بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 از مجموع 13

موضوع: روانشناسی دین از دیدگاه فرانکل

Hybrid View

  1. #1
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    2. دین‌ و دینداری‌

    دین‌ از پدیده‌های‌ پیچیده‌ای‌ است‌ که‌ با تکیه‌ صرف‌ بر بخش‌ «هشیار» روان‌ قابل‌ توجیه‌ و تبیین‌ نبوده‌ و نیست. از این‌ رو، تا قبل‌ از کشف‌ ناهشیار، روان‌شناسان‌ در توضیح‌ این‌ پدیدة‌ انسانی‌ ناکام‌ بودند. فروید با کشف‌ ناهشیار، فراخترین‌ ساحت‌ وجودی‌ آدمی‌ را که‌ گرچه‌ ناشناخته‌ بود ولی‌ مبنای‌ شکل‌گیری‌ همة‌ رفتارها و عملکردهای‌ او بود بر ملا کرد و به‌ خوبی‌ نشان‌ داد که‌ منشأ افعال‌ آدمی‌ برخاسته‌ از بُعد ناهشیار است. هرچند چنان‌ مفتون‌ این‌ کشف‌ بزرگ‌ شد که‌ دو مشکل‌ اساسی‌ را نادیده‌ گرفت. نخست‌ آنکه‌ با غریزی‌ کردن‌ ناهشیار، دامنة‌ آن‌ را بسیار تنگ‌ و محدود کرد و سپس‌ با رنگ‌ زدن‌ به‌ عقدة‌ ادیپ‌ و مسائل‌ جنسی‌ به‌ کلی‌ آن‌ را نا کارآمد ساخت‌ و لذا هیچ‌گاه‌ نتوانست‌ در تحلیل‌ نقش‌ این‌ بیکرانة‌ وجود آدمی‌ در دین‌ موفقیتی‌ کسب‌ کند. تحلیل‌ او از دین‌ تحریفی‌ از دین‌ بود که‌ در نهایت‌ مقبول‌ جامعة‌ علمی‌ و خصوصاً‌ روان‌شناسان‌ نیفتاد و دیگران‌ را بر آن‌ داشت‌ تا ایرادات‌ وی‌ را با حفظ‌ اصل‌ وجود «ناهشیار» برطرف‌ نمایند.
    از جملة‌ این‌ روان‌شناسان‌ یونگ‌ است‌ که‌ دو تلاش‌ عمده‌ و مهم‌ انجام‌ داد: اول‌ آنکه‌ ناهشیار را از حالت‌ شخصی‌ - غریزی‌ - بیرون‌ برد و به‌ آن‌ جنبة‌ «نوعی» بخشید تا آن‌ را گسترده‌تر سازد. دوم‌ آنکه‌ عقدة‌ ادیپ‌ را از سر راه‌ برداشت‌ و به‌ ناهشیار هرگز جنبه‌ جنسی‌ نداد. این‌ تلاشها گرچه‌ این‌ ساحت‌ وجودی‌ را گسترش‌ بخشید ولی‌ یک‌ اشکال‌ همچنان‌ باقی‌ ماند. اینکه‌ در پس‌ ناهشیار جمعی‌ نیز - همچون‌ ناهشیار شخصی‌ و غریزی‌ - جبری‌ نهفته‌ است‌ که‌ سرنوشت‌ آدمی‌ را پیش‌ از تولد به‌ دست‌ می‌گیرد و آینده‌ را بر مبنای‌ گذشته‌ رقم‌ می‌زند. لذا «ناهشیار جمعی» که‌ از این‌ حیث‌ فرویدی‌ است‌ مانند آن‌ از تبیین‌ بخش‌ عظیمی‌ از ساحتهای‌ وجودی‌ آدمی‌ ناتوان‌ گشت.
    اگر ناهشیار فرویدی‌ دایره‌ای‌ باشد، ناهشیار یونگی‌ دایره‌ای‌ با شعاع‌ بزرگتر است‌ که‌ همچنان‌ فقط‌ بخش‌ اندکی‌ از وسعت‌ بیکرانة‌ ناهشیار آدمی‌ را شامل‌ می‌شود. زیرا به‌ هر حال‌ به‌ تجربة‌ اجداد ما محدود می‌گردد و آن‌ گشادگی‌ واقعی‌ روان‌ آدمی‌ را نمایان‌ نمی‌سازد.
    کوشش‌ فرانکل‌ بر آن‌ است‌ که‌ ضمن‌ نادیده‌ نگرفتن‌ این‌ کشف‌ بزرگ‌ از آن‌ اشکالها و تنگ‌ نظریها هم‌ رهایی‌ یابد و به‌ این‌ سبب‌ ناهشیار روحانی‌(Spiritual unconscious) را طرح‌ می‌کند. ناهشیار جنسی‌ فروید و ناهشیار جمعی‌ یونگ‌ صرفاً‌ تحلیل‌ تجربه‌های‌ این‌ سویی‌ آدمی‌ است‌ ولی‌ او به‌ افق‌ دیگری‌ از ساحت‌ وجودی‌ آدمی‌ چشم‌ می‌دوزد که‌ معنوی‌ - روحانی‌ است‌ و امور والا و متعالی‌ چون‌ معنی‌ جویی، عشق، آزادی، اختیار، مسئولیت‌پذیری، وجدان، ابدیت‌ طلبی‌ و... را برخاسته‌ از این‌ ساحت‌ والای‌ وجودی‌ بر می‌شمارد که‌ ریشه‌ در اعماق‌ ناهشیار دارد. بدین‌ ترتیب‌ آدمی‌ نه‌ محکوم‌ عوامل‌ جبری‌ گذشته‌ است‌ و نه‌ حتی‌ اسیر وراثت‌ و دوران‌ کودکی‌ و «وراثت‌ را ارزشی‌ بیشتر از سنگهایی‌ که‌ از جانب‌ سازنده‌ رد یا پذیرفته‌ می‌شوند، نیست‌ و صد البته‌ که‌ خود سازنده‌ از سنگ‌ درست‌ نشده‌ است. به‌ همین‌ ترتیب‌ نقش‌ دوران‌ کودکی‌ از وراثت‌ هم‌ کمتر است»() (بر خلاف‌ رأی‌ فروید).
    در مواجهه‌ با دین‌ و دینداری‌ نیز همین‌ نظر را دارد و از آنجا که‌ همچون‌ سایر روان‌شناسان‌ نمی‌تواند به‌ همه‌ وجوه‌ و جنبه‌های‌ دین‌ توجه‌ کند (چون‌ اساساً‌ روان‌شناسی‌ چنین‌ شأنی‌ ندارد)، تنها به‌ جنبه‌های‌ رفتاری‌ آن‌ می‌پردازد و لذا در زمینة‌ منشأ و خاستگاه‌ دین، تعریف‌ دین، تحول‌ دینی، آثار دین‌ و تعارض‌ علم‌ و دین‌ به‌ بحث‌ و بررسی‌ پرداخته‌ است. اما اگر کسی‌ گمان‌ برد همة‌ دین‌ یعنی‌ همین‌ تجربه‌های‌ دینی، نگاهی‌ تحویل‌ گرایانه‌(Reduction) به‌ دین‌ کرده‌ و دین‌ را به‌ چیزی‌ کمتر از آن‌ ارجاع‌ داده‌ است‌ که‌ مراد خود روان‌شناس‌ هم‌ نبوده‌ و این‌ در واقع‌ مغالطة‌ کنه‌ و وجه‌ است.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  2. #2
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    2-1- تعریف‌ دین‌

    از آنجا که‌ فرانکل‌ در روان‌ درمانی‌ خود همواره‌ بر «معنی‌ جویی» تأکید دارد، دین‌ را نیز در همین‌ راستا تعریف‌ می‌کند: «دین‌ تکاپوی‌ بشر برای‌ یافتن‌ معنایی‌ غایی‌ یا نهایی‌ در زندگی‌ است».()یعنی‌ رفتن‌ به‌ سمت‌ دین‌ برخاسته‌ از درون‌ فرد است‌ و او به‌ سوی انتخاب‌ دین‌ حرکت‌ می‌کند نه‌ اینکه‌ چیزی‌ او را به‌ این‌ امر واداشته‌ باشد. به‌ بیان‌ دیگر دین‌ باوری‌ نه‌ تنها از سر جبر نیست‌ که‌ در این‌ صورت‌ «دین‌ پنداری‌ واهی‌ می‌گردد»()بلکه‌ در نهایت‌ آزادی‌ و از سر مسئولیت‌پذیری‌ است‌ و این‌ در مورد همة‌ انسانها صادق‌ است‌ زیرا «یک‌ احساس‌ مذهبی‌ عمیق‌ و ریشه‌دار در اعماق‌ ضمیر ناهشیار (یا شعور باطن) همة‌ انسانها وجود دارد»()بنابراین‌ احساسات‌ دینی‌ اموری‌ عارضی‌ و تحمیل‌ شده‌ از بیرون‌ نیست‌ بلکه‌ ریشه‌ در ناهشیار روحانی‌ ما دارد و این‌ بدان‌ معنی‌ است‌ که‌ بر اساس‌ برداشت‌ خاصی‌ از نظریة‌ فطرت‌ می‌توان‌ گفت‌ احساسات‌ دینی‌ از نظرگاه‌ فرانکل، فطریند. یعنی‌ دینداری‌ امری‌ ثانوی‌ نیست‌ که‌ طی‌ فرایند خاصی‌ حاصل‌ شده‌ باشد بلکه‌ نهاد آن‌ در درون‌ آدمی‌ ریشه‌ دارد. پس‌ دینداری‌ همزاد و همراه‌ آدمی‌ است‌ البته‌ نه‌ به‌ معنای‌ مورد نظر یونگ‌ - که‌ ریشه‌ در ناهشیار جمعی‌ داشته‌ باشد - بلکه‌ به‌ معنای‌ فطری‌ بودنش. همین‌طور می‌توان‌ گفت‌ دینداری‌ «همبستة» آدمی‌ است. همواره‌ بین‌ انسان‌ و دین‌ نسبت‌ خاصی‌ وجود دارد که‌ اگر فرد مجال‌ بروز به‌ آن‌ بدهد، قطعاً‌ به‌ نحوی‌ مطلوب‌ ظاهر می‌گردد و اگر این‌ فرصت‌ را از بین‌ ببرد و این‌ امر درونی‌ را سرکوب‌ نماید، این‌ میل‌ در اشکال‌ انحرافی‌ - از قبیل‌ خرافات‌ - ظهور خواهد کرد و در هر حال‌ خود را به‌ منصة‌ بروز و ظهور می‌کشاند.

    2-2- زمینه‌های‌ بروز دینداری‌
    از آنجا که‌ هر امر فطری‌ و درونی‌ برای‌ فعلیت‌ یافتن‌ و به‌ عرصة‌ حضور آمدن‌ نیازمند زمینه‌ و بستر مناسبی‌ است، دینداری‌ نیز شرایطی‌ را می‌طلبد تا بتواند خود را نشان‌ دهد. بدیهی‌ است‌ که‌ این‌ شرایط‌ برای‌ افراد مختلف، متفاوت‌ خواهد بود: گاهی‌ کسی‌ که‌ در کشتی‌ با آسودگی‌ خیال‌ و به‌ آرامی‌ نشسته‌ است‌ و ناگهان‌ میان‌ امواج‌ سهمگین‌ دریا اسیر طوفان‌ می‌گردد؛ در آن‌ لحظات‌ سخت‌ که‌ راه‌ به‌ جایی‌ نمی‌برد و امیدی‌ به‌ هیچکس‌ و هیچ‌ چیز نمی‌تواند داشته‌ باشد؛ این‌ فروغ‌ امید در دلش‌ به‌ خوبی‌ روشن‌ می‌شود و او به‌ یاد می‌آورد خدایی‌ دارد که‌ تنها از او می‌تواند طلب‌ کمک‌ نماید. به‌ تعبیر کلی، سختیها و شداید یکی‌ از بهترین‌ و مناسبترین‌ بسترهای‌ ظهور خداباوریند. عین‌ همین‌ مثال‌ را خداوند در قرآن‌ کریم‌ ذکر می‌فرماید: «واًذ‌امَسَّکُمُ‌ الضُّرُّ‌ فی‌ البَحرِ‌ ضَلَّ‌ ما تَد‌عُونَ‌ اً‌لا‌ اًیاهُ»()()(و چون‌ در دریا به‌ شما خوف‌ و خطری‌ رسد در آن‌ حال‌ به‌ جز خدا همه‌ را فراموش‌ می‌کنید).
    گاهی‌ روبه‌ رو شدن‌ با مرگ، به‌ شکلی‌ جدی، چنین‌ زمینه‌ای‌ را مهیا می‌کند. مثل‌ کسی‌ که‌ به‌ بیماری‌ لاعلاجی‌ چون‌ سرطان‌ یا بیماریهایی‌ از این‌ قبیل‌ مبتلا شده‌ است‌ و یقین‌ می‌کند از دست‌ هیچ‌ کسی، هیچ‌ کاری‌ برنمی‌آید و مرگ‌ در یک‌ قدمی‌ است. در این‌ حالت‌ انقطاع‌ نیز - همچون‌ مورد قبلی‌ - میل‌ به‌ خداباوری‌ آشکار می‌شود و فردی‌ که‌ پاسخ‌ مثبت‌ به‌ آن‌ می‌دهد به‌ آرامشی‌ وصف‌ ناشدنی‌ دست‌ می‌یابد که‌ بر مبنای‌ هیچ‌ معیار علمی‌ کنونی‌ قابل‌ توجیه‌ و تفسیر نیست‌ جز اینکه‌ این‌ کشش‌ در درون‌ ناهشیار فرد به‌ طور فطری‌ موجود بوده‌ و اینک‌ مجال‌ بروز یافته‌ است.
    عده‌ای‌ با اقبال‌ دنیا و دریافت‌ نعمتهای‌ الهی‌ به‌ او ایمان‌ می‌آورند وبرخی‌ با ادبار دنیا و درافتادن‌ در گرداب‌ مصائب. دسته‌ای‌ هم‌ هستند که‌ نسبت‌ به‌ اقبال‌ و ادبار دنیا بی‌تفاوتند و در هر حالی‌ تنها او را می‌بینند و بس‌ که‌ در بحث‌ از سنخهای‌ دینداری‌ به‌ این‌ دسته‌ بیشتر خواهیم‌ پرداخت.
    گفتیم‌ که‌ یکی‌ از بسترهای‌ ظهور دین، بیماری‌ است‌ «حتی‌ در موارد بیماری‌ شدید نظیر روان‌ پریشی».()آنچه‌ در اینجا لازم‌ است‌ بدان‌ توجه‌ شود - چنان‌ که‌ فرانکل‌ نیز تصریح‌ دارد - آن‌ است‌ که‌ بیماری، مثلاً‌ روان‌ پریشی، صرفاً‌ زمینه‌ و بستر بروز است‌ و نباید به‌ اشتباه‌ آن‌ را منشأ صدور دینداری‌ تلقی‌ کرد (چنان‌ که‌ برخی‌ به‌ این‌ خطا لغزیده‌اند). خداوند امانت‌ دینداری‌ را در درون‌ (و به‌ تعبیری‌ در فطرت) همة‌ انسانها به‌ ودیعه‌ گذاشته‌ است‌ و آنها بایستی‌ با ایجاد زمینه‌های‌ مناسب‌ به‌ این‌ ساحت‌ وجودی‌ اجازه‌ خود نمایی‌ و ظهور دهند.
    اما این‌ مهم‌ است‌ که‌ چه‌ نوع‌ خداباوری‌ در ناهشیار انسان‌ است؟ آیا دین‌ معینی‌ مراد است‌ و یا نه، دینی‌ عاری‌ از هرگونه‌ تقید و تعینی؟ به‌ دیگر سخن، آیا فرانکل‌ نوعی‌ پلورالیزم‌ گوهرگرایانة‌ دینی‌ را از اعماق‌ ناهشیار سراغ‌ می‌گیرد - مثل‌ یونگ‌ - یا قائل‌ به‌ حصرگرایی‌ است‌ و یا اینکه‌ راه‌ حل‌ سومی‌ پیشنهاد می‌کند؟ پاسخ‌ وی‌ یقیناً‌ منطبق‌ بر نظریة‌ یونگ‌ نخواهد بود. بر مبنای‌ نظر او گرچه‌ «مفهوم‌ دین‌ در معنای‌ وسیع‌ آن‌ - که‌ اینجا بر آن‌ تاکید می‌شود - از حیطة‌ تعاریف‌ محدود از خدا که‌ توسط‌ نمایندگان‌ دینی‌ فرقه‌ها و نهادهای‌ مذهبی‌ ترویج‌ می‌گردد، فراتر می‌رود»() و معنای‌ وسیعی‌ از خداباوری‌ را در برمی‌گیرد که‌ همه‌ فرقه‌ها را شامل‌ می‌شود، ولی‌ این‌ به‌ معنای‌ قبول‌ پلورالیزم‌ دینی‌ نیست‌ زیرا واضح‌ است‌ که‌ «اگر قرار است‌ دین‌ زنده‌ بماند باید کاملاً‌ شخصی‌ بشود».() در واقع‌ او تصور عامی‌ از خدا طرح‌ می‌کند که‌ همه‌ تصورات‌ (فرقه‌ها) قابل‌ ارجاع‌ به‌ آن‌ هستند اما شدیداً‌ با مفهوم‌ سازی‌ متألهان‌ و فیلسوفان، از خدا ستیزه‌ می‌کند و همچون‌ یونگ‌ براین‌ باور است‌ که‌ با مفهوم‌سازی‌ فلسفی‌ و کلامی‌ نمی‌توان‌ تبلیغ‌ خداباوری‌ کرد و این‌ خطایی‌ آشکار است‌ که‌ گمان‌ کنیم‌ خداوند نیازمند رفتارها و اعتقادات‌ ماست‌ و همة‌ کسانی‌ که‌ چنین‌ خدایی‌ را تبلیغ‌ می‌کنند کارشان‌ «ثمره‌ای‌ جز بدنام‌ کردن‌ [ بد معرفی‌ کردن‌ ] خدا ندارد. خدایی‌ که‌ تنها دغدغة‌ خاطرش‌ تعداد معتقدانش‌ باشد (آنهم‌ در راستای‌ این‌ شعار که‌ «صرفاً‌ معتقد بشو، همه‌ چیز رو به‌ راه‌ خواهد بود) قهراً‌ راه‌گشای‌ عمل‌ نخواهد بود و چنین‌ دستوری‌ نه‌ تنها بر اساس‌ تحریف‌ هر مفهوم‌ منطقی‌ از معبود است، بلکه‌ مهمتر اینکه‌ محکوم‌ به‌ شکست‌ است».() از همین‌جا روشن‌ است‌ که‌ فرانکل‌ حصرگرایی‌ را نیز نمی‌پذیرد و براین‌ باور است‌ که‌ «برای‌ خداباوری‌ مردم‌ نمی‌توان‌ آنها را در خط‌ یک‌ کلیسای‌ خاص‌ دعوت‌ کرد»()و نباید چنین‌ تصوری‌ ایجاد کرد که‌ تنها یک‌ فرقه‌ ناجیه‌ است‌ و مصاب‌ و دیگران‌ ضاله‌اند و گمراه. بلکه‌ اصل‌ براین‌ است‌ که‌ در قدم‌ نخست‌ «خدا را به‌ گونه‌ای‌ قابل‌ باور ترسیم‌ نمائیم‌ و خود دعوت‌ کننده‌ نیز با اعتقاد و اعتبار عمل‌ کند»() تا بتواند مؤ‌ثر واقع‌ شود. زیرا «خداباوری‌ و دعوت‌ به‌ خدا از مقوله‌ اعمالی‌ که‌ با صدور فرمان‌ حاصل‌ می‌شوند، نیست. نمی‌توان‌ حکم‌ کرد که‌ «خدا را باور کن»، بلکه‌ از آن‌ دسته‌ رفتارهایی‌ است‌ که‌ نیاز به‌ ایمان، امید، عشق‌ و اراده‌ در خود فرد دارد».()
    در حقیقت‌ در یک‌ جمع‌بندی‌ از سخنان‌ وی‌ می‌توان‌ گفت‌ بیشترین‌ تأکید فرانکل‌ بر رابطة‌ فرد با خدا وبرقراری‌ چنین‌ ارتباطی‌ است. مهم‌ آن‌ است‌ که‌ آدمی‌ به‌ این‌ نیاز ناهشیار، آگاهی‌ یابد و به‌ آن‌ پاسخ‌ مثبت‌ دهد تا فروغ‌ دین‌ بر هستی‌ آدمی‌ بتابد و او را به‌ سمت‌ معنای‌ ژرف‌ زندگی‌ سوق‌ دهد و البته‌ برای‌ تداوم‌ این‌ حیات‌ بایستی‌ به‌ آداب‌ و رسوم‌ دینی‌ خاص‌ تمسک‌ جست.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  3. #3
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    2-3- تعریف‌ خدا

    تصویر فرانکل‌ از خدا دقیقاً‌ جیمزی()است: «خداوند شریک‌ صمیمی‌ترین‌ و خودمانی‌ترین‌ گفتگوهای‌ تنهایی‌ ما است. هرگاه‌ که‌ با خودمان‌ در کمال‌ صداقت‌ ونهایت‌ تنهایی‌ سخن‌ می‌گوییم، آن‌ کس‌ که‌ خود را برای‌ او بیان‌ می‌کنیم‌ شاید بتوان‌ خدا نامید».()در این‌ تصویر نیز تأکید فرانکل‌ را بر رابطة‌ فرد با خدا می‌بینیم‌ و نه‌ بیان‌ اوصاف‌ و ویژگیهای‌ خداوند. در واقع‌ او جنبه‌های‌ اعتقادی‌ به‌ خدا را که‌ چگونه‌ تصویری‌ باید از خداوند داشت‌ و آیا اساساً‌ می‌توان‌ تصویری‌ داشت‌ یا نه‌ و... را نمی‌پردازد و تنها به‌ آن‌ بخشی‌ می‌پردازد که‌ در رفتار مؤ‌ثر می‌افتد و از این‌ روست‌ که‌ بیشترین‌ پافشاری‌ را نیز در ارتباط‌ فرد با معبودش‌ دارد. زیرا این‌ رابطه‌ براساس‌ عشق‌ و علاقه‌ و ایمان‌ واراده‌ شکل‌ می‌گیرد، نه‌ از سر جبر یا جدل‌ و منازعه. از همین‌ روی‌ است‌ که‌ خداوند هم‌ «با شخص‌ غیرمذهبی‌ به‌ بحث‌ و جدل‌ نمی‌پردازد چون‌ او خدا را با خود اشتباه‌ گرفته‌ و یا به‌ خطا او را نام‌گذاری‌ کرده‌ است».()در متون‌ دینی‌ ما آمده‌ است‌ این‌ مردم‌ هستند که‌ از سر جهل‌ و نادانی‌ و یا کفر و عناد به‌ جدال‌ با خدا برمی‌خیزند، نه‌ اینکه‌ خداوند سر جدال‌ با آنها داشته‌ باشد: «و مِنَ‌الناسِ‌ مَن‌ یُجادِلُ‌ فی‌اللهِ‌ بِغَیرِ‌ عِلمٍ‌ و لا‌ هُدیً‌ ولا کتابٍ‌ مُنیرٍ()()(برخی‌ از مردم‌ از روی‌ جهل‌ و گمراهی‌ و بی‌ هیچ‌ کتاب‌ و حجت‌ روشن‌ در کار خدا جدل‌ می‌کند). در واقع‌ خود خداوند شیوة‌ دعوت‌ انبیا به‌ حق‌ را «قول‌ نرم‌ و نیکو و کلام‌ حکیمانه‌ و اندرز دهنده» توصیف‌ و توصیه‌ می‌کند و چنین‌ خدایی‌ قطعاً‌ خودش‌ به‌ مجادله‌ و ستیزه‌ بر نخواهد خواست: «أُد‌عُ‌ اًلی‌ سَبیلِ‌ رَبٍّکِ‌ بَالحِکمَةِ‌ وَ‌المَو‌عِظَةِ‌ الحَسَنَةِ‌ و جادِلهُم‌ بِالتی‌ هِیَ‌ أَحسَنُ»()(ای‌ رسول‌ ما) خلق‌ را به‌ حکمت‌ و برهان‌ و موعظه‌ نیکو به‌ راه‌ خدا دعوت‌ کن‌ و با بهترین‌ طریق‌ با اهل‌ جدل‌ مناظره‌ کن).
    در واقع‌ باید گفت‌ انسان‌ غیر مذهبی‌ یک‌ گام‌ از هستی‌ عقب‌ مانده‌ است‌ چون‌ او «کیفیت‌ متعالی‌ وجدان‌ را به‌ رسمیت‌ نشناخته‌ و آن‌ را تنها در قالب‌ واقعیت‌ روان‌شناختی‌اش‌ پذیرفته‌ است‌ (حال‌ آن‌ که‌ وجدان‌ نه‌ تنها واقعیتی‌ در قلمرو روان‌شناختی‌ است، بلکه‌ ارجاع‌ به‌ تعالی‌ (و یک‌ نمایانگر تعالی) نیز می‌باشد و تنها وقتی‌ به‌ طور کامل‌ درک‌ می‌شود که‌ این‌ ویژگی‌ ارجاع‌ به‌ متعالی‌ در آن‌ لحاظ‌ شود) بنابراین‌ فرد غیر مذهبی‌ در وجدان‌ خود توقف‌ می‌کند و به‌ طور نارس‌ هم‌ توقف‌ می‌کند. چون‌ وجدان‌ را آن‌ نهایتی‌ که‌ در برابر آن‌ مسئول‌ است‌ می‌پندارد. غافل‌ از آن‌ که‌ وجدان‌ ما قبل‌ آخر است‌ و او در حرکت‌ برای‌ یافتن‌ معنای‌ غایی‌ حیات‌ هنوز به‌ بالاترین‌ نقطه‌ نرسیده‌ است‌ و قله‌ حقیقی‌ از دید او مستور مانده‌ است».()
    همچنین‌ اگر خداوند می‌تواند شریک‌ صمیمانه‌ترین‌ گفتگوهای‌ ما شود، پس‌ باید موجودی‌ مشخص‌ و خاص‌ - یک‌ الله‌ - باشد. موجودی‌ که‌ همراه‌ خلوت‌ و تنهایی‌ ماست‌ نمی‌تواند صرفاً‌ مفهومی‌ عام‌ و نامشخص‌ باشد بلکه‌ تشخص‌ او امری‌ قهری‌ و الزامی‌ است، به‌ گونه‌ای‌ که‌ بتوان‌ به‌ او اشاره‌ کرد و گفت‌ «او»، «هو» همان‌ کسی‌ است‌ که‌ من‌ خود را در معرض‌ او قرار داده‌ام‌ و پاسخم‌ می‌دهد وقتی‌ که‌ می‌خوانمش: «یُجابُ‌ اِذ‌ا دَ‌عی».()بنابراین‌ هرگز به‌ پلورالیزم‌ دینی‌ نمی‌رسیم‌ و هرگز نمی‌توان‌ از شریعت‌ و طریقت‌ رهید و به‌ یک‌ حقیقت‌ بسنده‌ کرد. و این‌ نکته‌ای‌ است‌ که‌ فرانکل‌ برآن‌ اصرار دارد و به‌ سختی‌ با قول‌ یونگ‌ که‌ به‌ الهیات‌ جامع‌ ادیان‌ و گوهر مشترک‌ دینی‌ قائل‌ بود، مخالفت‌ می‌ورزد.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  4. #4
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ‌2-4- سنخهای‌ دینداری

    همان‌طور که‌ افراد در سطح‌ اندیشه‌ یکسان‌ نیستند، در میزان‌ ایمان‌ و دینداری‌ نیز یک‌ سنخ‌ نمی‌باشند. این‌ سخن‌ بدان‌ معنی‌ نیست‌ که‌ به‌ تعداد افراد، دینداری‌ داریم‌ بلکه‌ مراد آن‌ است‌ که‌ تا ندانیم‌ از چه‌ سنخ‌ دینی‌ سخن‌ می‌گوییم، در باب‌ آثار و نتایج‌ آن‌ دینداری‌ نیز نمی‌توانیم‌ رأیی‌ داشته‌ باشیم. به‌ بیان‌ روشنتر از آنجا که‌ برخی‌ دین‌ را امری‌ مرضی‌ شمرده‌اند که‌ گریبان‌ انسان‌ را می‌گیرد و لذا آن‌ را غیر اصیل‌ و ناشی‌ از جبرها و کششهای‌ بیرونی‌ دانسته‌اند، قبل‌ از اینکه‌ بخواهیم‌ درصدد هرگونه‌ پاسخی‌ برآئیم‌ و یا نظر گاه‌ فرانکل‌ را جستجو کنیم‌ باید بدانیم‌ حیطة‌ این‌ سخنان‌ و کسانی‌ که‌ به‌ مقابله‌ با آن‌ برخاسته‌اند کجاست‌ و آیا همة‌ آنها ناظر به‌ یک‌ سنخ‌ از دینداریند یا نه؟ واقع‌ آن‌ است‌ - و همه‌ می‌دانیم‌ - که‌ اساساً‌ دینداری‌ دوگونه‌ است: دینداری‌ درونی‌ و دینداری‌ بیرونی. وقتی‌ که‌ تلقی‌ ما از دین‌ امری‌ است‌ که‌ از درون‌ فرد (نه‌ به‌ معنای‌ مورد نظر فروید و نه‌ به‌ معنای‌ مورد نظر یونگ‌ بلکه‌ به‌ معنای‌ ناشی‌ شدن‌ از ناهشیار روحانی) سرچشمه‌ گرفته‌ و از اعماق‌ ناهشیار تاسطح‌ هشیار آمده‌ است، آنگاه‌ فرد دیندار کسی‌ است‌ که‌ از سر اختیار و گزینش‌ و با آزادی‌ تمام‌ دین‌ را می‌پذیرد و مقید به‌ آداب‌ آن‌ می‌شود و چنین‌ دینداری‌ - بر خلاف‌ دینداری‌ بیرونی‌ - نه‌ تنها مرضی‌ نیست‌ و مخل‌ زندگی‌ آدمی‌ نمی‌باشد بلکه‌ آثار مثبت‌ فراوانی‌ هم‌ بر جای‌ می‌گذارد و گرچه‌ فرانکل‌ به‌ دلیل‌ ماکروتئوریسین‌ بودن‌ نتوانسته‌ آثار و توابع‌ چنین‌ دینداری‌ را به‌ نحو تجربی‌ نشان‌ دهد ولی‌ می‌توان‌ گفت‌ کسانی‌ که‌ برای‌ اثبات‌ مرضی‌ بودن‌ دین‌ و عارضی‌ (تحمیلی) و غیر اصیل‌ بودن‌ آن‌ دست‌ به‌ آزمایشهای‌ تجربی‌ زده‌اند، ادعایشان‌ صرفاً‌ در حیطة‌ دینداری‌ بیرونی‌ قابل‌ بررسی‌ از نظر اثبات‌ صدق‌ و کذب‌ است. و چنین‌ دینداری‌ از نظر امثال‌ فرانکل‌ اساساً‌ مردود است. وی‌ می‌گوید: «آن‌ دینی‌ که‌ من‌ به‌ جانب‌ آن‌ رانده‌ شده‌ باشم، درست‌ به‌ همان‌ صورت‌ که‌ من‌ به‌ طرف‌ تلذذ جنسی‌ سوق‌ داده‌ می‌شوم، چه‌ نوع‌ مذهبی‌ خواهد بود؟ از دید خودم، من‌ کمترین‌ ارزشی‌ برای‌ دینداری‌ حاصل‌ از سائقه‌ قائل‌ نخواهم‌ بود. دینداری‌ اصیل‌ خصوصیت‌ «سوق‌ دادگی» یا «واداشته‌ شدن» را ندارد بلکه‌ برعکس‌ ویژگی‌ «تصمیم‌ گیرندگی» دارد».()
    امیرالمؤ‌منین‌ علی‌ «ع» مردم‌ را از حیث‌ دینداری‌ به‌ سه‌ سنخ‌ تقسیم‌ می‌کند: کسانی‌ که‌ چون‌ «بردگان» از ترس‌ عذاب‌ خدا را می‌پرستند. گروهی‌ که‌ همانند «تجار» به‌ منظور دستیابی‌ به‌ پاداشها و نعمتهای‌ الهی‌ پایبند دین‌ می‌شوند و کسانی‌ که‌ فارغ‌ از نیک‌ و بد و بهشت‌ و دوزخ‌ خدا را برای‌ خودش‌ می‌پرستند، چون‌ سزاوار پرستش‌ است، و چون‌ «احرار» و «آزادگان» دینداری‌ می‌کنند. تقسیم‌بندی‌ فرانکل‌ به‌ دینداری‌ اصیل‌ و غیر اصیل‌ را نیز در همین‌ راستا می‌توان‌ توضیح‌ داد. از دید او تنها دینداری‌ دستة‌ سوم‌ (احرار) می‌تواند اصیل‌ باشد زیرا «دین‌ تنها وقتی‌ می‌تواند حقیقی‌ و اصیل‌ باشد که‌ وجودی‌ باشد و از عمق‌ درون‌ سرچشمه‌ بگیرد. جایی‌ که‌ انسان‌ به‌ نحوی‌ به‌ جانب‌ آن‌ واداشته‌ و مجبور نشده‌ باشد (نه‌ از سرترس‌ باشد و از روی‌ طمع) بلکه‌ مذهبی‌ بودن‌ را آزادانه‌ انتخاب‌ و به‌ آن‌ متعهد گردد»()والبته‌ چنین‌ دینی‌ مقبول‌ درگاه‌ الهی‌ خواهد بود چرا که‌ خود خداوند می‌فرماید هیچ‌ اجباری‌ در دین‌ نیست: «لا‌ اًکراهَ‌ فیِ‌الدینِ، قد تَبَیَّنَ‌ الرُّشدُ‌ مِنَ‌ الَغیِ»()(کار دین‌ به‌ اجبار نیست، (زیرا) راه‌ هدایت‌ و ضلالت‌ بر همه‌ کس‌ روشن‌ گردید). چنان‌ که‌ می‌بینیم‌ در هر دینداری‌ حقیقی‌ و اصیلی‌ - چه‌ در متون‌ دینی‌ و چه‌ در مطالب‌ روان‌شناسی‌ چون‌ فرانکل‌ - بر دو عنصر «آزادی» و «مسئولیت‌پذیری» که‌ دو نیمة‌ یک‌ حقیقت‌ تام‌اند و «گزینش» تاکید شده‌ است()و هرگاه‌ از هریک‌ از این‌ دو اصل‌ به‌ نحوی‌ غفلت‌ شود، دینداری‌ اصیل‌ به‌ سمت‌ مقابل‌ خود - یعنی‌ دینداری‌ غیر اصیل‌ و ساده‌لوحانه‌ و کودکانه‌ - سوق‌ داده‌ می‌شود و «این‌ حقیقت‌ به‌ کر‌ات‌ دیده‌ شده‌ که‌ دینداری‌ اصیل‌ هرگاه‌ گرفتار سرکوب‌ گشته، در شکل‌ یک‌ ایمان‌ ساده‌ لوحانه‌ و کودکانه‌ به‌ سطح‌ هشیار باز گردیده‌ و ظاهر شده‌ است. زیرا این‌ دینداری‌ با مواد و عناصر فراهم‌ آمده‌ از تجارب‌ کودکی‌ تداعی‌ شده‌ است. اما صرفنظر از اینکه‌ چقدر ممکن‌ است‌ کودکانه‌ و ساده‌لوحانه‌ باشد، به‌ هیچ‌ وجه‌ نه‌ بدوی‌ است‌ و نه‌ به‌ ریختهای‌ کهن‌ یونگی‌(Archetype) تعلق‌ دارد».()




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  5. #5
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    2-5- تحول‌ دینداری‌

    دین‌ که‌ منشأ فطری‌ در درون‌ روان‌ آدمی‌ دارد، برای‌ آنکه‌ به‌ منصه‌ ظهور برسد، شکوفا شده‌ و شکل‌ بگیرد، مراحل‌ تحولی‌ چندی‌ را طی‌ می‌کند. قبل‌ از آنکه‌ سیر این‌ تحول‌ را از نظرگاه‌ فرانکل‌ جویا شویم‌ توجه‌ به‌ دو نکته‌ لازم‌ است: یکی‌ آنکه‌ روانشناسان‌ دیگر نیز به‌ چنین‌ بررسیهای‌ تحولی‌ پرداخته‌اند و نظریه‌های‌ درخور توجهی‌ نیز طرح‌ کرده‌اند که‌ این‌ مقال‌ را مجال‌ پرداختن‌ به‌ آنها نیست. همچنین‌ کسانی‌ چون‌ هود که‌ در باب‌ روانشناسی‌ دین‌ به‌ نحو تجربی‌ به‌ بحث‌ پرداخته‌اند، در این‌ زمینه‌ به‌ ضبط‌ تجربه‌های‌ دینی‌ نیز دست‌ زده‌اند که‌ فرانکل‌ به‌ دلیل‌ ماکروتئوریسین‌ بودن‌ از آن‌ فارغ‌ است.
    دین‌ و یا بهتر بگوییم‌ دینداری‌ از دید فرانکل، فرایندی‌ است‌ از تحول‌ ناهشیار که‌ طی‌ سه‌ مرحله‌ حاصل‌ می‌شود:
    در اولین‌ گام‌ که‌ از سطح‌ هشیار برداشته‌ می‌شود، این‌ نکته‌ که‌ انسان‌ موجودی‌ آگاه‌ و مسئول‌ است‌ و به‌ مسئول‌ بودن‌ خود نیز آگاهی‌ هشیارانه‌ دارد، به‌ عنوان‌ واقعیتی‌ پدیدار شناختی‌ براو رخ‌ می‌نماید. آنگاه‌ در مرحله‌ دوم‌ این‌ مسئولیت‌پذیری‌ به‌ قلمرو ناهشیار قدم‌ می‌گذارد. جایی‌ که‌ «همراه‌ با کشف‌ ناهشیار روحانی‌ - علاوه‌ بر ناهشیار غریزی()- کلمه‌ «خدا» یا لوگوسِ‌(Logos) ناهشیار نیز مکشوف‌ می‌گردد و در واقع‌ همه‌ گزینشهای‌ بزرگ‌ وجودی‌ در اعماق‌ آن‌ صورت‌ می‌پذیرد».()در مرحلة‌ سوم‌ و گام‌ نهایی‌ «تحلیل‌ وجودی‌ از دینداری‌ ناهشیار در درون‌ ناهشیار روحانی‌ پرده‌ بر می‌دارد»()و حضور این‌ دینداری‌ را در ژرفای‌ ناهشیار روحانی‌ و به‌ عنوان‌ بخش‌ «متعالی» آن‌ بر ملا می‌کند، «دینداری‌ ناهشیاری‌ که‌ باید به‌ عنوان‌ یک‌ رابطة‌ پنهان‌ با تعالی‌ - که‌ فطری‌ انسان است‌ - فهم‌ شود».() «و اگر کسی‌ مرجع‌ مختار چنین‌ رابطة‌ ناهشیاری‌ را «خدا» بخواند، مناسب‌ است‌ که‌ از یک‌ «خدای‌ ناهشیار» سخن‌ بگوید. اما این‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ به‌ این‌ معنا نیست‌ که‌ خدا برای‌ خودش‌ نیز ناهشیار باشد، بلکه‌ به‌ این‌ معنا است‌ که‌ خدا ممکن‌ است‌ برای‌ بشر ناهشیار باشد و یا اینکه‌ ارتباط‌ فرد با خدا ناهشیار باشد».()
    اصطلاح‌ «خدای‌ ناهشیار» دچار سوء تعبیر و کج‌ فهمی‌های‌ چندی‌ شده‌ که‌ برخی‌ ناشی‌ از خطای‌ فهم‌ و برخی‌ مبنایی‌ است:
    -1 از اینکه‌ ناهشیار آدمی‌ با تعالی‌ - و خدا- مرتبط‌ است، برخی‌ به‌ اشتباه‌ گمان‌ برده‌اند که‌ خدا در «درون‌ ما» و «ساکن‌ ناهشیار ما» است.()پس‌ ناهشیار ما امری‌ لاهوتی‌ است. «حال‌ آن‌ که‌ تمام‌ اینها چیزی‌ نیست‌ جز وجهی‌ از بازیهای‌ سطحی‌ کلامی‌ و در واقع‌ ناهشیار فقط‌ بالاهوت‌ مرتبط‌ است‌ نه‌ اینکه‌ خودش‌ لاهوتی‌ باشد».()
    -2 کج‌ فهمی‌ دیگر آن‌ است‌ که‌ گمان‌ شود چون‌ ناهشیار درک‌ حضور خداوند را می‌کند، پس‌ «دانای‌ کل‌ است‌ یا از هشیار بهتر می‌داند».()در حالی‌ که‌ ناهشیار نه‌ لاهوتی‌ است‌ و نه‌ حاوی‌ یا حامل‌ هیچ‌ یک‌ از صفات‌ لاهوت‌ و اساساً‌ فاقد علم‌ مطلق‌ لاهوتی‌ است.
    -3 سومین‌ سوء تعبیر، تلقی‌ «خدای‌ ناهشیار» همچون‌ نیروی‌ عمل‌ کنندة‌ غیر شخصی‌ در بشر است. این‌ پندار که‌ امری‌ غیر درونی‌ (غیر اصیل‌ ) از درون‌ ناهشیار (غریزی‌ یا نوعی) آدمی‌ او را به‌ سوی‌ خدا می‌کشد، موجب‌ بزرگترین‌ غفلت‌ از مهمترین‌ اصل‌ دینداری‌ شده‌ است، یعنی‌ شخصی‌ بودن‌ و خصوصی‌ بودن‌ رابطة‌ فرد با خدا حتی‌ درسطح‌ ناهشیار (چیزی‌ که‌ همواره‌ فرانکل‌ بر آن‌ تأکید کرده‌ است) و این‌ بزرگترین‌ اشتباهی‌ بود که‌ کارل.جی. یونگ‌ مرتکب‌ شد. اگر چه‌ «باید برای‌ یونگ‌ به‌ خاطر کشف‌ عناصر مشخصاً‌ دینی‌ در درون‌ ناهشیار احترام‌ و ارزش‌ قائل‌ شد ولی‌ با وجود این‌ او این‌ دینداری‌ ناهشیار انسانی‌ را در جایگاه‌ اشتباهی‌ قرار داد و آن‌ را متعلق‌ به‌ حیطة‌ انگیزه‌ها و غرایز دانست‌ - جایی‌ که‌ دینداری‌ ناهشیار دیگر موضوع‌ گزینش‌ و تصمیم‌ فرد نیست. به‌ موجب‌ نظر یونگ، چیزی‌ در درون‌ ما مذهبی‌ است، اما این‌ «من» نیستم‌ که‌ مذهبی‌ هستم، چیزی‌ در درون‌ من، مرا به‌ سوی‌ خدا می‌کشاند ولی‌ این‌ «من» نیستم‌ که‌ انتخاب‌ می‌کنم‌ و مسئولیت‌ را می‌پذیرم. برای‌ او دینداری‌ ناهشیار به‌ ندرت‌ کاری‌ با تصمیم‌ شخصی‌ دارد. اما احتجاج‌ ما این‌ است‌ که‌ دینداری‌ کمترین‌ منشأ را در ناهشیار جمعی‌ دارد، دقیقاً‌ به‌ این‌ علت‌ که‌ دین‌ با تصمیمهای‌ بسیار شخصی‌ که‌ انسان‌ می‌گیرد - حتی‌ اگر تنها در سطح‌ ناهشیار باشد - سروکار دارد. دینداری‌ در واقع‌ با تصمیم‌گیرندگی‌ آن‌ پابرجاست‌ و با سوق‌ دادگی‌ فرو می‌ریزد. چنانکه‌ ارزشها نیز چنین‌اند. یعنی‌ انسان‌ را برنمی‌انگیزانند و او را سوق‌ نمی‌دهند، بلکه‌ انسان‌ را به‌ سوی‌ خود می‌کشند و قطعاً‌ در چنین‌ کششهایی‌ همواره‌ آزادی‌ گزینش‌ وجود دارد. بنابراین‌ انسان‌ هرگز به‌ سوی‌ رفتار اخلاقی‌ یا عمل‌ مذهبی‌ (دینی) سوق‌ داده‌ نمی‌شود بلکه‌ تصمیم‌ می‌گیرد اخلاقی‌ رفتار کند و یا مذهبی‌ عمل‌ نماید. براین‌ اساس‌ «ناهشیار روحانی» و به‌ ویژه‌ موضوعات‌ دینی‌ آن، یعنی‌ آنچه‌ که‌ ناهشیار متعالی‌ خوانده‌ایم، یک‌ عامل‌ وجودی‌ است‌ و نه‌ یک‌ فاکتور غریزی‌ و این‌ چنین‌ بودنی به‌ وجود روحانی‌ تعلق‌ دارد و نه‌ به‌ واقعیت‌ روان‌ فیزیکی».()
    از آنجا که‌ دینداری‌ ناهشیار از درون‌ فرد سرچشمه‌ می‌گیرد و «نه‌ از خزانه‌ غیرشخصی‌ تصاویری‌ که‌ مشترک‌ بین‌ همة‌ بشریت‌ است‌Archetype) یونگی)، با وراثت‌ به‌ معنای‌ زیست‌ شناسانة‌ آن‌ هم‌ ارتباطی‌ ندارد و موروثی‌ نخواهد بود بلکه‌ از طریق‌ قالبهای‌ فرهنگی‌ که‌ دینداری‌ شخصی‌ در آن‌ قالبها شکل‌ می‌گیرد، منتقل‌ می‌شود. این‌ قالبها به‌ صورت‌ زیست‌ شناختی‌ منتقل‌ نمی‌شوند بلکه‌ از طریق‌ جهان‌ نمادهای‌ سنتی‌ بومی‌ فرهنگ‌ معینی‌ انتقال‌ داده‌ می‌شوند. این‌ جهان‌ نمادها در ما مادرزادی‌ نیستند بلکه‌ ما در آنها زائیده‌ می‌شویم. بنابراین‌ اشکال‌ مذهبی‌ متنوع‌ وجود دارند و در انتظار آنند که‌ توسط‌ بشر به‌ یک‌ طریق‌ وجودی‌ آمیخته‌ شوند یعنی‌ بشر آنها را از آن‌ خود نماید. اما آنچه‌ به‌ این‌ منظور کمک‌ می‌کند هیچ‌ ریخت‌ کهنی‌(Archetype) نیست، بلکه‌ دعاهای‌ پدران‌ ما، مراسم‌ کلیساها و کنیسه‌های‌ ما، الهامات‌ و وحی‌های‌ پیامبران‌ ما و الگوهای‌ ساخته‌ شده‌ توسط‌ قدیسین‌ و صدیقین‌ می‌باشد. فرهنگ‌ به‌ اندازة‌ کافی‌ قالبهای‌ سنتی‌ برای‌ پرکردن‌ انسان‌ از مذهب‌ زنده‌ مانده‌ عرضه‌ می‌کند که‌ هیچ‌ نیازی‌ به‌ اختراع‌ خدا نیست. بنابراین‌ هیچ‌ کس‌ خدا را به‌ همراه‌ خود در قالب‌ یک‌ ریخت‌ کهن‌ فطری‌ حمل‌ نمی‌کند و لذا دینداری‌ اصیل‌ نمی‌بایستی‌ با ساده‌انگاری‌ با دینداری‌ بدوی‌ یا عتیق‌ یکی‌ گرفته‌ شود».()




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  6. #6
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    2-6- نسبت‌ دین‌ و روان‌شناسی‌

    «گرچه‌ - از یک‌ سو- دین‌ ممکن‌ است‌ اثر روان‌ درمانی‌ بسیار مثبتی‌ بر بیمار داشته‌ باشد اما باید توجه‌ هم‌ داشت‌ که‌ نیت‌ دین‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ روان‌ درمانی‌ نیست. دین‌ ممکن‌ است‌ در درجة‌ دوم، چیزهایی‌ نظیر بهداشت‌ روانی‌ و تعادل‌ درونی‌ را ارتقا دهد ولی‌ هدف‌ آن‌ در ابتدا و به‌ طور عمده‌ متوجه‌ راه‌حلهای‌ روان‌شناختی‌ نیست، بلکه‌ دین‌ برای‌ رستگاری‌ روحی‌ است‌ و لذا به‌ مراتب‌ بیش‌ از آنچه‌ روان‌ درمانی‌ بتواند به‌ انسان‌ تقدیم‌ می‌کند، اما در عین‌ حال‌ از انسان‌ خیلی‌ بیشتر می‌طلبد. از این‌ رو هر نوع‌ آمیختگی‌ در هدفهای‌ ویژة‌ دین‌ و روان‌ درمانی‌ به‌ درهم‌ ریختگی‌ می‌انجامد زیرا اهداف‌ این‌ دو از هم‌ متفاوتند گرچه‌ گاهی‌ اثرات‌ مشترک‌ دارند»()و دقیقاً‌ به‌ همین‌ دلیل‌ روان‌ درمانگر غیر مذهبی‌ هرگز حق‌ بهره‌برداری‌ از احساسات‌ مذهبی‌ بیمار به‌ منظور به‌ کارگیری‌ در سلامت‌ روانی‌ او را ندارد. زیرا در نگاه‌ او دین‌ «ابزاری‌ در جهت‌ بهبود بهداشت‌ روانی»()خواهد بود و ابزار انگاری‌ (Instromentalism) دین‌ از مهمترین‌ خطاهایی()است‌ که‌ روان‌ درمانی‌ در آن‌ درغلتیده‌ است.
    از سوی‌ دیگر، در منظر روان‌شناسی‌ چون‌ فرانکل‌ دینداری‌ و حتی‌ باور به‌ خدای‌ واحد برای‌ رسیدن‌ به‌ معناها و ارزشهای‌ مشترکی‌ که‌ همة‌ مردم‌ بتوانند در آنها سهیم‌ باشند، کفایت‌ نمی‌کند و هنوز یک‌ گام‌ مانده‌ است‌ و آن‌ قدمی‌ است‌ که‌ «هزاران‌ سال‌ بعداز آن که‌ بشریت‌ یکتاپرستی‌ و توحید را، اعتقاد و باور به‌ خدای‌ واحد را توسعه‌ داد، باید برداشته‌ شود و آن‌ آگاهی‌ و اشعار بریکتایی‌ انسانها و هشیاری‌ وحدت‌ انسانیت‌ است‌ که‌ من‌ آن‌ را «مون‌ - آنتروپیسم‌ (Mon - Anthropism) می‌نامم»() و این‌ تنها رمز بقا است.

    ‌2-7- تعارض‌ علم‌ و دین
    نگرش‌ فرانکل‌ به‌ تعارض‌ احتمالی‌ بین‌ علم‌ و دین‌ برگرفته‌ از یک‌ باور کلی‌ است‌ که‌ کسانی‌ چون‌ پیاژه‌ نیز آن‌ را بیان‌ کرده‌اند. اینکه‌ در غالب‌ زمینه‌هایی‌ که‌ ایهام‌ تناقض‌ و تعارض‌ میان‌ علم‌ و دین‌ شده، مرور زمان‌ ثابت‌ کرده‌ است‌ که‌ چنین‌ تناقضی‌ هرگز وجود خارجی‌ و واقعی‌ نداشته‌ زیرا یا همگامی‌ عملی‌ آن‌ دو به‌ اثبات‌ رسیده‌ است، یا تفاوت‌ اساسی‌ و مبنایی‌ در نگرش‌ به‌ یک‌ مسئله‌ خاص‌ وجود داشته‌ است‌ که‌ به‌ طور کلی‌ آن‌ دو را در روش‌ ونتیجه‌ از هم‌ متمایز می‌ساخته‌ و عدم‌ توجه‌ به‌ این‌ مهم، موجب‌ مغالطه‌ گشته‌ و یا گاهی‌ در بستر زمان‌ روشن‌ گردیده‌ است‌ که‌ این‌ دو سخن، دوروی‌ یک‌ سکه‌اند، پس‌ هر دو یک‌ چیز را (ولی‌ از دو جهت) می‌گویند و هیچ‌ تناقض‌ یا تنافری‌ در کار نیست. بنابراین‌ هیچ‌گاه‌ نباید از تعارض‌ ظاهری‌ هراسید و همواره‌ «آزادی‌ پژوهشهای‌ علمی‌ باید این‌ خطر را که‌ یافته‌هایش‌ ممکن‌ است‌ مخالف‌ و متضاد با باورها و اعتقادات‌ دینی‌ باشد، بپذیرد. و تنها آن‌ دانشمندی‌ که‌ حاضر است‌ با روحیه‌ای‌ مصمم‌ برای‌ خود مختاری‌ فکر بجنگد ممکن‌ است‌ پیروزمندانه‌ زنده‌ بماند تا ببیند چگونه‌ نتایج‌ پژوهشهایش‌ در نهایت‌ بدون‌ هر گونه‌ تعارضی‌ با حقایق‌ اعتقادی‌ تطابق‌ دارد»()زیرا «هریک‌ از علوم‌ مقطعی‌ از واقعیت‌ را نمایش‌ می‌دهند و لذا این‌ تناقضات‌ ظاهری، وحدت‌ واقعیت‌ را نقض‌ نمی‌کند. پس‌ نباید ساده‌انگار بود و قبول‌ یکی‌ را مستلزم‌ نفی‌ دیگری‌ دانست‌ و به‌ بیراهه‌ رفت».()




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  7. #7
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ‌3. نقدر وبررسی

    گفتنی‌ است‌ که‌ فرانکل‌ با ابتنأ روان‌درمانی‌ برمعنی‌ درمانی‌ هستی‌گرایانه، یکی‌ از بزرگترین‌ گامها را در علم‌ روان‌شناسی‌ برداشته‌ است. رهانیدن‌ انسان‌ از فرو رفتگی‌ صرف‌ در چنگال‌ غریزه‌ و اجداد مادون‌ انسانی‌ و باور وجود او و معانی‌ صرفاً‌ انسانی‌ در وجود او از مهمترین‌ دستاوردهایی‌ است‌ که‌ روان‌شناسی‌ به‌ دست‌ آورده‌ است. شناختن‌ پایگاه‌ انسانی‌ رفتارهای‌ آدمی‌ - ناهشیار روحانی‌ - نیز کشف‌ مهم‌ دیگر این‌ مکتب‌ روان‌ درمانی‌ است.باور به‌ اینکه‌ انسان‌ در جایی‌ انسان‌ است‌ و از حیوان‌ تمایز می‌یابد - و در واقع‌ انسانیت‌ او و حیثیت‌ و ارزش‌ او هم‌ از همان‌ نقطه‌ آغاز می‌شود و نه‌ جهات‌ قبلی‌ که‌ مشترک‌ با حیوان‌ بود، نکته‌ای‌ است‌ که‌ فروید با همة‌ عظمتش‌ و آدلر با همة‌ تلاشش‌ نتوانستند دریابند.
    اما معنی‌ درمانی‌ گمشدة‌ آدمی‌ را در درون‌ خودش‌ جستجو می‌کند و نه‌ در نظامهای‌ بدوی‌ و نه‌ در ریختهای‌ کهن‌ غیر انسانی‌ و آنچه‌ انسان‌ در زندگی‌ از دست‌ می‌دهد و به‌ دنبال‌ این‌ گم‌ گشتگی‌ دچار حیرت، سرگشتگی، افسردگی، اضطراب‌ و تنش‌ روحی‌ و روانی‌ می‌گردد، ناشی‌ از همین‌ امر انسانی‌ است. با این‌ وجود، فرانکل‌ نیز گاهی‌ از خطا به‌ دور نمانده‌ و پرداختن‌ به‌ امری‌ او را از امور دیگر باز داشته‌ است‌ که‌ به‌ برخی‌ از آنها می‌پردازیم.

    3-1- او بر معنای‌ زندگی‌ تکیه‌ می‌کند، آنقدر که‌ باور می‌کند انسان‌ حقیقی‌ کسی‌ است‌ که‌ توانسته‌ معنای‌ زندگی‌ خود را - که‌ امری‌ شخصی‌ هم‌ هست‌ - تحقق‌ بخشد، حالا این‌ معنا هر چه‌ باشد فرقی‌ نمی‌کند. بدین‌ ترتیب‌ میان‌ انسانی‌ که‌ به‌ بدترین‌ها دست‌ می‌زند و در آن‌ راستا می‌کوشد به‌گونه‌ای‌ که‌ موجب‌ نابودی‌ جامعه‌ای‌ و یا حتی‌ جهانی‌ می‌شود (بدون‌ هیچگونه‌ احساس‌ ناآرامی‌ در وجدان‌ و یا قلب‌ ) انسانی‌ که‌ همة‌ هستی‌ خود را به‌ پای‌ آرامش‌ و رستگاری‌ خود و دیگران‌ می‌گذارد از این‌ حیث‌ تفاوتی‌ نیست. زیرا هر دو، حداکثر تلاششان‌ را برای‌ رسیدن‌ به‌ معنایی‌ که‌ از زندگی‌ درک‌ می‌کرده‌اند، انجام‌ داده‌اند و از آنجا که‌ معنای‌ زندگی‌ شخصی‌ است‌ چگونه‌ می‌توان‌ گفت‌ که‌ یکی‌ دریافتن‌ آن‌ به‌ خطا رفته‌ و مرتکب‌ اشتباه‌ شده‌ است‌ و دیگری‌ راه‌ را درست‌ طی‌ کرده‌ است؟ در واقع‌ ملاک‌ قضاوت‌ در اینجا چه‌ خواهد بود؟
    3-2- همچنین‌ معیارها و ملاکهای‌ «من‌ حقیقی» چیست؟ به‌ بیان‌ دیگر بر مبنای‌ اگزیستانسیالیسم‌ فاصله‌ و شکاف‌ میان‌ «من‌ حقیقی» آدمی‌ و «من‌ واقعی» انسان‌ موجب‌ حرکت‌ و پویش‌ او به‌ سمت‌ تحقق‌ ظرفیتها و استعدادهای‌ بالقوه‌اش‌ می‌گردد و در این‌ خود شکوفایی‌ انسانی‌ است‌ که‌ فرد تعالی‌ می‌یابد و رو به‌ کمال‌ می‌رود. «من‌ واقعی» واضح‌ و روشن‌ است، اما «من‌ حقیقی» چه؟ ویژگیهای‌ «من‌ حقیقی» چیست‌ و بر چه‌ مبنایی‌ این‌ ویژگیها تعیین‌ گشته‌ است؟
    3-3- فرانکل‌ گفته‌ است‌ آدمی‌ «هر قدر محو دیگران‌ شود، بیشتر به‌ انسانیت‌ نزدیک‌ شده‌ است» و این‌ «دیگر»ی‌ ممکن‌ است‌ یک‌ کار ارزشمند، یک‌ هدف‌ والا یا فرد دیگری‌ باشد که‌ به‌ او عشق‌ می‌ورزد و یا ... سؤ‌ال‌ این‌ است: اگر صرفاً‌ محو دیگری‌ شدن‌ را موجب‌ تعالی‌ بدانیم، فردی‌ که‌ عاشق‌ انسانی‌ دیگر شده‌ با فردی‌ که‌ به‌ خدای‌ واحد مهر می‌ورزد و فقط‌ در برابر او سراز پا نمی‌شناسد تنها تفاوتشان‌ در میزان‌ عمق‌ و ژرفای‌ تحقق‌ معنای‌ زندگی‌ است. حال‌ آنکه‌ از چشم‌ خود او هم‌ نباید پوشیده‌ مانده‌ باشد که‌ هر قدر طرف‌ مقابل‌ آدمی، یعنی‌ معشوق، از سعة‌ وجودی‌ بیشتری‌ برخوردار باشد، عاشق‌ نیز، روح‌ بزرگتری‌ خواهد یافت. آنگاه‌ ظرف‌ وجودی‌ انسان‌ کجا و وجود لایتناهی‌ بما لایتناهی‌ خداوندی‌ کجا؟!! و انسانی‌ که‌ اسیر فرد انسانی‌ دیگر (از نوع‌ خودش) گشته‌ کجا و انسانی‌ که‌ به‌ فراتر از هستی‌ پیوسته‌ است‌ کجا؟!!!
    در حقیقت‌ این‌ اشکال‌ از مسئله‌ای‌ مبنایی‌ سرچشمه‌ می‌گیرد و آن‌ سکولاری‌ اندیشیدن‌ وی‌ در باب‌ باور به‌ خدا است. یعنی‌ خدای‌ مورد قبول‌ او هم‌ امری‌ این‌ جهانی‌ و برآمده‌ از همین‌ هستی‌ است‌ و نه‌ چیزی‌ فراتر از آن. این‌ خطا، خاستگاه‌ فرویدی‌ دارد و او بود که‌ نخستین‌ بار در عالم‌ روان‌شناسی‌ به‌ این‌ باور گرائید.

    3-4- با اینکه‌ فرانکل‌ با کشف‌ ناهشیار روحانی‌ گامی‌ بزرگ‌ در جهت‌ انسانی‌ کردن‌ خصوصیات‌ انسانی‌ برداشت‌ و با اینکه‌ صراحت‌ دارد که‌ تا انسان‌ و ویژگیهای‌ خاص‌ وجودیش‌ را باور نکنیم، او را به‌ درستی‌ نشناخته‌ایم، با وجود این، انسان‌ مورد قبول‌ او همان‌ انسان‌ فرویدی‌ ( و داروینی) است‌ یعنی‌ انسانی‌ برآمده‌ از حیوان‌ که‌ البته‌ پس‌ از برآمدن، تمایز یافته‌ است. از این‌ رو فرانکل‌ نیز همچون‌ فروید ناهشیار غریزی‌ را به‌ عنوان‌ ویژگی‌ مشترک‌ انسان‌ و حیوان‌ می‌پذیرد و همین‌ جا باید پرسید آیا او در درک‌ این‌ بُعد از وجود انسان‌ دچار لغزش‌ نشده‌ است؟ آیا وجه‌ مشابهت‌ این‌ دو، دلیل‌ عینیت‌ آنها است؟ به‌ نظر می‌رسد او به‌ تنگنایی‌ دچار شده‌ است‌ که‌ فروید بر سر راه‌ روان‌شناسی‌ و روان‌شناسان‌ ایجاد کرده‌ است.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •