
نوشته اصلی توسط
moongirl
دوست عزیز
یکی از اصول اصلی ازدواج اعتماده. یعنی اینکه هرکسی به طرف مقابلش اطمینان داشته باشه. این اطمینان در مرحله اول معطوف به روابط درست فرد با جنس مخالفش هست چون نمیشه زن یا مرد رو تحت هیچ شرایطی از جنس مخالف جدا کرد. بلکه باید به این نقطه از اطمینان برسیم که طرف مقابلمون داره یه رابطه کاملا سالم بدون هیچ غرض و مرضی رو با افراد مختلف جامعه برقرار می کنه. حالا به نظر من این اعتماد از شناخت حاصل میشه. شما لازمه که یک نفرو بشناسید تا بتونید بهش اطمینان کنید. اما شناخت لازم نیست که گذشته طرف رو پیش بکشه.
این همسایه محترم شما قطعا در شناخت طرفش دچار ایراد شده. ضمن اینکه افراد هرزه همیشه در همه جا حضور دارن و حضور این افراد رو نمیشه به منزله نمونه ای از خروار دونست.
در مورد مهریه این همسایتون هم که جای بحث زیاده. اما اونطور که من شنیدم اگر این بی بند و باری خانم ثابت بشه نه تنها مهریه ای بر گردن شوهر نیست که خانم یه چیزی هم بدهکار میشن
درمورد این قسمت حرفاتون
اولا در روابط دخترا و پسرا معمولا (نه عموما) اگر پا از حدود فراتر هم گذاشته میشه این دختر هست که قربانی هوس بازی های پسر میشه و به نظر من نمیشه با انگ سادگی به راحتی کسی رو متهم کرد. یکبار هم گفتم که افراد هرزه توی هرجامعه ای حضور دارن اما شما حتی به دختری که هرروز با یک پسر دوست هم هست نمیتونید انگ بی بندو باری بزنید. من از دیدگاه یه دختر به قضیه نگاه می کنم: می دونید که دخترها مثل پسرها تنوع طلب نیستن بلکه نیازمند یه تکیه گاه محکم و یه آغوش مطمئن برای همیشه هستن. مطمئن باشید این جدا شدن ها و دوباره دل بستن ها طبیعت یک دختر نیست اما این باتلاق اونقدر عمیقه که گاهی بیرون اومدن ازش کار خیلی سختیه. اون دختر خیلی وقت ها دنبال کسیه که بتونه بهش تکیه کنه
و درمورد روابط خودتون: شما خیلی راحت از روابطی در حصار کلماتی همچون همکلاسی و از رفت و آمدهایی به صورت دست جمعی و توی کافی شاپ صحبت می کنید. اما همین هم از نظر خیلی ها ایراده. همونطور که روابط خیلی آزادتر از این از نظر خیلی از افراد موردی نداره. پس این یک مقداری هم مربوط میشه به فرهنگ و دیدگاه افراد.
ضمن اینکه من یه اعتقاد دیگه هم دارم. هم ما نیاز داریم و دوست داریم با جنس مخالف خودمون ارتباط داشته باشیم. بعضی از ما چارچوب منطقی و درست این نوع ارتباط ها رو پیدا می کنن و سعی می کنن در حدود معقول این نیازها رو برطرف کنن و برخی از ما راه رو اشتباه می رن
فقط حرف کلیم اینه: مهم اینه که طرف همین حالا که با منه همه عشقش مال من باشه و بتونم بهش اطمینان کنم. مهم اینه که طرف هوسش به عقلش نچربه و ایمان داشته باشم اگر چیزی بوده و هست حتما یه دلیل عقلی پشتش وجود داره. مهم اینه که بتونم با اطمینان بگم فرهنگش و دیدگاهش مثل منه.