فرهنگ دیجیتال و سوءتفاهم زیبایی شناسی طراحان ایران
یادم می آید ده یازده سال پیش زمانی که نمنمک کار گرافیک را شروع می کردم، در شهر ما ،کرج، فقط یک دستگاه کپی رنگی بود که با مبلغی گزاف صفحه ی یک مجله را کپی می گرفت. و نه سال ( یا فقط3000روز ) پیش ، وقتی سر کلاس دانشگاه حاضر می شدیم نه من و نه هیچ یک از همکلاسی های من کامپیوتر شخصی نداشتیم. تا دو سه سال بعد که کامپیوتر وارد زندگی طراحان گرافیک شده بود هم هیچ استادی نه می خواست و نه حق داشت اجازه دهد که دانشجویی تکالیف ژوژمانش را با کامپیوتر اجرا کند.
خوب به خاطر دارم که چه قدر از این دستگاه بی روحِ زمخت متنفر بودم.
چقدر استادید در کنفرانس ها و سخنرانی ها با این آسیاب بادی مدرن جنگیدند و چقدر زود تمام طراحان گرافیک مملکتم به آن وابسته شدند.
کامپیوتر آمد و آن قدر محکم و مقتدر که حذف آن دیگر ناممکن است. این ابزار، پروسه ی طراحی، آماده سازی برای چاپ و چاپ را به شدت سرعت بخشید و حضور این ابزار معجزه گر آن قدر پررنگ شد که حالا می توانیم تاریخ گرافیک را با کمی اقراق به دو دوره ی پیش و پس از کامپیوتر تقسیم کنیم.
اما این که فکر کنیم کامپیوتر تنها در کار طراحان نقش تسریع کننده ای چموش را بازی کرده است نتیجه گیری ساده انگارانه ای است. کامپیوتر نیز مثل هر ابزار همه گیر دیگری، به همراه خود فرهنگی آورد. فرهنگی که در زندگی مردم شهر نشین تاثیرات شگرفی گذاشت. اما مسئله ی ما تاثیر این دستگاه جادویی بر هنر گرافیک است. شاید پذیرفتنش سخت باشد اما این ابزار بر زیبایی شناسی تاثیر بسزایی گذاشت.
حقیقت این است که بخشی از آن چیزی که به آن زیبایی شناسی می گوییم در حقیقت سلیقه ی عمومی و جزئی از فرهنگ است. به خوبی با نگاه به زندگی فرهنگ های مختلف بشری می توانیم به تاثیر فرهنگ بر زیبایی شناسی پی ببریم. حتی لازم نیست جای دوری برویم. کافیست کمی در زیبایی شناسی پایین شهری ها و بالا شهری ها دقیق شویم .