به نام یزدان پاک

خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گردشگري_ يکي از کهن‌ترين سندهاي مکتوبي که از درياپيمايي و دريانوردان دلاور ايراني در آن سخن رفته، سفرنامه منتسب به نئارک يا نئارخوس درياسالار اسکندر مقدوني است.
طبق مستندات اين سفرنامه؛ مقدوني اشغال‌گر پس از رسيدن به سرزمين‌هاي پيرامون رودخانه سند در سال 326 پيش از ميلاد (برابر با 947 سال خورشيدي پيش از هجرت) تصميم گرفت با کمک ناوگان ايران، از راه رودسند، درياي مکران (عمان)، تنگه هرمز، خليج فارس و اروندرود بازگردد. اما توفان و امواج سهمگين دريا او را بازگردانيد.
مقدوني اشغال‌گر پيش از اين هم هنگام گذشتن از داردانل ترس خود را از دريا نشان داده بود. از اين رو ناوگان را به درياسالار خود نئارک(نئارخوس) سپرد و خود از راه خشکي بازگشت. بازگشتي که مرگ نابه‌هنگام او را به دليل شراب فراوان به همراه داشت.
نئارک(نئارخوس) دريانوردي بي‌باک و کارکشته اما ناآگاه به مسير بود. از اين‌رو براي آشنايي با راه‌هاي درياي پارس و اطلاعات دريايي آن، دست به دامان دريادلان درياپوي ايراني شد. راهنمايان او در اين سفر هيدراسپ، بگيوس و مازان بودند.
بگيوس(بغ‌ديس = خداگونه) پسر فرناکه درياسالار بزرگ ايراني، درياسالار خليج فارس است. مازان (به معني بسيار داناي اسرار و ترفند) فرمانرواي جزيره قشم و جزاير پيرامون آن.
هيدراسپ ناخدايي ورزيده و درياديده، زاده تيس (چاه‌بهار) بود و نام او، آشکارا پيوند خانواده او با دريا را نشان مي‌دهد. اسپ کهن‌واژه اسب است. واژه هيدر که در واژه هيدروژن (آب آفرين) به چشم مي‌خورد، به شکل "هند" در زبان پارسي باستان به معني آب، رود و دريا است. اين واژه و شکل دگرگون شده آن "اند" اينک در بسياري از جاي‌هاي و واژگان ايراني به چشم مي‌خورد. هندوان، هندويان، هنديان، هنديجان، هندرود، هندورابي، هندمند، هنده، بيدهند. همچنين انديکا، انديکلا، اندوه، اندوان، انديمشک. از همه مهمتر هندوانه. نام هيدراسپ به معني "دارنده اسب دريايي" است.
نئارک(نئارخوس) در سفرنامه خود نوشته است که در طول سفر دريايي خود، هيچ ساحلي را مانند خليج فارس، آباد نديده. اين دريا شهرهايي آباد دارد، پر از نخل و کشت‌زار. نئارک (نئارخوس) در اين سفرنامه از جزاير گتس و بارکانا نام مي‌برد. او درباره جزيره گتس يا گته که همان گپ‌سبزو يا بوموسي است مي‌نويسد: اين جزيره حوزه نفوذ ماهيگيران ايراني و چراگاه دام‌هاي ايشان است. همچنين در اين جزيره پر از گوسفند و بز وحشي است که ايرانيان آنها را در اين جزيره رها ساخته‌اند. اين خود مدرکي انکارناپذير در ايراني بودن اين جزاير سده‌ها پيش از ورود تازيان است. او همچنين از جزيره بارکانا يا آواراکانا يا به زبان امروزي بارکنار نام مي‌برد، که جزيره لارک و يا کيش است. به گفته او کثرت جمعيت ايراني در همه جاي درياي پارس چشم‌گير است. او در اين سفر در بندر هرمز لنگر انداخت.
در هم اين سفرنامه است که نئارك (نئارخوس)، شرحي مبسوط بر خشاب‌ها يا چراغ‌هاي دريايي درياي پارس نوشته و از عظمت آنها اظهار شگفتي نموده است.
سفرنامه نئارك (نئارخوس) درياسالار اسكندر مقدوني و شواهد و دلايل بسيار ديگر، كه در گوشه و كنار سواحل، بنادر و جزاير خليج فارس موجود است، عمر طولاني مالكيت و چيرگي ايران را بر جزاير و بنادر خليج فارس به سده‏ها پيش از ميلاد مسيح مى‏رساند. در نظر داشته باشيد که تازيان از دوران ساساني رفته رفته در سواحل جنوبي درياي پارس مستقر شدند.
مراجع:
برگرفته از کتاب‌هاي: هرودوت، گزنفون، کتزياس، استرابون
دريانوردي ايرانيان، اسماعيل رايين
تاريخ مهندسي در ايران مهدي فرشاد
تاريخ علم در ايران مهدي فرشاد
تاريخ علم جورج سارتون
تاريخ صنعت و اختراعات، موريس داماس
متفكران اسلامي، كارون دوو


مهندس جعفر سپهري