيباني‌ كاهنان‌ نيز برخوردار شد. وي‌ مصريهاي‌ را كه‌ از حكومت‌ پارسيان‌ ناراضي‌ بودند گرد خود جمع‌ آورد. از آتنيها هم‌ براي‌ مقابله‌ با سپاه‌ ايران‌ ياري‌ خواست‌. پريكلس‌ فرمانرواي‌ آتن‌ نيز كه‌ مي‌خواست‌ غله‌ي‌ مورد مصرف‌ سرزمين‌ خود را از مصر تأمين‌ كند جهازات‌ خود را به‌ كمك‌ وي‌ فرستاد.

    هخامنش‌ ساتراپ‌ مصر كه‌ برادر (و به‌ قولي‌ عموي‌) شاه‌ بود در جنگي‌ كه‌ روي‌ داد به‌ قتل‌ رسيد. شاه‌ كه‌ ترجيح‌ مي‌داد با نزديك‌ شدن‌ به‌ اسپارت‌، آتنيها را وادار به‌ خروج‌ از مصر كند، سرانجام‌ به‌ سبب‌ بالا گرفتن‌ طغيان‌ ايناروس‌ مداخله‌ي‌ نظامي‌ و اعزام‌ سپاه‌ را ضروري‌ يافت‌. فرمانده‌ سپاه‌ مگابيز (بغابخش‌) شوهر خواهر شاه‌ بود كه‌ از خاندان‌ نجباي‌ پارس‌ و نبيره‌ي‌ زوپير ، دوست‌ و هم‌دست‌ داريوش‌ اول‌ در دفع‌ گئوماته‌ي‌ مغ‌ بود. جنگ‌ طولاني‌ شد اما مگابيز سرانجام‌ ايناروس‌ و يارانش‌ را مغلوب‌ كرد (454). يونانيهايي‌ هم‌ كه‌ به‌ كمك‌ ايناروس‌ به‌ مصر آمده‌ بودند منهزم‌ شدند و خسارات‌ و تلفات‌ بسيار دادند. ايناروس‌ دستگير شد و با نزديكانش‌ به‌ شوش‌ فرستاده‌ شد - و مگابيز از جانب‌ شاه‌ و به‌ دستور وي‌ به‌ او امان‌ داد. آتنيها هم‌ با تلفات‌ بسيار به‌ يونان‌ بازگشتند. شاه‌ در مصر به‌ دلجويي‌ عامه‌، و رعايت‌ حال‌ كاهنان‌ پرداخت‌، حتي‌ به‌ تنوراس‌ ، پسر ايناروس‌ ، هم‌ محبت‌ كرد و از تعقيب‌ و آزار كساني‌ كه‌ به‌ ايناروس‌ كمك‌ كرده‌ بودند دست‌ بازداشت‌. اين‌ طرز رفتار او در مصر بيشتر بر تدبير سياسي‌ مبتني‌ بود - تا بر ضعف‌ كه‌ بعد از غلبه‌ بر مصر ديگر موردي‌ نداشت‌. در دفع‌ تحريكات‌ يونانيها هم‌ كه‌ در ايجاد اين‌ شورش‌ مداخله‌شان‌ آشكار بود، اردشير سعي‌ كرد به‌ جاي‌ استفاده‌ از آهن‌ از طلا كمك‌ گيرد، و احوال‌ يونان‌ در آن‌ ايام‌ نيز پيشرفت‌ اين‌ سياست‌ را ممكن‌ ساخت‌ و شاه‌ را از دغدغه‌ي‌ گرفتاريهاي‌ يونان‌ يك‌ چند خلاص‌ كرد. در دنبال‌ خاتمه‌ي‌ شورش‌ مصر، سيمون‌ سردار آتن‌ كه‌ از انتقام‌ اردشير نسبت‌ به‌ قلمرو خويش‌ نگران‌ بود، تهديد قبرس‌ را در درياي‌ مديترانه‌ وسيله‌اي‌ براي‌ الزام‌ دربار شوش‌ به‌ قبول‌ مذاكرات‌ صلح‌ تلقي‌ كرد. جهازات‌ خود را هم‌ به‌ آنجا برد ليكن‌ در گيرودار محاصره‌ي‌ قبرس‌ درگذشت‌(450).

    جنگهاي‌ پلوپونز و نفس‌ راحت‌ اردشير درازدست‌10-3- اما آتن‌ كه‌ مقارن‌ آن‌ ايام‌ خود را به‌ شدت‌ معروض‌ تهديد اسپارت‌ هم‌ مي‌ديد، در صدد برآمد با صلح‌ با ايران‌ و رهايي‌ از بار مخارج‌ تجهيزات‌ مربوط‌ به‌ مقابله‌ با حمله‌ي‌ احتمالي‌ ايران‌ خود را براي‌ درگيري‌ اجتناب‌ناپذير با اسپارت‌ بيشتر آماده‌ كند. از اين‌ رو كالياس‌ نام‌ سردار و قهرمان‌ خود را كه‌ شوهر خواهر سيمون‌ و از خاندان‌ اشراف‌ آتن‌ بود براي‌ مذاكره‌ي‌ صلح‌ به‌ شوش‌ فرستاد. مذاكرات‌ او ظاهراً به‌ مقاوله‌اي‌ منتهي‌ شد كه‌ به‌ نام‌ او به‌ پيمان‌ كالياس‌ معروف‌ شد (ح‌448)، و ناظر به‌ تعيين‌ حدود مناطق‌ نفوذ طرفين‌ در امور يونان‌ و آسياي‌ صغير بود. در اصل‌ وجود چنين‌ مقاوله‌اي‌ بعدها ترديد پيش‌ آمد اما مذاكرات‌ كالياس‌ و مقاوله‌اي‌ كه‌ او در دنبال‌ اين‌ مذاكرات‌ تهيه‌ كرد به‌ هر صورت‌ كه‌ بود مورد قبول‌ اردشير واقع‌ نشد. از اينكه‌ خود كالياس‌ هم‌ بعد از بازگشت‌ از شوش‌ در آتن‌ به‌ پرداخت‌ جريمه‌ محكوم‌ شد بر مي‌آيد كه‌ مذاكرات‌ او مورد قبول‌ مقامات‌ آتن‌ هم‌ نبود. حقيقت‌ آن‌ بود كه‌ پيمان‌ كالياس‌ - اگر هم‌ در واقع‌ به‌ صورت‌ مقاوله‌اي‌ مقدماتي‌ تنظيم‌ شد - منافع‌ هيچ‌ يك‌ از طرفين‌ را تأمين‌ نمي‌كرد و لاجرم‌ منجر به‌ قراري‌ مقبول‌ نشد. مع‌هذا جنگهاي‌ پلوپونز (پلوپونزوس‌)، كه‌ بين‌ طرفداران‌ آتن‌ و اسپارت‌ درگرفت‌ و تقريباً تمام‌ يونان‌ را درگير كرد، طي‌ چندين‌ سال‌ اردشير را از دغدغه‌ي‌ يونان‌ و ولايات‌ ايوني‌ خلاص‌ كرد. طرفين‌ جنگ‌ هر دو در طي‌ اين‌ ماجرا با دربار شوش‌ وارد مذاكره‌ بودند


    اردشير بار ديگر براي‌ حمله‌ به‌ مصر به‌ تجهيز سپاه‌ پرداخت‌. اين‌ بار آتن‌ به‌ اصرار شاه‌ و در دنبال‌ مذاكرات‌ طولاني‌ با دربار، از مساعدت‌ به‌ مصر خودداري‌ كرد. بعضي‌ شهرهاي‌ يونان‌ و همچنين‌ ولايات‌ ايونيه‌ هم‌ چريكهايي‌ در اختيار شاه‌ قرار دادند.


    و پادشاه‌ ايران‌، با بازيهاي‌ سياسي‌ ماهرانه‌ به‌ ادامه‌ي‌ جنگ‌ كه‌ متضمن‌ نفع‌ ايران‌ به‌ نظر مي‌رسيد كمك‌ كرد. ساتراپهاي‌ وي‌ در آسياي‌ صغير نيز در اين‌ مدت‌، مثل‌ سالهاي‌ عهد داريوش‌ در سرنوشت‌ شهرهاي‌ يوناني‌نشين‌ آسياي‌ صغير ـ ايونيا - فرصت‌ مداخله‌ي‌ مستمر پيدا كردند. در تمام‌ اين‌ مدت‌ طولاني‌ طلاي‌ ايران‌ كاري‌ را كه‌ شمشيرش‌ طي‌ سالهاي‌ اخير از عهده‌ي‌ انجام‌ دادن‌ آن‌ برنيامده‌ بود به‌ انجام‌ رسانيد.

    شورش‌ مگابيز و سالهاي‌ آخر اردشير درازدست‌
    10-4- سالهاي‌ پايان‌ فرمانروايي‌ اردشير مثل‌ سالهاي‌ پايان‌ عمر پدرش‌ خشايارشا در لذتهاي‌ حرمخانه‌ و در توطئه‌هاي‌ خواجه‌سراها گذشت‌. بعد از ماجراي‌ مصر هم‌ تنها واقعه‌اي‌ كه‌ رؤياهاي‌ حرمخانه‌اش‌ را آشفته‌ كرد، شورش‌ مگابيز در سوريه‌ بود.
    مگابيز كه‌ روح‌ سربازي‌ و صداقت‌ جنگاوران‌ واقعي‌ را حفظ‌ كرده‌ بود از رفتاري‌ كه‌ در شوش‌ با ايناروس‌ و همراهانش‌ شده‌ بود، شرافت‌ سربازي‌ خود را معروض‌ اهانت‌ يافت‌ و از شاه‌ به‌ شدت‌ رنجيد. فاتح‌ پارسي‌ در هنگام‌ خلع‌ سلاح‌ ايناروس‌ مصر از جانب‌ شاه‌ به‌ او قول‌ داده‌ بود گزندي‌ به‌ جانش‌ وارد نخواهد آمد اردشير هم‌ در آغاز با او چنان‌ كه‌ لازمه‌ي‌ اين‌ قول‌ و قرار بود رفتار كرده‌ بود اما به‌ اصرار مادر كه‌ او را قاتل‌ فرزندش‌ هخامنش‌ مي‌دانست‌ به‌ قتل‌ او رضا داد و ايناروس‌ به‌ دست‌ اهل‌ حرم‌ به‌ وضع‌ فجيعي‌ كشته‌ شد. اين‌ اقدام‌ شاه‌، مگابيز را در سوريه‌ به‌ اظهار ناخرسندي‌ و عصيان‌ واداشت‌. شاه‌ هم‌ كه‌ خدمات‌ اين‌ سردار و شوهر خواهر خويش‌ را در كشف‌ و دفع‌ توطئه‌ اردوان‌، قاتل‌ خشايارشا، در خاطر داشت‌ ظاهراً در جلب‌ رضاي‌ او كوشش‌ كرد اما مگابيز از طغيان‌ بازنيامد. پس‌ چند بار لشكر به‌ دفع‌ او فرستاد و او دوباره‌ سپاه‌ اردشير را مغلوب‌ و وادار به‌ هزيمت‌ كرد. با آنكه‌ بعدها خود او، به‌ اقتضاي‌ روح‌ سربازيش‌ و بي‌آنكه‌ مغلوب‌ شده‌ باشد، تسليم‌ و مورد عفو واقع‌ شد، بارها باز خشم‌ ناشي‌ از حسادت‌ شاه‌ و كينه‌ي‌ تشفي‌ناپذير مادرزن‌، او را در دربار اردشير معروض‌ تهديد ساخت‌.

    رفتار اردشير درازدست‌ با يهوديان‌
    10-5- اردشير در سالهاي‌ آغاز سلطنت‌ غالباً در شوش‌ مي‌زيست‌ ولي‌ پس‌ از چندي‌ بابل‌ را تختگاه‌ ساخت‌. رفتار او نسبت‌ به‌ يهود بابل‌ چنان‌ مبني‌ بر تسامح‌ و حسن‌ سلوك‌ بود كه‌ بعدها او از جانب‌ مادر به‌ اين‌ قوم‌ منسوب‌ كردند. ظاهراً در حرمسراي‌ او در بابل‌ زنهاي‌ يهودي‌ هم‌ مثل‌ زنهاي‌ بابلي‌ وجود داشت‌ و قصه‌ي‌ استرومردوخا، اگر با جزئيات‌ مذكور در تورات‌ با زمان‌ پدرش‌ قابل‌ تطبيق‌ به‌ نظر نمي‌رسد، لااقل‌ چيزي‌ از احوال‌ حرمخانه‌ي‌ پادشاه‌ پارس‌ را در بابل‌ تصوير مي‌كند. به‌ هر حال‌ بر وفق‌ روايت‌ تورات‌ اردشير در هفتمين‌ سال‌ سلطنت‌ خويش‌ (458) به‌ عزرا ، كاهن‌ قوم‌، اجازه‌ داد با عده‌اي‌ از يهود بابل‌ براي‌ نظارت‌ در امور معبد به‌ اورشليم‌ عزيمت‌ كند. چند سال‌ بعد هم‌ وقتي‌ كه‌ اقدام‌ قوم‌ در بناي‌ معبد به‌ عنوان‌ نشانه‌اي‌ از احتمال‌ طغيان‌ فلسطين‌ بر ضد سلطه‌ي‌ پارسيها به‌ وي‌ گزارش‌ شد، در بيستمين‌ سال‌ سلطنت‌ (445) هم‌ نحميا نام‌، ساقي‌ خوبروي‌ يهود خود، را كه‌ از خواجگان‌ حرم‌ و محبوب‌ خود وي‌ و بعضي‌ زنانش‌ بود دستوري‌ داد تا باز به‌ اورشليم‌ عزيمت‌ نمايد و از جريان‌ امور گزارشي‌ براي‌ وي‌ بياورد. با آنكه‌ جزئيات‌ روايات‌ عهد عتيق‌ در اين‌ باب‌ خالي‌ از ابهام‌ و اشكال‌ نيست‌، رفتار اردشير نسبت‌ به‌ يهود از محبت‌ شاهانه‌اش‌ نسبت‌ به‌ اين‌ قوم‌، حاكي‌ به‌ نظر مي‌آيد. شايد وي‌ نظارت‌ در امور اورشليم‌ را از نظر سياسي‌ اقدام‌ احتياط‌آميزي‌ براي‌ حفظ‌ امنيت‌ مصر و سوريه‌ تلقي‌ مي‌كرده‌ است‌. غير از زنان‌ يهودي‌ و بابلي‌ و مادي‌ و پارسي‌ كه‌ حرمسراي‌ شاه‌ را پر از بچه‌هاي‌ بزرگ‌ و كوچك‌ كرده‌ بودند (لااقل‌ هفده‌ پسر)، شاه‌ از يك‌ زن‌ پارسي‌ به‌ نام‌ داماسپيا صاحب‌ فرزندي‌ بود كه‌ خشيارشا نام‌ گرفت‌ و چون‌ در اول‌ سلطنت‌ پدر به‌ دنيا آمد، بر وفق‌ سنت‌ هخامنشي‌، جانشين‌ و وليعهد پدر شد. شاه‌، كه‌ در حرمخانه‌ به‌ شدت‌ تحت‌ نفوذ يا بازيچه‌ي‌ مادر خود آمستريس‌ و خواهر خود امي‌تيس‌ واقع‌ بود، نسبت‌ به‌ مادر خشيارشاي‌ خود نيز علاقه‌اي‌ مفرط‌ داشت‌. از عجايب‌ آن‌ بود كه‌ در اوايل‌ سال‌ (424 ق‌.م‌)، در همان‌ روزي‌ كه‌ شاه‌ درگذشت‌ داماسپيا هم‌ درگذشت‌ و حرمسراي‌ شاه‌ همچنان‌ تحت‌ نفوذ مادرش‌ آمستريس‌ و خواهرش‌ آمي‌تيس‌، ميدان‌ رقابت‌ تعداد زيادي‌ زنان‌ بابلي‌ و مادي‌ و يهودي‌ شد - كه‌ اكثر پسران‌ ديگر شاه‌ از آنها به‌ وجود آمده‌ بودند. درباره‌ي‌ سلطنت‌ اردشير كه‌ در واقع‌ آغاز انحطاط‌ امپراطوري‌ پارسي‌ بود، اين‌ اندازه‌ مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ فرمانروايي‌ او، هم‌ از فرمانروايي‌ پدرش‌ بهتر بود و هم‌ بر سلطنت‌ پسرانش‌ مزيت‌ داشت‌. خود او با آنكه‌ در جواني‌ فاقد تصميم‌ و اراده‌ نبود، تدريجاً زندگي‌ حرمخانه‌، اراده‌ي‌ او را از بين‌ برد و با اين‌ حال‌ اگر مرد جنگ‌ نبود، از تدبير سياسي‌ هم‌ بي‌بهره‌ نبود.

    پس‌ از اردشير درازدست‌ - داريوش‌ اخس‌
    10-6- پسر اردشير درازدست‌ خشيارشاي‌ دوم‌ كه‌ به‌ عنوان‌ وليعهد جانشين‌ او شد سلطنتي‌ كوتاه‌ داشت‌. در همان‌ اوايل‌ جلوس‌ خويش‌ درحالي‌ كه‌ هنوز جنازه‌ي‌ پدرش‌ اردشير و مادرش‌ داماسپيا براي‌ تدفين‌ به‌ پارس‌ حمل‌ نشده‌ بود، برادرش‌ سغديان‌ (سغديانوس‌) به‌ هم‌دستي‌ خواجه‌سرايي‌ به‌ نام‌ فرناك‌ (فرناسيس‌) او را در خوابگاهش‌ كشت‌. مدت‌ نوبت‌ او ظاهراً به‌ دو ماه‌ هم‌ نرسيد. سغديان‌ هم‌ از همان‌ آغاز سلطنت‌ با مخالفت‌ و طغيان‌ برادرش‌ اخس‌ مواجهه‌ شد كه‌ والي‌ گرگان‌ يا باكتريا (= باختر) و مثل‌ خود او از مادري‌ بابلي‌ بود. سغديان‌ او را به‌ دربار خواند اما او با لشكري‌ بسيار و به‌ قصد بر كنار كردن‌ برادر عزيمت‌ تختگاه‌ وي‌ كرد. همدستانش‌ كه‌ در دربار سغديان‌ از خشونت‌ او ناراضي‌ بودند اقدام‌ او را در قتل‌ يك‌ خواجه‌ي‌ بي‌گناه‌ - نامش‌ بغ‌ اوراراس‌ - بهانه‌ي‌ قيام‌ بر ضد سغديان‌ كردند و مقدم‌ اخس‌ را به‌ گرمي‌ پذيره‌ شدند. اخس‌ به‌ سلطنت‌ نشست‌، سغديان‌ هم‌ دستگير شد و سلطنت‌ شش‌ هفت‌ ماهه‌ي‌ او در خاكستر مرگ‌ به‌ پايان‌ رسيد: با انداختنش‌ در يك‌ اطاق‌ بي‌روزن‌ و آكنده‌ از خاكستر. اخس‌، كه‌ مثل‌ او از يك‌ زن‌ غير عقدي‌ بابلي‌ اردشير بود با جلوس‌ بر تخت‌ پدر، خود را داريوش‌ دوم‌ خواند. دو سلطنت‌ كوتاه‌ خشيارشا و سغديان‌ در فاصله‌ي‌ بين‌ مرگ‌ اردشير و جلوس‌ داريوش‌ دوم‌ يك‌ فترت‌ كوتاه‌ بيش‌ نبود، از اين‌ رو در الواح‌ و دفاتر رسمي‌، داريوش‌ اخس‌ به‌ عنوان‌ جانشين‌ بلافصل‌ اردشير اول‌ تلقي‌ شد (423 ق‌.م‌). داريوش‌ دوم‌ كه‌ سرانجام‌ از منازعات‌ خانگي‌ و توطئه‌هاي‌ نامرئي‌ و مخوف‌ حرمسراي‌ پدر پيروز بيرون‌ آمد، نوزده‌ سال‌ سلطنت‌ كرد. سلطنت‌ او تقريباً يك‌سره‌ در تحت‌ سلطه‌ و نفوذ ملكه‌اش‌ پروشات‌ (پروزاتس‌) كه‌ خواهر و در عين‌ حال‌ زوجه‌اش‌ بود گذشت‌. خواجه‌سرايانش‌ هم‌ كه‌ با نظارت‌ در احوال‌ ساير زنان‌ شاه‌ در وجود وي‌ نفوذي‌ داشتند، در مقابل‌ قدرت‌ مخوف‌ پروزاتس‌ سايه‌هايي‌ متحرك‌ بودند. داريوش‌ در آغاز سلطنت‌ با طغيان‌ برادر ديگر خويش‌ ارسي‌تس‌ (ارشي‌تس‌) مواجه‌ شد كه‌ در سوريه‌ برخاست‌. ارتوفيوس‌ پسر مگابيز هم‌ كه‌ در آن‌ اوقات‌ در ولايات‌ ماوراي‌ فرات‌ حكومت‌ داشت‌، با او هم‌دست‌ گشت‌. نيرويي‌ كه‌ داريوش‌ به‌ دفع‌ آنها فرستاد مغلوب‌ شد و داريوش‌ با صرف‌ پولهاي‌ هنگفت‌ توانست‌ سپاه‌ آنها را غالباً چريكهاي‌ يوناني‌ بودند از دور آنها بپراكند. به‌ خود آنها هم‌ امان‌ و وعده‌ي‌ عفو داد اما بعد از تسليم‌، به‌ خلاف‌ قولي‌ كه‌ داده‌ بود آن‌ هر دو را - بي‌آنكه‌ خون‌ آنها را ريخته‌ باشد - تسليم‌ خاكستر مرگ‌ كرد، بدين‌ گونه‌ اخس‌ با يك‌ برادركشي‌ ديگر، خود را از سرنوشتي‌ كه‌ خود وي‌ نصيب‌ سغديان‌ كرده‌ بود در امان‌ داشت‌. چندي‌ بعد ساتراپ‌ ليديه‌ - نامش‌ پيسوتنس‌ (پشوتن‌؟) - سر به‌ شورش‌ برداشت‌ (413)، اما پولي‌ كه‌ شاه‌ به‌ سركرده‌ي‌ چريكهاي‌ تحت‌ فرمان‌ او پرداخت‌ طغيان‌ او را فرو نشاند. پسرش‌ آمورگيس‌ هم‌ كه‌ در كاريّه‌ طغيان‌ كرد، از همين‌ راه‌ سركوب‌ شد (412).

    حالت‌ تسليم‌ و انقيادي‌ كه‌ داريوش‌ دوم‌ در مقابل‌ زنش‌ پروزاتس‌ داشت‌ دربار وي‌ را در تمام‌ دوران‌ فرمانرواييش‌ در توطئه‌ و جنايت‌ غرق‌ كرد. ماجراي‌ تري‌تخمه‌ ، ساتراپ‌ گرگان‌، اوج‌ خشونت‌ و قساوت‌ حاكم‌ در دربار و حرمخانه‌ي‌ وي‌ را نشان‌ مي‌دهد. تري‌تخمه‌ كه‌ داماد شاه‌ بود، در حسادت‌ زنانه‌اي‌ كه‌ بين‌ زنش‌ آمستريس‌ و خواهرش‌ ركسانه‌ جريان‌ داشت‌ متهم‌ به‌ علاقه‌ به‌ ركسانه‌ و قصد از ميان‌ بردن‌ آمستريس‌ شد، و اين‌ اتهام‌ او را به‌ شدت‌ آماج‌ خشم‌ و كين‌ پروزاتس‌ و شوهرش‌ - كه‌ به‌ حق‌ يا ناحق‌ در حق‌ او سوءظن‌ پيدا كرده‌ بودند - ساخت‌. آتش‌ خشم‌ پروزاتس‌ نه‌ فقط‌ خود او و ركسانه‌ را طعمه‌ي‌ مرگ‌ فجيع‌ ساخت‌، مادر و خواهر ديگرش‌ استاتيرا - كه‌ عروس‌ شاه‌ و زوجه‌ي‌ ارشك‌ وليعهد وي‌ بود - نيز از زبانه‌ي‌ آن‌ مصون‌


    مقدوني‌ پيشنهاد صلح‌ داريوش‌ را كه‌ نشان‌ نوميدي‌ بود رد كرد، اما خودش‌، براي‌ ايمني‌ از حمله‌ي‌ احتمالي‌ ناوگان‌ ايران‌ به‌ يونان‌، به‌ جاي‌ آنكه‌ داريوش‌ را در خط‌ بابل‌ و ماد تعقيب‌ كند به‌ تسخير سوريه‌، فنيقيه‌ و مصر همت‌ گماشت‌. اسكندر در صور و در غزه‌ مقاومت‌ اهل‌ شهر را با خشونت‌ و كشتاري‌ سخت‌ و بي‌رحمانه‌ در هم‌ شكست‌، و صيدا و اورشليم‌ را بدون‌ جنگ‌ گرفت‌.


    نماندند. اما سالها بعد پروزاتس‌ در يك‌ فرصت‌ مناسب‌ او را نيز به‌ زهر انتقام‌ خويش‌ هلاك‌ كرد. ضعف‌ نفس‌ داريوش‌، سلطنت‌ وي‌ را بازيچه‌ي‌ هوسهاي‌ خشونت‌آميز اين‌ زن‌ درنده‌خوي‌ كرده‌ بود و دربار وي‌ را به‌ صورت‌ قربانگاهي‌ خونين‌ درآورده‌ بود. در معامله‌ با يونانيها داريوش‌ از سياست‌ «تفرقه‌ بينداز و حكومت‌ كن‌» استفاده‌ كرد. در طول‌ مدت‌ جنگهاي‌ پلوپونزوس‌، كه‌ آتن‌ و اسپارت‌ با هم‌ درافتاده‌ بودند وي‌ از اسلحه‌ي‌ طلايي‌ خود - پولهايي‌ كه‌ به‌ موقع‌ به‌ هر يك‌ از طرفين‌ مي‌داد - طوري‌ استفاده‌ كرد كه‌ استمرار اين‌ جنگها را موجب‌ آسودگي‌ خويش‌ از تحريكات‌ يونانيها در آسياي‌ صغير و نواحي‌ مجاور يافت‌. اما اسلحه‌ي‌ طلايي‌ او تدريجاً اسلحه‌ي‌ آهنينش‌ را از اثر انداخت‌ و سپاه‌ پارس‌ كه‌ در گذشته‌ با روح‌ جنگجويي‌ خود بر دنياي‌ عصر آن‌ حكومت‌ مي‌كرد، رفته‌ رفته‌ بي‌كار شد و قدرت‌ جنگي‌ خود را از دست‌ داد. شورش‌ مصر، و بعدها شورش‌ ولايت‌ كردوخي‌، اولين‌ نشانه‌هاي‌ اين‌ انحطاط‌ روح‌ جنگي‌ را در سپاه‌ داريوش‌ ظاهر كرد. شورش‌ مصر كه‌ حمايت‌ جانبدارانه‌ و دور از تسامح‌ آرشام‌ ، ساتراپ‌ پارسي‌ آن‌، از يهوديان‌ ساكن‌ الفانتين‌ و مصر عليا، موجب‌ آن‌ شد، كاهنان‌ دره‌ي‌ نيل‌ را بر ضد ايران‌ به‌ حمايت‌ از امير تنوس‌ - مدعي‌ سلطنت‌ مصر - واداشت‌ و يا آنكه‌ در آغاز كار يك‌ شورش‌ عادي‌ بود منجر به‌ انفصال‌ مصر از امپراطوري‌ ايران‌ شد (410). اين‌ شورشگر مصري‌ تمام‌ پارسيها را از مصر راند. مصر را مستقل‌ كرد و حتي‌ فنيقيه‌ را هم‌ كه‌ ولايت‌ تابع‌ ايران‌ بود معروض‌ هجوم‌ ساخت‌ (408).
    تلاش‌ داريوش‌ براي‌ فرونشاندن‌ اين‌ طغيان‌ به‌ جايي‌ نرسيد و تا سالها بعد دره‌ي‌ نيل‌ از قلمرو هخامنشي‌ جدا ماند. اسلحه‌ي‌ طلايي‌ پادشاه‌ ايران‌ در اين‌ مورد كارگر نيفتاد و اسلحه‌ي‌ آهني‌ وي‌ نيز از مدتها پيش‌ كُند شده‌ بود. در پايان‌ عمر داريوش‌ با شورش‌ طوايف‌ كردوخي‌ (كرد؟) در نواحي‌ علياي‌ دجله‌ برخورد. در لشكركشي‌ ناتمام‌ يا ناموفقي‌ هم‌ كه‌ براي‌ رفع‌ شورش‌ به‌ آن‌ نواحي‌ كرد بيمار شد. دنباله‌ي‌ كار را ظاهراً به‌ سردارانش‌ واگذاشت‌ و خود به‌ بابل‌ بازگشت‌.



    روايت‌ استاد زرين‌كوب‌




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  8. #8
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ---------------------------------
    خط میخی هخامنشی

    نخستین خط ایرانی
    نخستین خطی که در ایران زمین با آن یکی از زبانهای ایران باستان نوشته شده ، خط میخی هخامنشی است . آنچه از آثار کتبی زبان روزگار هخامنشیان که بصورت فارسی نامیده می شود و به ما رسیده است با همین خط نوشته شده است .
    این خط از چپ به راست نوشته می شود .

    تاریخ خط میخی
    این خط احتمالا باید در هشتصد سال پیش از میلاد مسیح به ایران راه یافته باشد اما بدبختانه از روزگار پادشاهی مادها که در پایان سده هشتم تشکیل یافته، هنوز آثار کتبی بدست نیامده است . به ویژه شهر همدان برعکس شهرهای دیگر که با فاصله از شهر ازبین رفته ایجاد می شوند ، دقیقاً بروی ویرانه های شهر هگمتانه (پایتخت مادها) بناشده و خود این مسئله مانع از کند و کاوهای باستان شناسی می گردد .

    اولین نوشته های موجود
    آثار میخی که بدست داریم همه از زمان هخامنشیان است .
    بنا به نظر برخی ها نخستین خط میخی هخامنشی بدست آمده متعلق است به کوروش کبیر که در دشت مرغاب بجای مانده و در آن تنها یک جمله من هستم کوروش شاه هخامنشی نوشته شده و به زمان 529 - 559 ق.م نگاشته شده است .

    نظری دیگر در مورد کتیه دشت مرغاب
    برخی دیگر معتقدند این کتیبه به همراه پیکر بالدار و تاج بر سر واقع در دشت مرغاب متعلق به کوروش کوچک برادر اردشیر دوم است که به امید رسیدن به تاج و تخت با برادر خود جنگید و در جزء سپاهیانش سیزده هزار سرباز مزدور یونانی بودند و در کونخ، تقریبا در دوازده مایلی بابل شکست خورده و کشته شد.

    البته بسیار بعید به نظر می رسد که برای او در دشت مرغاب پیکری تراشیده و به او لغب شاهی دهند . البته در این نوشته جای رد کردن یا تایید این مطلب نیست .
    این مطلب تنها به این دلیل مطرح شده که به یکی از این فرضیه ها این کتیبه اولین سند از خط میخی هخامنشی است .

    وضعیت خطوط دیگر این کتیبه
    البته این کتیبه به دو زبان دیگر هم ترجمه شده ( زبان بابلی و زبان ایلامی که بالای خط هخامنشی نوشته شده اند .

    کتیبه های داریوش
    اما دو کتیبه دیگر نیز قدمتی بیش از این دارند. یکی ASH و دیگری AMHکه هر دو بنا به دلایلی به دوران متاخر هخامنشی متعلق است نه به دوران ابتدایی آن که ارشامه و آریارمنه شاهی می کردند . به هرحال می توان گفت اولین کتیبه های بدست آمده متعلق به داریوش بزرگ است .

    پادشاهان دیگر هخامنشی که از آنها کتیبه به خط میخی هخامنشی بدست آمده عبارتند از :


    هرودوت در جایی از لشکرکشی داریوش به جنگ ساکها skyths می گوید :
    چون داریو ش به بسفر رسید دو ستون از سنگ سفید در آنجا بر پا کرد در یکی از آنها نام های کسانی را که با وی همراه بودند به خط آشوری و دیگری به خط یونانی کنده گری کردند ...

    البته باید توجه داشت که هرودوت خط میخی هخامنشی را خطوط آشوری نامیده است.

    پیدایش خط میخی
    خط میخی ابتدا در سومر شکل گرفته به اکد رفته و از آنجا به بابل و آشور راه یافته است و و پس از آن به ایران رسید .
    اما در ایران به اندازه ای این خط تغییر یافت که به صورت یک الفبا درآمد .
    اما بعد از اردشیر سوم ( 338 - 359 ) ق.م دیگر اثری از این کتیبه بدست نیامده و چند نگین و مهر که بدست آمده همه قبل از سال 300 پیش از میلاد است .

    واژه های خط میخی
    روی هم رفته از تمامی آثار نگاشته شده هخمنشی کلاً چهارصد و اندی واژه از زبان پارسی باستان بجای مانده. البته این تعداد ریشه و بن شناخته شده دارند و ما با مشتقات آنها کار نداریم .

    باید اشاره کرد که خط میخی با تغییری که در ایران کرد یک قسم از الفبای آریائی گردید یعنی فقط علامات این الفبا از اشکال میخی بابلی اقتباس شده است . در روزگار هخامنشیان خط دیگری به ایران راه یافت و رفته رفته جای خط میخی را گرفت.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  9. #9
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    منشور کورش کبیر (اولین اعلامیه حقوق بشر)





    اينك كه به ياري مزدا ، تاج سلطنت ايران و بابل و كشورهاي جهات اربعه را به سر گذاشته ام ، اعلام مي كنم :
    كه تا روزي كه من زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد

    دين و آيين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم ، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت كه حكام و زير دستان من ، دين و آئين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم يا ملتهاي ديگر را مورد تحقير قرار بدهند يا به آنها توهين نمايند .

    من از امروز كه تاج سلطنت را به سر نهاده ام ، تا روزي كه زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد ،
    هر گز سلطنت خود را بر هيچ ملت تحميل نخواهم كرد
    و هر ملت آزاد است ، كه مرا به سلطنت خود قبول كند يا ننمايد
    و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند ، من براي سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم كرد .

    من تا روزي كه پادشاه ايران و بابل و كشورهاي جهات اربعه هستم ، نخواهم گذاشت ،
    كسي به ديگري ظلم كند و اگر شخصي مظلوم واقع شد ، من حق وي را از ظالم خواهم گرفت
    و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم كرد .

    من تا روزي كه پادشاه هستم ، نخواهم گذاشت مال غير منقول يا منقول ديگري را به زور يا به نحو ديگر
    بدون پرداخت بهاي آن و جلب رضايت صاحب مال ، تصرف نمايد

    من تا روزي كه زنده هستم ، نخواهم گذاشت كه شخصي ، ديگري را به بيگاري بگيرد
    و بدون پرداخت مزد ، وي را بكار وادارد .

    من امروز اعلام مي كنم ، كه هر كس آزاد است ، كه هر ديني را كه ميل دارد ، بپرسد
    و در هر نقطه كه ميل دارد سكونت كند ،
    مشروط بر اينكه در آنجا حق كسي را غضب ننمايد ،

    و هر شغلي را كه ميل دارد ، پيش بگيرد و مال خود را به هر نحو كه مايل است ، به مصرف برساند ،
    مشروط به اينكه لطمه به حقوق ديگران نزند .

    من اعلام مي كنم ، كه هر كس مسئول اعمال خود مي باشد و هيچ كس را نبايد به مناسبت تقصيري كه يكي از خويشاوندانش كرده ، مجازات كرد ،
    مجازات برادر گناهكار و برعكس به كلي ممنوع است
    و اگر يك فرد از خانواده يا طايفه اي مرتكب تقصير ميشود ، فقط مقصر بايد مجازات گردد ، نه ديگران

    من تا روزي كه به ياري مزدا ، سلطنت مي كنم ، نخواهم گذاشت كه مردان و زنان را بعنوان غلام و كنيز بفروشند
    و حكام و زير دستان من ، مكلف هستند ، كه در حوزه حكومت و ماموريت خود ، مانع از فروش و خريد مردان و زنان بعنوان غلام و كنيز بشوند
    و رسم بردگي بايد به كلي از جهان برافتد .

    و از مزدا خواهانم ، كه مرا در راه اجراي تعهداتي كه نسبت به ملتهاي ايران و بابل و ملتهاي ممالك اربعه عهده گرفته ام ، موفق گرداند .




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  10. #10
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    از خرابه های تخت جمشید صدایی می اید ارامگاه کوروش به لرزه در می اید و کوروش بزرگ از خواب 2500 ساله برمی خیزد !!!

    سرزمینش هزار تکه شده و قلب کوروش هم هزار تکه می شود . سرزمین اریایی ، سرزمین فریاد های سرخ ، سرزمین مردان پارس ، امپراطوری پارس و ان همه شکوه و عزت حال به گورستانی از ارزوها تبدیل شده است . ارزوهایی که در دلهای بزرگ مردان و زنان کوچکی مدفون گشته اند .

    کوروش بزرگ ، در خواب هم نمی دید سرزمینش اینگونه بازیچه شود که انگار عروس هزار داماد است !!!

    او فکرش را نمی کرد که مردمانش ، وارثان نسل سوخته ای باشند که بوی دود و بوی جنگ همراه با صدای فریاد های مرگ بر همه !!! از جای جای سرزمینش بلند باشد و ان مردمان پارسی همه بی چشم باشند و بی گوش !!! نه ظلم را ببینند و نه فریاد مظلوم را بشنوند و حتی بی دست ! باشند و هیچ دست یاری به سمت ستمدیدگان دراز نکنند . پس کجا رفت گفتار نیک ، کردار نیک و پندار نیک ؟ پس کجا رفت ارثیه بزرگ نیاکانشان که همان عشق به میهن بود و کجا رفتند نسل هخامنش ؟ کوروش باور نمی کرد ... به خیالش هنوز در خواب است ... باور نمی کرد که اینچنین مردمانش از پشت خنجر بزنند !!! باور نمی کرد مردان پارسی قاتلین نیاکانشان را می پرستند !!! قاتلین نیاکانشان را ... قاتلین نیاکانشان را ...



    کوروش بزرگ به فکر فرو رفت و در اخر به این نتیجه رسید که همان بهتر که بخوابد !!! چون نه مردمانش ، انانند که بودند و نه سرزمینش ایرانیست که زمانی از چین و ماچین تا دریای مدیترانه و هزاران نقطه جغرافیایی دیگر را در بر گرفته بود .


    اری کوروش بزرگ دوباره به خواب فرو رفت اما این بار خوابش ارام نخواهد بود . کوروش بزرگ تا زمانی که من و تو ، ایرانمان را فدای عرب و عجم کنیم در خوابی نا ارام به سر می برد و این ما هستیم که می توانیم پایان بخش کابوس پدر خود باشیم .





    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




صفحه 1 از 6 123 ... آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •