-
فهرست طریقتهای تصوف
-
مولویه
مولویه از گروههایی هستند که بعد از فوت مولانا درست شدند و تا کنون نیز وجوددارند. این گروه خود را پیرو مولانا میدانند و مقید به رسومات خاصی هستند. در قونیه نیز هم اکنون مجالس سماع و ذکری دارند که بصورت خصوصی دور هم جمع شده و ذکر میگویند .
-
واقفیه
«واقفیّه» نام فرقهای از شیعیان است که موسی پسر جعفر همان مهدی موعود میدانند.
عدهای از ایشان به مرگ وی اعتراف دارند و میگویند زنده میشود و عالم را مسخّر میکند.
عدهای دیگر از شیعیان میگویند که وی هنگام روز از حبس «سِندی بیرون آمد و کس وی را ندید. و همین باعث شد که اصحاب هارون در مرده بودن یا زندهبودن یا غایبشدن وی مردم را به گمان اندازند.
منبع
- «نجم الثّاقب»، باب چهارم، ص ۲۱۵اسلام
-
مختاریه
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پیروان مختار ابن ابوعبیده ثقفی می باشند که اول جزو خوارج بود بعد پیرو زهیر شد بعد هم شیعه شد که به امامت محمد حنیفه پس از علی(ع) قائل هستند.
منبع
- اختریان،محمد. گنجینه های دانش. چاپ نهم، نشر محمد، 1376، 523.
-
شاذلیه
شاذلیه طریقتی است از تصوف در ابوالحسن شاذلی آن را تأسیس نموده است؛ مریدان و پیروان طریقت شاذلیه، شاذلی خوانده می شوند. این طریقت صوفیه بیشترین پیروان را در شمال آفریقا و به ویژه کشورهایی چون مراکش، مصر، سوریه، لیبی و سودان دارد.
شاذلیه از طریقت شعیب ابومدین که در الجزیره درگذشت، منشعب شده است. عبدالسلام بن مشیش از شاگردان ابومدین بود که آموزه های وی را نوشت و به ابوالحسن شاذلی منتقل کرد. ابوالعباس المرسی از دیگر شخصیت های بارز طریقت شاذلیه است، که اصلاً از مرسیه در اندلس بود اما در اسکندریهمصر می زیست؛ وی قطب طریقت و خلیفه ابوالحسن شاذلی پس از وی است. در دوران معاصر، از شیوخ بزرگ طریقت شاذلیه شیخ احمد علوی است که مارتین لینگز در کتاب عارفی از الجزایر به آرا و عقاید او پرداخته است.
دو انشعاب بزرگ طریقت شاذلیه، دروقیه و مریمیه است. دروقیه در اواخر قرن هجدهم میلادی بنیان نهاده شد و به نام محمد عربی دروقی شناخته می شود. انشعاب دیگر، مریمیه است که شیخ عیسی نورالدین احمد یا فریتهوف شوئون، شاگرد اروپایی شیخ احمد علوی آن را بنیان نهاد. انشعاب مریمیه بیشترین پیروان را در اروپا و آمریکای شمالی دارد؛ مارتین لینگز، تیتوس بورکهارت و سید حسین نصر[نیازمند منبع] از پیروان طریقت شاذلیه مریمیه هستند.
منبع
ویکیپدیای انگلیسی
-
دیوبندی
دیوبَندی نام یک جنبش احیاگر اسلامی از شاخه سنیصوفی است که از هندوستان آغاز شد و در دوران معاصر به افغانستان، آفریقای جنوبی و بریتانیا نیز گسترش یافتهاست.
نام این فرقه از مدرسه دارالعلوم دیوبند گرفته شده که در محلی به نام دیوبند که بخشی از شهر سهارنپور در ایالت «اوتارپرادش» بود قرار داشت. این مدرسه شبانهروزی به نام دارالعلوم که در پانزدهم محرم سال ۱۲۸۳ ق/ ۱۸۶۷ م، به وسیله شیخ قاسم ننطاوی و به کمک شیخ رشید احمد گنگوهی به عنوان حامی معنوی آن، تأسیس شد.[۱][۲]
دیوبندیان، در اعتقادات ماتریدی و در فقه حنفی مذهباند و اگرچه تمام شاخههای صوفی و طریقتهای آنها را قبول دارند، ولی طریقه چشتیه را طریقه خود قرار دادهاند و به طرق نقشبندیه، قادریه و سهروردیه ارادت دارند. آنان شاه ولیالله دهلوی را بزرگ طریقت خود میدانند.[۳]
منابع
- <LI id=cite_note-0>↑باشگاه اندیشه<LI id=cite_note-1>↑فریاد، یادداشتهای یک روزنامهنگار افغان
- ↑باشگاه اندیشه
-
اسماعیلیه
اسماعيليه يا باطنيه
فرقه اي از شيعه اماميه كه معتقدان آن، محمدبن اسماعيل برادرزاده امام موسي كاظم را آخرين امام مي دانستند. ظهور اين فرقه اصلاً نتيجه اختلاف در امامت اسماعيل بن جعفر صادق با برادرش موسي بن جعفر بوده است. اسماعيليان معتقدند که پس از رحلت امام جعفر صادق(در قرن هشتم ميلادي) امامت به پسر بزگتر وي مي رسيد؛ اما چون پسرش اسماعيل پيش از پدر درگذشته بود، امامت به محمد بن اسماعيل منتقل شد که سابع تام است و دور هفت با او تمام مي شود و پس از او امامت در خاندان وي باقي ماند. آنها در میان اهل سنت به «باطنیان»مشهورند و شيعه هفت امامی نيز نامیده میشوند. اسماعیلیه به دو فرقه مستعلوی و نزاری تقسیم میشوند. پيشوايان اسماعيلي بعد از محمدبن اسماعيل به دو دسته تقسيم شدند که دسته اي ائمه مستور بودند و مخفيانه در شهر ها مي گشتند؛ در صورتي که دعات ايشان آشکارا مشغول دعوت بودند. بعد از ائمه مستور دور به عبيد الله مهدي رسيد که دعوت خود را آشکار کرد. به اعتقاد اسماعيليان بعد از او اولادش نصاً بعد نص امامند و هر که در مخالفت با آنان بميرد، به مرگ جاهليت مرده است ( ماتَ ميتةً جاهلية). اسماعيليان در دعوت خود مراحلي خاص را رعايت مي کردند و دعات آنان بر حسب درجات معين مي شدند. آخرين مرتبه معتقدان به اين مذهب مرتبه (حجت) بود که از بين دعات، عده اي معدود توانستند حائز آن رتبه گردند. از ميان دعات ايراني ناصر خسرو و حسن صباح اين رتبه را داشتند. دعات اسماعيليه براي هر دوازده امام حجت تعيين مي کردند که در دوازده جزيره (ناحيه) به نشر دعوت مشغول بودند و در دعوت خود به اعداد هفت و دوازده اهميت مي دادند. دعات اسماعيلي رئيسي به نام داعي الدعاة داشتند كه در دستگاه خليفه فاطمي به سر مي برد. به عقيده اسماعيليه از ميان دعاتي که در غيبت امام مشغول فعاليت بوده و به پي افکندن مباني اين مذهب مبادرت کرده است ميمون بن ديصان معروف به قداح است. او و فرزندانش مدتي در خوزستان، عراق و شام به فعاليت اشتغال داشتند و دعاتشان در يمن و بلاد ديگر به نشر دعوت اسماعيلي مشغول بودند. از بين اين دعات حسن بن احمد معروف به ابو عبدالله شيعي در بلاد مغرب قدرت بسيار يافت و دولت اغالبه را در آن سامان از ميان برد و ابومحمد عبيدالله مهدي را که در سلجماسه محبوس بود، آزاد کرد و گفت او همان مهدي منتظَر از آل علي است و امامت از آن وي است. بدين طريق دولت فاطميان در شمال افريقا تشکيل شد (297 هجري). دعوت فاطميان به سرعت در يمن، بحرين، شام، فلسطين، ايران و شمال افريقا انتشار يافت. در قرن هفتم هلاكوخان مغول از طرف برادرش قوبيلاي قاآن پسر تولي مأمور فتح بغداد و قلع و قمع قلاع اسماعيليه شد.
عقاید
به اعتقاد اسماعيليان مطالب ظاهری دین دارای بواطني است که فقط امام و تعلیمیافتگان او بر آنها واقفند و بايد از او يا از کساني که از وي تعليم گرفته اند، آموخت. همين امر خود موجب آن بود که اين قوم از قشر دين به حقيقت و لب آن متوجه شوند و چون اين بواطن احکام را از طريق تأويلهاي عقلي و فلسفي پيدا مي کردند، طبعاً با تفکر و استدلال خو مي گرفتند و از آنجا که استفاده از اصول فلسفه يونان را در دعوت خود جايز مي شمردند، به تحصيل علوم فلسفي راغب و حامي حکما و علما بودند.
ادبیات
ادب فارسی در نزد اسماعیلیان اهمیت بسیاری داشت و به خاطر اینکه بیشتر پیروان آنان از مردمان عام بودند بیشتر کتابهای خود را به فارسی مینوشتند. ازآنها نوشتهها و شعرهایی به زبان فارسی بر جای مانده است. بزرگترین شاعر ونویسندهٔ اسماعیلی ناصرخسرو است که در قرن پنجم هجری میزیست.
-
نزاریه
نزاری ها(عربی:النزاریون) پرجمعیت ترین شاخه از مذهب شیعه اسماعیلی هستند و بیش از دو سوم اسماعیلیان را تشکیل میدهند. اسماعیلیان دومین فرقه بزرگ در تشیع، پس از شیعه دوازده امامی هستند.
نزاریها در ترتیب امامها با مستعلیها مشترک هستند؛ و نه خلیفه اول فاطمی را به عنوان امام میپذیرند؛ اما در جانشینی مستنصر با مستعلویه اختلاف دارند. جاشین المستنصر بنا بر حکم آشکار خود او، پسر بزرگش نزار بود، اما امیر سپاه مصر که به مستعلی - پسر دیگر خلیفه - ارادت داشت، وی را به خلافت نشاند و او را امام مخصوص خواند. البته چون این قول، حکم آشکار خلیفه پیشین نبود به همین دلیل نمیتوانست تمام اسماعیلیه را راضی و خشنود کند.
با آن که خلافت فاطمی در نسل مستعلی ادامه پیدا کرد؛ اما از آن پس فاطمیان در مصر دچار هرج و مرج شدند و در شام و ایران نیز با انشعاب مواجه گشتند. حسن صباح که در عهد حیات المستنصر برای نشر دعوت به ایران آمده بود ۴۷۳ (قمری)/۱۰۸۰ (میلادی) به هواداری از نزاریه - به پا خاست به طوری که چند سال بعد، پس از دستیابی به قلعه الموت ۴۸۳ (قمری)/۱۰۹۰ (میلادی)، آن جا را پایگاهی استوار برای رهبری دعوت اسماعیلیه کرد.
پس از حسن صباح، هفت تن به عنوان روسای الموت فرمان راندند؛ که برای اسماعیلیان نزاری، امام دانسته میشدند. آخرین ایشان، امام رکن الدین خورشاه بود که در سال ۱۲۵۶، هولاگو خان به الموت حمله کرد و دستور به قتل امام اسماعیلیان داد.
نزاریه تنها فرقه اسماعیلیهاست که امروزه امام حاضر دارد.
کتابشناسی/ یادکردها
- ویلیام بوردهی. تحقیقی در آیین اسماعیلیه. ترجمهٔ زهرا سعیدی. مشهد: تابناک، ۱۳۶۴=.
- محمد بن زین العابدین. تاریخ جماعت اسمعیلیه:هدایت المومنین الطالبین. ترجمهٔ هما خاقان زاده. الکساندر سیمونوف. تهران: اساطیر، ۱۳۶۲=.
- ویکیپدیای انگلیسی
-
اباضیه
کیش اِباضی یا اباضیگری یکی از مذاهب اسلام است که هم از سنیگری و هم از شیعهگری جداست. تنها کشور مسلمانی که کیش اباضی در آن مذهب اکثریت است کشور عمان است. مکتب اباضی از قدیمیترین مکاتب اسلامی است و این کیش ۵۰ سال پس از مرگ محمد، پیامبر اسلام تشکیل شد. نام این مکنب از نام عبدالله ابن اباض تمیمی گرفته شدهاست ولی پیروان این کیش بنیادگذار آن را جابر بن زید میدانند. جابر از مردم نزوه در عمان بود.
نخستین پیشوایان اباضی
پیشوایان دولت رستمی
بزرگان اباضیگری
-
کیسانیه
کیسانیه یکی از فرقههای شیعی بودند. بنا به اعتقادات ایشان هرکس به امامت نامزد شود باید از فرزندان محمد حنفیه باشد وآنان کسانیه خلص هستند که به این اسم نامیده شده اند وبویژه مختاریه نام دارند. کسانیه درمورد خلافت پس از علی(ع)به چند گروه تقسیم میشوند.
- گروهی معتقدند که محمد حنیفه پس از پدرش علی (ع) امام بوده است. (مختاریه)
- گروهی براین یقین هستند که محمد حنیفه پس از حسن وحسین (ع)امام بوده.
- گروهی بر این باورند که محمد حنیفه مهدی موعود است.(کربیه)
- گروهی معتقد به امامت علی بن حسین زین العابدین پس از امامت محمد حنیفه هستند.
- گروهی معتقدبه امامت ابوهاشم عبداله بن محمد حنفیه پس از امامتش هستند.
- گروهی میگویند که امامت به وصیت ابوهاشم به محمد ابن علی ابن عبداله ابن عباس ابن عبدالمطلب رسیده است.(راوندیه)
- گروهی معتقدند که امام پس از ابو هاشم ، بیان ابن سمعان تمیمی است.(بیانیه)
- آخرین گروه کسانی هستند که امام پس از ابوهاشم ، عبداله ابن عمرو ابن حرب است.(حربیه)
منبع
- مشکور، محمد جواد. فرق اسلامی. چاپ چهارم، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۸۴، ۳۷۵.
- اختریان،محمد. گنجینه های دانش. چاپ نهم، نشر محمد، 1376، 561.
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن