كل ساعات كار روزانه زنان از كل ساعات كار روزانه مردان طولاني تر است و از اين رو، زنان اوقات فراغت كمتري نسبت به مردان دارنديعني گرچه زنان ساعات بيشتري راكار مي كنند اما درآمد كمتري دارندخسته شدم از صبح تا شب، بشور، بروب و بپز، دست آخر هم به جاي دستت درد نكنه، مي گن وظيفه ست. اينها را من نمي گويم؛ درددل هاي ورم كرده تمام زنان خانه دار است كه در كار خانگي شان هيچ دستمزد و تعريفي محاسبه نمي شود. اينها و تمام سياهه هايي كه مي شود از نارضايتي و اسف هاي زنان خانه دار نوشت. اينها و تمام دغدغه هايي كه نيم بيشتر زنان ايران و حتي جهان را به خود دلمشغول كرده است.بحث سنجش ارزش كار خانگي و نحوه محاسبه آن به صورت كمي، گرچه چندان به روز نيست، ولي در ادبيات مربوط به زنان درصدر مباحث قرار دارد.اين پندار كه توليد خانگي، مزاياي اجتماعي قابل توجهي را در اقتصاد ملي به ارمغان مي آورد، در دو دهه گذشته توجه بسياري از انديشمندان را به خود جلب كرده است. اين پندار، جايگاه و اهميت ويژه مزاياي كار خانگي و نيز لزوم گنجاندن توليد خانگي در حساب هاي درآمد ملي را مدنظر قرار مي دهد.اما مشكلي كه دربرآورد و ارزيابي توليد خانگي وجود دارد، اين است كه توليد خانگي فعاليتي غيربازاري است و نمي توان مزايا و فوايد آن را از طريق تحقيق يا مشاهده ارزيابي كرد.هرگونه تخميني از سهم توليد خانگي به كل توليد كالاها و خدمات در اقتصاد را مي توان به صورت غير مستقيم و جانبي محاسبه كرد. گرچه تلاش هاي انجام گرفته در جهت محاسبه ارزش كار خانگي، نتايج كمي متعددي را به وجود آورده، اما به نظر مي رسد هيچ كدام رهيافت مستقيم و معقولي براي مشكل ارزشگذاري و ارزيابي توليد خانگي نباشد.زنان غير فعالمركز امور مشاركت زنان رياست جمهوري در پژوهشي به نگارش دكتر نسرين جزني به اين مهم پرداخته است. بنا به آمارگيري مركز آمار ايران در سال 1380، درصد زنان شاغل به 48/9 و درصد بيكاران به 21/2 افزايش يافته است. از سويي، درصد خانه دارها به 44/57 رسيده است. در اين سال، آمارها بيانگر 21/88 درصد جمعيت غير فعال و 69/11درصد جمعيت فعال براي زنان است، در حالي كه اين ارقام براي مردان به ترتيب 18/38 و 82/61 درصد است. آمار و ارقام مبين سهم پايين زنان در فعاليت هاي اقتصادي نسبت به مردان است و تنها فعاليت هاي 69/11 درصد زنان جامعه در توليد ناخالص داخلي قابل محاسبه است. به كارگيري واژه غيرفعال براي زنان خانه دار، حائلي است بين اين قشر و نظاماقتصادي - اجتماعي، به گونه اي كه زنان خانه دار ضمن احساس خلاء در خود، از حيث تاثيرگذاري در امور اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي نقشي براي خود نمي بينند.به نظر جزني، هنگام آن رسيده است كه جامعه، برنامه ريزان و سياستگذاران، ديدگاه هاي خود را نسبت به اين امر تغييردهند. زن خانه دار با نقش هاي متفاوت و متنوعي كه ايفا مي كند، از جنبه هاي مختلف بر فرآيندهاي اقتصادي – اجتماعي تاثيرگذار است. زنان خانه دار، ارائه دهنده و تامين كننده نيازهاي اساسي نيروي كار فعال جامعه هستند. اهميت و تاثيرات روحي، رواني و فرهنگي كه فعاليت هاي زنان خانه دار(مادران) روي همسر و فرزندانشان به عنوان همسر، مادر، مربي و رفيق بر جاي مي گذارند، گرچه در جايي ثبت نمي شود، اما بر كسي پوشيده نيست. نسل آتي كه سازندگي جامعه را برعهده دارد، آيينه اي تمام نما از سلامت شخصيت و حس اعتماد مادران يا زنان خانه دار است كه به نوبه خود به طور مستقيم مسير توسعه و رشد جامعه، بهره وري و موقعيت آن را تضمين مي كند.بنابر تحقيق انجام شده در سال 1373، ارزش افزوده طبخ غذا به عنوان يك فعاليت رايج خانه داري، 15 هزار ميليارد ريال در توليد ناخالص ملي بوده است. زن خانه دار اغلب به عنوان مدير اقتصادي خانواده شناخته مي شود كه يكي از اركان اساسي و تعيين كننده مصرف در چرخه و زنجير امور اقتصادي تلقي مي شود.در هزاره جديد نياز به تغيير در نگرش به مسائل زنان خانه دار در سراسر دنيا به عنوان اصلي مسلم، كاملا ملموس و پذيرفته شده است، اما مهم اين است كه چگونه مي توان آن را از يك تفكر متظاهرانه و جذاب به يك تفكر قابل اجرا تبديل كرد.توليدات جبران نشده خانگيدر بين تمام پژوهش ها و تلاش هاي صورت گرفته در زمينه محاسبه ارزش كار زنان خانه دار در منزل كه در كشورهاي توسعه يافته انجام شده است، توليدات جبران نشده خانگي در انگلستان بين سالهاي 1995 تا 2000 از طريق حساب ماهواره اي خانواده Household Satellite Account (HHSA) محاسبه و ارزشگذاري شد. HHSA از هشت جزء تشكيل مي شود كه خروجي توليدات خانگي را شكل مي دهد.بنا به نوشته نسرين جزني، اين خروجي ها شامل خانه داري، حمل و نقل، تغذيه، دوخت و دوز لباس، خشكشويي و اتوي لباس ها، مراقبت از كودكان، مراقبت از بزرگسالان و فعاليت هاي داوطلبانه مي شود.در اين محاسبه، ابتدا توليدات جبران نشده خانگي با قيمت هاي جاري و برحسب حجم آنها مورد بررسي قرار گرفت. سپس تغييرات در چهار حساب از بزرگترين حساب هاي ملي، مطالعه و با همان حجم از توليدات پرداخت شده در اقتصاد مقايسه شد و سرانجام، روش شناسي مورد استفاده براي محاسبه خدمات خانگي براي مراقبت از كودكان و حمل و نقل مورد مطالعه و بررسي قرار گرفت.طبق اطلاعات به دست آمده، ميزان توليدات جبران نشده خانگي در انگلستان با قيمت هاي جاري از 629 ميليارد پوند در سال 1995، معادل 40 درصد افزايش يافت و به 877 ميليارد پوند در سال 2000 رسيد. منشا اين رشد، تركيبي از تغييرات قيمت و حجم توليدات بود. بيشترين افزايش در مراقبت از كودكان – بيش از 80 درصد – معادل 122 ميليارد پوند در سال 1995 و 221 ميليارد پوند در سال 2000 بود. اين افزايش به دليل تغيير قيمت بازاري خدمات مراقبت از كودكان توسط دايه و پرستار بوده است. امور خانه داري، حمل و نقل و تدارك غذا نيز افزايش قابل ملاحظه اي را نشان دادند. ارزش خدمات دوخت و دوز طي اين پنج سال، تغييري نكرده بود؛ تنها فعاليت هاي داوطلبانه معادل 25 درصد كاهش را نشان مي داد.افشاي يك حقيقت پنهانگزارش توسعه انساني سازمان ملل (UNDP) در سال 1995، با استفاده از بررسي بودجه زماني كشورهاي مختلف، از تفاوت هاي آشكاري در ابعاد شغلي زنان و مردان پرده برداشته است. بنا بر اين گزارش، زنان نسبت به مردان ساعات بيشتري را در كارهاي پرداخت نشده و ساعات كمتري را در كارهاي جبران شده (پرداخت شده) مي گذرانند.همچنين اين گزارش حاكي است، كل ساعات كار روزانه زنان از كل ساعات كار روزانه مردان طولاني تر است و از اين رو، زنان اوقات فراغت كمتري نسبت به مردان دارند.نكته جالب توجه اين گزارش مي افزايد: گرچه زنان ساعات بيشتري را در مجموع كار مي كنند، اما برحسب دارايي و درآمد شخصي اندازه گيري شده، دسترسي به پول كمتري دارند. زنان ثروت و كنترل كمتري بر آن دسته از فرآيندهاي اقتصادي دارند كه در آنها مشاركت مي كنند.همچنين مقايسه هاي مربوط به بررسي هاي تخصصي سالهاي اخير در كشورهاي توسعه يافته نشان مي دهند كه به رغم افزايش سهم بزرگ مردان در خانه داري، هنوز مردان كمتر از زنان در خانه كار مي كنند.نكته قابل توجه اين است كه منظور از كار خانگي فقط فعاليت هاي صورت گرفته توسط زنان خانه دار نيست. بسياري از زنان شاغل در فعاليت هاي اقتصادي، پس از اتمام كار بيرون، به امور منزل مي پردازند و به بياني ديگر علاوه بر كار اقتصادي كه در توليد ناخالص ملي محاسبه مي شود، به كار خانگي نيز مشغول مي شوند، ولي تنها بخش اول فعاليت هاي آنان در محاسبات اقتصادي منظور مي شود. چنانچه بتوان كار خانگي زنان را وارد محاسبات اقتصادي كرده و آن را در حساب هاي ملي لحاظ كرد، نتيجه شگفت انگيزي به دست خواهد آمد.آمارها نشان دهنده اين واقعيت آشكار است كه ميزان ساعات فعاليت هاي زنان به مراتب بيش از مردان است، زيرا همانطور كه مي دانيم، بسياري از زنان علاوه بر سهم برابر در تلاش هاي اقتصادي بيرون از منزل، به امور مربوط به خانه داري نيز مي پردازند و در نتيجه سهم اندك 69/11 درصدي اشتغال آنان افزايش مي يابد و چه بسا بيش از سهم 82/61 درصدي جمعيت فعال مردان مي شود.بند آخردكتر نسرين جزني، محقق ارزش كار خانگي زن معتقد است بايد در جهت ايجاد طراوت، عشق و انگيزه در بخش مهمي از جامعه تلاش شود. شايد بتوان گفت يكي از مهمترين راهكارها، دخيل ساختن زنان در امور اقتصادي و تقويت حس مفيد و موثر بودن در آنان است، چراكه در غير اين صورت، اين بخش از جامعه نه تنها احساس خوشايندي از موقعيت اجتماعي و اقتصادي خود نخواهد داشت، بلكه به نوعي سرخوردگي و بي انگيزگي در ايفاي نقش چندگانه مهم خود دچار مي شود، زيرا آنها نمي توانند به طور عيني جايگاهي در صحنه هاي اقتصادي – اجتماعي براي خود قائل شوند. نتيجه آن، ركود، سكون و سكوت معترضانه اي است كه گريبانگير زنان خانه دار مي شود. پيامدها و آثار مخرب آن نيز به دليل نقش چندگانه كليدي و مهمي كه زنان خانه دار ايفا مي كنند، به طور يقين درجامعه آشكار و ماندگار خواهد بود. گام اساسي براي ارزشگذاري كار خانگي، كمي كردن فعاليت هاي زنان خانه دار است. تفكيك اموري كه به طور روزمره توسط آنان انجام مي پذيرد نيز ضروري است، اما نكته قابل توجه اين است كه فعاليت هاي مربوط به كارها و خدماتي كه توسط زنان خانه دار در منزل انجام مي گيرد را مي توان از مراكز و موسساتي كه مشابه اين خدمات را ارائه مي دهند، دريافت كرد و در مقابل، هزينه آنها را پرداخت. چنين واقعيتي مويد اين است كه مجاني شمردن فعاليت هاي روزمره اي كه توسط زنان انجام مي گيرد، تا چه حد غير منطقي، ناصحيح و دور از انصاف استمنبع : همشهري