ايرانيان كي و از كجا به ايران آمدند؟

"من ايراني ، پسر ايراني ، آرين و از نژاد آرين هستم"
سنگ نبشته داريوش بزرگ

ايرانيان آريايي هستند و آئيريه يعني آريايي و آئيرين منسوب به آريا كه در اوستا آمده و به اصطلاح آرياناخشاترام يعني حكومت آرياييان منشا دو نام ايران و ايراني است.
آريا يعني نجيب ، خوشزاد ، آزاده ، آريا مفهوم نژادي روشن ندارد ولي آن دسته از اقوام هند و اروپايي را كه به ايران و هندوستان آمده و در آنجا مانده اند و گاهي نيز هند و ايراني و يا آرين خوانده مي شوند شامل مي گردد.هنوز نه مشخصات نژادي و نه سرزمين اصلي و نه تاريخ و طرز مهاجرت اقوام هند و اروپايي بدقت معلوم شده است. همين اندازه مي توان گفت كه زبان اقوام هند و اروپايي يك ريشه مشترك دارد و رابطه ي بين زبانهاي اقوام هند و اروپايي ايران و هندوستان از رابطه بين زبانهاي هر دو دسته ي ديگر از اقوام هند و اروپايي بيشتر است.در ايران باستان رابطه گروه هاي آريايي تا آنجا مورد توجه بوده كه شاهنشاهان آن به آن تكيه مي نمودند چنانكه در سنگنبشته داريوش بزرگ كه در بالا آمد خوانده مي شود.

امپراتوري ايران باستان دوره هخامنشيان

بيشتر محققين موطن اصلي اقوام آرين را در مغرب كوههاي اورال در نواحي شمالي درياي سياه تا شمال قفقاز مي دانند و معتقدند كه از آنجا دسته بدسته در طي صدها سال براه افتاده و مهاجرت آنها به آسياي صغير و ايران و هندوستان قبل از مهاجرتشان به يونان و ايتاليا و اسپانيا و ساير نقاط اروپا صورت گرفته است.
آن گروه از اقوام آريايي كه به ايران آمدند زودتر از ديگران براه افتادند ولي ابتدا در نواحي شرقي درياي مازندران در جلگه ي پهناور ايران وج (ايران وجا ، ايرانم وااجا) مستقر شده و بعد از آنجا بسرزمين ايران امروز رسيده اند.
ا.ا.هرتسفلد :
مي گويد كه از زمان بسيار قديم و لااقل از پايان هزاره ي سوم تا نيمه هزاه ي دوم پيش از ميلاد آرين ها در جلگه ي رودخانه سيحون و جيحون جلگه اي كه در ايام باستان به نام ايران وج از آن ياد مي شده بسر مي بردند و نخستين بار كه اثري از آنان در آسياي غربي به چشم مي خورد در نيمه ي هزاره دوم پيش از ميلاد است.

نمونه ايي از سربازان ايران باستان

آرياييان از دو سمت وارد ايران شدند. يك دسته بزرگتر به احتمال قوي در حدود سده پانزدهم پيش از ميلاد رو به خاور و جنوب خاوري ايران پيشرفتند و دسته ديگر به سوي باختر و جنوب باختري رفتند . در آسياي باختري نخستين آثاري كه از آرياييان ديده مي شود مربوط به سده پانزدهم پيش از ميلاد يعني زماني است كه پادشاهي ميتاني در بين النهرين تاسيس گرديد. مردم ميتاني يك زبان و خط ويژه خود داشتند و كلمه ميتاني مثل آنست كه آريايي باشد.
قديمي ترين سند تاريخي كه در آن اشاره به ايرانيان شده از آشوريهاي ۸۴۳ تا ۸۴۵ پيش از ميلاد به جا مانده است.
ن.ج.بريل :
درباره مهاجرت اقوام آريايي مي نويسد :
"خشكي هوا كه بعد از توفان نوح۱ ناحيه سيل زده بين النهرين را خشك كرد اثر ديگري نيز بخشيد. دشتهايي را كه در شمال شرقي درياي مازندران واقع شده است به قدري خشك كرد كه مراتع اين دشتها را بكلي از بين برد و باز عده اي مردم آن سرزمين مجبور به مهاجرت شدند.

نمونه ايي باز سازي شده از شهر هاي ايران باستان دوره هخامنشيان

خشكي عمومي آب و هوا در حدود ۴۲۰۰ سال پيش همچنين سبب شد كه گروههايي كه در دشت هاي علفزار شمال درياي مازندران از كوه هاي اورال تا مرز مجارستان بسر ميبردند مهاجرت كنند. سابقه تاريخي اين گروه ها معلوم نيست ، فقط مسلم است كه پس از مهاجرت بيش از هزار سال در دشتهاي علفزار جنوب روسيه و شمال درياي مازندران زندگي كرده بودند و اين گروه ها "تا آن موقع صاحب ارابه جنگي شده بودند كه نه گاو يا الاغ بلكه اسب آنرا مي كشيد " . امواجي از اين طوايف از حدود ۴۲۰۰ سال پيش تا ۳۷۰۰ سال پيش بنواحي اطراف هجوم آوردند . زبان كليه اين طوايف ما در دسته اي از زبان ها بوده است كه زبان شناسان آنرا دسته زبانهاي هندي و اروپايي ناميده اند ... "

نمونه ايي بازسازي شده از كشتي دوره هخامنشيان
ه.فيلد :
"ايرانيان نمونه نژادي تازه اي هستند كه مشمول تقسيم هاي معمول نژاد سفيد يعني شمالي و مديترانه اي و آلپي نمي شوند. ما به طور كلي آزمايش آنان را فعلا بنام نژاد ايراني فلات مي خوانيم . "

و.دورانت :
مختصات ايرانيان را بنا بر اسناد قديم به قرار زير خلاصه مي كند :
" ايرانيان ظاهرا زيباترين مردم خاورميانه قديم بودند . بناهاي قديم آنانرا با اندامي افراشته و قوي نشان مي دهد كه كوهستانها آنانرا مقاوم و در عين حال تمولشان آنانرا ظريف ساخته است. اجزا بدنشان يك تقارن دلپسند دارد. دماغشان تقريبا به استقامت دماغ يونانيان است و يك نوع شرافت در وجنات و حركاتشان ديده مي شود. بيشتر لباسهاي مادها و بعد ها زيور آلات آنانرا اختيار نمودند. از ادب دور مي دانستند كه بيش از صورتشان را نشان بدهند. مردان و زنانشان مواد زيبا كننده زياد بكار مي بردند. از روغنها براي بهتر كردن تركيب پوست و از رنگ ها براي آنكه مژگانشان درازتر و چشمانشان براق تر بشود استفاده مي نمودند. يك طبقه مخصوص آرايشگر براي اشراف بوجود آمد. ايرانيان عطرشناس بودند و مردم باستان آنانرا مخترع روغنهاي تزئيني مي دانستند."

ر.كروسه :
" ايرانيان چنانكه در آغاز تاريخ ديده مي شوند بدون ترديد يكي از شريفترين نژاد هاي دنياي باستانند. شرافتمندي و اخلاق انساني و مردانه آنان شخص را از وحشيگري بيرحمانه و مفاسد آشور و بابليها و مردم كارتاژ مي رهاند و از روزي كه ايرانيان پا بصحنه تاريخ مي گذارند مانند آنست كه حس مي كنيم آنان مردمي از نژاد خود ما هستند. "



توجه :
ممكن است در برخي از گفته هاي بالا در قسمت هايي كه سال و اولين ها آورده شده است ، در امروز با توجه به برخي اكتشافات تازه با تناقضاتي برخورد كنيم و اين به دليل آن است كه انتشار اين مقاله متعلق به سالهاي گذشته (حدود سال ۱۳۵۰) مي باشد ، به هر روي مهم بيان كلي آن با زمان حال هيچ مغايرتي ندارد.


پانوشت:
۱- در اوستا نيز اهورامزدا ، جمشيد را از سيلي سهمگين خبر داده و جمشيد براي نجات مردم آنان و حيوانات را در باغي كه مخصوص ساخته ، جمع مي كند.


بن نوشت:
ابديت ايران - جلد يكم - از آغاز تاريخ تا پايان كار ساسانيان - نوشته ي دكتر سيد تقي نصر - انتشارات كيهان