خیلی چیزا میشه نوشت :
1) باز باران چون همیشه
نم نمک بر روی شیشه
مینویسه تا بدونی
مهربونیت پاک نمیشه
2) دو تا قلب میکشیدم
قلب تو رو بالا
قلب خودمو پایین
که وقتی بخار شیشه مایع شد و اومد پایین
قلبت روی قلبم بیفته و نشکنه
انقدر روش نقاشی میکشیدم که قلقلکش بیاد و از خنده اشک بریزه و تموم شه!!!![]()
آرزوهایت را روی کاغذ بنویس و یکی یکی از خدا بخواه خدا فراموش نمی کند اما تو یادت می رود آنچه که امروز داری آرزوی دیروز تو بوده است!!!
تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرم و نجبیه
من دوباره می نوشتم :
خدا کند انگورها برسند جهان مست شود....
می نویسم برای نفس گمشده ی زندگیم:
به عشق رسیدن به تو روزای زندگی رو دو تا یکی می کنم.حتی اگه هزار سال بینمون فاصله
باشه به شوق
دیدن نگاه مهربونت لحظه ها رو می شمرم...بالاخره دنیا تموم میشه...می دونم...
چیزی نمی نویسم
یه چشم می کشم تا همه
اشک هایی رو که از سرازیر میشه ببینن.
صدا کن منو با تموم تنت
من از عطر تو باغ رویا شدم
تو ماهی ومن برکه ای دور دست
ببین روبروی تودریا شدم
هیچی نمینویسم چون به چیزایی که عمری ندارن اعتقادی ندارم
در آن سوی این دلتنگی ها خدایی هست...که داشتنشجبران تمام نداشتنهاست