نظرية بازي كوانتومي تقريبا از 8 سال پيش توسط فيزيكدانان مطرح شده است. در زمينه‌هاي مختلف فيزيك در اين خصوص كار شده و تقريبا دو يا سه سال گذشته، بحث كاربرد نظريه بازي كوانتومي در عرصة ‌تبيين‌هاي كوانتومي مطرح شده است. متأسفانه يا خوشبختانه هر كسي كه در اين زمينه كار كرده است فيزيكدان بوده و توسط هيچ اقتصاد‌داني پژوهشي در اين زمينه صورت نگرفته است. به همين دليل زمينه‌اي كاملاً جديد و تحت عنوان اكونوفيزيك شناخته مي‌شود، كه از دهة 1970 مطرح است. بحث اكونوفيزيك به كاربرد روش‌هاي اندازه‌‌گيري و پيش‌بيني‌ بحث‌هاي فيزيكي و كاربرد آن باز مي‌گردد. در بحث‌هاي مالي كاملا مدل‌هاي شبيه‌سازي شده هستند و در قالب فيزيك كلاسيك مطرح مي‌شوند. آنچه كه هم‌اكنون بحث مي‌شود پارادايم كاملاً جديد با شيوه نگرش كاملا جديد مي‌باشد كه در واقع شكل خاصي از نظام اجتماعي را نشان مي‌دهد. البته بايد اين توضيح را بدهم كه در تضاد با نگرش كلاسيك نيست. يعني اين شائبه بوجود نيايد كه ما پارادايمي را معرفي مي‌كنيم كه در تضاد با پارادايم كلاسيك، چه در عرصة تبيين اقتصادي و چه در عرصه فيزيك كلاسيك، است.

قبل از اينكه نظريه بازي كوانتومي را معرفي كنم مقدمه‌اي مطرح مي‌كنم. به اين دليل كه در قسمت اول اين شبهه بوجود می­آید كه آيا مي‌توان اصول فيزيك يا هر علم ديگري را براي علوم اجتماعي به طور مستقيم به كار برد؟ فيزيك، رياضي يا زيست‌شناسي، چقدر مجاز مي‌باشد كه اين كار را انجام دهد؟ در مقام پاسخ باید گفت، كاري‌ كه مي‌كنيم اين نيست كه اقتصاد را مثل فيزيك تغيير شكل دهيم. ما اصلاً به فرهنگ اصلي نگرش به دنياي اقتصاد دست نمي‌زنيم. كاري كه ما انجام مي‌دهيم اين است كه از تحولاتي كه در عرصة علوم مختلف روي مي‌دهد، در آن سطحي كه از نظر روش‌شناسي مجاز هستيم يعني سطح پارادايمي استفاده مي‌كنيم. تمام علوم در زمينة مشتركي با هم تعامل مي‌كنند آن زمينة‌ مشترك كه دانش مشترك بشري در آن انباشته است آن را پارادايم مي‌گوييم. اين پارادايم به ما مي گويد چگونه به دنيا نگاه كنيم، دنيا را چگونه ببينيم. چگونه انتخاب كنيم از بين اين شكل شلوغي (patterned mess) كه مي‌بينيم.

اين سه درواقع همان اصول هستي‌شناسي،‌ معرفت‌شناسي و روش‌شناسي در هر رشتة علمي هستند كه در زمينة پارادايمي با هم اشتراك دارند. ما فقط مي‌توانيم تحولات علمي و عرصة پارادايم براي علوم ديگر استفاده كنيم. ممكن است در اين استفادة مفاهيمي به طور مستقيم از يك علم به عاريه گرفته شود. در اقتصاد ارگانيسم را از زيست‌شناسي، تعادل را از فيزيك عاريه گرفته‌ايم اما اين عاريه گرفتن به معني قرارداد نيست كه بگوييم وضعيتي است براي اينكه آن را درك كنيم به آن تعادل مي‌دهيم. نه براي اينكه اين وضعيت در بالاترین سطح تجرید، همان خصائص فيزيكي كه تعادل در آن وضعيت موضوعيت دارد را پيدا مي‌كند.

چند نيرو كه با هم وارد يك كشمكش مي‌شوند و با هم تضاد دارند نتيجة کشمکش آنها در صورتيكه به يك حالت ايستا برسد تعادل است، هرچند که تعادل موقتی باشد. اين همان چيزي است كه در پديده‌هاي فيزيكي وجود دارد يعني يك سري مفاهيمي كه به صورت مشترك در علوم مختلف از آن استفاده مي‌شود و اين مجاز است نظريه بازي كوانتومي از اين حد مجاز حداكثر بهره را برده است.

بنابراين شناخت كامل نظريه و كاربرد آن مستلزم اين است كه دانش عمومي نسبت به نظريه كوانتوم ماكس پلانك هندسة نااقليدسي (ريماني) و نظرية نسبيت اينشتين وجود داشته باشد. در اينجا سعي مي‌كنم فقط مقدمه‌اي ارایه كنم درباره اينكه نظريه بازي كوانتومي چه مي‌گويد و درواقع چگونه مي‌توان شيوة ورود به مفاهيم اقتصادي آن را پيدا كرد. ما مي‌توانيم سيستم‌هاي اقتصادي را به صورت فرآيندي با اين ساختاري كه عرض مي‌كنم توصيف كنيم. ساختاري كه به آن 4Isمي‌گويند. 4 تا I اين ساختار شامل چه چيز است؟ 1- اطلاعات information 2-انگيزش و انگيزه­‌ها incentives 3-سرمايه‌گذاري investment و 4-نوآوري innovation ؛ ساختار هر سيستم اقتصادي به صورت فرآيندي از حاصل تعامل اينها حاصل مي‌شود. اطلاعات در هرسيستم ، پيام‌هاي رمزگذاري شده‌اي هستند كه از بافت نهادي ساطع مي‌شوند، اين بافت نهادي درواقع محدوديت‌هاي ناشي از نهادهاي رسمي و غيررسمي را به صورت كدگذاري كرده در خود دارد، اينها را اعلام مي‌كند. فرصت‌هاي مادي يا منابع و فرصت‌هايي كه براي حداكثر كردن سود وجود دارند اينها به صورت كدهايي در قالب اطلاعات عرضه مي‌شوند و نكتة سوم ساختار مكاني و زماني كدهاي اطلاعاتي است كه باز هم ارسال مي‌شود اينها همه از طريق Structure عرضه مي‌شوند و ساختار اينها را توليد مي‌كند. ساختار كه توليد شد كساني كه آنها را فعال اقتصادي مي‌ناميم كه درواقع كارگزار و agent هستند با استفاده از اين اطلاعات انگيزه لازم را كسب مي‌كنند كه در زمينه‌هاي لازم سرمايه‌گذاري كنند. ما از سطح كلان به سطح خرد مي‌رسيم. كلان و خردي كه اينجا گفته مي‌شود كلان و خرد اجتماعي است و معمول اقتصادي مدنظر نيست. انگيزش‌ها به اين كارگزاران كه مي‌رسد چون پردازش در ذهن آنها هم متفاوت است به علت ويژگي‌هاي شناختي‌شان سازه‌هاي ذهني متفاوتي دارند به خاطر همين سرمايه‌گذاري در عرصه‌هاي متفاوتي شكل مي‌گيرد. يك حركت براوني (Browni) شكل مي‌گيرد. حركت بروني حركتي است كه از تصادم بين ذرات بوجود مي‌آيد كاملا غيرمنظم و تصادفي است. اين به خاطر اين به وجود مي‌آيد كه درواقع هر رمزي را كه دريافت و آن را بازگشايي مي‌كند و انگيزه لازم را به دست مي‌آورد كه در جهت خاصي برود، agent بعدي اعلام مي‌‌كند من منابع را به نفع خودم محدود مي‌كنم. منابعي كه در دردسترس تو است. بنابراين agent ديگر هم تلاش خواهد كرد آنها را بدست آورد اينجا درواقع يك کشمکش اجتماعي برای تصاحب منابع شكل مي‌گيرد. مي‌گوييم مبادلة اجتماعي كه در واقع حالت اعم را نشان دهيم، يعني در دل اين مبادله اقتصادي، مبادلة‌ سياسي هم هست. يعني ممكن است موضوع مبادله يك كالاي اقتصادي يا يك كالاي سياسي و يا هر چيز ديگري باشد مهم اين است كه آنها تلاش مي‌كنند يا كنترل به دست آورند روي اين منابع يا حق كنترل. در اين جريان مي‌توان گفت يك بازي شكل مي‌گيرد بين اينها (بين ذرات و در سطح microsocial يك بازي در حال شكل گرفته است) حاصل اين بازي هم تعيين خواهد كرد كه نوآوري‌هاي سيستم به چه سمتي معطوف خواهد بود كه كل برآيند سيستم عملكرد اقتصادي را نشان مي‌دهد.

حال نظريه بازي كوانتومي در اين حلقه از كجا موضوعيت پيدا مي‌كند؟ محور ورود كجاست؟ محل ورود همان جريان اطلاعات در ساختار نظام اقتصادي است. بخش شدن اطلاعات بين كارگزاران، جريان يافتن اطلاعات، مرزگذاري و رمزگشايي اطلاعات، همه اينها مشمول قوانين فيزيكي هستند چون در فرآيندهاي فيزيكي درست و منتقل مي‌شوند. بنابراين در چارچوب قوانين فيزيكي بايد به آنها نگاه كرد. در مدل پارادايم كلاسيك خودمان (همان اقتصاد نئوكلاسيك و نيوتني) ما بازار را جايي تعريف مي‌كنيم كه در آن رقابت وجود دارد. اطلاعات بدون كمترين هزينه‌اي جريان پيدا مي‌كند، يعني همه به اطلاعات دسترسي دارند، شفافيت اطلاعاتي وجود دارد. ضمن اينكه همه اطلاعات را كه مي‌گيرند به خاطر جريان حداكثر سازي سود پاسخ هاي يكساني به اطلاعات مي‌دهند. مهمترين اصلي كه در فيزيك وجود دارد فرض ثبات سرعت سير نور است، مي‌دانيد كه يكي از فروض اصلي‌شان اين است كه نور سرعتي ثابت دارد و مسيري مستقيم را داراست بدون انحنا. منظورم از انحنا كشش‌ها و گرايش‌هايي است كه به خاطر وجود ماده و جرم بوجود مي‌آيد، ماده به تناسب جرم خود گرانش ايجاد مي‌كند نسبت به اجرام ديگر و آن نيروي گرانشي كه توليد مي‌شود دقيقا با جرم اين دو ارتباط دارد. در فيزيك كوانتومي و همانجا كه فيزيك كوانتومي موضوعيت پيدا كرد سرعت سير نور ثابت نيست. نكته اول نور در فضاي منحني دچار انحراف مي‌شود و دوم وقتي دچار انحراف مي‌شود سرعتش ثابت نيست. نكتة سومي كه از دومورد قبل نتيجه مي‌شود اين است كه در فضاهايي كه چگالي‌هاي متفاوت دارند ساختار ذرات تشكيل دهندة‌ نور هم متفاوت مي‌شود كه ساده‌ترين آنها منشور است و وقتي مقابل نور قرار مي‌گيرد شكست نور اتفاق مي‌افتد. طيف‌هاي مختلف نور از هم باز مي‌شوند. چرا اين اتفاق مي‌افتد؟ به خاطر آن طول موج‌هاي متفاوتي است كه نور ساطع شده را تشكيل داده‌اند. در مورد اطلاعات هم همين طور است . يعني در بحث انتشار اطلاعات، اطلاعات به مناسبت وجود همان گرانش‌ها در فضا اينجا اجرام به آدم‌ها تبديل شده و گرانش بين آدم‌ها مي‌باشد و ابزاري كه در دست آدم‌هاست. اطلاعات دچار محدوديت‌هاي فيزيكي كه بين اشخاص وجود دارد هم مي‌شود. يعني در چگالي‌هاي مختلف اطلاعات ما تغييرات مختلفي مي‌كند. اينكه حالا چگالي را چه مي‌توانيم تعريف كنيم؟ يك بحث شرايط نهادي است شما در يك جامعه چقدر اطلاعات را گسترش مي‌دهيد. دست شما براي گسترش اطلاعات چقدر باز هست؟ چه نوع اطلاعاتي اجازه دارند باز شوند؟ اينجا درواقع مدخل ورودي بحث Quantum game است كه در بستر اقتصادي موضوعيت پيدا مي‌كند.

برگرفته از :

كد - لینک:
پیرامون نظریه بازی ها ( GAME THEORY )


گردآونده:طه-Borna66