- مجله‌ : یعنی‌ این‌ که‌ رهبری‌ یک‌ شرکت‌ مثل‌ اداره‌یک‌ سمینار است‌، الا اینکه‌ هدف‌ شما، علاوه‌ برشکافتن‌ موضوعات‌، ارائه‌ و انجام‌ کارهایی‌نتیجه‌بخش‌ است‌؟ کریس‌ آرجیریس‌ : نه‌ دقیقا، همان‌ طور که‌ در آغاز گفتم‌ رهبری‌ یعنی‌ ایجاد محیطی‌ که‌ افرادبتوانند اطلاعات‌ و گزینه‌های‌ معتبری‌ تولید کنند. اما افراد یک‌ سازمان‌ باید روش‌ انجام‌ این‌ کار رافرابگیرند. - مجله‌ : همه‌ افراد؟ برای‌ بقیه‌ سازمان‌ چه‌می‌کنید؟ کریس‌ آرجیریس‌ : بخشی‌ از آن‌ به‌ نوع‌ شرکتی‌ که‌درباره‌ آن‌ صحبت‌ می‌کنید بستگی‌ دارد. این‌ شرکت‌هر چه‌ می‌خواهد باشد، در یک‌ چیز مطمئن‌ام‌، ازرده‌ بالا شروع‌ می‌کنم‌ خصوصا در مراحل‌ آغازین‌فرایند، ضروری‌ است‌ که‌ افراد رده‌ بالا نقش‌ الگو رابازی‌ کنند. و ثانیا، من‌ تا قبل‌ از جمع‌آوری‌داده‌های‌ کافی‌ به‌ سراغ‌ لایه‌های‌ دیگر نخواهم‌ رفت‌و از ضبط صوت‌ به‌ عنوان‌ شاهدی‌ استفاده‌ می‌کنم‌که‌ ببینم‌ افراد رده‌ بالای‌ شرکت‌، خصوصا درشرایط بغرنج‌، واقعا به‌ رفتار جدید روی‌ آورده‌اندیا نه‌. حالا، تا چه‌ عمقی‌ از سازمان‌ برویم‌؟ خوب‌،برای‌ سازمانهای‌ حرفه‌ای‌، مملو از افراد هوشمند ودارای‌ محیطی‌ یادگیرنده‌، معتقدم‌ که‌ تا تمام‌ رده‌ها.این‌ کار را مرحله‌ به‌ مرحله‌ انجام‌ دهید، لازم‌ نیست‌که‌ همه‌ کار را به‌ یکباره‌ انجام‌ دهید، و آنچه‌ اتفاق‌می‌افتد این‌ است‌ که‌ این‌ امر به‌ صورت‌ تصاعدی‌گسترش‌ می‌یابد. چون‌ اگر افراد رده‌ بالا را متقاعدبه‌ انجام‌ بکنید و سپس‌ رده‌ بعدی‌ به‌ این‌ روش‌عمل‌ کنند، افراد زیادی‌ کنجکاو می‌شوند که‌منظور شما از این‌ روش‌ امتحان‌ نشده‌ چیست‌؟بنابراین‌ آنها نیز شروع‌ به‌ یادگیری‌ می‌کنند. ولی‌شما می‌توانید سمیناری‌ دو روزه‌ نیز برای‌ آنهاتدارک‌ ببینید. اگر ده‌ سال‌ پیش‌ از من‌ می‌پرسیدید، تعدادافراد لازم‌ برای‌ چنین‌ کاری‌ چقدر باید باشد،می‌گفتم‌ 20 نفر. حالا می‌گویم‌ 100 نفر. ما حتی‌داریم‌ نحوه‌ آموزش‌ این‌ مهارتها به‌ گروههای‌2000 نفری‌ را نیز فرامی‌گیریم‌. با نگاهی‌ به‌ آینده‌ممکن‌ است‌ بتوانیم‌ دنیایی‌ داشته‌ باشیم‌ که‌ در آن‌ فناوری‌ جدید زمینه‌ اجرای‌ مدل‌ 2 را فراهم‌می‌سازد. این‌ امر با زیرساختار بهتری‌ از فناوری‌اطلاعات‌ برای‌ ارتباطات‌ میسر خواهد بود. ولی‌ اگر افرادی‌ که‌ از این‌ امکانات‌ استفاده‌می‌کنند از نوع‌ مدل‌ 1 باشند هیچ‌ یک‌ از این‌امکانات‌ نتیجه‌بخش‌ نخواهد بود. آنها این‌امکانات‌ را زمین‌گیر و منحرف‌ می‌کنند، آنها هر کاری‌ که‌ فکرش‌ را بتوانند بکنند انجام‌ می‌دهند و بعد انکار می‌کنند که‌ چه‌ داشتندمی‌کردند. - مجله‌ : چرا یادگیری‌ اینکه‌ چگونه‌ متحول‌ شوندبرای‌ افراد هوشمند تا این‌ اندازه‌ دشوار است‌؟ آیاموانعی‌ بر سر راه‌ افراد هوشمند در درون‌ سازمانهاوجود دارد که‌ ناشی‌ از رفتار مدل‌ 1 است‌؟ کریس‌ آرجیریس‌ : بله‌، احساس‌ اعتماد درون‌ آنهااز مدل‌ 1 ناشی‌ می‌شود. از این‌ رو واکنشهای‌خودکار علیه‌ روشی‌ جدید وجود دارد. و اگر شمابخواهید به‌ آنها بگویید، "هی‌، خودت‌ را عوض‌کن‌"، چیزی‌ که‌ مطرح‌ می‌کنید چندان‌ جزئی‌ و کم‌اهمیت‌ نیست‌. آنچه‌ افراد هوشمند در نهایت‌ خواهندآموخت‌، این‌ است‌ که‌ ما نمی‌خواهیم‌ به‌ آنهابگوییم‌ که‌ "خودتان‌ را از دست‌ مدل‌ 1 خلاص‌کنید"، بلکه‌ به‌ آنها به‌ عنوان‌ یک‌ انسان‌ و یا به‌عنوان‌ یک‌ سازمان‌ می‌گوییم‌ که‌: "آن‌ یکی‌ راه‌ را هم‌یاد بگیرید، حق‌ انتخاب‌ نهایتا با شماست‌."