«فرَوَهر»، نمادي به ديرينگي تاريخ ايران
مهيندخت دهنادي:ميگويد «مُد است ديگر، مُد شده، معنايش را نميدانم.» اينها را حميد ميگويد، پسر جواني كه از فاصله 15متري، فروهر بزرگ نقشبسته بر پيراهن مشكياش، توجهم را جلب كرده، با دو جوان ديگر كه ديگري هم نشاني بزرگ از فروهر را بر گردن و روي پيراهنش انداخته و در پاسخ به پرسشم ميخندد. تنها ميخندد.
با ديدن اين دو جوان شك ميكنم، به همهي آنها كه اين نشان را همراه دارند، شك ميكنم و پس از آن روز، از همه ميپرسم.
در تاكسي دختر جواني را ديدم كه انگشتري از فروهر بر دست دارد، ميگويد ... و... را دوست دارم، دو خوانندهي «اونور آبي» را ميگويد كه در شوهايشان بر پشت پيراهن و كمربندشان نقش فروهر است. پس معنايش را نميداني؟ «نه!».
از كنار كتابفروشي ميگذرم، پشت ويترينش پر است از تنديسهاي تختجمشيد و فروهر. فروشنده ميگويد: «نمادي است هخامنشي، خارجيها بيشتر ميخرند، نمادي شناختهشده است.» فروشنده معنايش را نميدانست.
به پاساژي در مركز شهر ميروم، مغازهي فروش زيورآلات را نگاهي مياندازم. گونههاي رنگارنگي از فروهر اينجاست، اما هيچكدام شكل هم نيست. يكي، بالهايش پنجپر است و يكي 2پر، يكي حلقه بر دست راست دارد و يكي دست چپ. فروشنده ميگويد: «شنيدهام، خوانندهاي «اونورآبي» كه نام خانوادگياش «فروهر» است كارخانهاي زده و براي اينكه نامش مشهورتر شود اين نماد را درست كرده و نامش را فروهر گذاشته!» از شگفتي زبانم بند آمد. خريداري كه آن سوتر حرفهاي فروشنده را شنيده، ميگويد: «اينها دروغ است. اين يك نماد ايراني است و نشان ايراني بودن است، مگر به بيستون نرفتهايد، اين نماد را بر كوه نديدهايد؟ بهقدري بامعني است كه كتابها دربارهاش نوشتهاند.» او نزديك به نيمساعت براي من و فروشنده از معني فروهر سخن گفت. كمي اميدوار ميشوم. سرانجام كسي پيدا شد كه معناي راستين اين نماد را بداند.
اما باز هم به پرسوجو ادامه ميدهم: «وقتي سدرهپوش شدم مادرم به گردم انداخت.» اينها را فرين ميگويد، دختر نوجوان زرتشتي. او گردنبدي از فروهر به گردن دارد كه از دور چندان مشخص نيست، اما معنايش را به خوبي ميداند، موبهمو و درست.
اين روزها از اين نماد به معناهاي گوناگون و بيشتر اشتباه، سود جسته ميشود، در سريالهاي تلويزيوني و در فيلمهاي سينمايي. آخرينبار كه از ديدن نماد فروهر در شگفتي ماندم، زماني بود كه فردي را در روزنامه ديدم كه براي نامزدي در انتخابات رياستجمهوري رفته بود و اين نماد را تا جلوي صورتش بالا آورده بود تا هنگام عكس گرفتن همه آنرا ببينند.
اما فروهر نمادي است به ديرينگي تاريخ ايران، نه نمادي است سياسي، نه شخصي، بلكه نمادي است ريشهدار در خاك فرهنگ ايران. فرهنگي كه پيوندي ژرف با باور زرتشتيان دارد و زرتشتيان اين نماد را تا اين زمان در كنار ديگر باورهاي خود پاس داشتهاند.
معناي اين نماد كهن كه در تختجمشيد بالاي سر پادشاهان و در بالاي كتيبهي باارزش بيستون به چشم ميخورد چيست؟ در كتاب فرهنگ دكترمحمد معين دربارهي فروهر چنين آمده است: فروهر نيرويي است كه اهورامزدا، براي نگاهداري آفريدگان نيك ايزدي از آسمان فروفرستاده و نيرويي است كه سراسر آفرينش نيك از پرتو آن پايدار است. پيش از آنكه اهورامزدا جهان خاكي را بيافريند، براي هريك از آفريدگان نيك اين گيتي، فروهري را، در جهان مينوي بيافريده و هريك را به نوبهي خود براي نگهداري آن آفريدهي جهان خاكي فرو ميفرستد. پس از مرگ آن آفريده، فروهر او، دگرباره به سوي آسمان گرايد و به همان پاكي ازلي بماند.
اما معناي بخشبخش اين نگاره چيست؟ موبد اردشير خورشيديان در كتاب «جهانبيني اشوزرتشت» چنين مينويسد: «اين نگاره، انساني را در هيبت پيرمردي با لباس آراسته نشان ميدهد كه با قامت برافراشته ايستاده و با سري پوشيده رو به سوي مشرق به صورت پرندهاي باشكوه و نيرومند با بالهايي گشاده در حال پرواز و در حال گذر از حلقهايست كه در ميان دارد و حلقهي مهر(عهد و پيمان) را در دست چپ گرفته و با دست راست در حال نيايش اهورامزداست.» اين انسان با همهي ويژگيهايش نماد انسان كامل است كه بخشبخش آن معنايي ويژه دارد: 1- پير سالخورده با قامتي راست و برافراشته، نشاندهندهي دانش و تجربهي فراوان همراه با نيرو و پيرو راستي است.
2- با سري پوشيده، رو به سوي نور كه پرستشسوي زرتشتيان است، ايستاده و با دست راست خود درحال نيايش اهورامزدا است.
3- حلقهي مهري در دست چپ دارد كه به دل نزديكتر است، اين مرد پاك را درحال پيمان بستن با خداي خود نشان ميدهد. بعدها اين حلقه از سوي مردم جهان با همان مفهوم به كار گرفته شد و ويژهي پيمان ازدواج شد.
4- بالهاي برافراشته، دو دست پرنده را نشان ميدهد كه داراي سه رديف بال بوده و با همهي وجود درحال پرواز است و نشان انديشه و گفتار و كردار نيك است و انسان كامل بايد با اين سه ويژگي هميشه در حال پرواز باشد و از فروافتادن به كاستيها و كژيها پرهيز كند.
5- حلقهاي كه اين انسان سالخورده در ميان دارد، نشانهي اين جهان خاكي است كه هيچكس را جز گذر از آن چارهاي نيست (ايرانيان باستان به گرد بودن كره زمين پيبردهبودند).
6-دم پرنده كه در زير قرار دارد، نشاندهنده انديشه و گفتار و كردار بد است كه يك انسان كامل بايد آن را به زير اندازد.
7- دو پاي پرنده به شكل دو نوار حلقوي نشان دادهشده كه به معناي سپنتهمن و انگرهمن است. كه دو نيروي خوب و بد در وجود انسان است. انسان كامل با اراده و اختيار ، سپنتهمنها را برميگزيند و با انگرهمنها درحال مبارزه است.