امروزه بر همگان اشکار است که هیچ سالنمایی به رسایی سالنمای ایرانی نیست، زیرا این روزشماری در ایران باستان بر شیوه ی ستاره شناسی بسیار دقیق انجام شده و در میان دیگر سالنماها از همه جهات سرامد است. اکنون ببینیم که این چگونه گاه شماری است که این همه ستوده شده است.
در ایران باستان هر سال 365 روز(به جز کبیسه) و دارای 12 ماه بود که نامهای انها بدین ترتیب است:
فروردین، اَردیبهشت، خورداد، تیر، امرداد، شهریور، مهر، ابان، اذر، دی، وهمن(بهمن)، سپندارمذ(اسفند)
توجه: واژه مرداد به چم مرگ است و زمانیکه (ا) نفی بر سر ان می اید به چم بیمرگ می باشد.
هر ماه نیز دارای 30 روز می بود و هر روز دارای نام مشخصی، که این نامها در زیر امده است:
اورمزد، وهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ، خورداد، امرداد، دی باذر، اذر، ابان، خور(خیر)، ماه، تیر، گوش، دی بمهر، مهر، سروش، رشن، فروردین، ورهرام، رام، باد، دی بدین، دین، ارد، اشتاد، اسمان، زامیاد، مانتره سپند، انارام
توجه: در سالهای کبیسه روزاضافه شده را اَوَرداد به چم اضافه شده گویند.
تا اینجا از 360 روز یاد شد و 5 روز بر جا می ماند. این پنج روز در پایان سال بنام پنج روز پنجه می باشد.که نامهای انها بدینگونه است:
اَهنَوَد اُشتَوَد سِپَنتَمَد وُهوخَشَتر وَهِشتواِش
کبیسه: در زمان پیشین کبیسه به دو گونه بود؛ ابتدا هر 120 سال یک بار کبیسه می گرفتند و یک ماه بنام اَوَرداد اضافه میکردند سپس بدین نتیجه رسیدند که هر چهار سال یکبار کبیسه بگیرند و یک روز اضافه کنند.
در سالنمای ایرانی روزی که نام ماه و روز یکی می شود را جشن می گیرند. مانند جشنهای؛ ابانگان، اذرگان، دیگان و...... و بسیارند از این جشنها که امروزه بجای ان مراسم عزاداری تازیان در ایران زمین، در ایران کورش، ایران داریوش، ایران زرتشت، ایران رستم فرخزاد، ایران فردوسی و ایران هزاران نفر دیگر برگزار می گردد.این جشنها به میزانی زیاد بوده که ابوریحان بیرونی از انها اینگونه یاد می کند:«جشنهای ایرانیان بگونه ای زیاد است که بدین ماند شما بخواهید تعداد رودهایی که به یک اقیانوس سرازیر می شوند را بشمارید.»
نَبُر چیست؟
ایرانیان برخلاف ادیان سامی که حیوان را پست می شمارند, ستوران و احشام را همواره ارج نهاده و گرامی میشمارند. هر فرد ایرانی چهار روز در ماه(وهمن، گوش، رام و ماه) را برای ارج نهادن به حیوانها گوشت نمی خورد.