هات 11
1
(راسپی) :
بیگمان پاکان سه گانه - گاو و اسپ و هوم- نفرین خوانند.
گاو، زَوت را نفرین کند:
بشود که بی فرزند مانی و به بدنامی دچار شوی؛ ای آنکه مرا - هنگامی که پخته ام- به ارزانیان (1) نبخشی و پرورش زن و فرزند یا شکم(پروری) خویش را به کار بری!
2
اسب، سوار را نفرین کند:
بشود که نتوانی اسبان را ببندی؛ نتوانی بر اسبان بنشینی؛ نتوانی اسبان را لگام زنی، ای آنکه آرزو نکنی که من توان خویش را در انجمن مردان، در اَسپریس(نشان دهم).
3
هوم، نوشنده را نفرین کند:
بشود که بی فرزند مانی و به بدنامی دچار شوی؛ ای آنکه مرا- هنگامی که (فشرده) ام - چون دزد «مرگ ارزان» نگاه داری؛ مرا که هوم دور دارنده ی مرگم و به هیچ روی مرگ ارزان نیستم.
4
اَهوره مزدا - پدر اَشَوَن - مرا - که هوم ام - از (اندام های گوسفندِ) پیشکشی دو آرواره و زبان و چشم چپ ارزانی داشت. (2)
5
آنکه از این پیشکشیِ به من - دو آرواره و زبان و چشم چپ - که اهوره مزدا مرا ارزانی داشت- پاره ای را برباید یا بردارد...
6
...در خانه اش آتوربان و ارتشتار و بزریگر زاده نشود؛ در خانه اش «دهک»ها و «مورک»ها و «وَرشنَ»های گوناگون زاده شود.
7
زود هوم دلیر را گوشت پیشکشی ببر تا ترا به بند درنکشد؛ چنانکه افراسیاب تباهکار تورانی را -که در یک سوم (از ژرفای) زمین (3)، میان دیوارهای آهنین می زیست - به بند درکشید.
8
آنگاه زرتشت گفت:
درود بر هوم مزدا آفریده!
هوم مزدا آفریده نیک است.
درود بر هوم!
9
(راسپی):
آنچه از ماست، یکی بیش نیست؛ اما از شما دو برابر، سه برابر، چهار برابر، پنج برابر، شش برابر، هفت برابر، هشت برابر، نه برابر و ده برابر آن آید.(4)
10
(زوت):
ای هوم اشون و اشه پرور!
این تن خوب بالیده ی خویش را به تو پیش¬کش می کنم؛ به (تو) هوم تُخشا، رسیدن به سرخوشی و نیکی و پاکی را.
ای هوم اشون دور دارنده ی مرگ!
بهترین زندگی اشونان - (بهشت) روشن همه (گونه) آسایش بخش- (مرا ارزانی دار).
11
«اَشِم وُهو...»
(راسپی) :
«اَشم وُهو...»
12
(زوت):
«اَشِم وُهو...»
«یثه اَهوویریو...»
ای اَهوره مزدا!
بشود که به کام و خواست(خویش)، به آفریدگان خود - به آب ها، به گیاهان و به همه ی نیکان اشه نژاد- شهریاری کنی!
بشود که اشه را توانایی و دُروَج را ناتوانی بخشی!
13
کامروا باد اشه!
ناکام باد دروج!
سپری شده، برانداخته، زدوده، بَرده و ناکام باد دروج در آفرینش سپند مینو!
14
اینک من- زَرتشت- سران خانمان ها، روستاها، شهرها و کشورها برانگیزم که به دین اهورایی زرتشتی بیندیشند و سخن گویند و رفتار کنند.
15
(راسپی):
فراخی و آسایش آرزومندم سراسر آفرینش اَشَه را.
تنگی و دشواری آرزومندم سراسر آفرینش دروج را.
16
«اَشِم وُهو...»
من خستویم که مزداپرست، زرتشتی، دیو ستیز و اهورایی کیشم.
هاونی اشون، رد اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین.
ساونگهی و ویسیه ی اشون، ردان اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین!
ردان روز و گاه ها و ماه و گهنبارها و سال را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین!
(زوت):
«یثه اهو وَیریو ...» که زوت مرا بگوید.
(راسپی):
«یثه اهو وَیریو...» که زوت مرا بگوید.
(زوت):
«اثارتوش اشات چیت هچا ...» که پارسا مرد دانا بگوید.
17
(زوت و راسپی):
اندیشه ی نیک و گفتار نیک و کردار نیک را فرا می ستایم.
از آنچه در (پهنه ی) اندیشه و گفتن و کردن است، من اندیشه ی نیک و گفتار نیک و کردار نیک را می پذیرم.
من همه ی اندیشه ی بد، گفتار بد و کردار بد را فرو می گذارم.
18
ای امشاسپندان!
من ستایش و نیایش (خویش را) با اندیشه، با گفتار، با کردار، به همه ی تن و جان خویش به سوی شما فراز می آورم.
من نماز «اَشَه» می گزارم.
«اَشِم وُهو...»
(1): مستمندان - فقیران - کسانی که در خور یاری دادن هستند.
(2): در بند 4 بخش 11کتاب پهلوی «شایست ناشایست» فهرست بخش کردن اندام های گوسفند پیشکشی در میان ایزدان و فرشتگان آمده و آنچه «هوم» در اینجا از آن خویش می شمارد از آن جمله است.
(3): در ادبیات دینی ایرانیان، زمین دارای سه لایه است ، در این باره همچنان بروید به فروردین یشت بند 2.
(4): شاید مقصود این باشد که نسبت پاداش ایزدی به کردار آدمی، از دو به یک تا ده به یک است.





پاسخ با نقل قول
