كارگران- دهقانان
علاوه بر پراكنده شدن شهر به داخل روستا كه نتيجه حركت سكنه شهر به داخل دهات و مبدل شدن به آمد و شد‌كنندگان بين شهر و روستاست، بايد شهرگرايي فكري و روحي اعضاي جمعيت كشاورز را در نظر گرفت كه هر روز به شهر آمد و شد مي‌كنند و داراي مشاغل صنعتي در شهر هستند و با اين وجود طي ساعات عصر، طي روزهاي آخر هفته، و طي روزهاي تعطيل كارخانه در عرض سال به كار در روي مزارع خود ادامه مي‌دهند. چنين كشاورزاني به كارگران_دهقانان مبدل شده‌اند.

فوايد و مضار زراعت كارگري- دهقاني
از زراعت كارگري- دهقاني منافع و مضاري چند نتيجه شد كه مورد بررسي قرار خواهد گرفت:چنين اقتصاد دوگانه‌اي در مواقع سخت صنعتي و بيكاري تكيه‌گاهي به شمار مي‌آيد به گونه‌اي كه كارگر_دهقان ممكن است براي مدتي به كاركردن در روي زمين برگردد. كارگران- دهقانان بدون شك مي‌توانند درآمدهاي بالاتري نسبت به كار زراعتي تنها به دست آوردند. اين درآمد زياد ممكن است صرف بهبود شرايط زندگي خانواده يا صرف تهيه لوازم و تجهيزات مزرعه شود و يا به مصرف تعليم و تربيت فرزندان خانواده برسد. وجود جوامع كارگري_دهقاني در روستا به اين معني است كه تقاضا براي خدمات محلي ادامه خواهد داشت و از اين رهگذر مغازها، مدارس و ساير تسهيلات روستايي حفظ خواهد شد تا به كارگران كشاورزي و ساير سكنه روستايي به اندازه كارگران_دهقانان و خانواده‌هاي آنها استفاده برساند و ضمناً از روستاگرايي نيز احتراز خواهد شد. همچنين مي‌توان گفت كه تماس‌هاي جديد كارگران-دهقانان كه با شركت در كار صنعتي و كار كشاورزي پيدا كرده‌اند، بايد محيط اجتماعي بسيار مستعدي براي پخش و انتشار عقايد جديد به داخل روستا براي بهبود زراعت، تعليم و تربيت و شرايط اجتماعي فراهم كند.

زيان‌هاي متعدد روش زندگي كارگري- دهقاني معمولاً بيش از فوايد ممكن آن است. مالكيت‌هاي آنها به طور قابل ملاحظه‌اي از لحاظ اندازه فرق مي‌كند، اما روشن است كه سرمايه‌گذاري كارگر محدود است و بدين سبب تنها امكان اداره واحد‌هاي كوچكي وجود دارد. چنين مالكيت‌هايي غالباً به تعدادي بلوك يا قطعات باريك كوچكي تقسيم مي‌شود. اين نوع تجزيه مالكيت در روي مزارع نيمه وقت از طرح‌هاي تركيب قطعات باريك زمين و بزرگ شدن مزرعه كه به سود زارعين تمام وقت است جلوگيري مي‌كند.

مزارعي كه به وسيله كارگران-دهقانان زير كشت مي‌رود غالباً داراي بازده كمي است زيرا كه عمل آورندگان آن يا اصلاً تمرين و آموزش كشاورزي رسمي نداشته يا خيلي كم داشته‌اند و نيروي انساني سرمايه‌گذاري شده آنها بسيار محدود است. مزارع كارگري- دهقاني، هر جا كه قرار گرفته باشد، معمولاً به مراتب كوچكتر از متوسط مربوط براي ناحيه مورد نظر است. حتي در اين صورت، امكان دارد از قسمت‌هايي از زمين كشاورزي، استفاد? كشاورزي به عمل نيايد زيرا اوقات و كارگر غير مكفي به كشت آنها اختصاص دارد.

كارگران- دهقانان نه كشاورزان كاملي هستند نه كارگران صنعتي كامل. آنها به علت اوضاع در هم و بر همي كه دارند واجد شرايط براي دريافت انواع اعانه‌هاي اجتماعي پرداختي به اعضاي هر يك از دو گروه نيستند. زندگي كارگران- دهقانان بسيار دشوار است. آنها مانند كارگران صنعتي مجبور به كار هشت ساعته براي پنج يا شش روز هفته خواهند بود. علاوه بر اين بسياري از‌ آنها ناگزير به صرف دو ساعت آمد و شد روزانه بين مزرعه و كارخانه خواهند بود. وقت آزاد ساعات عصر و روزهاي تعطيل آخر هفته ناگزير بايد به ادار? مزرعه اختصاص يابد.

بعد از سه دوره افزايش اهميت پديد? كارگر- دهقان از 1950 تا اوايل سال‌هاي 1960، در زمان كنوني به نظر مي‌رسد كه آن در اروپاي قاره‌اي در حال كاهش باشد. در ده سال گذشته، املاك كارگري- دهقاني از لحاظ تعداد، كاهش يافته است. مردم جوان به سه دليل عمده به ندرت مايلند كه به زارعين نيمه وقت تبديل شوند: اول،اشتغال دوگانه كارگر- دهقان را در موقعيت ناامني قرار داده و براي او و خانواده‌اش اوقات فراغت بسيار محدودي باقي مي‌گذارد. او به هيچ يك از دو طريق كسب معاش خود احساس وفاداري نمي‌كند و غالباً هم به عنوان يك زارع و هم به عنوان يك كارگر كارخانه موجودي دون‌پايه تلقي مي‌شود. دوم، در حال حاضر بچه‌هاي كارگران- دهقانان براي انجام مشاغل صنعتي يا خدمات يا سرويس‌ها تعليم‌يافته‌تر و كارآزموده‌تر از والدين‌شان در زمان خود هستند.

اقتصاد دوگانه كارگر- دهقان از جهات مختلف در معرض حمله و انتقاد قرار مي‌گيرد:بسياري از مراحل ساخت مصنوعات و استخراج معدن كه در گذشته به مقادير زيادي كارگر احتياج داشت و توسعه پديد? كارگر- دهقان را تشويق و ترويج نمود هم اكنون همچنانكه مكانيزاسيون و ماشين‌كاري رونق بيشتري مي‌گيرد، كاركنان استخدامي خود را كاهش مي‌دهد.