65 – لوحه آرايش پادشاه نامر ، رو و پشت ، هيراکونپوليس ، حدو 3000 ق. م . ، سنگ لوح ، بلندي 62 سانتي متر ، موزه مصر ، قاهره .
مي گويند منس همان نارمر پادشاه است که تصويرش روي يک سنگ لوح در هيراکونپوليس به دست آمده است (تصوير65 ) . سنگ لوح يا لوحه مزبور در اصل به عنوان لوحي براي تهيه داروي آرايش چشم (براي محافظت چشم از نورخورشيد و جلوگيري از سوزش ) مورد استفاده قرار مي گرفت . لوحه آرايش پادشاه نارمر ، نمونه عالي و رسمي يک وسيله کار در دوره پيش از سلسله ها است . اين لوحه نه فقط به عنوان يک سند تاريخي که وحدت دو بخش مصر و آغاز دوره سلسله ها را بر خود ثبت کرده بلکه به عنوان نخستين نمونه فرمولي براي نمايش پيکره که تا 3000 سال بر هنر مصري مسلط بود نيز اهميت بسيار دارد . در پشت لوحه ، پادشاه در حالي که تاج دراز و دوکي شکل مصر عليا را بر سر گذاشته ، در صدد است دشمني را به عنوان قرباني بکشد . در برابرش يک شاهين يعني نماد هوروس خداي آسمان و نگهبان پادشاه ، تکه زمين انسان – سري را که بر سطحش پاپيروس مي رويد (نماد مصر سفلي ) به اسارت گرفته است . زير پاي پادشاه ، دو تا از نفرات دشمن بر زمين افتاده اند و بالاي سرش دو سرديس هائور، الهه اي که نظر مساعدي نسبت به نارمر دارد ديده مي شوند . در سوي ديگر اين لوحه ، نارمر با تاج از مار کبرا که مختص مصر سفلي است در حال سان ديدن از انبوه جسدهاي بي سر شده دشمن نمايانده شده است . در هر دو مورد ، مساله مهم اين است که پادشاه ، در جايي بالاتر از زيردستان خود و دشمنانش – چون مقامش برتر است – وظيفه آييني اش را به تنهايي انجام مي دهد روايت تاريخي به شکلي که در نقشهاي برجسته ين النهرين ديديم (ن . ک . لوح پيروزي نارام سين ، تصوير 45 ) ، در اين اثر اهميت درجه اول ندارد ؛ آنچه اهميت دارد تمرکز توجه بر شخص پادشاه به عنوان موجودي خدايي ، جدا از همه انسانهاي عادي و به مراتب برتر از ايشان است که به تنهايي مسئول و عامل پيروزيهاي خويش است . در همان نخستين روزهاي ساخته شدن لوحه آرايش نارمر ( حدود 3000 ق. م ) ، مدرکي از اين ميثاق مصري تفکر ، هنر ، و سياست دولتي به دست بشر مي رسد و معلوم مي شود که مقام پادشاهي ، مقامي خدايي است و حيثيت آن با حيثيت خدايان برابري مي کند .
64- انسانها زورقها و جانوران ، نقاشي ديواري از زيارتگاهي در هيراكونپوليس ، حدود 3500 ق.م
اگر آنچه به خدايان و به طبيعت تعلق دارد تغيير ناپذير است و اگر پادشاهي مقامي خدايي دارد ، در اين صورت صفات وي بايد جاوداني باشد . پيش از اين در بررسي هنر بين النهرين ديديم که شکلهاي هميشه متغير با حالتها ، رفتارها ، و کردارهاي ساده اي نمايانده مي شوند . همين وضع را در هنر مصر نيز مي بينيم ، گرچه در اينجا علاقه دروني به ميثاق ، هنر مزبور را به سوي سبکي نسبتا متفاوت مي کشاند . در پيکره نارمر ، تقليدي از والا مقامي شاهانه را مي بينيم که با چندين تغيير جزيي در بازنمايي بعدي پادشاهان مصر بجز آخناتون در سده چهاردهم [ق. م ] تکرار خواهد شد . شاه با پرسپکتيوي مرکب از نماهاي نيمرخ سر ، پاها ، و دستها با نماهاي روبرويي چشمها و بالا تنه ديده مي شود . با آنکه ابعاد و نسبتهاي پيکره تغيير خواهد يافت . روش بازنمايي يا نمايش آن به صورتي استاندارد براي کل هنر مصر در سده هاي بعدي در خواهد آمد . لوحه آرايش پادشاه نارمر همچون مجموعه اي از فرمانهاي کهن ، قوانيني بنيادي را مطرح کرد که تا هزاران سال بعد بر کل هنر در امتداد رود نيل حاکم شدند . در نقاشي ديواري هيراکونپوليس (تصوير 64 ) پيکره ها به طرزي کم و بيش تصادفي در صفحه ديوار پراکنده شده بودند ؛ در اينجا سطح سنگ به چند نوار تقسيم شده است ، و عناصر صوري به طرزي ظريف و منظم در جاي سازمان يافته خود گنجانده شده اند . خطوط افقي جدا کننده نوارها زمينه نگهدارنده پيکره ها را نيز مشخص مي کنند - واين روش است که بعدها در هزاران کيلومتر نقاشي ديواري و نقشهاي برجسته به حيات خود ادامه مي دهد .
سيصد سال بعد ميثاقهاي بنيادي پيکره نمايي مصري را که در لوحه آرايش پادشاه نارمر تثبيت شده بودند از نو به شکلي تهذيب و انتظام يافته در پيکره کنده کاري شده چوبي هزي رع مقام عالي رتبه درباره پادشاه زوسر (تصوير 66) مي بينيم .
66 – لوحه تمثال هزي رع ، سقاره ، حدود 2750 ق . م . چوب ، بلندي 110 سانتي متر ، موزه مصر ، قاهره .