جاويد فرهاد
بي شبهه هر متني، در گستره خوانش مفهومي خود، معنا پيدا مي کند؛ يعني هر متن، پس از آن که در چاچوب انديشه شكل گرفت ،ارائه مي شود و مبتني بر رويکردهايي معنايي خود، تفسير و تأويل شده و هويت مفهومي مي يابد؛ اما در فرايند اين رويکرد، مهمترين اصلي که بايد متوجه آن بود، ارائه توجيه و تفسير معنايي متن، به روايت خود متن است. در بسياري از ديدگاه هايي که درباره بيدل مطرح شده، تفسيرها و روايت هاي معنايي، بدون توجه به روش درون متني و خوانش متن به زبان متن ارائه گرديده است و همين نگرش سطحي و ـ تا حدي آفاقي ـ باعث شده تا مخاطب از چاشني درک و حس انديشه بيدل، بي نصيب بماند.
به منظور برداشتن گام نخست براي رسيدن به درک و حس "انديشه ي بيدل"، اين نبشته را با اين دسته بندي موضوعي، پي مي گيريم: 1
_ قرائت هاي درون متني در شعر بيدل چيست؟:
همان سان که در نخست اشاره شد، کالبد شکافي مفهومي براي يافتن نگرش هاي معنايي در متن، بايد مبتني بر داده هاي خود متن و آن چه که در آن بازتاب يافته است، شکل بگيرد. توجه بر اين اصل، افزون بر اين که شيوه دقت و تأمل ويژه ما را در زمينۀ دريافت مفهومي از متن مي رساند، از سوي ديگر، از اشتباهات فزايندۀ در عرصه قرائت يک سويه از متن نيز مي کاهد.
با توجه بر اين مسأله، خواندن مفاهيم "درون متني" و روايت متن از زبان متن، يکي از موارد مهم، براي دريافت ارزش هاي مفهومي در شعر بيدل است.

مولفه هايي که سازندۀ اين رويکرد قرائت هاي درون متني در شعر" بيدل" اند، به گونه زير است:

الف_ توجه به اصالت هاي موضوعي متن : يعني آن چه که به عنوان داده هاي اصلي در متن مفهومي شعر، مطرح است. اين داده هاي مفهومي، از نحوه نگرش شاعر به "رويدادها، پديده ها و مفاهيم آغاز مي شود و سپس " در حوزۀ معنايي گسترش مي يابد. به گونه مثال:
_نحوه نگرش شاعر:
"نيست با مژگان تعلق اشک وحشت پيشه را
دانۀ ما، دام راه خويش داند ريشه را
*گسترش در حوزه معنايي:
" عيش ترک خانمان از مردم آزاد پرس
کس نداند جز صداقدر شکست شيشه را"
توجه به اين " اصالت هاي موضوعي متن" و آن چيزي که به حيث داده هاي مفهومي در شعر مطرح شده، يکي از روش هاي مهم، براي قرائت هاي درون متني در شعر بيدل است.
ب_ فهم ظرافت هاي معنايي متن :
هدف از اين مسأله، توجه ژرف بر فهم موضوعي و دريافت درست از توجيهات مفهومي در انديشه بيدل است. در بسياري از موارد، خلاء ژرف از درک بيدل زماني به وجود مي آيد که مخاطب، به دليل عدم توجه دقيق بر ظرافت هاي معنايي در شعر و يا هم " خواندن نادرست واژه ها " ، در گودي اين خلاء پرت مي شود.
به طور نمونه:
عدم توجه بر ظرافت هاي معنايي:
" مفلسان را بيدل از مشق خموشي چاره نيست
تنگدستي باز ميدارد ز قلقل شيشه را "
اگر مخاطب بدون توجيه تشبيهي، ترکيب " مشق خموشي" را به جاي "درس خموشي" معنا کند، مفهوم به گونه رسا در ذهن شکل نمي گيرد؛ اما اگر تلويحاً واژۀ " مشق" را در برداشت ذهني خود " تمرين " معنا نمايد و از آن تركيب" تمرين خموشي" را در بافت ذهني خود بسازد، مفهوم روشن تر در ذهن مي آيد و روش ما در زمينۀ درک ( و سپس حس از شعر) هنجارمند مي شود.
خواندن نادرست واژه ها :
" بيدل" از معني طرازي بر کمال خود ملاف
گَرد ساحل باش، کاين موج از محيط ديگر است
اگر مخاطب در خواندن و تلفظ درست واژۀ "گَرد" دقت نکند و از سر نافهمي آن را " گِرد" بخواند، مفهوم بيت، به کلي برهم مي خورد و دريافت درست مفهومي از آن دستياب نمي شود.
با توجه بر اين نکته ها، توجه بر مؤلفه هايي که سازندۀ رويکرد" قرائت هاي درون متني در شعر بيدل" است، بسيار ضروري دانسته مي شود که بايد در هنگام خواندن متن، رعايت گردد..
2_ قرائت هاي درون متني چگونه شکل مي گيرد؟:
روش قرائت هاي درون متني در شعر بيدل در برگيرندۀ رعايت دو جز براي فهم نسبي از شعر بيدل است:
الف_ خو گرفتن و تأمل در انديشه بيدل
ب_آشنايي با ترکيبات در شعر بيدل
الف_ خوگرفتن و تأمل در انديشه بيدل:
خو گرفتن و تأمل در انديشه بيدل، از سليقه و ذوق فردي آغاز مي شود. براي آغاز اين نگرش ذوقي و سليقه يي و سپس گسترش اين تأمل و خو گرفتن، بهتر است مخاطبان، به مفاهيم تا حدي روشن و دستياب در شعر بيدل توجه داشته باشند. به گونه مثال:
" معني بلندِ من، فهم تندو مي خواهد
صيد فکرم آسان نيست، کوهم و کتل دارم"
و يا :
" نميدانم کدامين شيوه دشوار است در عالم
نفس در خون تپيد و گفت: پاس آشنايي ها"
اين روش، آغازيست براي برانگيختن ذوق بيشتر به خاطر خو گرفتن و تأمل ژرف در انديشه بيدل.
ب_ آشنايي با ترکيبات در شعر بيدل: بيدل با توجه بر کثرت نگرشش در شعر، يکي از مهمترين شاعران ترکيب ساز است. براي درک درست از شعر اين سخنور بزرگ، بايد با شيوه کاربرد ترکيبات وي آشنا بود مانند ترکيب هاي " کار وان اشک" و " اثر پرداز داغ" در اين بيت :
" دليل کاروان اشکم، آه سرد را مانم
اثر پرداز داغم، حرف صاحبدرد را مانم
و يا هم ترکيب" شکست رنگ" در همين غزل که به فراواني در غزل هاي ديگر نيز به کار رفته است:
"شکست رنگم و بر دوش آهي مي کشم محمل
در اين دشت از ضعيفي کاه باد آورد رامانم"
" شکست رنگ" ( مانند ترکيب هاي طور معرفت، طلسم حيرت، وحشتکده، چمن رنگ و ...) از ترکيبات مورد توجه در نزد بيدل است؛ اما نگاه شاعر با توجه به قرائت هاي درون متني در شعر، درباره اين تركيب متفاوت آمده است: يکجا شکست رنگ، به معناي شکست تعلقات است؛ اما در جاي ديگر به معناي معکوس آن ارائه شده است.
بنابرين آشنايي با ترکيبات در شعر بيدل، از مهمترين نکات براي وقع گذاشتن به روش قرائت درون متني در شعر بيدل است که بايد به آن توجه جدي شود.
ويژه گي قرائت هاي درون متني، افزون بر اين که ما را با رويکردهاي معنا شناسانه در شعر بيدل آشنا مي سازد، از جانب ديگر، حس و دريافت ما را از انديشه بيدل تعميم مي دهد. مهمترين نکته يي که ما را در فرايند اين تعميم دهي کمک مي کند، قرائت هرمنوتيکي و درک چند بعدي از شعر بيدل است؛ زيرا بيدل از شمار شاعرانيست که انديشه اش در لايه هاي متعدد و مختلف معنايي، پيچيده شده؛ از اين رو توجه بر داده هاي مفهومي در قرائت هاي درون متني شعر، نخستين گاميست که ما را به وادي انديشه بيدل، نزديک مي سازد.