اساس تمرينات در تمركز حواس
زمان مشخصي را انتخاب كنيد. هر زماني كه دوست داريد.مثلاً ساعت ده شب.
از امروز هر شب ساعت ده تا ده و ده دقيقه به مدت يك ماه تمام به يك موضوع ويژه فكركنيد. توجه داشته باشيد كه دست كم بايد چهار الي پنج شب متوالي به يك تصوير ثابت فكر كنيد. تصويري كه مورد علاقه شما باشد. زماني تصوير را عوض كنيد كه احساس كنيد اين تصوير ديگر در شما انگيزه ايجاد نمي كند و تكراري شده است.
تلاش كنيد كه فكرتان منحرف نشود. به همان روشي كه گفتيم به محض انحراف ذهن از موضوع اصلي ، به آن برگرديد. به مرور مي بينيد كه رفته رفته ميزان انحرافهاي ذهني شما كاهش مي يابد. به طوري كه در روز بيستم حتي كمتر از پنج بار در طول ده دقيقه فكرتان منحرف مي شود.
فراموش نكنيد كه استمرار يك ماهه در اين تمرين بسيار حائز اهميت است .نكته ي ديگر اينكه حتماً به موضوع مورد علاقه ي خود فكر كنيد به ويژه در روزهاي اول تمرين. چرا كه هر آنچه مورد علاقه شما است خود به خود ايجاد تمركز مي كند.
نگاه كردن به يك جسم
براي شروع تمرين به هيچ عنوان با چشم بسته تمرين نكنيد.چون ديدن يك تصوير عيني و ملموس بسيار ساده تر از تماشاي يك تصوير ذهني است.
مثلاً سيبي را جلوي خود بگذاريد و همان گونه كه دقيقاً به آن نگاه مي كنيد به آن فكر كنيد.هر بار كه متوجه شديد به اصطلاح ماتتان برده و ذهنتان منحرف شده ، دوباره توجه خود را به سيب معطوف كنيد تا زماني كه ده دقيقه تمام شود.
ديدن يك جسم با چشم بسته
پس از چند روز ديدن اشيا يا چشم باز و فكر كردن به آن، وقتي احساس كرديد در اين كار مهارت يافتيد ، همان جسم يا شيئي ديگر را در ذهن خود ببينيد و به آن فكر كنيد.
در جايي آسوده بنشينيد . چشمان خود را ببنديد و به تصوير ذهني خود توجه كنيد. هر بار كه ذهنتان فرار مي كند و به تصوير ها و افكار ديگر متمايل مي شود با تلاشي ساده و آرام به تصوير ذهني خود برگرديد.
نگاه كردن به يك اسم معني با چشم بسته يا باز
بعد از چند روز مداومت در مرحله ي دوم تمرين، كمي آن را براي خود دشوارتر كنيد. اينك به اسامي معني توجه كنيد. به محبت، فداكاري، خشم، شادي، هيجان و....
چون اسمهاي معني تصوير ذهني ندارند بهتر آن است كه آنها را در وجود يك شخص مورد علاقه ببينيد. مثلاً شادي و هيجان را در چهره ي دوست صميمي خود و يا فداكاري و محبت را در چهره مادر يا پرستاري كه شب هنگام بر بالين كودكي بيمار ايستاده است و از او مراقبت مي كند ببينيد.
تمركز پيدا كردن بر اسامي معني ، قدرت تمركز فكر شما را بسيار عالي مي كند، به شرط آنكه در مراحل 1 و 2 تمرين مهارت كسب كرده باشيد.
در روزهاي آخر شما مي توانيد به مفاهيم گسترده تر و عميق تري كه تصاوير دنباله داري را شامل مي شوند فكر كنيد البته به صورت منظم و منسجم.
مثلاً جنگ مفهوم گسترده اي است كه تصاوير فراواني را در ذهن شما تداعي مي كند.اين تصاوير را با يك نظم خاص دنبال كنيد.مثلاً ابتدا حمله ي هواپيماها ، بعد بمباران مناطق نظامي، بعد خشم افراد، تشكل نظامي، حمله بر دشمن، تيراندازي، جنگ تن به تن و سپس غلبه و فتح و پيروزي
اين تصاوير دنباله دار را هميشه با يك نطم ثابت و مشخص در ذهن خود بياوريد و دنبال كنيد.
چگونه فكر كنيم؟
شايد شما هم با اين مشكل مواجه باشيد كه نمي دانيد چگونه فكر كنيد و يا وقتي كه به فكر كردن مشغول هستيد ، مطمئن نيستيد كه داريد فكر مي كنيد يا نه.
))كوين ترودا )) رئيس مؤسسه ي حافظه آمريكا و نويسنده ي كتاب ((تكنيك هاي تقويت حافظه )) در كتاب خود مي نويسد: تصاوير پا يه هاي فكري ما هستند ، يعني هميشه تصاوير افكار را مي سازند. تا تصويري نباشد فكري نيست و هر وقت تصوير ايجاد شد تفكر صورت مي گيرد. پس بهترين راه براي آنكه مطمئن شويد در حال فكر كردن هستيد اين است كه ببينيد تصوير داريد يا نه. اگر تصوير داريد ، مسلماً در حال فكر كردن هستيد.
اگر در تجسم مشكل داريد
در مرحله ي اول تمرين ، شما جسمي را با چشم باز مي بينيد. بنابر اين تصوير عيني داريد كه به دنبال آن انديشه خواهد بود.
اما در مرحله ي دوم تمرين، گاهي احساس مي كنيد كه در ساختن تصاوير ذهني مشكلات فرائان داريد يا ادعا مي كنيد تصويري نمي بينيد و فقط احساسي از يك تصوير داريد.
بهترين راه براي ايجاد مهارت در دين تصاوير ذهني، توالي انجام مراحل 1 و 2 است يعني اينكه ابتدا تصويري را با چشم باز ببينيد و سپس فوراً با چشم بسته ببينيد. هر وقت تصوير محو يا كمرنگ شد دوباره چشم را باز كنيد و تصوير واقعي را ببينيد و پس از نگاه دقيق ، مجدداً چشم خود را ببنديد و تصوير ذهني آن را مشاهده كنيد.
اين عمل خيلي زود نتيجه مي دهد و شما در ساختن تصوير ذهني مهارت پيدا مي كنيد.
خوانندگان كتابهاي روان شناسي موفقيت ، معمولاً خيلي با مشكل ديدن تصوير ذهني مواجه مي شوند. وقتي به شخصي گفته مي شود كه مثلاً (( خودت را در يك باغ پر از گل ببين)) مي گويد: (( من قادر نيستم خودم را ببينم )) . به همين علت است كه خيلي از خوانندگان اين كتابها نمي توانند اين تمرين مؤثر را كه پايه و اساس (( تجسم خلاق )) است انجام دهند. به اين افراد توصيه مي كنيم كه تصوير خود را به دقت در آينه نگاه كنند.سپس با چشم بسته خود را مجسم نمايند و به همان صورت كه در مورد اشيا شرح داديم، هر وقت تصوير كم رنگ يا محو شد دوباره چشمان خود را باز كنند و تصاوير واقعي خودشان را ببينند.
بعد ار مدتي به راحتي مي توانند خودشان را مجسم كنند و اين تمرينات را به خوبي انجام دهند.
يك سؤال ديگر
در مرحله اول تمرين ممكن است با اين سؤال مواجه شويد كه مثلاً وفتي سيب را مي بينيم به چه چيز آن فكر كنيم؟
ما مؤكداً پاسخ مي دهيم : به هيچ چيز.فقط تصوير را ببينيد، فكر خود به خود ايجاد مي شود. رنگ، شكل، لكه هاي كوچك، اندازه ، نوع و ...
چند روز تمرين كنيم؟
قرار بود كه تلاشي ذهني به مدت يك ماه و هر روز ده دقيقه براي انسجام بخشيدن به افكار خود داشته باشيد. مي توانيد هر هفته از اين ماه را به انجام يك مرحله اختصاص دهيد. هفته ي اول: مرحله اول، هفته ي دوم: مرحله دوم، هفته ي سوم: مرحله سوم ( فكر كردن به اسم معني ) ، هفته ي چهارم: مرحله ي چهارم ( فكر كردن به مفاهيم گسترده و دنباله دار)
شما مي توانيد بيشتر تمرين كنيد. مثلاً ده دقيقه صبح و ده دقيقه شب. اما ما معمولاً تمرينات فراوان را توصيه نمي كنيم تا شما علاقه و استمرار خود را از دست ندهيد و زود خسته نشويد. بهتر است از هر گونه شتاب و فشار زياد كه ناشي از اشتياق فراوان شما در روزهاي اول است ، پرهيزيد.(( استمرار)) شرط اول موفقيت در تمرين است و(( وارد شدن در هرمرحله به شرط موفق شدن در مرحله ي قبل )) شرط دوم.
پرورش دقت و حواس پنجگانه
آستانه درك حواس پنج گانه ، حداقل انرژيهايي هستند كه مي توانند يكي از حواس پنج گانه ي شما را
تحريك كنند و اگر اين انرژي تحريك ، كمي كمتر شود ، حواس ما قادر به درك آن نخواهند بود.
براي پرورش حواس پنج گانه به جز حس بينايي ، بايد خود را به آستانه ها نزديك كنيم. ما معمولاً حواس
خود را تنبل مي كنيم و براي درك محرك ها، انرژي فراواني را از محرك طلب مي كنيم تا آن را آسان تر درك كنيم.
وقتي خود را به آستانه ي درك نزديك مي كنيد، عملاً دقت حواس پنجگانه را در خود افزايش مي دهيد و با
بيشتر كار كشيدن از آنها، درك انرژيهاي كمتر محرك ها را در خود پرورش مي دهيد.
پرورش حس شنوايي
شما وقتي به تماشاي تلويزيون مشغول هستيد، معمولاً صداي آن را تا حدي بلند مي كنيد كه بتوانيد صدا را
بدون صرف انرژي فراوان و به راحتي بشنويد. حتي غالباً شما صداي تلويزيون را بيش از حد لازم زياد مي
كنيد.
گوشي كه مدام عادت مي كند صدا را بدون صرف انرژي و با آسودگي فراوان و خود به خود بشنود ، عملاً
تنبل، كم دقت و بي تمركز مي شود. ما در حالي از حس شنوايي خود كمتر كار مي كشيم كه قادر است صداي
تيك تاك يك ساعت معمولي را از فاصله ي شش متري در يك اتاق ساكت بشنود. براي پرورش حس شنيداري
و افزايش قدرت تمركز در شنيدن ، بايد خود را حتي الامكان به اين آستانه نرديك كنيد و از آن كار بكشيد.
تمرينات مؤثربراي پرورش حس شنوايي
راديو را روشن كنيد و صداي آن را مانند وقتي كه به طور معمولي به راديو گوش مي دهيد باز كنيد و به آن
گوش دهيد. بعد از سي ثانيه صدا را كمي كمتر كنيد و حالا مجدداً گوش دهيد. شنيدن خوب ، اكنون مستلزم
دقت بيشتري است.
حدود يك دقيقه با دقت گوش كنيد. سپس مجدداً صدا را كم كنيد و با دقت بيشتر گوش كنيد. همين طور آنقدر
صدا را كم كنيد تا به جايي برسيد كه اگر كسي با پاي برهنه روي فرش راه برود، شنيدن براي شما غيرممكن
شود و دقايقي را به زحمت بشنويد.
با اين كار سلولها يي را كه قبل از اين براي شنيدن تنبل كرده بوديد، به تحرك و فعاليت وا مي داريد و حس
شنيداري خود را تقويت مي كنيد. اين تمرين را با هر صوت ديگري مي توانيد انجام دهيد.
مثلاً مي توانيد به صداي تيك تاك ساعت از فاصله اي كه شنيدنش سخت است ، گوش كنيد. تمام دقت خود را
به جذب اين اصوات وا داريد.
در بعضي از تمرين هاي تمركز ، از دقت و آگاهي روي تيك تاك ساعت براي پرورش تمركز استفاده مي
شود . همچون وقتي كه شما براي بهبود تمركز به صداي دم و بازدم خود فكر مي كرديد.
توجه داشته باشيد كه اين تمرين ها را بايد هميشه انجام دهيد و لحظه لحظه ي زندگي تان را نوعي تمركز
شنيداري كنيد.
سعي كنيد اولاً خودتان را عادت دهيد كه به صداي آهسته ديگران توجه كنيد . به تلويزيون با صداي كمتري
گوش كنيد و در يك كلام با انرژي كمتر و زحمت بيشتري سلولهاي شنوايي خود را به فعاليت وا داريد و به
آستانه ها نزديك شويد. پس از مدتي خودتان مي بينيد كه هم قدرت شنوايي شما افزايش يافته است و هم
تمركز حواستان بهبود يافته.
پرورش حس چشايي
صبح ها كه قرار است چاي خود را شيرين كنيد ، آنقدر در آن شكر مي ريزيد كه به راحتي و بدون هيچ
زحمتي تمام سلول هاي بخش شيريني زبان شما، شيريني آن را درك كنند.
مزه هاي فوق العاده قوي ، سلول هاي چشايي را ضعيف و تنبل مي كنند چرا كه هميشه با انرژي زياد ، حس
چشايي شما را تحريك مي كنند.
قدرت واقعي حس چشايي شما تا حدي است كه مزه ي شيريني يك قاشق چايخوري شكر حل شده در دو گالن
آب را حس كنيد.
اما ما در حس چشايي ، خيلي بي دقت و توجه هستيم. تا آن حد كه وقتي از شما مي پرسند : غذا خيلي شور
است ؟ شما براي پاسخ گفتن ، تازه مزه مزه مي كنيد. يعني تا الان كه مشغول خوردن بوديد، كاملاً نسبت به
درك طعم و مزه آن بي توجه بوده ايد.
از اين پس كه غذا مي خوريد ، سعي كنيد مزه ي تمامي اجزاي آن را حس و درك كنيد و كاملاً اين اجزا را با
حس چشايي خود از هم تشخيص دهيد و با اين روش حس چشايي خود را پرورش دهيد.
همين كار را مي توانستيد براي پرورش حس چشايي خود هم انجام دهيد ، مثلاً وقتي به شنيدن موسيقي
تركيبي چند ساز مشغول هستيد ، صداها را از هم مجزا كنيد و آن ها را كاملاً از هم تشخيص دهيد.
پرورش حس بساوايي
توان حس لامسه شما به حدي است كه افتادن بال مگسي را كه در فاصله ي يك سانتيمتري گونه ي شماست
، حس كنيد. اما شما آنقدر در زندگي روزمره خود نسبت به محرك هايي كه با پوست تنتان تماس پيدا مي
كنند ، بي توجه و بي اعتنائيد كه حس بساوايي شما خيلي تنبل و ضعيف شده است.
همين الان لباسي را كه بر تن داريد حس كنيد. حس كنيد كه با چه قسمت هايي از تن شما بيشتر تماس دارد.
نرمي و زبري لباس را در هر نقطه اي حس كنيد. كفشي كه به پا داريد ، عينكي را كه احياناً به چشم داريد ،
ساعتي را كه به دست داريد و ...
همين طور اگر در فضاي بيرون هستيد ، نسيمي كه تن شما را نوازش مي كند حس كنيد . اگر چه اين
توانايي مثبت حس لامسه است كه بعد از مدتي وجود عينك را روي صورت حس نمي كند، شما در طول روز
براي پرورش حس بساوايي و جلوگيري از تضعيف آن ، به طور آگاهانه و فعال آن را به خاطر بياوريد و
حس كنيد.
پرورش حس بينايي
پرورش حس بينايي تا حدي با پرورش حواس ديگر متفاوت است. ما براي پرورش حواس ديگر به آستانه
ها نزديك مي شويم و سعي مي كنيم با انرژي كمتري محرك ها را حس كنيم. اما براي پرورش حس بينايي
مطلقاً چنين كاري نمي كنيم. مثلاً نور تلويزيون يا نور اتاق مطالعه را كم نمي كنيم تا بخواهيم به زحمت
ببينيم ، چرا كه اين كار براي سلول هاي بينايي آزار دهنده است.
براي تقويت حس بينايي ، ما به مشاهده ي دقيق اجزايي مي پردازيم كه در وضعيت هاي معمولي به آنها
توجهي نداريم. مثلاً دست خود را در نور كافي ببينيد. خطوط، برآمدگي ها، چروك ها، فرم قرارگرفتن ناخن،
شكل ناخن ها ، و حد فاصل بين انگشت و ناخن را به دقت نگاه كنيد.
پنجره را باز كنيد و اولين تصويري را كه از منظره ي بيرون به چشمتان مي آيد ، اين بار با دقت بسيار
بيشتري ببينيد. شايد شما بارها اين تصوير را ديده باشيد اما هيچ وقت ، اين طور در جزئيات تصوير دقيق
نبو ده ايد.
شگفتي ها
هر كسي بر حسب اين كه چه شغلي دارد و از كدام حس خود بيشتر استفاده مي كند، در يك حس بخصوص ،
توانايي دقت و تمركز حواسي فوق العاده مي يابد.
كارآگاه ها و پليس هاي دايره جنايي كه براي بررسي صحنه قتل ، دزدي و جنايت ، مجبورند بر جزئيات
تصاوير خيلي دقيق باشند، در اين زمينه توانايي بيشتري نسبت به افراد معمولي پيدا مي كنند. جزئياتي كه
از آنها به عنوان ((سرنخ)) ياد مي شود ، در ديد كلي همه ي افراد قرار مي گيرد اما تنها آنها هستند كه به
اين جزئيات توجه مي كنند و كارآگاهي حرفه اي تلقي مي شوند.
پارچه فروش ها و بزازها ، همه شغلشان حس لامسه است . به همين خاطرحس بساوايي در آن ها خيلي
قوي است و آنها مي توانند به راحتي با چشم بسته و با لمس گذرا ، جنس و نوع پارچه را حدس بزنند.
عطر فروش هاي حرفه اي هم به خاطر تمرين دادن حس بويايي در شغل خود، خيلي راحت مي توانند نوع
عطر هر را با بوئيدن از همديگر تشخيص دهند و حتي با با حضور در يك مهماني و حتي بدون نزديك شدن
بيش از حد به افراد بگويند هر كس از چه عطر يا ادوكلني استفاده كرده است.
شايد تصور كنيد الان ميخواهيم در مورد پرورس حس شنوايي ، مثالي از نوازندگان و موسيقي دان ها بزنيم. ابداً چنين نيست.
موسيقي دان ها حس شنوايي خوبي ندارند به خاطر اينكه هميشه در سروصداي زياد و انرژي هاي تحريك
كننده ي فراوان به سر مي برند.
بتهوون مثال زنده ي اين موضوع است كه به هنگام نواختي سمفوني نهم خود كاملاً ناشنوا بود.
اما كساني كه به عيب يابي دستگاه هاي الكتروني ( از طريق تشخيص تغيير صداهاي ملايم ) مشغول هستند
و يا كسانيكه در منزلشان خيلي آرام و ملايم با هم صحبت مي كنند ، نسبت به افراد معمولي تمركز شنوايي يشتري دارند.
آشپزهاي حرفه اي هم در حس چشايي سرآمدند. آنها مي توانند با چشيدن كمي از غذا ، تفاوت نوع چاشني
هاي بكار رفته در هر غذا و حتي مقدار آن را حدس بزنند. در محيط خانه شما، مادر، خواهر يا همسر شما
از اين توانايي بيشتر برخوردار هستند.
تمركز و حواس پنجگانه
البته پرورش تمام اين حواس به پرورش دقت و تمركز شما مي انجامد. اما آنچه بيش از همه به آن نياز
داريد و در كتاب هاي مربوط به تمركز بيشتر توصيه مي شود، تمركز ديداري و شنيداري است كه خيره شدن
به نقطه سياه ، شعله شمع، و يا دواير متحدالمركز براي پرورش تمركز ديداري شما و تمركز بر صداي نفس
كشيدن ، عمدتاً براي تمركز شنيداري شما توصيه مي شود.
نكته ديگر كه مهم است ، اين است كه تمرينات پرورش حواس پنجگانه را بايد در طول روز ، بخشي از
زندگي خود كنيد و به منظره ها ، تصويرها، صداها، مزه ها، بوها و تماس هاي خود بيشتر توجه كنيد.
در لابلاي فعاليتهاي روزانه كه در عدم تمركز به سر مي بريد و غالباً فعاليتي را بدون تمركز ويژه انجام مي
دهيد، گهگاه روي جزئيات آن وضعيت متمركز شويد
پرورش حس بويايي
دوست شما به شما گلي مي دهد و از شما مي خواهد بوي خوش آن را استشمام كنيد. شما غالباً گل را به
بيني خود مي چسبانيد و يك نفس عميق مي كشيد. يعني باز هم انرژي فراواني را طلب كرديد تا با زحمت
كمتري گل را بو كنيد. آستانه بويايي شما تا اين حد قوي است كه قادريد قطره عطري را كه در يك اتاق شش
متر مكعبي پخش شده است، استشمام كنيد. بايد خودتان را به اين آستانه نزديك كنيد و تنبلي را از خود دور
كنيد.
از اين پس اگر قرار شد كه غذايي را بو كنيد يا بوي گل يا هر چيز ديگري را استشمام كنيد ، فاصله بيشتري
نسبت به محرك بگيريد و بخواهيد آن را بو كنيد. مثلاً گل را حداقل در فاصله نيم متري خود قرار دهيد و
تلاش كنيد كه بوي آن را حس كنيد.
براي تشخيص بوي غذا ، سرتان را تا گردن در قابلمه فرو نكنيد ، بلكه از فاصله ي بيشتري نسبت به
قابلمه، سعي كنيد بوي آن را احساس كنيد. حس بويايي خود را به تلاش واداريد وآن را فعال كنيد.