(جناب آقای راننده)
اه نگاه شانسو ببین حالا تا ما اومدیم اون آخر بشینیم همه کیپ تا کیپ اون ته نشستن و یه جا واسه مون خالی نذاشتن. خوب بی خیال اصلاً میام می شینم رو صندلی شاگرد درست بغل دست راننده همونجا در حالیکه یه پلاستیک تخمه آفتابگردون و تخمه ژاپنی میخوریم وپوستشو تف می کنیم (حالا کارنداریم که باد پوست تخمه ها روکه تف کردیم دوباره می چسبونه به سروصورتمون)گل می گیم و گل میشنویم وخاطرات جاده ای واسه هم تعریف می کنیم_ به به_ پایین پامون هم یه فلاسک چای نیم متری استیل سیاهرنگ بغلشم توی یک کاسه پلاستیکی پر از آب چندتا استکان نعلبکی. قندون هم که تو داشبرد._به به_نوار هم که یا حمیرا یا مرضیه _به به_باحال با صفا.
حالا داشته باشید اوسا شوفرو با حال بامرام. معرکه اس به جان خودم. هیکل چیفتن_ گردن متکا _سیبیل نگو بگو شمشیر هندی نیم متر ازبناگوش دررفته ابروهای پشمالو بهم پیوسته چشای اززور بیخوابی خون گرفته یه خال سیاه گنده هم رو لپ چپش بایه عرقگیر و یه شلوار کردی و دمپایی لاستیکی قهوه ای سوخته. دستای آفتاب سوخته پشمالو وزوزیش هم همه خالکوبی که درد دل همه عاشقای دنیاس. یه طرف بازو، یه زنکه ای که شال پردار دور کله اش پیچیده زلفای فرفروش اززیر شال پیچش زده بیرون توباد وله یه پیاله هم دستش. بالا پیاله هم یه دله که یه خنجر توش فرورفته خون قطره قطره تو پیاله می ریزه (حالا ما حیرون که این پیاله خونو سگ میخوره؟!حالاهرچی)به به_ به به
اویکی بازوش یه لنگر کشتی و یه دنیا شعار بامرامی زیرش . جانم فدای مادر_بیچاره مادر_ رفیق بی کلک مادر به به _به به.
راننده هم که حالا به جای خوش آب وهوا رسیده ضبط وخاموش می کنه خودش مفتخرمون می کنه باصدای که عین نعره دایناسور شکارشده اس میخونه:
ای دووووووووووووووووووووووست به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
ای امان امان امان ها ها ها هاها هاهاها هاهاها
به به
به به
آهــــــــــــای شما هم که ته اتوبوس چپیدید یه به به ی بگین.
بفرما چایی داداش.
0
0
0
0
ببخشید فرمودید سوال چی بود؟