بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 4 از 4 اولیناولین ... 234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 38 از مجموع 38

موضوع: آخرین روزهای شاه : کوروش آسوده بخواب ما بیداریم

  1. #31
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    " اعليحضرت. همه ی اقدامات کلی عليه فساد، پخش برنامه های تلويزيوني( جلسات کميسيون بازرسی شاهنشاهی مستقيما از تلويزيون پخش می شد و مردم به آن می خنديدند)، و پخش اعلاميه ها از راديو چيزی را عوض نمی کند. مردم آنها را باور نداشته اند، و حالا هم باور نمی کنند که به راستی اراده ای برای مبارزه با سوء استفاده گران وجود دارد. بايد چند تن از متصديان فاسد امور جاری مملکت و پاره ای اشخاص را که از اطرافيان تان هستند، از خود دور کنيد. درست است که اين اشخاص، هدف مورد علاقه ی آشوبگران حرفه ای هستند، اما افکار عمومی هم به راستی از اين اوضاع و اين افراد منزجر است. اگر به راستی در اين مورد کاری صورت نگيرد، بايد نگران بود که حتی اصل سلطنت نيز مورد ترديد قرار گيرد و خود اعليحضرت نيز با موقعيت و رويدادهای تاسف آوری روبرو شوند." پاسخی که شاه به من داد، بسيار موجب شگفتی من شد:
    - بله، طبيعتا اين گفته ی من نبايد تکرار شود، ولی تا هنگامی که آمريکايی ها از من پشتيبانی می کنند، می توانيم هرچه می خواهيم بکنيم و انجام دهيم، و هيچ کس نخواهد توانست مرا از اين کار بيندازد."
    - " مسلما قربان. آمريکايی ها تا هنگامی که ايران، آن گونه که " کارتر" می گويد جزيره ی صلح و ثبات باشد، از ما پشتيبانی می کنند. اما اگر به خاطر مسائل داخلی شان، سياست خود را تغيير دهند و ما را رها کنند چه؟"
    - " آمريکائيان هرگز مرا رها نخواهند کرد."
    اين سخن، ظاهرا درست، ولی در نهايت اشتباه بود. شاه گمان می کرد از آنجا که وجودش اجتناب ناپذير است، آسيب ناپذير هم هست. اما به تدريج دريافت که نارضايتی های غيرقابل انکار داخلی، به وسيله ی کسانی که دوستان راستين و صميمی خود می انگاشت، مورد سوء استفاده قرار گرفته و سپس تشويق شده، مورد حمايت مالی قرار گرفته و هماهنگ گرديده است- و همه ی اينها، نه به دليل ضعف های او، بلکه به علت قدرتش، و نيرومندی فزاينده ی ايران. آری. اينها را به خاطر بلندپروزای های شاه که برايشان قابل تحمل نبود و " خود بزرگ بيني" می دانستند، بر سرش آوردند.
    سپس اندکی پيرامون مطالب کمابيش مهم گفتگو کرديم، تا آمدند و اعلام کردند که ناهار آماده است. برخاست، و من هم. در حالی که به عادت هميشگی می رفت دست هايش را پيش از غذا خوردن بشويد، با لحنی بسيار آرام و مهربان گفت: " نگران نباشيد. بر اين بحران غلبه خواهم کرد. پيشتر بر بسياری از آنها چيره شده ام."
    چند روز بعد، در حومه ی " براتيسلاوا" شاهد مانورهای نظامی، نمايش سلاح های جديد و تيراندازی با مهمات واقعی بوديم. ايران، برآن شده بود که منابع دريافت اسلحه خود را متنوع کند و در اين زمينه از وابستگی خود به غرب، به ويژه به ايالات متحده بکاهد. آغاز به ايجاد صنايع نظامی کارآمد و همچنين خريد مقاديری سلاح و تجهيزات نظامی از بلوک شرق کرده بوديم. از اين جهت بود که چکسلواک ها بهترين ساخته های نظامی شان را نشان مان می دادند و خواستار فروش آنها به ايران بودند.
    هنگامی که نمايش های نظامی به پايان رسيد، و همه برای ديدن مانورها بر جايگاه مرتفعی که ويژه آن برنامه ساخته شده بود ايستاده بودند، شهبانو به فارسی به همسرش گفت: از اين نمايش ها و هر چيزی که مرا به ياد جنگ بيندازد، بدم می آيد.
    - شايد روزی ناچار شويد نقش فرمانده ارتش شاهنشاهی را برعهده گيريد.
    - اميدوارم خدا هرگز آن روز را نياورد.
    در آن زمان، نمی دانستيم که شاه بيمار است. امروز همه ی آن سخنان شگفت انگيز، معنای ديگر يافته است.

    درطول آن بهار و اوايل تابستانش، زندگی در دربار، سير هميشگی خود را می کرد. شاه و شهبانو به ديدارهای عمومی خود و گشايش جاها و برنامه های تازه ادامه می دادند و همه جا ديده می شدند. افکار عمومی، در اکثريت بزرگش از شاه پشتيبانی می کرد و از علاقه اش به او چيزی کم نشده بود. اما انتظاری توام با دلواپسی برای واکنشی، تصميمی جدی برای مهار اوضاع و انجام اصلاحات هر روز بيشتر می شد.
    در حوالی پايان ماه مه، شهبانو برنامه های از پيش تنظيم شده را کنار گذاشت، و تقريبا بدون محافظ، به يکی از ********مارکت های تهران رفت. زمانی طولانی را در آنجا گذراند و چيزهايی خريد. مردم آنچه را که می ديدند باور نمی کردند. به گرمی از او استقبال کردند، برايش دست زدند و با او دست دادند. کمترين رفتار خصمانه يا عاری از اشتياقی رخ نداد. چند روز پس از آن، او با يک مينی بوس بی نشانه متعلق به گارد شاهنشاهی، ديداری پنج ساعته از جنوب تهران کرد. فقط تيمسار" نشاط" فرمانده " گارد جاويدان" و سرهنگ " نويسي" افسر گارد- و هر دو در لباس غيرنظامي- با چند همکارشان شهبانو را همراهی می کردند. مسير ديدار، در راه به پيشنهاد يک عضو جوان انجمن شهر به نام " محمدرضا تقی زاده" برگزيده شد. در پانزده دقيقه ی نخست مسير، همه به سخنان دکتر " کاظم وديعي" که از مسائل پايتخت می گفت، با دقت گوش فرا دادند. او می گفت که تهران نقش مهمی در دگرگونی ها و تحولات مملکت بازی می کند. و از شهبانو خواست که برای حل مشکلات تهران، کارهايی اضطراری انجام دهد. هرجا که رفتند، با استقبال پرشور و شوق مردم روبرو شدند. صدها نفر فرياد " جاويد شاه" می کشيدند. زن ها، شهبانو را می بوسيدند، از او برای حل مشکلات شان ياری می خواستند وبا شتاب نامه هايی کوتاه می نوشتند و به دستش می دادند. بخشی از مرفهين و طبقات ميانه، آغاز به مخالفت و انتقاد از حکومت کرده بودند، اما انبوه مردم عادی به شاه وفادار بودند و آن را آشکارا نشان می دادند. تا پايان کار هم همين طور بود.
    روز ۱۴ مه در نيويورک، " امير اسدالله علم"، که شايد تنها دوست راستين و امين شاه بود، از سرطان درگذشت.
    " اميراسدالله علم"، اندکی بعد از جنگ جهانی، در ۲۶ سالگی، جوان ترين وزير تاريخ مشروطه ايران شد. از آنجا همه ی مراحل پيشرفت سياسی را طی کرد. در سال ۱۹۶۲ به نخست وزيری رسيد و در آن مقام هيچ ترديدی نکرد که شخصی به نام " روح الله خميني" را دستگير کند. " خميني" در آن زمان ملای گمنامی بود که با ياری حزب " توده" ( حزب کمونيست ايران) و با پولی که از مصر برايش آمده بود، دست به تحريکاتی زد و بلوايی عليه اصلاحات ارضی و دادن حق رای به زنان به راه انداخت.
    " علم" از سال ۱۹۶۵ به وزارت دربار برگزيده شد، ولی بعدها، اندک اندک، به علت بيماری اش از مقامات دولتی و امور مملکتی کناره گرفت. در تابستان سال ۱۹۷۷، " اميرعباس هويدا" جانشين او شد. " علم"، بی شک شخصيت بحث انگيزی بود که بسيار مورد انتقاد قرار می گرفت. به آسانی می شد او را با " دوک دومورني" برادر ناتنی " ناپلئون سوم"، با همان ضعف ها و قابليت های دولتمردان واقع گرا، مقايسه کرد. بسياری نوشته اند که اگردر سال بحرانی ۱۹۷۸، " علم" در کنار محمد رضا شاه بود، از سقوط او جلوگيری می شد. شايد هم حق دارند. مرگ او، درست همزمان با اوج بحران، اندکی پس از درگذشت دکتر " منوچهر اقبال" نخست وزير پيشين ديگر و سپهبد " يزدان پناه" سالخورده، آخرين همراه رضا شاه رخ داد. و نتيجه آن شد که شاه از رايزنی های آخرين گروه افرادی که به آنها اطمينان کامل داشت محروم شود. از آن پس، شاه بيش از پيش به همه شک و سوء ظن داشت. اين ضربه ی سياسی و روانی بسيار سختی بود برای مردی که هر روز تنهاتر می شد، اما وانمود می کرد که تنها نيست.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  2. #32
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ازماه مارس تا ژوئن، مرتبا تظاهراتی در تبريز، قم و حتی تهران صورت گرفت. آيت الله " شريعتمداری" به عنوان رهبر اصلی يک جنبش سياسي- مذهبی محسوب می شد که هنوز رژيم را مورد انتقاد قرار نداده بود. با آن که انتشار مقاله ی روزنامه ی " اطلاعات" اشتباه بزرگی بود، ولی نقش " روح الله خمينی" هنوز مهم نشده بود.
    روز ۱۰ ماه مه، در تظاهراتی در قم، ماموران انتظامی در تعقيب گروهی از اغتشاشگران، وارد محل سکونت آيت الله " شريعتمداری" شدند. آيا باز اين يک اشتباه بود يا تحريک؟
    احساسات مردم بالا گرفت، به ويژه که در زدوخوردهای خيابانی، دو تن کشته شده بودند. با درسی که " آموزگار" نخست وزير از اشتباهی که در مورد مقاله ی کذايی در مورد " خميني" مرتکب شده بودند، گرفته بود، ساعاتی پس از اين رويداد، " تاسف" خود را از " خشونت غيرعمد"ی که در خانه ی آيت الله رخ داده بود ابراز داشت. آيت الله هم خواستار آرامش مردم شد.
    در حالی که بسياری از زندانيان " سياسی" که اکثرشان به اتهام اعمال تروريستی، با انگيزه های سياسی دستگير، محاکمه و زندانی شده بودند، مورد عفو قرار می گرفتند، يا درنتيجه ی تخفيف در مجازات شان آزاد می شدند، دولت، سيصد آشوبگر را دستگير کرد. اينها از لحاظ سياسی گمنام و ناشناس بودند و دستگيری شان هيچ واکنشی، نه در ميان مردم کشور و نه در مطبوعات بين المللی که ديگر همه ی رويدادهای ايران را زير نظر گرفته بودند، برنيانگيخت. آرامش محسوسی در سراسر کشور به وجود آمد. شاه بر ميزان بيانات خود پيرامون لزوم آزادی بيشتر زندگی سياسی افزود و دولت نيز مهار اوضاع را رهاتر کرد. انواع و اقسام گروه های سياسی، به ويژه از کسانی که طرفدار " محمد مصدق" نخست وزير پيشين( که در سال ۱۹۶۷ درگذشته و قهرمان ملی شدن نفت شناخته می شد) بودند، از سايه بيرون آمدند و آزادانه به ابراز عقايد خود پرداختند.
    به نظرمی رسيد در آن ماه ها که همه چيز می توانست به مسير ديگری بيفتد، شاه از اطرافيان و نزديکان خود کناره گرفته است. بی ترديد آگاه شده بود که عمرش به پايان نزديک می شود و می خواست کار خود را به سرانجام برساند و ايران را به سطح بالايی از توسعه ی اقتصادی و اجتماعی برساند. همواره می گفت اين امر بايد " برگشت ناپذير" و " بازگشت به گذشته، ناممکن شود. اهميتی به مسايل روزانه و نظارت بر آنها نمی داد. در آن هنگام، می بايست کسی يا کسانی در کنار او می بودند که کشور را اداره می کردند، امور کشور را قاطعانه در دست می گرفتند، در نظم و امنيت اصلاحات را پيش می بردند و به ويژه گفتگويی راستين را با روحانيون و گروه های سياسی برقرار می کردند و فضای مملکت را آرام می نمودند. خلاصه بايد دسيسه های بين المللی را که داشت به سرعت به توطئه ی عليه ثبات کشور و سيرش به پيش تبديل می شد، خنثی می کردند.
    اما " جمشيد آموزگار" که به هنگام تصدی وزارت امور اقتصادی و دارايی، به خوبی انجام وظيفه کرده، تکنوکراتی صادق بود، در فعاليت های سازمان "اوپک" نيز درخشيده بود، سياستمدار برجسته ای نبود، وقت خود را با پرداخت به کارهای پيش افتاده و کم اهميت می گذراند و از مسائل اساسی غافل بود. در مقابل، " اميرعباس هويدا" که در اثر سال ها بودن در راس دولت، فرسوده شده بود، شيوه های کار را خوب می دانست. وقتی وزير دربار شد، همه ی سرنخ هايی را که در دست داشت و شبکه ای را که ايجاد کرده بود، به خدمت خدعه عليه جانشين خود گرفت تا او را تضعيف کند. فضا، فلج کننده و بازدارنده شده بود.
    شاه، ازکارنامه ی مملکت راضی و به آينده اميدوار بود. حق هم داشت. چون تا پايان بهار ۱۹۷۸ هم چيزی از دست نشده بود. ايران هنوز استوار به نظر می رسيد و احترام و اعتماد را برمی انگيخت. در حقيقت هم اوايل بهار ۱۹۷۸، درآمد سرانه به ۲۴۵۰ دلار رسيده بود، آن هم درکشوری که يک ربع قرن پيش از آن، ۱۶۰ دلار بود. پيش بينی هايی که سازمان های بين المللی و مراکز پژوهشی معتبر می کردند، گويای آن بود که اين رقم در سال ۲۰۰۰ از ده هزار دلار هم بيشتر خواهد شد. يعنی رقمی نزديک به درآمد سرانه ی کنونی اسپانيا.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  3. #33
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    درايران فرصت های اشتغال زا آنقدر زياد شده بود که کارگر کم آمده و در نتيجه حدود يک ميليون کارگر خارجی از هر دسته و هر کشوری جذب بازار کارش شده بودند: آسيايی ها، آمريکايی ها و اروپايی ها، همه در کمال آزادی و امنيت در ايران کار و زندگی می کردند.
    ارزش ريال، پول ملی، درحدود ۱۵ سال ثابت مانده بود. ذخيره ی ارزی کشور در سال ۱۹۷۵ از مجموع ذخاير بلژيک، ايتاليا و اسپانيا فراتر می رفت. به عنوان کشوری وام دهنده، ايران اقدامات نخستين برای عضويت در OCDE را انجام داده بود. در سال ۱۹۷۷، ميزان سرمايه گذاری دولتی ايران در خارج، از ۲۰ ميليارد دلار گذشته بود، که البته بسياری آن را ثروت شخصی شاه می پنداشتند. اين سرمايه گذاری ها در بخش های متنوعی چون نفت، پتروشيمی، بانک، صنايع اتمی و کارخانه های اتومبيل سازی انجام گرفته بود.
    نظام بيمه های اجتماعی کشور که " احمد قوام" در سال ۱۹۴۶ پايه گذاری کرده بود، اندک اندک توسعه يافته و از سوی oit به عنوان کارآترين و پيشرفته ترين نظام در کشورهای جهان سوم شناخته شده و به عنوان سرمشق به آن استناد می شد.
    به نوشته ی مجله آمريکايی Fortune، شرکت ملی نفت ايران که در سال ۱۹۷۳ در رده ی بيست و هشتم در جهان بود، سال بعد به رده ی سوم رسيد. در آستانه ی انقلاب، توليد نفت کشور به شش ميليون و پانصد هزار بشکه در روز رسيده بود. مجموع ظرفيت پالايشگاه های ايران چهل ميليون تن در سال بود و کشور نه تنها می توانست نفت خام صادر کند، بلکه نفت تصفيه شده نيز صادر می کرد. به اين ترتيب در سال ۱۹۷۷، ايران دومين کشور صادرکننده ی نفت جهان با دويست و هفتاد ميليون تن صادرات، و رهبر بی چون و چرای " اوپک" به شمار می آمد. " خارک" بزرگ ترين بندر نفتی جهان بود.

    درسال ۱۹۷۷، توليد سيمان ازده ميليون تن می گذشت، شش ميليون تن فولاد توليد شد که می بايست ظرف پنج سال سه برابر می شد. در همان سال يکصد هزار خودرو ساخته شد که بخشی از آن صادر شد و قراربود تا پايان قرن، رقم توليد به يک ميليون برسد.
    در زمينه ی انرژی در سال ۱۹۷۷، ظرفيت نيروگاه های ايران، ازهرگونه، مجموعا ۷۵۰۰ مگاوات- ساعت بود، و اين افزايشی چشمگير را از رقم ۸۵۰ مگاوات در سال ۱۹۶۳ نشان می داد. چهار مرکز بزرگ توليد برق اتمی در دست ساختمان بود که دو تايش ۸۰درصد تکميل شده بود. ظرفيت کل اين نيروگاه ها چهار هزار مگاوات- ساعت، و کشور درشرف رسيدن به استقلال کامل از نظر انرژی بود.

    در ميان سال های ۱۹۶۳ و ۱۹۷۸ رشد شمار کودکان در کودکستان ها ۱۳۵۰ درصد، در دوره ی ابتدايی ۵۶۰ درصد، در دوره ی راهنمايی ۲۶۳ درصد و در مدارس فنی و صنعتی ۱۵۵۰ درصد بود. در آن آخر ماه مه ۱۹۷۸ که سال تحصيلی به پايان رسيد، ايران ده ميليون دانش آموز کودکستانی تا دبيرستانی داشت. در سال های دهه ی ۱۹۸۰، بی سوادی احتمالا به کلی از ميان می رفت. بيست دانشگاه و صدو سی پنج موسسه ی آموزش عالی، ۲۰۰ هزار دانشجو پذيرفته بودند که همه ی آنها از بورس يا کمک های مالی آموزشی بهره داشتند. دانشگاه های ايران، و در صدر آنها دانشگاه های " تهران"، " پهلوي"، "ملي" و " اصفهان" در سطح بين المللی بود و دانشجويان بسياری از چهار گوشه ی دنيا به آنجا می آمدند.

    از سه سال پيش از آن، در ايران تقريبا در هر فصل، اگر نگوئيم در هر ماه، موزه های تازه و شکوهمند، مراکز فرهنگی، کتابخانه های تازه و مجموعه های ورزشی گشوده می شد. اينها، همه نتيجه ی کوشش های يک دهه بود.
    حتی در بخش کشاورزی که توسعه در آن کندتر است، با وجود سيزده سد بزرگ که از سال ۱۹۶۳ ساخته شده بود و هشتصد هزار هکتار زمينی که به تازگی امکان آبياری شان فراهم گشته بود، و با آن که مصرف مواد غذايی بالا رفته و جمعيت افزايش يافته بود، کشور بيش از ۹۰ درصد خودکفا بود. درآمدهای کشور به راحتی می توانست زيان وارد کردن بقيه ی محصولات کشاورزی را- که برای توليد آن ها نيز کوشش می شد- بپردازد




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  4. #34
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ارتش ايران يکی از نيرومند ترين ها در دنيا، و نيروی هوائی اش در ميان پنج بهترين جهان بود. ايران، يکی از ستون های دفاع از جهان آزاد در برابر کمونيسم و توسعه طلبی شوروی به شمار می آمد. همين امر، شاه را برآن داشته بود که با اصرار فزاينده، خواستار بيرون رفتن نيروهای نظامی خارجی از منطقه، غيراتمی شدن آن، و ايجاد يک نظام دفاعی برای اقيانوس هند و خليج فارس فقط با شرکت خود کشورهای منطقه شود. اين جنبه ی چشمگيرتر ديپلماسی فعال و سياست مستقل ملی ايران، که بسيار به سياست های ژنرال " دوگل" می مانست بود که برخی را ناخشنود می کرد.
    ايران از هر جهت می درخشيد. محمد رضا شاه از آن آگاه بود و به پيشرفت های خود و برگزيدگان پيرامونش می باليد. او اين داده ها و بسياری ديگر را به خوبی می شناخت: منطق او براساس رشد، تحول ميزان توليد ناخالص ملی، عوامل توسعه ی اقتصاد کلان بنا شده بود. چشمان او به اين افق ها دوخته شده بود، و بيش از پيش ازمسائل روز فاصله می گرفت. مطمئن بود که کوشش هايش، يعنی در حقيقت کوشش های کشورش، همه ی دنيا را شگفت زده خواهد کرد.
    درسه چهارسال آخر مدام می گفت که لازم است دمکراسی به گونه ی غربی در کشور به وجود آيد، اما متاسفانه اصلاحات سياسی و پايه گذاری نظمی را که بايد پيش از آن برقرار می شد، آغاز نمی کرد. می پنداشت گسترش آزادی سياسی که فزاينده بود، می تواند چند منتقدی را که در خارج غر می زدند، ساکت کند. او گمان می کرد که نيرومند، و بنابراين وجودش اجتناب ناپذير است. اما در ارزيابی خطر اشتباه کرده بود. می انديشيد چون ايران در شرف تبديل شدن به ژاپن آسيای غربی است، حتی در مقايسه با اسرائيل بسيار پيشرفته، سرآمد کشورهای منطقه است و از لحاظ تکنولوژی، علمی، اقتصادی و مالی قدرت برتر دنيای مسلمان به حساب می آيد، کسی نمی تواند به او تعرضی کند. و دقيقا به علت همين ها که درغرب، " خودبزرگ بيني" و " جنون عظمت" او می خواندند، بود که تصميم گرفتند او و کشورش را بی ثبات کنند. او کسانی را که در داخل کشور، پيشرفت هايی انجام گرفته را نفی می کردند، به مضحکه می گرفت و چندان تمايلی به گوش سپردن به افرادی که جز از مسائل روزانه، فساد و ندانم کاری اين يا آن نمی گفتند، نداشت. می پنداشت که به جای اين، آنان بايد به چشم انداز آينده ی درخشانی که در انتظار بود بينديشند.

    در بهار ۱۹۷۸، در " روز زن"، در استاديوم سرپوشيده ی ورزشی پايتخت، در برابر بيش از ده هزار زن پرشور و هيجان، مخالفان خويش را نادان، ارتجاعی و عقب مانده خواند و حتی تقريبا آشکارا آخوندها را مخاطب قرار داد و گفت: " مه فشاند نور و سگ عوعو کند." آيا اين سخنان از حد انديشه ی او فراتر می رفت. آيا می خواست آخوندها را تهديد کند؟
    در تهران اين گمان پيش آمد که سخنان او نشانه ی سخت گيری بيشتر و دوباره در دست گرفتن توانمندانه ی اوضاع است. از اين تصور، بسياری بر خود لرزيدند. اما هيچ روی نداد. سخنان خشن و تهديد آميز او، چون شمشيری بود که در آب فرود آيد. در آن هفته های آخر، شاه همچنان همه ی حربه ها را در دست داشت، اما گذاشت که مسئولان سياسی و دولتی به کرختی و بی عملی خود ادامه دهند. خود او اين توهم را بوجود آورده بود که رويدادهای آن روزها " حادثه ای گذرا" ست. در وضعيتی تقريبا مشابه " لوئی" شانزدهم، " نيکولا" ی دوم و " هايله سلاسی".

    چند ماه بعد، " ملک حسن" دوم در " مراکش"، در حضور گروه کوچکی از نزديکان که " اصلان افشار" نيز در ميان شان بود، در مورد رويدادهای سالی که گذشت به شاه گفت:
    - رضا، می دانی اشتباه بزرگ تو چه بود؟ تو ايران را بيش از ايرانيان دوست داشتي!
    و شاه پاسخ داد: پس من ايران را برای که آماده می کردم؟ برای ملتم- برای ايرانيان، برای آن که آنان در کشوری غنی، به خوشبختی زندگی کنند.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  5. #35
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    روزهای نخستين ماه ژوئن در آرامشی نسبی گذشت. ويژگی مهم زندگی سياسی تهران، شايعاتی بود که پيرامون دگرگون شدن اوضاع پراکنده می شد. اوضاع، مثل هميشه بود.
    به عادت هميشگی، شاه به منظور بازرسی اوضاع، سفری به استان خراسان کرد. از لحظه ی ورود به مشهد، شهر مقدس مرقد امام رضا که ايرانيان او رامی ستايند، با استقبال بسيار گرم و استثنايی مردم روبرو شد. ده ها هزار نفر نامش را فرياد می زدند و ابراز احساسات می کردند. شاه، ايستاده در اتومبيل روباز خود خيابان ها را پيمود. پس از زيارت سنتی مرقد امام، با ۵۰ تن از روحانيون که برخی از آنان ملاهای مهمی بودند، در يکی از تالارهای موزه ی آستان قدس ديدار کرد. همگی دست شاه را به نشانه ی احترام بوسيدند- آخر او پادشاه تنها کشور شيعه ی جهان بود. شاه با آنان محترمانه رفتار کرد و از اعتقادش به اسلام و احترامش به امام رضا سخن گفت.
    از بعدازظهر تا شب، بازديد کوتاهی از يک مجموعه ی صنعتی کرد، مورد استقبال بسيار شگفت انگيز کارگران قرار گرفت و در پاسخ آنان، سخنرانی کوتاهی کرد. آنگاه يک پايگاه نظامی را مورد بازديد قرار داد. در بازگشت به کاخ " ملک آباد" با هلی کوپتر بر فراز کارگاه ساختمانی پرديس جديد دانشگاه " فردوسی" مشهد پرواز کرد و به اطرافيانش گفت: " می خواهم بعدازظهر فردا با استادان دانشگاه ديدار کنم."
    "وليان"، استاندار خراسان پاسخ داد: " چنين ديداری در برنامه ی اعليحضرت پيش بينی نشده است. ضمنا چگونه می توان صدها تن را ظرف چند ساعت گرد آورد. همه ی اين استادان قابل اطمينان نيستند." اما شاه به خشکی پاسخ داد: "همين که گفتم".
    همان شب دکتر " پرويز آموزگار" رئيس دانشگاه- که هيچ نسبتی با نخست وزير نداشت- از موضوع آگاه شد و تمام شب کوشيد مقدمات آن شرفيابی را فراهم آورد. به همه ی استادان، پژوهشگران و اعضای کادر آموزشی بدون استثناء اطلاع دادند که فردا حاضر شوند.
    ساعت ۱۱ صبح، استاندار و " ساواک" فهرستی بيست نفره از استادان نامطلوب به رئيس دانشگاه دادند و خواستند که آنان به دلايل امنيتی شرفياب نشوند. او نپذيرفت و گفت: هيچ استثنايی در کار نخواهد بود، وگرنه خود به تنهايی به حضور اعليحضرت می رسم و ادای احترام می کنم. مسئولان پاسخ دادند: " شما که ديروز در فرودگاه اين کار را کرديد." " پرويز آموزگار" آخر سر گفت: " می خواهيد بپذيريد يا رد کنيد. تصميم با شماست."
    استاندار که در بن بست گير کرده بود، ماجرا را به عرض شاه رساند. اما او نيز بسيار خشمگين شد و گفت: " از کی بنا شده شما تصميم بگيريد من چه کسی را ببينم يا نبينم. ساواک چگونه به خود جرات می دهد به من بگويد چگونه بايد رفتار کنم؟ مراسم بايد همان گونه انجام گيرد که رئيس دانشگاه می گويد." و به اين ترتيب، بعدازظهر آن روز شاه با چند صد دانشگاهی که با اتوبوس و بی هيچ تفتيشی به باغ کاخ آمده بودند، ديدار کرد.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  6. #36
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    در آن ديدار، شاه بسيار خشنود بود، زيرا دانشگاهيان به گرمی برايش ابراز احساسات کردند. رئيس دانشگاه گفت: " اعليحضرتا، همه ی ما بسيار خوشوقتيم که در حضورتان هستيم." و شاه پاسخ داد: " من هم همين طور." و از پروازی که بر فراز پرديس جديد دانشگاه داشته، ابراز شادمانی بسيار کرد و قول داد در سفر بعدی خود به مشهد، بازديد طولانی تری از آنجا به عمل آورد. سپس به ميان استادان رفت، با آنان به گفتگو پرداخت. شوخی می کرد و گاه با صدای بلند می خنديد.
    دکتر" مرتضی روحانی"، نخستين نام در فهرست " نامطلوب ها" در کناری با شاه به گفتگو پرداخت و از او خواست به دانشگاه دستور دهد آپارتمان بزرگ تری در اختيار او بگذارند. " روحانی" از مخالفان مشهور رژيم و شوهر خواهر " علی شريعتی"، فرضيه پرداز بنيادگرايان و مغز متفکر تندروهای مذهبی بود. او در توضيح درخواست خود گفت: " ما سه نفريم. پسرمان نوجوانی است که می خواهد دوستانش را به خانه مان دعوت کند و خانه ی شصت متر مربعی به راستی برای ما کوچک است." شاه پاسخ داد: " دکتر از دست من کاری برای شما برنمی آيد. در اين ساختمان های موقتی، اصل بر بيست متر مربع برای هر فرد قرار داده شده است. بی گمان خودتان به زودی خانه ی زيبايی خواهيد ساخت." و با خنده افزود: " ولی مراقب باشيد پسرتان وقت زيادی با دوستانش صرف نکند. اول درس!" همه خنديدند و " روحانی" سر تعظيم و احترام در برابر شاه که دستش را می فشرد فرود آورد. چند ماه بعد، او وزير بهداری " خمينی" شد.
    شرفيابی دانشگاهيان سه ساعت به درازا کشيد. وقتی شاه دانشگاهيان را ترک می گفت، همگی مدتی طولانی برايش دست زدند و او با لبخندی تمسخرآميز به استاندار گفت: " اگر همه آشوبگران چنين بودند، خوب بود."

    در ساعت ده و ربع ۱۴ ژوئن، شاه در دفتر خصوصی خود در " کاخ نياوران" " جمشيد آموزگار"، نخست وزير وقت و سپهبد نيروی زمينی " ناصر مقدم"، رئيس اداره ی دوم ستاد ارتش را به حضور پذيرفت. " مقدم" به عنوان رئيس "ساواک" و جانشين تيمسار " نصيری" معرفی شد. اين مراسم فقط دو دقيقه به درازا کشيد. نه عکاسی آنجا بود و نه دوربينی. البته در مورد ارتشيان، روند کار همواره چنين بود. ابتدا، نخست وزير جملاتی را که در اين موارد گفته می شود، گفت: " اعليحضرتا، افتخار دارم سپهبد " ناصر مقدم" را به عنوان معاون نخست وزير و رئيس " سازمان اطلاعات و امنيت کشور" به پيشگاه مبارک معرفی کنم." پادشاه دست " مقدم" را که لباس نظامی به تن داشت فشرد و به او گفت: " می دانيد که بايد چه کنيد" همين.
    آن دو فورا دفتر را ترک گفتند. چند ثانيه بعد شاه نيز چنين کرد و با آسانسور به طبقه ی پائين رفت. تغيير رئيس " ساواک" يکی از مهم ترين تصميماتی بود که در آن سال مهم گرفته شد، ولی افسوس که ديرهنگام بود.

    تصميم شاه در اين مورد چند روز پيش گرفته شده بود. او بين دو تن ترديد بسيار داشت. نخست سرلشگر "علی معتضد"، نفر دوم " ساواک" که حوزه کار او بيشتر اطلاعات خارجی و ضد جاسوسی بود و ديگر سپهبد " ناصر مقدم" که زير فرمان سرلشگر " پاکروان" رئيس خوشنام پيشين "ساواک" خدمت کرده و به شاگردی او افتخار می کرد. سپس در ابتدای تصدی " نصيری" با او همکاری کرده بود. چند سالی هم بود که رياست رکن دو ستاد ارتش برعهده اش بود. هم " معتضد" و هم " مقدم" به درستکاری، کارآمدی و احترام گذاشتن به قانون شهره بودند. با آن که " علی معتضد" دستيار مستقيم ارتشبد " نصيری" بود، اما به عنوان شريک زياده روی های او شناخته نمی شد. شهرت او بيشتر در پيروزی های چشمگيرش در مبارزه با جاسوسی ها و جاسوسان "اتحاد جماهير شوروي" و کمونيست ها بود. همچنين گفته می شد که او و مامورانش توانسته اند در شبکه های فلسطينيان که پشتيبان و زندگی بخش گروه های مخالف و تروريست ايرانی بودند، نفوذ کنند- به حدی که اسرائيليان، اغلب اوقات از اطلاعات آنان سود می گرفتند. در اين مورد "موساد" و "ساواک" از مدت ها پيش با يکديگر همکاری داشتند. اما "علی معتضد" چندان با مسائل درون کشور آميخته نبود. هنگامی که شاه نظر "اميرعباس هويدا"، وزير دربار آن زمان را در مورد رئيس آينده ی "ساواک" خواست، او بر انتخاب "معتضد"- که چندان هم علاقه ای به او نداشت- بسيار پای فشرد. زيرا می دانست سپهبد "مقدم" در مورد او و اقداماتش در هنگام رياست دولت، داوری منفی و انتقادی دارد. علاوه برآن "مقدم"، "اميرعباس هويدا" را يکی از مسئولان اوضاع بحرانی کشور می دانست و بی مهری اش را از او پنهان نمی کرد.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  7. #37
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    با آن که " ناصرمقدم" از اعضای پرسابقه " ساواک" بود، اما در آن سازمان او را به عنوان کسی که " از بيرون آمده" می نگريستند. آمريکايی ها نظر خوبی نسبت به " مقدم" داشتند و او روابط شخصی گسترده ای با دنيای روشنفکران و مذهبيانی داشت که در مملکت اغتشاش می کردند. بنابراين، شاه وی را برگزيد. شگفت انگيز بود که پافشاری " هويدا" برای گزينش تيمسار " معتضد" کارگر نيفتاد. اما شاه بيش از پيش به مردی که ۱۳ سال نخست وزيرش بود بدبين شده بود و او را به خاطر پاره ای از تصميماتش، از جمله انتشار مقاله ی کذايی عليه " روح الله خمينی"، سرزنش می کرد. با اين حال چنين وانمود کرده بود که پيشنهاد وزير دربار را می پسندد. "هويدا" که گمان می کرد تصميم شاه گرفته شده، به "معتضد" اطلاع داد. "معتضد" در تمام طول شب سيزدهم، در انتظار تلفنی از کاخ يا نخست وزيری بود تا ساعت شرفيابی را به او ابلاغ کنند. "نصيری" هم صبح آن روز خداحافظی هايش را کرده بود. حتی چند تن از نزديکان "معتضد" در خانه ی او گرد آمده بودند تا انتصاب او را جشن بگيرند. حدود ساعت ۸ شب، سبد گل بسيار زيبائی به همراه پيامی گرم- به شيوه ای که "هويدا" خوب می دانست- از سوی او به دست "معتضد" رسيد. اما تلفنی که در انتظارش بود، نشد.
    همان روز تيمسار "نصيري" به سفارت ايران در پاکستان، که تاييدش از "اسلام آباد" ۴۸ ساعته گرفته شده بود، منصوب شد. "علی معتضد" نيز فرمان سفارت سوريه را دريافت کرد. دمشق ظاهرا در پذيرش او اندکی ترديد داشت، که دلايل آن را می توان حدس زد. به ويژه که سفير ايران درآنجا، ديپلماتی بود که پس از سال ها روابط تيره و تار تهران و دمشق را بهبود بخشيده بود. او از دنيای اطلاعات و جاسوسی دور بود، که سوريه ای ها در آن دست داشتند. او از طرفداران "جبهه ملی مصدق" نيز بود، اما اين دلبستگی مانعی در زندگی حرفه ای به وجود نياورده بود. انتخاب "معتضد" باعث شد که زندگی او نجات يابد. هنگامی که انقلاب روی داد، مستقيما به لندن رفت، درخواست پناهندگی سياسی کرد که پذيرفته شد، و چند سال بعد دراثر بيماری طولانی بدرود حيات گفت.
    تيمسار"مقدم"، رئيس تازه ی "ساواک"، چند هفته پيش از انتصابش، گمان می کرد که دوران خدمتش به پايان رسيده است! در ماه آوريل ۱۹۷۸، اندکی پس از شورش تبريز، تيمسار "مقدم" به من تلفن کرد و خواست که با يکديگر محرمانه و مفصلا ملاقات و گفتگو کنيم. با آن که با هم روابط دوستانه و تقريبا خانوادگی داشتيم، اين رويه از سوی يک نظامی سطح بالا، عادی نبود. تصميم گرفتيم در يکی از تالارهای موزه "رضا عباسی" با هم ناهار بخوريم. او ساعت دوازده با لباس غيرنظامی آمد. گزارشی را که در ۲۳ صفحه پيرامون رويدادهای مملکت و وخامت و خطر آن تهيه کرده بود به من داد و خواست آن را بخوانم. اين کار را کردم. نوشته ها، با صداقت و رک گويی چشمگيری نوشته شده بود و در آنها از فساد مالی چند تن از نزديکان اعليحضرتين، با ذکر نام و همه ی جزئيات اعمال آنان سخن رفته بود: از باج گيری های "اتاق اصناف" در زمان نخست وزيری "هويدا" ( البته تاکيد می کنم که "مقدم"، نخست وزير پيشين را مردی مطلقا درستکار و صادق می دانست)، فساد و بدکاری تيمسار "نصيری"، دلايل اصلی افزايش قيمت ها که به ويژه موجب نارضايتی بيش از پيش مردم طبقه ی متوسط می شد، و از نتايج فاجعه بار اختلاف با روحانيون که روزبه روز بالا می گرفت. "مقدم" نتيجه گيری کرده بود که: "فورا و بی هيچ وقفه" بايد اقداماتی چشمگير و قاطعانه برای مقابله با اين اوضاع صورت گيرد.
    از من خواست عقيده ام را در مورد آن يادداشت ها بگويم. در يادداشت ها لحنی خشن و عريان به کار گرفته شده و نام ها به صراحت و بی هيچ پرده پوشی ذکر شده بود. و اينها چيزی نبود مگر مطالبی که پيش از آن در دو گزارش ديگر، يکی از سوی گروه "بررسی مسائل ايران" که خود من رياستش را داشتم، و ديگری از سوی ستاد کل ارتش آمده بود. در نگارش گزارش دوم، احتمالا خود او نقشی ايفا کرده بود. هر دو گزارش، سه سال پيش از آن تسليم شاه شده بود. پس از خواندن گزارش، در حالی که به راستی تحت تاثير قرار گرفته بودم، برخاستم و او را در آغوش گرفتم و گفتم: "به شما تبريک می گويم. ولی می دانيد داريد چه خطری می کنيد؟"
    در پاسخ گفت: " می دانم. اکنون يک هفته است من و همکارانم، تهيه ی اين گزارش را به پايان رسانده ايم. اما اگر خودم مستقيما اين را به اعليحضرت بدهم، فورا از کار برکنارم می کنند و اين حقايق را می پوشانند. من، مسئوليت کامل اين پرونده را برعهده می گيرم. اما آيا شما می خواهيد يا می توانيد آن را به اطلاع شهبانو برسانيد( چند ماه پيش از آن، شاه مرا به رياست دفتر شهبانو گمارده بود) و ازايشان بخواهيد آن را به شاه بدهند؟ به اين ترتيب من چند شاهد خواهم داشت. فورا پذيرفتم. يادداشت کوتاهی برای شهبانو نوشتم و به همراه گزارش، در پاکتی سربسته به وسيله ی پيک فرستادم. تيمسار اندکی پيش از سه بعدازظهر مرا ترک کرد. چيزی پس از شش بعدازظهر، شهبانو به من تلفن کرد:
    - آيا پرونده ای را که برايم فرستاده ايد، خوانده ايد؟

    __________________




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  8. #38
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض


    - البته. خود تيمسار از من خواست بخوانم و چون از محتوای آن آگاه شدم، فورا برای علياحضرت فرستادم.
    - بسيار ترجيح می دادم شما از اين مطالب اطلاع پيدا نمی کرديد. واقعيت اين بود که پای برخی از "دوستان" و نزديکان شهبانو، در يادداشت ها به ميان کشيده شده بود.
    - تيمسار از من خواست گزارش را بخوانم تا در موردش نظر بدهم. پس از خواندن، انديشيدم وظيفه ی من است که آن را به حضور علياحضرت تقديم کنم.
    - اما در اين کاغذها چيزهايی است که به راستی بهتر بود از آنها بی خبر می مانديد.
    بسيار متاسف شدم، و حتی امروز افسوس می خورم که با بی رحمی پاسخ دادم :
    - علياحضرت بدون شک نمی دانند که آنچه در اين گزارش پيرامون برخی اشخاص آمده، يک دهم چيزهايی نيست که به درست يا غلط، مردم در محافل و قهوه خانه ها برای همديگر بازگو می کنند.
    شهبانو با خشونت تلفن را قطع کرد، ولی گزارش به شاه داده شد. تيمسار"مقدم" نه از کار برکنار شد و نه مورد سرزنش قرار گرفت. گمان می کنم آن نوشته ی دقيق و خشن، آشکارا در سال ۱۹۷۸ اخطاری از سوی آمريکائيان يا پاره ای از نظاميان آمريکايی به شاه بود که نگران دسيسه ای بودند که در واشنگتن عليه ايران نطفه بسته و در حال کامل شدن بود. در زمان "کندی"، "کاخ سفيد" طرح کودتايی را به وسيله ی "تيمور بختيار" که در آن زمان رئيس "ساواک" بود، ريخت. اما شاه از طريق يک خبرچين خصوصی و گويا چند نظامی آمريکايی، از آن طرح باخبر شد. در نتيجه "بختيار" که محبوبيتی نيزدرميان مردم نداشت، بلافاصله از کار برکنار شد و اصلاحات اقتصادی، اجتماعی و سياسی گسترده ای انجام گرفت تا اوضاع را آرام و منتقدان را ساکت کند. آيا بار ديگر نخواسته بودند شاه را متوجه فوريت انجام کارهايی تازه در سياست داخلی، برای تحکيم قدرت و رويارويی با دسيسه هايی که عليه اش کرده بودند، نمايند؟ دليلی برای اين امر ندارم، ولی به هرحال پرسشی شايسته ی پرسيدن است.

    "ناصر مقدم" مردی بسيار درستکار و صديق، پدری خوب برای خانواده اش- ويژگی که ايرانيان بسيار دوست داشتند، و در کار خود به حدی استثنايی حرفه ای بود. بی هيچ ترديد او از کرختی، سکون و بی حرکتی شاه سرخورده شده بود. پس از ۱۲ فوريه ۱۹۷۹، " مهدی بازرگان"نخست وزير "خمينی" از او خواست برسرکار خود بماند. "مقدم" در دفتری کوچک و مبدل، که تابلوی يک شرکت ساختمانی را بر درش نصب کرده بودند، چند روزی کوشيد خسارت ها را در حداقل نگه دارد، و تشکيلاتی را که پاکسازی کرده و به راهی نوين انداخته بود، نجات دهد. اما اندکی بعد، به دستور شخص"خمينی"، دستگير و کشته شد. او مردی بود که زياد می دانست. هنگامی که روزنامه نگاران در مورد خبر قتل او از "بازرگان" پرسيدند، او گفت: من خبر قتل تيمساررا از راديو شنيدم. رفتار "مقدم" را در چند هفته ی قبل از پايان کار، بسياری از همکارانش تاييد نمی کنند و بر آن نقطه ی سئوال می گذارند. اطلاعات من آنقدر نيست که بتوانم در اين مورد داوری کنم.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




صفحه 4 از 4 اولیناولین ... 234

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •