پیشگفتار :
رسول اكرم (ص) : « اكرموا اولادكم و احسنوا آدابكم »
« فرزندانتان را گرامي بداريد و با آداب و روش پسنديده با آنان رفتار كنيد.»کودكان و نوجوانان در روند رشد و بلوغ و پس از آن براي ورود به جامعه داراي نيازهاي اساسي هستند
كه چنانچه به نيازهاي واقعي آنان در دوران كودكي و نوجواني توجه نشود چه بسا خسارتهاي غير قابل جبراني بر جامعه تحميل خواهد شد. در واقع اين نيازها از حقوق كودكان به شمار ميآيد كه بايد بدان توجه نمود. نيازهاي كودك در برههاي از زمان از ديگر زمانها ويژگي و اهميت فوقالعادهاي دارد. در اين ميان حقوق كودك نه تنها به عنوان يك تكليف بر عهدهي والدين است، بلكه جامعه (قدرت عمومي) نيز با توسعه سيستم هاي حمايتي و نظارتي نسبت به احقاق حق كودكان به عنوان آسيبپذيرترين اقشار جامعه از آن دفاع نموده و برنامهريزي هدفداري را جهت رسيدن به هدفهاي متعالي از ره آورد آن براي اين گروه مورد توجه قرار مي دهد. بي گمان بشريت در ادوار مختلف زندگي از پديداري عالم تاكنون به طرق مختلف، هر چند سعي نموده، نگرشهاي نويني را بر ارتقاء سطح فرهنگ جامعه مبتني بر واژگان حقوقي داشته و آن را در اجتماع نهادينه كند، ولي از طرفي نيازهاي اساسي آن در اين بخش؛ يعني كودكان، با غفلتهاي فراواني همراه بوده و اين نونهالان معصوم به طرق مختلف مورد آزار و اذيت قرار گرفتهاند، كه ناشي از زير پا نهادن حقوق واقعي آنان است.
برده داري، بهره كشي به اشكال مختلف، تجاوز، آسيبهاي رواني و جسمي و محروميت از آموزش، بخشي از تضييع حقوق كودكان است. با ظهور مكاتب جهاني و پيشرفت روزافزون حقوق فردي و اجتماعي و همچنين ارتقاء آگاهي هاي عمومي و توسعه دولتها و وظايف ذاتي حكومت به عنوان دفاع از منافع و مصالح عمومي اين مهم حس شد كه كودكان و نوجوانان به عنوان كساني كه اجتماعات آينده را تشكيل مي دهند و كساني كه با بارور شدن فكر آنان بسياري از مشكلات آتي جامعه كه احتمال وقوع آن به جهت عدم انجام آن تحت عنوان ترك فعل با آن روبرو خواهد شد، جلوگيري ميگردد. بدين مضمون سعي شد بستري مناسب جهت احقاق حقوق كودك و نوجوان و يا جلوگيري از پايمال نمودن آن در جوامع نضج گيرد. يكي از مكاتبي كه به حقوق كودكان توجه جدي نموده و به حقوق كودك از انعقاد نطفه در رحم مادر تا مراحل بعد از آن را مورد توجه قرار داده است، مكتب اسلام است. اين مكتب در مباني خود حتي حقوق كودك را به نحوه ي مراوده والدين قبل از بچه دار شدن ارتباط مي دهد و نگاه ژرفي را در اين حوزه بوجود مي آورد.
مقدمه :
آنچه كه از مفاهيم اسلامي و آيات قرآن كريم و روايتهاي پيامبر مكرم اسلام (ص) و سيرهي ائمه ي معصومين (ع) بر ميآيد، كودك داراي عواطف لطيف اخلاقي است كه در بستر زمان به صورت مرحلهاي و گام به گام شكل گرفته و به شكوفايي و رشد مي رسد. اين رشد نيازمند محيط آموزش و پرورش سالم و مناسب است (چه آموزش و پرورش سنتني و چه مدرن) تا به تدريج از بالقوه به بالفعل درآيد. همچنان كه بدن كودك براي سالم ماندن به انواع غذاها نيازمند است، براي رشد فكري او نيز بايد بستر و محيط را آماده نمود و اسباب و لوازم مناسب را در جهت حصول به اين نتايج مهيا كرد. عليرغم اينكه مكتب اسلام حقوق كودك را با ويژگيهاي گسترده نگاه مي كند و نگاه ژرفي را در مواجهه با شخصيت كودك در نظر ميگيرد. ولي بايد توجه داشت كه در شرايط مختلف و برداشتهاي غلط يا تفاسير نامناسب از برخي واژه ها يا مفاهيم، سبب شده، از نيتهاي معصومانهي كودكان سوء استفاده شده و شاهد مصائب زيادي بر آنان باشيم. بيشترين اجحافي كه در جوامع اسلامي نسبت به حقوق كودك مشاهده ميگردد، ناشي از تفاسير غلط از حقوق كودك يا نبود قانون مدون كه حامي كودكان و نوجوانان باشد، مي توان ذكر نمود. اما در دهه هاي اخير نگرشهاي جديدي در حمايت از حقوق كودكان پديد آمده است و ملل اسلامي نيز همگام با جوامع جهاني سعي دارند با نگاه هاي نو نسبت به حقوق كودكان و توسعهي آن به گونههاي مختلف اقدام نمايد.
در حوزهي كنوانسيون حقوق كودك و اصول آن مشاهده مي شود كه بر مبناي نيازهاي فرهنگي، اجتماعي، عاطفي و ... از اين منظر كه كودك يك انسان آسيب پذير است و نيازمند يك سري از حقوق اساسي و بنيادين براي رشد شخصيت و جامعهپذيري است، تأكيد شده است. در مفاد پيماننامهي حقوق كودك از ارزش گذاري به خانواده به عنوان اصلي ترين شاخص و به عنوان گروه بنيادين جامعه سخن گفته شده و پرهيز از هر گونه تبعيض در برخورد با كودكان و ايجاد شرايط محيطي سالم براي رشد آنان گوشزد نموده است. در واقع اهميت خانواده و جايگاه آن در مكتب اسلام و كنوانسيون حقوق كودك ؛ نگاه واحدي را، ارائه مي دهند.
هم در مكتب اسلام و هم در كنوانسيون حقوق كودك؛ اينكه كودك در شرايطي نيست كه به حقوق خود واقف باشد، و يا از ضعف جسمي و نيت پاك و معصوم او سوء استفاده گردد و مورد ستم قرار گيرد، به شدت نهي شده است. حقوق كودك، حقوق ذاتي است و بايد محترم شمرده شود. نياز به آموزش، بهداشت و... كه بايد هر كودكي به آن دسترسي داشته باشد تا به حقوق مدني و اجتماعي او صدمه وارد نشود.
در تحقیق پیش رو با بررسی چگونگی تحول حقوق کودک از منظر مکاتب پنج گانه اسلامی و به خصوص فقه امامیه (شیعه) ؛ به مقایسه ی آن با موازین امروزی حقوق بین الملل و به طور خاص، با کنوانسیون بین المللی حقوق کودک، که دولت جمهوری اسلامی ایران نیز پس از انقلاب اسلامی، با تصویب آن در مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان قانون اساسی، آنرا به انضمام حق رزرو مد نظر خود، به امضا رسانده و در آن عضو گردیده است؛ خواهیم پرداخت.
فصل اول :
بررسي جايگاه حقوق كودك و نوجوان در اسلام
وقتي خداوند و يا قانون الهي كه توسط پيامبران و اولياء خداوند تشريح مي گردد و يا قانوني كه توسط حكومت وضع ميشود، انجام كاري را اجازه داده و يا آن را منع نكرده باشد، كودك و يا نوجوان حق دارد از آن بهرهمند شده و آن را انجام دهد. مثل حق زندگي، حق دانايي (از طريق تحصيل) يا حق تفكر يا حتي حق بازي كه نقش اساسي در خلاقيت كودكان ايفا مينمايد.
با توسعه جوامع كودكان حقوق ديگري را دارا شدند، مانند حق داشتن هويت، تابعيت، داشتن خانواده، رفاه اجتماعي، آموزش و پرورش(تعليم تربيت)،آزادي فكر ، تصميمگيري و... البته اين مباحث منحصر به دين اسلام نيست بلكه همهي اديان الهي بر آن تأكيد دارند اسلام نيز با گستردگي آن را بيان نموده است. حقوق كودك در پيماننامهي حقوق كودك به تفصيل بيان شده است كه در فصول آتي به آن اشاره خواهد شد.
تاريخچهي حقوق كودك در آستانهي ظهور اسلام :
آنچنانكه از متون تاريخي خصوصاً بررسي موضوع در منطقهي شبه جزيرهي عربستان كه خاستگاه اوليهي اسلام است و تحت عنوان حجاز از آن نام برده شده است، بر ميآيد، اعراب جاهلي به صورت قبيلهاي زندگي مي كردند. هم از حيث فراگيري علم و دانش در سطح ابتدايي قرار داشتند و اكثر آنان از نعمت خواندن و نوشتن نيز محروم بوده اند ؛ و هم از نگاه ديگر اينكه از حيث اجتماعي هم بسيار محدود بوده و فرهنگهاي غلط به عنوان رسم و رسوم ثابت رواج داشته است. جامعه حجاز سابق، جامعه اي يكپارچه نبوده و قبايل مختلف به اشكال مختلف كل شبه جزيرهي عربستان را در بر گرفته بود. اكثر قبايل عرب، كودكان دختر را زنده به گور مي كردند و به طرز بسيار وحشيانهاي به قتل مي رساندند و داشتن فرزند پسر را يك شهرت قلمداد ميكردند، لذا كشتن فرزند دختر به عنوان يك عادت و سنت در قبايل مرسوم بود و چون به نسب اهميت ويژهاي مي دادند و اين نسب نيز الزاماً از طريق پسر(مرد) امتداد پيدا مي كرد، در نتيجه نقش فرزند پسر از شأن منحصر به فردي برخوردار بود. موضوع كشتن كودكان دختر حتي بعد از ظهور اسلام نيز در برخي از قبايل رواج داشت و به تدريج پس از ظهور اسلام و گسترش آن منسوخ شد.
بررسي حقوق كودك پس از ظهور اسلام :
پيامبر مكرم اسلام(ص) اولين كسي بود كه پس از ابلاغ دين مبين اسلام در عربستان توانست قبايل مختلف عرب را دور هم جمع كند و در طول 23 سال جامعه ای واحد را در اين كشور شكل دهد. اسلام كشتن فرزند را نهي فرمود و پيامبر اسلام(ص) نيز به طرق مختلف سعي نمود اين عمل زشت را را با تفاسير آيات قرآن كريم به مردم گوشزد نمايد. قرآن كريم ملاك برتري را تقوا و پرهيزگاري معرفي نموده و جنسيت را كه برخي ملاك برتري ميدانستند، نهي فرموده است. خداوند در قرآن كريم ميفرمايد:« اي مردم، ما شما را از مرد و زني آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايي متقابل حاصل كنيد، در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست.» (1)
همچنین قرآن كريم در جای دیگر چنين ميگويد:« از بيم تنگدستي فرزندان خود را نكشيد، ماييم كه به آنها و شما را روزي ميبخشيم. آري كشتن آنان همواره خطايي بزرگ است.» (2)
همچنين خداوند در آيهي دیگری و در مذمت اين عمل زشت ميگويد:« به كدامين گناه كشته شد.» (3)
خداوند در توانايي محدود افراد (توانايي كودكان بسيار محدود است) نيز آياتي را در قرآن آورده است. قرآن كريم مي فرمايد:«خدا هيچ كس را تكليف نكند مگر به قدر توانايي او و نيكيهاي هر شخص به سود خود او و بديهايش نيز به زيان خود اوست...» (4)
______________________________
1. سوره حجرات / آیه 13
2. سوره اسراء / آیه 31
3. سوره تکویر / آیه 9
4. سوره بقره / آیه 286
فقه اسلامي بحث حضانت و نگهداري طفل را از مُهمّات و حقوق كودك مي داند كه وظیفه ی مادر در ايام شيرخوارگي ارجح خواهد بود. پس از آن تا دوسالگي نسبت به پسر و براي دختر تا 7 سالگي شايسته تر است كه طفل را سرپرستي نمايد. ولي آنچه از تربيت اسلامي برداشت مي گردد وظيفهي پدر و مادر مشتركاً براي اداي تكليفي كه در تعليم و تربيت كودك و نوجوان وجود دارد تأكيد شده است.
در بحث نگهداري و حضانت و رضاع قرآن كريم ميفرمايد: « و مادران بايست دو سال كامل فرزندان خود را شير دهند آنكس كه خواهد فرزند را شير تمام دهد و بر عهدهي صاحب فرزند است كه خوراك و لباس مادر را به حد متعارف بدهد هيچكس را تكليف جز به اندازهي طاقت نكنند نبايد مادر در نگهباني فرزند به زيان و زحمت افتد و نه پدر بيش از حد متعارف براي كودك متضرر شود و اگر كودك را پدر نبود، وارث بايد نگهداري كند و هرگاه زن و شوهر به رضايت و مشورت جدايي را قصد كردند باكي بر آنها نيست آنگاه اگر بخواهيد مادران فرزندان را شير دهند آنهم روا باشد اگر حقوقي به متعارف بدهيد و از خدا بترسيد و بدانيد كه خدا از كردار شما آگاهست.» (1)
پيامبر(ص) كراراً در روايات خود با استناد به آيات قرآني تأكيد دارد، كودكان حقوق مسلمي را دارا هستند كه مي بايست بدانها توجه نموده و به نحو شايسته به آنان پاسخ داد. حتي در احترام به حقوق كودكان و نقش مهم آن در تربيت فكري، در وقت اداي نماز كه آنان به بازي مشغول بودند ممانعت نميكرد و آن را جزئي از حقوق كودك معرفي مينمود.
در روايتي از پيامبر(ص) آمده است:« دل كودك و نوجوان به مثابهي زميني مستعد است كه آنچه كاشته شود همان درو خواهد شد.» (1) همچنين قرآن كريم با توجه به مذموم بودن قتل هر انسان بي گناه مي فرمايد:« براي اين بر بني اسرائيل نوشتيم كه هر كسي ديگري را بكشد نه در برابر قتل كسي يا تبهكاري در زمين، مانند آن است كه همهي مردم را بكشد و آن كسي كه او را زنده كند، گويا همهي مردم را زنده ساخته است.» (2)
خداوند توجه به كودكان يتيم و بي سرپرست را مورد ياد آوري قرار داده است و در سورهي انسان می فرماید:« و غذايشان را به سبب دوستي با او (خدا) به مسكين و يتيم و اسیر می دهند.» (3)
______________________________
1. سوره بقره / آیه 233
2. سوره مائده / آیه 32
3. سوره انسان / آیه 8
در جای دیگر آمده است:« هرگز يتيم را از خود مرنجان.» (1) قرآن كريم تضييع اموال يتيمان و دراز دستي به آن را نهي فرموده است و مي فرمايد:« و هرگز به مال يتيم نزديك نشويد و...» (2)
و در سورهي نساء می فرماید:« يتيمان را آزمايش كنيد تا به حد نكاح برسند پس اگر آنها را رشيد يافتيد مالشان را به خودشان بدهيد و ...» (3)
همچنين در نكوهش عمل قتل بي گناه (چه كودك و چه بزرگسال) آمده است:« و كسي كه مومني را دانسته و خواسته بكشد، پس كيفرش دوزخ است، جاودان در آن و خدا بر او خشم آورد و دورش كند و (او را) براي عذابي بزرگ آماده كند.» (4)
در واقع آيات قرآن كريم قتل انسان را به ناحق مورد نكوهش قرار داده و مرتكبين آن را مستوجب عذاب دردناك دانسته است.
خداوند سبحان به احترام و منزلت دختر سورهي كوثر را نازل كرد و در روايات اسلامي از ائمهي معصومين(ع) همچنان كه از فرزند پسر تحت عنوان نعمت ياد شده است از كودك دختر تحت عنوان رحمت ياد مي كند.
بر اساس فقه اسلامي در صورتي كه مادر با ديگري ازدواج كند و داراي فرزند باشد حق حضانت او ساقط مي شود. در تشريح اين موضوع، بحث اخلاق و تربيت را مطرح نموده اند كه ممكن است شوهر آن زن داراي اخلاق شايسته نباشد و در تربيت طفل قصور نمايد.
از نظر فقه اماميه گفته شده كه چنانچه كودك دزدي نمايد حد جاري نمي شود و در صورت داشتن ساير شرايط تعزير و تأديب خواهد شد كه اين نشانهي عدم مسئوليت کیفری كودك است.
حقوق كودكان و نوجوانان در فقه اسلامي :
در متون فقهي اسلامي اصل بر عدم مسئوليت كيفري كودكان است(البته سن شرعي بلوغ
______________________________
1. سوره ضحی / آیه 9
2. سوره انعام / آیه 152
3. سوره نساء / آیه 6
4. سوره نساء / آیه 93
را سن مسئوليت به حسب ميآورند.) و حقوق كيفري كودكان اقتضاء مي كند كه كيفرهايي نظير حدود و قصاص بر عليهي كودكان اجرا نشود ولي در فقه اسلامي كلمهي تأديب يا تعزير در حد مناسب و پرهيز از افراط و تفريط براي تربيت كودكان با توجه به شرايط كودك بكار برده شده است.
كودكان از نظر فقه اسلامي به سه گروه تقسيم مي گردند:
1. گروه اول كودكان يك تا هفت ساله مي باشند كه به جهت نداشتن قوهي تشخيص كاملاً فاقد مسئوليت كيفري هستند.
2. كودكان بالاتر از 7 سال تا سن بلوغ كه از نظر جزايي مسئوليت در صورت ارتكاب جرم را ندارند ولي تأديب خواهند شد.
3. كودكان بالغ يعني كودكاني كه به سن شرعي رسيدهاند و در صورت ارتكاب جرم همانند بزرگسالان با آنان رفتار خواهد شد.
از بين فرق اسلامي اهل سنت شافعيه و حنابله سن بلوغ را در زن و مرد15 سال و مالكيه 17 سال گفتهاند. حنفيه بلوغ پسر را در 18 سالگي و در دختر 17 سال ذكر نموده است. فقه اماميه غالباً سن بلوغ را در پسر 15 سال و در دختر 9 سال تمام قمري دانستهاند. اگرچه برخي از متأخرين شيعه بلوغ دختران را در 13 سالگي هم محقق شمرده اند. برخي از فقهاي اماميه بر همين منوال اجراي كيفر را علاوه بر شرط سني، رشد را نيز لازم دانستهاند.
در حقيقت بر اساس تعاليم و ضوابط اسلامي قدرت تميز و اختيار در ارتكاب عمل و انتساب آن بر اعمال و مسئوليت كيفري كودكان ضروري است.
آنچه كه از مباني فقه و حقوق اسلامي در بحث تكليف و شرايط عامهي آن، برداشت ميگردد، این چنین است كه :« مشهور بر آنند كه تمام تكاليف الهي چه ايجابي و چه تحريمي، در مقام فعليت، مشروط بر چند شرط است. قدر مسلم از آن شرايط عبارت است از: بلوغ، عقل، قدرت و التفات كه شرايط عامهي تكليف ناميده مي شوند. پس دربارهي كودك، ديوانه و ناتوان، از آنجام دادن تكليف و غافل حكم فعلي وجود ندارد.» [2]
همچنين مراد از كمال در فقه، بلوغ و عقل است كه از شرايط عامهي تكليف محسوب مي شوند.
حضانت و نفقه :
در تعاليم اسلامي علاوه بر تكاليف عمومي كه زن و شوهر نسبت به يكديگر دارند بايد در مباني خانواده و تربيت فرزندان كمال همكاري را داشته باشند. لذا در فقه اسلامي نگهداري اطفال هم حق و هم تكليف به شمار ميآيد. از نظر تعاليم اسلامي نگهداري و تربيت طفل را حضانت ميگويند.
« نگهداري طفل عبارت است از ايجاد زمينهي مناسب براي بقاء، نمو، بهداشت رواني و جسمي، ارضاء كامل تمايلات باطني كودك و توجه به تمام جهات شخصيت او فقط در محيط خانواده ميسر است. آغوش گرم مادران و دامن پر مهر پدران ميتواند اين وظيفه را بر عهده بگيرد.» [3]
از نظر وجه نظري حضانت تا 2 سال را بطور مطلق با مادر و براي دختر تا 7 سال مادر را از نظر حضانت ارجح دانستهاند. فقه اسلامي، نقهي اولاد را بر عهدهپدر دانسته است. پس از فوت پدر يا عدم قدرت او نفقه بر عهده ی اجداد پدری است. در صورت نداشتن اجداد پدري و يا عدم قدرت به آن، نفقه بر عهدهي مادر خواهد بود. ( پدر، جد و يا اجداد پدري ، مادر، جد و يا اجداد مادري و...)
قتل فرزند توسط والدين از نگاه فقه اهل سنت و شيعه :
در بين اهل سنت، فقه شافعي معتقد است كه چنانچه پدري فرزند خود را بكشد كشته نمي شود. حنبليها نيز همين اعتقاد را دارند. حنفي نيز بر همين نكته تأكيد دارد و مالكي مي گويد: « بنابر مذهب مالكي در صورتي كه مردي دانسته و خواسته فرزندش را به قتل برساند همانند اينكه اورا شكنجه كرده و سر ببرد يا او را حبس كرده، از جمله مواردي است كه عذري از او پذيرفته نمي شود و در صورتي كه ادعاي خطا كند موجب شبهه نمي شود. در اين صورت بدون هيچگونه اختلافي همگان پدر را به فرزند، قصاص ميكنند، ولي اگر به خاطر تأديب مرتكب قتل فرزندش شود دو قول در مذهب است گروهي قائل به قصاص و گروهي ديگر قائل به عدم قصاص و تغليظ ديه هستند.» [4]
در فقه اماميه نيز اعتقاد بر اين است كه مادر با كشتن فرزند قصاص مي شود ولي در صورتي كه پدر فرزند را بكشد فقط به ديه محكوم خواهد شد. از نظر حقوق اسلامي حيات جنيني داراي دو دورهي متمايز از يكديگرند، به طوري كه شروع دومين مرحله از مراحل تكوين جنين را آغاز حيات انساني دانستهاند و به موجب آن برخي از فقها بر اين باورند كه سقط حمل در اين مرحله، مشمول موارد قتل خواهد بود.
آنچه كه از مجموع روايات و يا مستندات دوران صدر اسلام بر مي آيد؛ اين است كه چنانچه پدري فرزندش را به قتل می رسانده، قصاص صورت نمي گرفته است.
حقوق كودك در جوامع اسلامي مبتني بر مسايل فقه اسلامي :
كودكي را يكي از عوامل رافع مسئوليت كيفري دانستهاند و جرايم ارتكابي به وسيلهي اطفال فاقد خصوصيات اجراي مجازات می دانند. در مادهي 49 قانون مجازات ايران نيز كه از فقه اسلامي گرفته شده، آمده است:« اطفال در صورت ارتكاب جرم، مبرا از مسئوليت كيفري هستند و تربيت آنان با نظر دادگاه به عهدهي سرپرست اطفال و عندالاقتضاء كانون اصلاح و تربيت اطفال ميباشد.» [5]
برخورد با حقوق كودك در جوامع اسلامي متفاوت است. در برخي از كشورها هنوز هم فرزندان ذكور را بر اناث ارجح ميدانند. مثلاً در افغانستان حق تحصيل در مدارس را براي دختران محدود ميكنند.
به جهت اينكه فقه اسلامي سن بلوغ دختر را 9 سال قمري و سن بلوغ پسران را 15 سال تمام قمري مي داند. برخي كشورهاي اسلامي این موضوع را به سن مسئوليت ارتباط می دهند. و كودكان داراي 9 سال (دختر) و 15 سال (پسر) را داراي سن مسئوليت کیفری می دانند. در حالي كه تا 15 سالگي غالباً تفكر كودكانه و احساسي بر افراد حكمفرا است و در اين سنين كودك به تفكر عقلاني نرسيده است. برخي از كشورها سن مسئوليت كيفري را همچنان 18 سال ذكر نمودهاند.
اين نكته در حوزهي تحول حقوق كودك در اسلام با اهميت است، ، كه انديشمندی فرانسوي به نام شارل ريموند در كتابي به نام حقوق اسلامي پيرامون پيشرفت حقوق كودك و عدم مسئوليت كيفري اطفال ميگويد: « حقوق جزاي اسلام دوازده قرن از حقوق ممالك اروپايي پيشرفتهتر است ، زيرا زماني كه ما حيوانات و اجساد را محاكمه و حتی مجازات می نموديم در جزاي اسلامي اصل عدم مسئوليت كودكان و افراد فاقد عقل و اختيار پذيرفته شده و مهمتر اينكه قاعدهي شخصي بودن مجازات پايگذاري گرديده است.» [6]
در بحث مراجع رسيدگي، به جرايم اطفال نيز ضوابط و مقررات دادگاههاي كشورها اصلاح شده و مرجع رسيدگي دادگاه ويژهي اطفال تعيين گرديده است. هدف از اعمال چنين روشي و ايجاد مرجع جداگانه براي كودكان و نوجوانان، ناشي از شرايط شخصيتي آنان است. پيشنيهي موفق و تاريخي موضوع به كشورهايي نظير امريكا، اتريش و برخي كشورهاي ديگر بر مي گردد كه سازمان ملل نيز به تبع آن طي پيمان نامهها و قطعنامه هاي كودك ضرورت پيشبيني پليس اطفال و دادگاههاي اطفال را خواستار شد، كه سبب توسعه اين حق براي كودكان و نوجوانان در اكثر كشورهاي جهان، از جمله كشورهاي اسلامي گرديد.
از ديگر تحولات حقوق كودك علاوه بر موارد قبلي كه بيان شد، غير علني و ساده بودن تشريفات دادرسي، به جهت جلوگيري از لطمات و خسارتهاي روحي و رواني است كه اطاله ي دادرسي در شرايط سني كودكان و نوجوانان ايجاد مي نمايد. اين موضوع نيز از طرف مجامع بينالمللي در پيماننامهها و قطعنامهها درخواست شده و كشورهاي اسلامي نيز به تبع آن خود را با ساير تابعان حقوق بينالملل همراه نموده اند.