-
ميلاد
ولادت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در نیمه شعبان سال 255 (63) هجری قمری در شهر سامرا در خانه امام حسن عسکری علیه السلام واقع شد. شیخ مفید (م 412 هجری قمری) می نویسد:
و کان مولده علیه السلام لیلة النصف من شعبان سنة خمس و خمسین و مأتین و امه ام ولد یقال لها نرجس و کان سنه عند وفاة ابیه خمس سنین اتاة الله فیها الحکمة و فصل الخطاب و جعله ایه للعالمین.
میلادش در شب نیمه شعبان سال 255 بود و مادرش جاریه ای که به او نرگس می گفتند و در زمان وفات پدر از عمر مبارکش پنج سال گذشته بود. خداوند در این سن به وی حکمت و فصل الخطاب عطا فرموده و او را آیتی بر اهل عالم قرار داد.
ولادت امام در شرایطی رخ داد که دولت عباسی، با وجود آنکه گرفتار اختلافات درونی دستگاه حکومت و فتنه های و قیامهای مردمی در گوشه و کنار کشور اسلامی بود، نیروهای اطلاعاتی خود را در نظارت بر خانواده امام هادی و امام عسکری علیهما السلام بسیج کرده بود.
از این رو طبیعی است تولد آن مولود موعود باید در شرایطی استثنایی و با استتار کامل و تحت عنایات ویژه خداوندی انجام گیرد، باید آن سنّت موسوی (64) تجدید گردد و حضرتش از گزند دژخیمان محفوظ بماند.
ماجرای ولادت امام عصر علیه السلام را شیخ صدوق (م 381) و شیخ طوسی (م 460هجری قمری) هر دو در روایاتی شبیه بهم از حکیمه دختر امام نهم علیه السلام و عمّه امام حسن عسکری علیه السلام روایت کرده اند. بنابراین روایت، حکیمه، در شب نیمه شعبان بدر خواست امام یازدهم نزد نرجس خاتون (65) مادر امام زمان می ماند و مژده ولادت را از زبان فرزند برادر خود می شنود تعجب حکیمه خاتون زمانی بیشتر می شود که تا نیمه شب هیچ اثر ظاهری از حاملگی یا زایمان در نرجس نمی بیند ولی نهایتاً حضرت مهدی سلام الله علیه متولد می شوند و وقتی حکیمه آن جناب را بدست پدر می دهد به امر پدر به سخن می آیند و شهادتین می گویند و به امامت یکایک ائمه شهادت داده آنگاه تلاوت می کنند:
« بسم الله الرحمن الرحیم و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنود هما ما کانوا یحذرون». (66)
موضوع ولادت مخفی آن حضرت، قبلاً از جانب پدران بزرگوارش پیشگویی شده بود. و در قالب چهارده روایت (67) بدست ما رسیده، از جمله این روایت است که سعید ابن جبیر از امام زین العابدین علیه السلام نقل کرده است: « القائم منا یخفی علی الناس ولادته حتی یقولوا لم یولد بعد لیخرج حین یخرج و لیس لاحد فی عنقه بیعة». (68)
قائم ما کسی است که ولادتش بر مردم مخفی است، تا آنجا که می گویند هنوز بدنیا نیامده است، او دز حالی قیام می کند که هیچ کس را بر عهده وی بیعتی نیست.
همانطور که از روایت فوق بر می آید نهانزادگی امام عصر علیه السلام گروهی را دچار تردید ساخت و به جای آن که زمینه تحقیق بر ایشان فراهم آورد، بهانه انکار بدستشان داد، اعلام کردند «امام حسن عسکری فرزند نداشته» و چگونه می شود شخصی فرزند داشته باشد و کسی از آن آگاه نباشد (69) و یا: (امام دوازدهم) شخصیت موهومی است و به دروغ به امام حسن عسکری که بدون فرزند مرد نسبت داده شده و... علویین معاصر امام عسکری از اینکه امام حسن عسکری علیه السلام با فرزند پسری از دنیا فوت کرده باشد، خبری ندارند. (70)
اگر کسی نخواهد امامت یا ظهور حضرت مهدی را به عنوان یک باور دینی بپذیرد، باز هم بر اساس اسناد موجود نمی تواند واقعیت تاریخی ولادت آن حضرت را انکار نماید. واقعیتی که علاوه برده ها روایتی که محدثین در تایید آن آورده اند، مورّخین به نام، به وقوع آن اذعان نموده اند:
-
علی ابن حسین مسعودی می نویسد:
و فی سنة ستین و مأتین قبض ابو محمد الحسن ابن علی ابن محمد ابن علی ابن موسی ابن جعفر ابن محمد ابن علی ابن الحسین ابن علی ابن ابیطالب علیهم السلام فی خلافة المعتمد و هو ابن تسع و عشرین سنه و هو ابو المهدی المنتظر (71)
در سال 260 ابو محمد حسن بن علی بن محمد ابن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی ابن ابیطالب علیه السلام در زمان خلافت معتمد، در حالیکه 29 سال از عمرش می گذشت از دنیا رفت. او پدر مهدی منتظر است.
شمس الدین ابن خلّکان می نویسد:
ابوالقاسم محمد ابن الحسن العسکری ابن الهادی ابن محمد ابن الجواد دوازدهمین امام شیعه است. لقب معروف او حجّت است. شیعه هم او منتظر و قائم و مهدی می داند، او در روز جمعه نیمه ماه شعبان سال 255 متولد شد. هنگام در گذشت پدر، عمر او پنج سال بود. نام مادر او خمط است و برخی گفته اند نرجس (72)
شیخ سلیمان قندوزی نیز می نویسد:
فالخبر المعلوم المحقق عند الثقات ان ولادة القائم علیه السلام کانت لیلة الخامس عشر من شعبان سنة خمس و خمسین و مأتین فی بلد سامرا (73)
_ آن گزارشی که {صحت آن} معلوم بوده و نزد موثقین به اثبات رسیده است این که ولادت قائم علیه السلام در شب پانزدهم سال 255 در شهر سامرا بوده است.
امام حسن عسکری علیه السلام ضمن مخفی نگاهداشتن فرزند خود، در فرصت های مناسب آن حضرت را به دوستان و شیعیان خود نشان داده و معرفی می کردند تا بوجود حجّت خدا یقین داشته باشند و تردیدی به دل راه ندهند. شیخ صدوق از ابو غانم خادم روایت می کند:
ولد لابی محمد ولد فسماه محمد فعرضه علی اصحابه یوم الثالث و قال هذا صاحبکم من بعدی و خلیفتی علیکم و هو القائم الذی تمتد الیه الاعناق بالانتظار فاذا امتلأت الارض جورا و ظلما خرج فملأها قسطا و عدلا (74)
_ برای ابو محمد فرزندی بدنیا آمد که او را (م _ ح _ م _ د) نامیده پس در روز سوم او را به یارانش نشان داد و فرمود پس از من صاحب شما و خلیفه بر شما این است. او همان قائمی است که در دوران انتظار، مردم بسویش گردن می کشند و زمانی که زمین از ظلم و ستم پر شده باشد قیام می کند و آن را از عدل و داد پر می سازد.
و نیز از جانب محمد بن عثمان نقل کرده است که چون آن حضرت متولد گردید، امام حسن عسکری عثمان ابن سعید را احضار نمود و فرمود: اشتر عشرة الاف رطل خبزا و عشرة الاف رطل لحما و فرقه، احسبه قال: علی بنی هاشم و عق بکذا و کذا شاة (75)
_ ده هزار رطل نان و ده هزار رطل گوشت بخر و آن را توزیع کن (راوی می گوید:) گمان می کنم فرمود میان بنی هاشم توزیع کن، آنگاه فرمود: گوسفندی چنین و چنان عقیقه کن.
احمد ابن حسن ابن اسحاق قمی نیز روایت کرده است که وقتی خلف صالح علیه السلام متولد گردید نامه ای به همان دست خط شناخته شده امام عسکری به جدّ من احمد ابن اسحاق رسید که در آن آمده بود:
ولد المولود فلیکن عندک مستورا و عن جمیع الناس مکتوما فانالم نظهر علیه الّا الاقرب لقرابته و المولی لولابته احببنا اعلامک لیسرک الله به کما سرنا و السلام (76)
_ مولود {منتظر} بدنیا آمد، این مطلب باید نزد تو پنهان بماند و آن را از همه مردم مخفی نمائی، ما کسی جز خویشاوندان را به جهت قرابتشان و دوستان را به جهت ولایتشان، بر این قضیه آگاه نساخته ایم، دوست داشتیم به تو نیز بگوئیم تا همانطور که ما خشنود شدیم خداوند تو را نیز خرسند سازد، والسلام.
همچنین روزی چهل تن از شیعیان نزد امام یازدهم گرد آمدند و از آن امام تقاضا کردند تا حجّت پس از خویش را به آنان بنمایاند و بشناساند، امام با خشم مخصوص تقاضای آنها را پذیرفت، آنها پسری را دیدند همچون پاره ای از ماه که امام عسکری علیه السلام درباره وی فرمود:
هذا امامکم من بعدی و خلیفتی علیکم اطیعوه و لا تتفرقوا من بعدی فی ادیانکم لتهلکوا، اما انکم لا ترونه بعد یومکم هذا (77) _ این پس از من امام شماست و خلیفه من بر شما، از او فرمان برید و پس از من در دین های {ساخته} خودتان پراکنده نشوید که هلاک خواهید شد، بدانید که از امروز به بعد او را نخواهید دید.
-
نام ها و نشان ها
برای امام عصر ( ارواحناه فداه) اسامی و القاب بسیاری است که گاه به عنوان موعود ادیان و محبوب رسولان بر آن حضرت نهاده اند و گاه به عنوان مظهر مراتب ایمان و مظهر احکام قرآن، و گاه بسبب خصلت های الهی آن حضرت و گاه به جهت فریاد رسی و امداد رسانیش و گاه به دلیل عدالت گستری و رعیت پروریش و گاه ...
باری مرحوم محدث نوری در کتاب نجم الثاقب، 182 اسم از اسماء آن جناب که در قرآن و کتب دیگر ادیان و اخبار اهل البیت علیهم السلام و غیره آمده را ذکر می کند. اینک دسته گلی از آن گلزار:
-
بقيـة الله
امام عصر علیه السلام بقیة الله است، باقیمانده سلسله حجج الهی است. در کتاب غیبت فضل ابن شاذان از حضرت صادق علیه السلام آورده است:
فاذا خرج اسند ظهره الی الکعبة و اجتمع الیه ثلثمأة و ثلاثة عشر رجلا فاول ما ینطق به هذه الایة «بقیة الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین» ثم یقول انا بقیة الله و حجتة و خلیفته علیکم. فلا یسلم الیه مسلم الا قال «السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه (78)»
آنگاه که قیام کند به کعبه تکیه می زند و 313 تن از مردان به گردش فراهم می آیند، اول سخنی که می گوید تلاوت این آیه است: « بقیة الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین»، آنگاه می گوید: منم بقیة الله و حجت خدا بر شما. پس از آن هیچ کس بر او سلام نمی کند جز اینکه در هنگام سلام می گوید: «السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه».
-
قائم
آن حضرت را قائم نامیده اند یا بدین جهت که قیام به حق می کند و یا از این رو که در زمانی که مردم او را از خاطر برده اند قیام می نماید. شیخ طوسی از ابو سعید خراسانی روایت می کند:
قال قلت لابی عبد الله علیه السلام المهدی و القائم واحد؟ فقال نعم، فقلت لای شیء سمی المهدی، قال لانه یهدی الی کل امر خفی و سمی القائم لانه یقوم بعد ما یموت، انه یقوم بامر عظیم (79)
_ می گوید به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم آیا مهدی و قائم یکی هستند؟ فرمود بله، عرض کردم چرا او را "مهدی" می نامند؟ فرمود زیرا به هر امر پنهانی هدایت می شود، و او را "قائم" می نامند زیرا بعد از آنکه {نام و خاطره اش} می میرد زنده می گردد، او به امر عظیمی قیام خواهد کرد.
در زمان امام هشتم علیه السلام دعبل خزاعی شاعر شیعی، پس از سرودن قصیده معروفش آن را در محضر امام خواند و در پایان به این نام امام زمان علیه السلام اشاره نمود: یقوم علی اسم الله و البرکات خروج امام لا محالة واقع
و تجزی علی النعماء و النقمات یمیز فینا کل حق و باطل
_ ناگزیر قیام امامی که به نام خدا و با تکیه بر برکات الهی قیام می کند، انجام خواهد پذیرفت.
_ او حق و باطل را در میان ما از هم ممتاز می سازد و پاداش و سزای خوبی و بدی را می پردازد.
امام رضا علیه السلام با شنیدن این ابیات گریه شدیدی کردند، آنگاه فرمودند:
یا دعبل نطق روح القدس بلسانک (80)
_ ای دعبل روح القدس به زبان تو سخن گفت.
مسأله ای که گاه مطرح می شود این است: آیا هنگام ذکر این نام امام زمان علیه السلام قیام لازم است؟ و آیا این عمل پشتوانه تاریخی دارد؟ پاسخ این که بنابر برخی روایات این کار در زمان ائمه علیهم السلام قبل از ولادت امام زمان انجام گرفته است:
امام رضا علیه السلام در یکی از مجالس خراسان حضور داشت، کلمه قائم مذکور شد پس آن جناب ایستاد و دست مبارکش را بر سر نهاده فرمود: اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه این عمل در عصر امام صادق علیه السلام نیز معمول بوده است خدمت آن جناب عرض شد علت چیست که در موقع ذکر قائم باید قیام کرد؟ در جواب فرمود:
صاحب الامر غیبتی دارد بسیار طولانی و از کثرت لطف و محبتی که به دوستانش دارد هر کس وی را به لقب قائم که مشعر است به دولت او و اظهار تأثری است از غربت او یاد کند، آن جناب هم نظر لطفی به او خواهد نمود. چون در این حال مورد توجه امام واقع می شود سزاوار است از باب احترام بپاخیزد و تعجیل فرجش را از خدا بخواهد (81)
-
صاحب
این لقب، از القاب مشهور آن حضرت است که به صور مختلف ذکر شده است از جمله « صاحب الغیبة»، « صاحب الزمان»، «صاحب العصر»، «صاحب الدار»، «صاحب الامر» و «صاحب الشرف».
-
ماء معيـن
خدای متعال در آخرین آیه از سوره مبارکه ملک می فرماید: « قل أرأیتم ان اصبح ماءکم غورا فمن یأتیکم بماء معین».
_ بگو هیچ فکر کرده اید که اگر آبی که از آن بهره می برید در زمین فرو رود چه کسی آب گوارا برایتان می آورد؟
غور به معنای فرو رفتن است (82) و معین از ریشه عین است و ماء معین به معنای آبی است که ظاهر و آشکار بر روی زمین است. ابو بصیر از امام محمد باقر علیه السلام درباره آیه فوق روایت کرده است:
هذه نزلت فی الامام القائم یقول: ان اصبح امامکم غائبا عنکم لا تدرون این هو، فمن یأتیکم بامام ظاهر یأتیکم باخبار السموات و الارض و حلال الله و حرامه به ثم قال علیه السلام و الله ما جاء تأویل هذه الایة و لا بد ان یحیی ء تأویلها. (83)
_ این آیه درباره امام قائم نازل شده است می فرماید پیشوای شما اگر از شما پنهان گشت به طوری که ندانستید کجاست، آنگاه، چه کسی برایتان امامی آشکار خواهد آورد که اخبار آسمان ها و زمین و حلال و حرام خدا را بیان کند؟ آنگاه فرمود: سوگند به خدا تأویل این آیه نیامده است و ناگزیر خواهد آمد.
-
نشان ها
اوصاف ظاهری امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از دو طریق به ما رسیده است یکی از طریق روایاتی که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومین علیهم صلوات الله منقول است و دوم از اخبار کسانی که به شرف لقای آن حضرت نائل آمده اند. در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم چنین آمده است:
« المهدی من ولدی ابن اربعین سنة کان وجهه کوکب دری فی خده الایمن خال اسود». (84)
مهدی از فرزندان من است {هنگامی که ظاهر می شود} چهل ساله است، چهره اش مانند ستاره درخشان است و بر گونه راست وی خالی سیاه رنگ.
از دیگر مشخصات ظاهری آن حضرت موارد زیر است. شاب مربوع (جوانی است میانه قد)، اجلی الجبینین (فراخ است پیشانی مبارکش)، حسن الوجه و نور وجهه یعلو سواد لحبته و رأسه (نیکو رو است و نور رخسارش چنان درخشانست که بر سیاهی موی سرورویش غلبه دارد)، افلج الثنایا (میان دندانهای مبارکش گشاده است) (85) کانه قطع قمر (مانند پاره ماه است). د
بر اساس برخی روایات شکل و شمائل و خلق و خوی آن جناب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم شباهت دارد، از ایشان روایت است.
_ المهدی من ولدی اسمه اسمی و کنیته کنیتی، اشبه الناس بی خلقا و خلقا(86)
مهدی از فرزندان من است، نام او، نام من و کنیه او همچون من {ابوالقاسم} است، از همه مردم در صورت و سیرت به من نزدیکتر است.
_ المهدی من ولدی اسمه اسمی و کنیته کنیتی و شمائله شمائلی و سنته سنتی (87)
_ مهدی از فرزندان من، هم نام و هم کنیه من است، شمائلش مانند من و سیره اش همچون من است.
و بالاخره در برخی روایات آمده است: « المهدی طاوس اهل الجنة» (89):
به حسن خلق و وفا کس به یار ما نرسد
ترا در این سخن انکار کار ما نرسد
اگر چه حسن فروشان به جلوه آمده اند
کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد
هزار نقش بر آید ز کلک صنع و یکی
به دلپذیری نقش نگار ما نرسد
هزار نقد به بازار کائنات آرند
یکی به سکّه صاحب عیار ما نرسد
و به ما آموزش داده اند که در مقام اشتیاق چنین زمزمه کنیم:
« اللهم ارنی الطلعة الرشیدة و الغرة الحمیدة و اکحل ناظری بنظرة منی الیه و عجل فرجه و سهل مخرجه و اوسع منهجه و اسلک بی محجته» (90)
_ بار خدایا، آن خورشید تابان و سپیده نمایان را به من نشان بده و دیدگان مرا به یک نگاه بر جمال او روشنی و قوت ببخش، فرجش برسان، قیامش آسان کن و راهش بر او بگشای و مرا بر طریق او بگمار.
و اما شرط دیدار را از خود آن حضرت بشنوید:
« و لو ان اشیاعنا وفقهم الله لطاعته علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا علی حق المعرفة و صدقها منهم بنا فما یحبسنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نکرهه و لا نؤثره منهم» (91)
_ اگر شیعیان ما، که خداوند توفیق طاعتشان، عطا فرماید، همبستگی قلبی در وفاداری به پیمانی که با ما بسته اند داشتند، فیض دیدار ما برایشان به تأخیر نمی افتاد و به زودی به سعادت رویاروئی با ما نائل می شدند، آنهم با شناخت صحیح و صادقانه نسبت به ما، پس چیزی جز رفتار ناپسند و آنچه ما از ایشان انتظار نداریم، ما را از آنان دور نمی داد.
-
آغاز امامت حضرت امام عصر عجل الله فرجه الشريف
امام حسن عسکری علیه السلام در سال 260 هجری قمری با گذشت 28 سال از عمر شریفش و پس از طی یک دوره 6 ساله امامت در شهر سامرا به شهادت رسید.
آن حضرت در اول ربیع الاول همان سال بیمار می شوند و پس از یک هفته بیماری در روز هشتم وفات می نمایند. خبر بیمار شدن ایشان بلافاصله به عبید الله ابن یحیی ابن خاقان می رسد. از اینکه فوراً وزیر را مطلع می کنند معلوم می شود، انتظار داشته است. بلافاصله به دارالخلافه میرود و به دستور معتمد پنج نفر از اطرافیان خاص خلیفه را به خانه امام گسیل می دارد. معتمد به آنان دستور داد در خانه ابو محمد علیه السلام بمانند و هر چه رخ می دهد به او گزارش کنند و همچنین به قاضی القضات ابن بختیار فرمان داد ده نفر از معتمدین را انتخاب کند و به خانه امام بفرستد و آنان هر صبح و شام نزد او بروند و حال او را زیر نظر بگیرند (92). دو یا سه روز بعد به خلیفه خبر دادند حال ابو محمد علیه السلام سخت تر شده است و بعید است بهتر شود، خلیفه دستور داد شب و روز ملازم خانه او باشند تا آنکه پس از چند روز رحلت فرمود.
وقتی خبر در گذشت آن حضرت انتشار یافت، سامرا به حرکت در آمد و سراپا ناله و فریاد گردید و بازارها تعطیل شد. زمانی که جنازه آماده دفن شد، خلیفه برادر خود عیسی ابن متوکل را فرستاد تا بر آن حضرت نماز بگذارد، هنگامی که بدن مطهّر را برای نماز روی زمین گذاشتند عیسی نزدیک رفت و صورت آن حضرت را باز کرد و به علویان و عباسیان و نویسندگان و شهود نشان، داد و گفت:
هذا الحسن ابن علی ابن محمد ابن الرضا علیه السلام مات حتف انفه علی فراشه (93)
_این حسن بن علی بن محمد بن رضا علیهم السلام است که به طور طبیعی در بستر خود از دنیا رفته است.
آنگاه نام کسانی که طی آن چند روز در خانه آن حضرت بودند را به عنوان شاهد برد و بر آن حضرت نماز گزارد.
رحلت امام در سن جوانی و برخوردهای فوق از ناحیه خلیفه معتمد، به خوبی نشان می دهد که امام حسن عسکری علیه السلام به مرگ طبیعی و یا مرگ ناشی از یک بیماری خاصّ مهلک از دنیا نرفته اند.
پس از شهادت ایشان (و قبل از آن تشریفات درباری برای نماز) شیعیان و دوستان خاص آن حضرت در خانه ایشان تجمع کردند. از طرفی جعفر ابن علی برادر ایشان که به فسق و فجور مشهور بود و با دربار معتمد نیز رابطه داشت، بی خبر از وجود حضرت مهدی علیه السلام، خود را صاحب عزا و جانشین امام حسن عسکری علیه السلام می پنداشت و لذا در ورودی خانه امام خود را در معرض تسلیت دوستان و شیعیان ایشان قرار داد. ابو الادیان، یکی از خدمتگذاران امام که ناقل این خبر است می گوید امام حسن علیه السلام به من فرموده بودند پس از رحلت من، آنکس که بر من نماز می گذارد، امام پس از من است، اما زمانی که جعفر را بر در خانه آن حضرت دیدم پیش خود گفتم:
ان یکن هذا الامام فقد بطلت الا مامة لانی کنت اعرفه بشرب النبیذ و یقامر فی الجوسق و یلعب بالطنبور (94)
_اگر این شخص بخواهد امام باشد، روزگار امامت بسر رسیده، زیرا من او را می شناسم که در زورق خود می نشیند، شراب می نوشد قمار بازی می کند و موسیقی می نوازد.
پس از آن عقیده، خادم خانه امام، بیرون آمد و به جعفر گفت جنازه برادرت را کفن کردند بیایید نماز بخوانید. زمانی که به حیاط خانه داخل شدیم امام عسکری را کفن کرده و در تابوت گذاشته بودند. جعفر پیش رفت تا بر امام نماز گزارد. وقتی که خواست تکبیر نماز را بگوید، به ناگاه، کودکی گندمگون و سیاه موی که دندانهای پیشینش قدری با هم فاصله داشت، بیرون آمد و لباس جعفر را گرفت و او کنار کشید و گفت:
تأخر یا عم فانا احق بالصلوة علی ابی
_«عقب بایست عمو! من به نمازگزاردن بر پدرم سزاوارتم.»
جعفر با قیافه درهم و دگرگون کنار رفت و آن کودک بر امام نماز خواند.
-
غيبــت صغـری
غیبت صغرای امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از نهم ربیع الاول سال 260 هجری. قمری، همزمان با شروع امامت آن حضرت آغاز می شود و تا نیمه شعبان سال 329 هجری. قمری یعنی بیش از 69 سال به طول می انجامد. اینکه آن حضرت در دو مرحله غیبت داشتند از قبل در روایات پیشوایان معصوم علیه السلام پیشگویی شده بود. اسحاق ابن عمار صیرفی می گوید: از امام جعفر صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود:
« للقائم غیبتان احدیهما قصیرة و الاخری طویلة فالغیبة الاولی لا یعلم بمکانه فیها الا خاصة شیعته و الاخری لا یعلم مکانه فیها الا خاصة موالیه (95)»
_ قائم دو غیبت دارد: یکی کوتاه و دیگری طولانی، در غیبت اول به جز شیعیان خاص او کسی از مکان وی آگاه نیست و در غیبت دوم تنها خدمتگزاران خاص او از مکان وی اطلاع دارند.
زراره نیز از آن حضرت نقل کرده است که فرمود: «ان للقائم غیبتین یرجع فی احدیهما و الاخری لا یدری این هو، یشهد الموسم و یری الناس و لا یرونه(96)»
_ برای قائم دو غیبت خواهد بود در یکی از آنها مردم می توانند {توسط نواب خاص} به او مراجعه کنند اما در غیبت دوم معلوم نیست او کجاست. در مراسم حج حاضر می شود و مردم را می بیند اما مردم او را نمی بینند.
تفاوت اساسی دو غیبت، همانطور که از روایات فوق نیز بر می آید این است که در غیبت اول ارتباط مردم با آن حضرت به کلی قطع نشده و شیعیان به وسیله نامه و از طریق نائبان خاص ولی عصر ارواحنا فداه، با ایشان در ارتباط بودند. ولی در غیبت دوم این گونه ارتباط نیز قطع گردید.
دو مرحله ای بودن غیبت و کوتاه بودن مدت غیبت اول به دلیل عدم امکان قطع کامل امام با جامعه شیعه بوده است. توضیح اینکه محدودیت عسکریین علیهم السلام از جهت ارتباط با شیعه و محرومیت شیعه از شرکت در جشن ولادت امام عصر عجل الله فرجه و استتار آن حضرت در دوران کودکی به وسیله پدر بزرگوارشان و قلت عدد شیعیانی که ایشان را زیارت کرده بودند. جامعه امامیّه را در بدو امامت آن حضرت دچار حیرت و تشتت نموده بود، تا جائی که جعفر ابن علی به خود اجازه می داد خود را جانشین آن حضرت معرفی کند، و بنابر نقل مسعودی (97) اختلاف بر سر امامت، شیعه را پس از امام حسن عسکری علیه السلام به بیست فرقه رسانده بود. پس اینکه امامیّه مجدداً متحد می شوند و اختلاف و تشتت از میان آنان رخت بر می بندد مرهون الطاف امام عصر علیه السلام در پاسخ به نامه های شیعیان و زحمات نواب آن حضرت در ایجاد این ارتباط است.
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن