آلمان که نام رسمي‌آن جمهوري فدرال آلمان است در قاره اروپا واقع شده و از شمال با درياي شمال، دانمارک و درياي بالتيک، از شرق با لهستان و جمهوري چک، از جنوب با اتريش و سوئيس و از غرب با فرانسه، بلژيک، لوکزامبورگ و هلند هم مرز است.

آلمان داراي نظام سياسي جمهوري فدرال دموکراتيک پارلماني بوده و داراي ۱۶ ايالت است. اين ايالت‌ها مي‌توانند در برخي مسائل مستقل عمل کنند. آلمان هنگام جنگ فرانسه و پروس در سال ۱۸۷۱ به عنوان يک دولت متحد شد. آلمان هم اکنون يکي از صنعتي‌ترين کشورهاي جهان است و به عنوان ثروتمندترين عضو اتحاديه اروپا موتور اقتصادي حوزه پولي يورو محسوب مي‌شود.

آمار کلي کشور آلمان
مساحت: 357021 کيلومتر مربع (رتبه 63 در ميان کشورهاي جهان)
جمعيت: 81 ميليون و 750 هزار نفر (رتبه 15 در ميان کشورهاي جهان)
تراکم جمعيت: 229 نفر در کيلومتر مربع (رتبه 55 در ميان کشورهاي جهان)
اميد به زندگي: مردان 76 سال – زنان 82 سال
درصد افراد باسواد: 99 درصد
ميزان طلاق در 1000 نفر: 4/2 نفر

آمار اقتصادي
واحد پول: يورو
توليد ناخالص ملي: 2932 ميليارد دلار - سرانه 35930 دلار
اشتغال: کشاورزي 2 درصد - صنعت 32 درصد - خدمات 66 درصد - بيکار 11 درصد
صادرات عمده: وسايل نقليه، ماشين آلات، مواد شيميايي، وسايل الکتريکي، تکنولوژي‌هاي مخابراتي
مقاصد صادرات: فرانسه 11 درصد - آمريکا 9 درصد - انگلستان 8 درصد - ايتاليا 7 درصد - هلند 6 درصد - بلژيک 6 درصد - ساير کشورهاي اتحاديه اروپا 26 درصد
واردات عمده: محصولات مهندسي – حامل‌هاي انرژي - تکنولوژي کامپيوتري
منابع واردات: فرانسه 9 درصد - هلند 8 درصد - آمريکا 7 درصد - انگلستان 6 درصد - ايتاليا 6 درصد - چين 5 درصد - ساير کشورهاي اتحاديه اروپا 31 درصد.

آلمان بزرگ‌ترين اقتصاد اروپا را داراست و پس از آمريکا، چين و ژاپن، چهارمين قدرت صنعتي جهان است. از نظر درآمد سرانه داراي رتبه پنجم مي‌باشد. بهبود اقتصادي اين کشور پس از جنگ جهاني دوم «معجزه اقتصادي آلمان» خوانده شده‌است. بيشتر توليدات آلمان توليدات مهندسي به ويژه صنايع الکتريکي، مکانيکي، خودروسازي، مواد شيميايي، منسوجات، صنايع هوافضا، مواد غذايي و وسايل نقليه است.

آلمان بزرگترين توليدکننده انرژي بادي در جهان است. در سال ۲۰۰۲ ميلادي آلمان پنجمين مصرف‌کننده انرژي در جهان بود و دو سوم انرژي اوليه به اين کشور وارد مي‌شد. در همين سال آلمان بزرگترين مصرف‌کننده الکتريسيته در ميان کشورهاي اروپايي بود و دولتمردان آلمان تامين نيمي‌از انرژي‌هاي مصرفي کشور از انرژي‌هاي تجديدپذير را در دستور کار خود قرار دادند.آلماني جزو گروه بزرگ زبان‌هاي هند و ژرمني است و در حوزه زبان‌هاي ژرمني قرار مي‌گيرد. اين زبان با دانمارکي، نروژي و سوئدي، هلندي و همچنين انگليسي هم خانواده است. در آلمان به لهجه‌هاي گوناگوني صحبت مي‌کنند که اغلب از لهجه و تلفظ مردم آلمان مي‌توان به منشا محلي آنها پي برد. چنانچه مثلا يکي از اهالي مگلن‌بورگ و يک بايري هر کدام با لهجه خود با يکديگر سخن بگويند، به سختي يکي سخن ديگري را خواهد فهميد.

فرهنگ کسب و کار در آلمان

در اين گزارش که به بررسي کشور آلمان اختصاص داده شده است، اطلاعات جامعي پيرامون فرهنگ تجاري و فضاي کسب و کار اين کشور ارائه مي‌شود که مي‌تواند ياريگر شما در تعامل موثرتر با مشتريان و شرکاي آلماني باشد. هرچند هر کدام از زير رده‌ها بر يک زمينه خاص در فرهنگ کسب‌وکار در آلمان تمرکز دارد، بنابراين اين بخش‌ها به ترتيب چاپ مورد بررسي قرار مي‌گيرند. ممکن است پس از مطالعه اين بخش پيرامون فرهنگ کسب و کار آلمان، به مطالعه فرهنگ تجاري ساير کشورهايي که با آنها سر و کار داريد، احساس نياز کنيد. در آينده نزديک اين کشورها نيز مورد بررسي قرار خواهند گرفت.

پیشینه کسب و کار در آلمان
آلمان دارای تراکم جمعیت زیاد و منابع طبیعی بسیار کمی‌است. پایه اصلی اقتصاد این کشور که مجبور است مواد اولیه تولیدات خود را وارد کند، بر مبنای صادرات کالا گذاشته شده است. در این کشور مواد غذایی، لوازم فنی، چشم پزشکی، الکترونیک، عکاسی و نظایر آن در حد وسیعی با خدمات بعد از فروش و آموزش‌های لازم تولید و به جهان صادر می‌شود.


رقابت جهانی در صادرات کالا و خدمات، لزوم نوآوری‌ را برای آلمان، در مقیاس بزرگی الزامی‌کرده است. استفاده از روش‌ها و تولیدات سایر کشورها در این کشور با اعمال تغییرات لازم و بهبود و تکمیل آن تا رسیدن به یک نتیجه نهایی مطلوب، بخش عمده‌‌ای از فعالیت‌ها را تشکیل می‌دهد.

بیست و پنج درصد صنایع آلمان دارای کارکنان بیشتر از 500 نفر است و این کشور در مقیاس زیادی از سرمایه‌های خارجی استفاده می‌کند. صنایع متوسط، دارای کارکنان بین 10 تا 499 نفر هستند و بیش از 59 درصد از شاغلین را در استخدام دارند که 50 درصد تولیدات ملی را بر عهده دارند. کارگاه‌های کوچک صنعتی 12 درصد تولیدات را به خود اختصاص داده‌اند و 16 درصد شاغلین را تشکیل می‌دهند.

در سال‌های اخیر تغییر در ساختار مالکیت، نقش بزرگی را در بهبود سطح کیفیت صنایع آلمان داشته است هرچند ابرهای رکود نسبی اقتصادی و اجتماعی، بر موفقیت چشمگیر آلمان پس از جنگ سایه افکنده‌اند. اتحاد آلمان شرقی و آلمان غربی پس از جنگ سرد، توام با تشدید مزیت رقابتی کشورهای شرقی با نیروی کار ارزان، آلمانی‌ها را وادار کرده است که نگاه دقیق تری به مدل اقتصادی این کشور داشته باشند.

هم اکنون به شکل فزآینده‌ای، هم در میان سیاستمداران و هم در میان تجار و صاحبان بنگاه‌ها، این احساس ریشه دوانده است که آلمان امروز می‌بایست خود را با واقعیات نه چندان مطلوب جهان مدرن وفق دهد. تغییری که در صورت رخداد، ناگزیر برای بسیاری دردناک خواهد بود.

موفقیت آلمان پس از جنگ، تقریبا تا حد زیادی بدون توجه جدی به دانش مدیریت تجاری حاصل شده؛ در حالی که این دانش در انگلستان و حتی بیش از آن در ایالات متحده مورد توجه جدی بوده است. در آلمان عمده توجه به تحصیلات فنی دانشگاهی و نقش کلی آن در تجارت معطوف شده است. بنا بر این شرکت‌ها معمولا ترجیح می‌دهند برای پست‌های مدیریتی از مهندسان و متخصصان فنی استفاده کنند و نه حقوقدانان یا حسابداران. این قضیه از میزان احترامی‌ که جامعه آلمان به مهندسان مبذول می‌دارد، نشات می‌گیرد.

پشتکار و صلاحیت، ارزشمندترین ارکان در نزد کارکنان شرکت‌ها و شاخص‌های کلیدی عملکرد به حساب می‌آیند. سیستم‌های تشویقی نظیر آنچه در شرکت‌های انگلستان و ایالات متحده به کار گرفته می‌شود، در شرکت‌های سنتی آلمان هنوز رایج نیست.