بر گرفته از كتاب زرتشتيان نوشته مري بويس
" با كساني كه ازاهل كتاب كه به خدا و روز قيامت ايمان نمي آورند و چيزهايي را كه خدا وپيامبر حرام كرده اند ، بر خود حرام نمي كنند و دين حق را نمي پذيرند ، بجنگيد تا آن گاه كه به دست خود و در عين مذلت ، جزيه بدهند "
ايه 29 سوره توبه
محمد در كنار { اهل كتاب } از { اهل ذمه } هم نام مي برد كه تصور مي رود منظورش يهوديان ، مسيحيان بوده كه از آنها در ميان عربها وجود داشته اند .سپاه اسلام سه راه پيش روي آنها گذاشت : مرگ ، اسلام ، پرداخت جزيه . بنظر مي رسد با زرتشتيان نيز به عنوان اهل ذمه رفتار شد .بنابراين زماني سپاه فاتح ، با كشتار ، برده گيري ، تاراج و ويرانگري هايش غالب بود { " فرمانده سپاه عرب " پانصد هزار درهم از مردم ري و قم گرفت تا آنان را نكشد ، آتشكده هايشان را ويران نكند بشرطي كه آنان هم به اندازه مردم نهاوند خراج بدهند } بلاذري
عربها نظام مالياتي را همراه با ماليات بر اراضي و ماليات سرانه { جزيه } را بكار گرفتند و بعد از آن نيز ماليات خاصي بر كفار بستند و وسايل تحقير آنان را فراهم آوردند { ذمه اي بايد به هنگام پرداخت بايستد و مامور دريافت كننده بنشيند . هنگام پرداخت جزيه ذمه اي بايد احساس كند كه فدي پست تر است ....وي در زمان معين ، شخصا بحضور اميري برود كه براي گرفتن جزيه گماشته شده است . امير بر تختي بلند مي نشسته است و ذمه اي بايد در برابر او پديدار مي شد و جزيه اش را بر كف دستانش تقديم كند . امير در حالي كه آن را بر مي داشت يك پس گردني به او مي زد و پيشكار امير هم ذمه اي را با مشت و لگد و خشونت بيرون مي كرد.. همه مردم اجازه داشتند اين نمايش تحقير شدن ذمه ايان را ببينند.
قوانين و سخت گيري هايي به تدريج و براي تاكيد جايگاه پست اهل ذمه پديد آمد تا هر چه بيشتر آنان را خوار كنند .
فقها نيز مي گفتند : فقط مسلمان مي تواند از نظر اخلاقي كامل باشد و كافران نيز بايد اربابشان را آزار نرسانند و عاري از گناه باشند .
در اواخر روزگار خلفا عده اي براي جمع آوري تمامي جزيه هاي اهل ذمه مامور و تعيين شدند كه به نمايندگي از ديگران ماليات ها را به ماموران دريافت ماليات پرداخت كنند كه مسلمانان كمتر با كافران و مجوسان در ارتباط باشند { عربها آن افراد را " امام مجوسان " يا بصورت تحقير آميز
" گبركان "مي ناميدند { گبر به معناي كافر }. }