فضا، در معماري ‌ايران
معماري‌ايران به عنوان وجهي از فعاليت اقوام‌ايراني براي شكل دهي فضاهاي عمومي‌و خصوصي با قبول چهارچوب‌هاي فرهنگ‌ايراني و به منظور تحكيم و تعالي ارزش‌هاي همان فرهنگ عمدتا با تكيه در ماده جوهري آن يعني فضا، بيان مي‌شود.‌اين ويژگي‌ها به دو دوره معماري‌ايران يعني دوران باستان و دوران اسلامي‌تعلق دارند. سازماندهي فضا در معماري ‌ايران براساس حضور و درك يك شبكه سه بعدي نامرئي تنيده در درون تمامي‌ فضاهاي خرد و كلان صورت مي‌گرفته كه طيف گسترده‌اي از تمامي‌فعاليت‌هاي آدمي ‌از فكر كردن و تماشاي گل و گياه گرفته تا برگزاري مراسم پرجمعيت بوده است.
وي افزود: در هر دوره بسيار طولاني معماري و در تمامي ‌بناها شهرهاي‌ايراني ساخته شده در عصر باستاني و عصر اسلامي ‌سه گونه فضا در اشكال و ابعاد مختلف مورد استفاده قرار گرفته است.‌اين سه نوع فضا شامل فضاهاي باز، فضاهاي پوشيده و فضاهاي بسته است.‌اين سه نوع فضا همواره با هم شكل مي‌گرفتند و به صورت توامان در نظر اقوام ‌ايراني مطرح بودند. الگوي نوعي اطاق،‌ايوان، حياط كه به ترتيب مصاديق فضاهاي بسته، پوشيده و بازهستند.
حائري در ادامه فضا را به عنوان ماده جوهري معماري‌ايران در تمامي‌شهرها و مجموعه بناها عنوان كرد وگفت: در معماري‌ايران فضا در هر مقياس از تعريف برخوردار بوده است. تعريف فضا در ‌اين معماري براساس ميزان پوشيدگي آن صورت مي‌گرفته است. ميزان پوشيدگي يا درجه محصوريت به چگونگي حضور سقف، كف و ديوارها مربوط بوده است. نقش متنوع و خلاق ‌اين سه عنصر در تعريف و محصور كردن هر يك از فضاها به ‌ايجاد طيف گسترده‌اي از انواع فضاهاي باز، بسته و پوشيده منجر شده است كه در عين برخورداري از هماهنگي هر يك داراي تشخص نيز بوده‌اند.
وي در ادامه به ويژگي‌هاي معرفي فضا در معماري‌ ايران اشاره كرد كه شامل فضاهاي باز، فضاهاي سرپوشيده و فضاي بسته مي‌شود.
حائري در بحث فضاهاي سرپوشيده، ‌ايوان را يكي از مهمترين دستاوردهاي معماري ‌ايران دانست كه در اولين بناهاي دوران باستان جلوه گر شد و تا امروز از اعتبار معمارانه برخوردار است.‌ايوان پاسخي فضايي است براي حد فاصل بيرون و درون.‌ايوان نوعي فضاي سرپوشيده است كه به طور عمده از سقف و كف تشيل شده و در مسير تحول معماري‌ايران، جلوه‌هاي مختلفي به خود گرفته است. ‌ايوان ازجمله مشاركت‌هاي فرهنگ ‌ايران در باور كردن معماري جهان است. جايي است براي‌ايجاد آگاهي فضايي كه چون از آن بگذريم به تدريج حس گذار و حريم از بيرون به درون و بالعكس را تجربه و درك مي‌كنيم.
وي در ادامه به چگونگي سازماندهي فضا براي معماران معاصر ‌ايران اشاره كرد و گفت: دانش جامعه معماران ‌ايران آگاهي يافتن بر‌ ويژگي‌هاي آن است. اما حتي با آگاهي يافتن بر ‌اين ويژگي‌ها نمي‌توان معماري آينده ‌ايران را پي‌ريزي كرد. با اهميت ترين ويژگي ‌اين معماري پذيرش اجتماعي آن است آگاهي شرط لازم تحقق است اما شرط كافي، پذيرش اجتماعي است.
__________________